درباره تعداد دختران امام کاظم(ع) اختلاف زیادی وجود دارد. آنان عموما دارای فضل و دانش بوده اند، در میان آنان، فاطمه معصومه(س) که در شهر قم مدفون است از ویژگی خاصی برخوردار است، درباره فضیلت زیارت آن حضرت، چند حدیث از امام رضا(ع) و امام جواد (ع) بیان شده است، به جز فاطمه معصومه(س) که مختصر شرح حال وی در منابع تاریخی و حدیثی آمده، شرح حال سایر آنها مشخص نیست. در بسیاری از شهرهای ایران بارگاه هایی به آنان نسبت داده اند که مدرک معتبر ندارد؛ این بارگاه ها در قرون متأخر به آنان نسبت داده شده است. تنها بارگاه معتبر از دختران امام هفتم(ع)، بارگاه فاطمه معصومه(س) است که در شهر قم وجود دارد.

مقدمه

در مورد دختران امام کاظم (ع) در کتب انساب و تاریخ اختلافات زیادی و جود دارد. تعداد آنها15، 19 و 37 نفر در منابع ثبت شده است. به جز فاطمه معصومه(س) که در شهر قم مدفون است شرح حال بقیه دختران امام کاظم(ع) مشخص نیست. با وجود آن که اکثر آنان دارای فضل و کمال بوده اند و برخی نیز مانند زینب از ائمه(ع) روایت نقل می کرده، ولی شرح حال و مکان دفن آنها نیز مشخص نیست. در این فصل، شرح حال هفت نفر از دختران امام کاظم(ع) مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و اطلاعاتی درباره آنها، از متون مختلف ارایه می گردد.

1- فاطمه معصومه(س)

در منابع قدیم، دو دختر به اسم های فاطمه کبری و فاطمه صغری به امام کاظم (ع) نسبت داده شده است. ابن خشاب سه دختر به این نام ذکر می کند. حسن قمی یک دختر به اسم فاطمه آورده است. تنها سبط بن جوزی از علمای اهل سنت، در قرن هفتم، چهار دختر به اسم فاطمه «فاطمه کبری، فاطمه صغری، فاطمه وسطی و فاطمه اُخری» برای امام کاظم (ع) ذکر کرده است.

تاریخ ولادت و وفات فاطمه کبری به طور دقیق معلوم نیست، زیرا در منابع قدیم ذکر نشده است، ولی برخی ادعا نموده اند که وی در اول ذی القعده173 قمری در مدینه به دنیا آمده است. عده ای دیگر به نقل از کتاب های نزهه الابرار فی نسب اولاد الائمه الاطهار و لواقح الانوار فی طبقات الاخیار. تولد حضرت فاطمه معصومه(س) را در اول ذی القعده173 قمری و وفات ایشان را دهم ربیع الثانی 201 قمری ذکر نموده اند.

اما این نظر از سوی محققان رد شده است. ذبیح الله محلاتی می نویسد:

آن چه را که برخی از جهت بعضی اغراض نسبت می دهند که فلان مجتهد در مدینه طیبه وفات و تولد آن مخدره را استخراج کرده بی اصل است، زیرا کتاب لواقح الانوار در نظر من موجود است و اصلاً چنین مطلبی در آن نیست. احتمال دادم کتاب دیگری باشد، تا این که خدمت علامه آقای شهاب الدین نجفی تبریزی شرف یاب شدم. این مطلب را عنوان کردم، فرمود: من کسی را که چنین جعلی کرده، ملاقات کردم، معلوم شد غرض داشته و ذکر آن مصلحت نیست.

برخی ولادت ایشان را اول ذی القعده سال 183 قمری ذکر می کنند. البته این قول نیز صحت ندارد، زیرا بنابر قول مشهور، امام کاظم(ع) در این سال به شهادت رسیده است، خصوصاً این که حضرت چهار سال آخر عمرش را در زندان سپری نمود و از خانواده اش در مدینه دور بود. بنابراین نتیجه می گیریم که تاریخ تولد و وفات فاطمه معصومه(س) به طور دقیق معلوم نیست.

مادر ارج مند حضرت فاطمه معصومه (س)، بانویی از اهالی مغرب می باشد وی و امام ضا (ع) از یک مادر متولد شده اند. برای مادر این بانو، اسامی و القاب فراوان از جمله: نجمه، تکتم، خیزران، مرسیه، آروی، ام البنین، صغرا ذکر شده است، درباره زمان تولد پدر، مادر، سن و مدت عمر نجمه خاتون اطلاعی در دست نیست. درباره این که اهل چه منطقه ای بوده است، تنها چیزی که در دست است مشخص می کند که او اهل مغرب بوده، از این رو مرحوم خاتون آبادی به صراحت وی را اهل نوبه و زنگبار دانسته است.

این بانوی با شرافت و فضیلت در خانواده امامت و ولایت، نجمه نامیده شد، وی در ابتدا کنیزی در خدمت امام هفتم بود، هنگامی که نجمه قبل از ازدواج به خانه امام کاظم (ع) راه یافت از محضر حُمَیده «مادر امام کاظم(ع)» اصول و کمالات اسلامی را آموخت، نجمه خاتون از نطر عقل، هوشیاری و دین داری از بهترین بانوان بود و مادر امام کاظم (ع) او را بهترین دختر در زیرکی و محاسن اخلاقی می دانست که هر نسلی از او پاکیزه و مطهره است.

حمیده مادر امام کاظم (ع) می گوید:

وقتی که نجمه به خانه ما راه یافت شبی پیامبر(ص) را در خواب دیدم که به من فرمود: ای حمیده نجمه را به پسرت موسی ببخش (همسر او کن ) همانا به زودی بهترین فرد روی زمین از او متولد می شود. من به این دستور عمل کردم و نجمه را همسر فرزندم امام کاظم (ع) نمودم و از او حضرت رضا به دنیا آمد.

هجرت به ایران

مأمون در سال 200 هجری امام رضا (ع) را از مدینه به مرو دعوت کرد، تا او را ولی عهد خود قرار دهد، آن حضرت اجباراً از مدینه به سوی مرو، محل خلافت مأمون عباسی حرکت کرد و در آن جا مجبور به پذیرش ولایت عهدی شد. بعد از این حادثه، علویان به سوی ایران روی آوردند.

حضرت معصومه(س) یک سال بعد از امام رضا (ع) در سال 201 هجری عازم ایران شد. درباره این که ایشان را چه کسانی هم راهی کردند به طور دقیق در تاریخ چیزی یافت نمی شود، شیرازی می گوید:

23 نفر از امام زادگان، از هم راهان حضرت معصومه(س) بوده اند، وی شش نفر از برادران حضرت معصومه(س) را نام می برد که هم راه وی بوده اند. 1- فضل 2- علی 3- جعفر 4- هادی 5- قاسم 6- زید.

در کتاب های انساب، از هادی به عنوان یکی از فرزندان امام کاظم (ع) نامی برده نشده است و ایشان غیر از امام رضا(ع) فرزند دیگری به اسم علی نداشته است. چون زید معروف به «زیدالنار»، در بصره قیام نمود سربازان مأمون وی را دست گیر نموده به مرو بردند. بنابراین، گزارش شیرازی درست نخواهد بود. در این خبر آمده که هم راهان حضرت معصومه (س) در ساوه با سربازان مأمون درگیر شده و به شهادت رسیدند.

برخی دیگر به نقل از کتاب بحرالانساب، که فاقد اعتبار است 21 نفر از فرزندان امام کاظم(ع) را ذکر می کنند که هم راه حضرت معصومه(س) بودند. افرادی که ذکر می کنند اکثر آنها در کتاب های انساب جزء فرزندان امام کاظم (ع) ذکر نشده اند، اسامی آنها عبارتند از: جعفر، باقر، قاهر، حیدر، حاضر، ابوذر، صادق، ساطی، هادی، قاسم، مالک، ادهم، قائم، سپه سالار، حسین، ابوطالب، علی، زید، زبیده، آذر و سنی. به هر صورت از چگونگی هجرت حضرت معصومه(س) و این که هم راهان وی چند نفر و چه کسانی بوده اند و مسیری که از آن به ایران آمده اند، در کتب معتبر تاریخ و انساب، گزارش دقیقی نیامده است.

قدیمی ترین گزارش در مورد حضرت معصومه(س)، در قرن چهارم از حسن بن محمد قمی است. روایاتی از امام رضا(ع) در مورد خواهرش نقل شده که مشخص می شود حضرت معصومه(س) قبل از شهادت امام رضا (ع) در قم وفات یافته است. امام رضا (ع) کسانی که از قم به خراسان خدمت ایشان می آمدند به زیارت قبر خواهرش حضرت معصومه(س) تشویق می-کردند.

دلایل هجرت به قم

برخی برای هجرت حضرت معصومه(س) دلایلی دارند که قابل قبول و یا توجیه کنندة هجرت ایشان است. در بررسی علل هجرت ایشان به ایران می توان گفت وضعیت بحرانی سیاسی و اجتماعی دوره عباسیان در این امر تأثیر گذار بوده است. مثلاً، شرایط سخت و دشوار علویان و در نتیجه عدم امنیت جانی و مالی یکی از دلایل هجرت می باشد. در چنان شرایطی، حضرت فاطمه معصومه (س) تصمیم گرفتند از مدینه به ایران هجرت کنند. درباره علت هجرت فاطمه معصومه(س) به سوی ایران نظرات گوناگونی ابراز شده است که هر یک جای تفکر و بررسی دارد، احتمالاتی نیز مطرح است که مورد بررسی قرار می گیرد:

الف. طبق گزارش برخی از افراد، امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) هر دو از یک مادر متولد شده اند. عشق و علاقه آن حضرت به امام رضا(ع) علاوه بر ابعاد دیگر، از بعد راوبط عاطفی و شخصی حائز اهمیت بود، آن چنان که هرگز نتوانست دوری برادر را تحمل کند، از این-رو، به شوق دیدار برادر راهی مرو گردید.

ب. برخی نقل نموده اند امام رضا(ع) از مرو نامه ای خطاب به حضرت معصومه(س) نوشت و به دست یکی از غلامان مورد اعتماد خود داد تا آن را به ایشان در مدینه برساند. حضرت پس از دریافت نامه، آماده سفر شد.

ج. همان گونه که امام رضا(ع) در طول سفر خویش از مدینه به مرو، با بیان سخنان بیدارکننده، اذهان جامعه را نسبت به اهل بیت(ع)، جای گاه آنها و نقش امامت در جامعه مسلمین روشن می ساخت؛ حضرت فاطمه معصومه (س) نیز برای فرار از ظلم و ستم حکومت، نشر تبلیغ آیین محمد(ص)، آشکار کردن چهره عباسیان، مظلومیت خاندان اهل بیت(ع) و روشن ساختن اذهان جامعه نسبت به امامت و ولایت، هجرت را برگزید.

د. مزیت سرزمین قم و محوریت آن در آینده، یکی از علل هجرت فاطمه معصومه(س) به ایران است. اهالی قم از همان قرون اولیه به طرف داری و پیروی از اهل بیت (ع) معروف بوده اند و تاریخ نگاران گفته اند که اهالی قم اکثراً پیرو مذهب امامیه هستند. از طرف دیگر، مردم قم هم-واره مورد ستایش ائمه قرار گرفته اند. روایاتی از زبان ائمه (ع) در این مورد نقل شده است. امام صادق (ع) در حدیثی خبر داده بود که یکی از دختران فرزندم موسی بن جعفر(ع) در قم مدفون خواهد شد. لذا به همین جهت فاطمه معصومه (س) راهی ایران گردید.

ذ. برخی گفته اند که مأمون، حضرت معصومه(س) را از امام رضا (ع) خواستگاری نمود و حضرت به اجبار نامه ای به ایشان نوشت و از او خواست که راهی مرو شود، ایشان نیز طبق دستور امام رضا(ع) راهی مرو شد. البته این گزارش در منابع معتبر نیامده و خود عباس فیض هم آن را رد می کند.

از جمع بندی میان احتمالات هجرت حضرت فاطمه معصومه (س) به ایران، گزینه های اول و آخر مردود است، زیرا که در منابع معتبر تاریخی این روایات دیده نشده است. اما دیگر احتمالات می تواند دلیلی قانع کننده برای هجرت حضرت معصومه(س) به ایران باشد، زیرا هرکدام از این احتمالات، مانند هجرت برای دیدار برادر، فرار از ظلم و ستم و تبلیغ از دین، معقول به نظر می رسد.

حضرت فاطمه معصومه(س)، حرکت سیاسی امام رضا(ع) را در نظر داشت که برادر چگونه از خانواده اش خداحافظی کرد. چگونگی خروج او از مدینه، خبر دادن از سفر غیرقابل بازگشت و شهادت خویش، ایجاد کردن زمینه منفی نسبت به حکومت و آماده کردن خاندان اهل بیت (ع) از خبر شهادت خود، ایشان نیز با درک اوضاع و احوال دریافته بود که دیگر امام رضا (ع) را زیارت نخواهد کرد. از این رو، به عشق دیدار امام و برادر خویش، جانب ایران را در پیش گرفت.

هجرت حضرت معصومه(س) به قم، از جهات گوناگون دارای تأثیر بوده است. حضور کریمه اهل بیت(ع) در شهر قم، باعث شد که مهاجران علوی، سادات و دوست داران اهل بیت(ع) از سرزمین های مختلف به این شهر روی آوردند و به تدریج باعث جذب سرمایه، عمرانی و آبادانی شد. ایجاد پایگاه علمی، گسترش فقه جعفری و شیعه اثنی عشری و ایجاد حوزه های علمیه از دیگر برکات وجود آن حضرت است.

ورود به قم

حسن بن محمد قمی می گوید:

از دیگر سادات حسنیه و فرزندان موسی بن جعفر(ع) که به قم آمدند دختر موسی بن جعفر(ع) است.

بعضی از مشایخ قم می گویند: هنگامی که علی بن موسی الرضا(ع) را برای عقد ولایت عهدی از مدینه به مرو آوردند، خواهر او فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع) در سال 201 به جست وجوی او بیرون آمد چون به ساوه رسید بیمار شد، پرسید: «تا شهر قم چه قدر مسافت است»، گفتند: «ده فرسخ»، خادم خود را گفت تا او بردارد و به قم ببرد، او را به قم آورد و در سرای موسی بن-خزرج بن سعد اشعری مهمان کرد.

روایت صحیح و درست آن است که چون خبر به آل سعد رسید همه اتفاق کردند که از ستی فاطمه تقاضا کنند که به قم آید از میان ایشان موسی بن خزرج تنها در آن شب بیرون آمد و چون به شرف ملازمت ستی فاطمه رسید زمام ناقة او را گرفت و به جانب شهر کشید و او را به سرای خود فرود آورد و هفده روز در حیات بود چون رحلت کرد بعد از غسل و کفن و نماز توسط موسی بن خزرج زمینی که در بابلان بود (آن جا که امروزه بارگاه حضرت معصومه قرار گرفته است) دفن کرده و بر سر تربتش از بوریا سایه بان ساختند تا آن که زینب دختر محمدبن علی الرضا (ع) قبه فعلی را بر سر تربت او بنا نهاد.

روایت کرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه از محمدبن حسن بن احمد که او را روایت کردند که چون فاطمه را وفات رسید و بعد از غسل و تکفین، او را به مقبره ای بابلان بر کنار سردابی که از برای او ترتیب داده بودند حاضر کردند، آل سعد با یک دیگر اختلاف کردند درباره این که چه کسی سزاوار است که در سرداب رود و فاطمه را بر زمین نهد و دفن کند. پس از آن همگی اتفاق کردند بر آن که خادم پیر به نام قادر را حاضر گردانند تا فاطمه در قبر نهد و کسی را به دنبال او فرستادند در میان این گفت و گو از جانب ریگ زار دو سوار پدیدار شدند و به جانب آنها آمدند چون به نزدیک جنازه فاطمه رسیدند از اسب فرود آمدند و بر فاطمه نماز گزاردند و در سرداب رفتند و فاطمه را دفن کردند و از قبر بیرون آمدند و رفتند و هیچ کس نفهمید که که آن دو سوار چه کسانی بودند.

فضیلت زیارت بارگاه حضرت فاطمه معصومه(س)

بهترین سند درباره فضیلت زیارت آن بانوی برگزیده اسلام، روایات امامان معصوم (ع)، تشویق و توصیه پیروان خود به زیارت مرقد نورانی ایشان است. پاداش عظیمی برای زائران بیان کردند که چنین پاداشی در باب زیارت اولاد موسی بن جعفر(ع) بعد از امام رضا(ع) بی سابقه است.

تولد فاطمه معصومه (س) برای اهل بیت (ع) اهمیت خاصی داشت زیرا این خبر قبل از تولد، بارها توسط امام صادق (ع) اعلام می شد، به این ترتیب از همان ایام، شیعیان را به شناخت مقام والای وی فرا می خواندند؛ در این جا چند نمونه از روایات را ذکر می کنیم.

گروهی از شیعیان ری نزد امام صادق (ع) آمدند، حضرت فرمود: «آفرین بر برادران ما از اهل قم»، آنان گفتند: «ما اهل ری هستیم»، ولی امام (ع) همان جمله پیشین را تکرار فرمود و ادامه داد، این جمله تا سه بار تکرار شد. آن گاه امام فرمود: «برای خداوند حرمی است که مکه است، حرم رسول خدا مدینه، حرم امیرالمؤمنین کوفه و حرم من و فرزندانم قم است بدانید قم کوفه کوچک ماست بانویی از اولاد من در آن جا وفات می کند که نامش فاطمه است، دختر موسی است همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت می شوند». امام صادق (ع) زمانی این خبر را گفتند که هنوز امام کاظم (ع) متولد نشده بود.

در خبر دیگر نیز امام صادق (ع) به پیش گویی تولد وی پرداخته است. یکی از شیعیان به نزد حضرت آمد، امام را دید که با کودکی در گهواره سخن می گوید، گامی جلوتر نهاد و مبهوت از این واقعه، پرسید آیا با این طفل سخن می گویید؟ امام او را دعوت کرد تا با کودک در گهواره سخن بگوید، مرد جلو آمد و سلام کرد. کودک نه تنها جواب سلام او را داد بلکه گفت، نامی را که برای دخترت ( که تازه متولد شده است) انتخاب کرده ای که خداوند آن را دشمن می دارد پس نامش را عوض کن [وی نام دخترش را حمیرا گذاشته بود] شگفتی مرد دو چندان شد آن گاه امام صادق (ع) فرمود:

این کودک فرزندم موسی است. خداوند از او دختری به من عنایت می-کند که نامش فاطمه است. او را در سرزمین قم به خاک می سپارند. هر شخصی که او را در قم زیارت کند، بهشت برایش واجب می شود.

سعدبن سعد می گوید: از امام رضا (ع) پرسیدم، کسی که فاطمه دختر امام کاظم (ع) را زیارت نماید چه ثوابی دارد؟ فرمود کسی که او را زیارت کند، بهشت از آن اوست.

از امام جواد (ع) روایت کرده اند که حضرت فرمود:

کسی که قبر عمه ام فاطمه معصومه را در قم زیارت کند بهشت برایش می باشد.

امام رضا (ع) فرمود:

هر کس حضرت معصومه را در قم زیارت کند همانند کسی است که مرا زیارت کرده باشد.

سعد اشعری قمی می گوید:

در خراسان خدمت امام رضا (ع) رسیدم. آن حضرت فرمود: ای سعد ما را قبری پیش شماست. سعد می گوید: عرض کردم فدایت شوم منظورت دختر موسی بن جعفر(ع) است؟ حضرت پاسخ داد: آری هر کس او را زیارت کند در حالی که عارف به حق او باشد وارد بهشت خواهد شد قطعاً.
شخصیت علمی

در فرهنگ اسلامی، محدثان راستین هم واره از حرمت و منزلت ویژه ای برخوردار بوده اند آنان در حفظ و حراست از گنجینه های معارف، ارزش های دینی، ذخایر گران مایه مکتب تشیع و رشد و تعالی فرهنگ غنی اسلام، نقش به سزایی داشته و حامل امانت های گران قدر الهی و رازدار اسرار آل رسول بوده اند. محدثه بودن آن حضرت یکی از بارزترین عناوین نشان دهنده مرتبه علمی و آشنا بودن با معارف بلند اسلام و مکتب حیات بخش تشیع می باشد. بزرگان علم حدیث، در کتاب های خود، احادیث و روایات آن حضرت را نقل نموده اند، روایاتی که به خاطر داشتن مضمونی ولایی، خود شاهدی بر ولایت محوری ایشان می باشند. البته حضرت معصومه(س) راوی روایات زیادی بوده گرچه بیش از چند روایت معدود از آن حضرت به دست ما نرسیده است.

به چند نمونه از این احادیث اشاره می شود:

… فاطمه، زینب و ام کلثوم دختران امام کاظم(ع)… از فاطمه زهرا(س) نقل می کنند و آن حضرت از پیامبر اکرم (ص) نقل می کنند: آیا فراموش کردید فرمایش رسول خدا را در روز غدیر که فرمود: هر کس من مولی«رهبر» اویم بعد از من علی مولی«رهبر» اوست.

… فاطمه، زینب و ام کلثوم دختران امام کاظم (ع)… از فاطمه دختر رسول خدا (ص) روایت نمودند که رسول خدا فرمود: یا علی موقعیت و منزلت تو نسبت به من، همانند نسبت هارون به موسی (ع) است مگر این که بعد از من پیامبری نخواهد بود.

فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع)… از فاطمه دختر رسول خدا (ص) روایت نمود که او از زبان پدرش رسول خدا (ص) نقل نمود: آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد (ص) «یعنی اهل بیت (ع)» بمیرد شهید از دنیا رفته است.

… از فاطمه دختر امام کاظم (ع)… از صفیّه دختر عبدالمطلب نقل شده است: آن گاه که امام حسین (ع) متولد شد من پرستاری کودک او را به عهده داشتم. پیامبر خدا فرمود: عمه فرزندم را برای من بیاور. گفتم ای رسول خدا (ص) ما او را بعد تولد شستشو نداده ایم. فرمود: ای خواهر پدر (عمه ) تو می خواهی او را پاکیزه گردانی؟ به درستی که خدای تبارک و تعالی او را پاکیزه کرده و مطهر قرار داده است.

فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع)… از فاطمه دختر رسول خدا (ص) روایت نمود که او از زبان پدرش رسول خدا(ص) نقل نمود که هنگامی که در شب معراج مرا به آسمان بردند داخل بهشت شدم. در آن جا قصری از دُرّ سفید میان تهی دیدم که دارای دری بود زینت شده با دُر و یاقوت و بر آن در پرده ای آویخته بود سرم را بلند کردم دیدم بر در نوشته شده است: «لا اله الله محمد رسول الله. علی ولی القوم» خدایی جز خدای یگانه نیست محمد رسول خدا و علی ولی و صاحب اختیار مردم است. و بر پرده نوشته شده بود «مبارک باد، مبارک باد، بر کسانی که همانند شیعیان علی هستند» داخل شدم. در آن جا قصری از عقیق سرخ میان تهی دیدم که دری از نقره داشت که به به زبرجد سبز زینت شده بود و بر آن در نیز پرده ای آویخته شده بود. سرم را بلند کردم دیدم بر در نوشته شده بود «محمد رسول الله و علی وصی المصطفی» محمد فرستاده خدا و علی وصی و جانشین مصطفی است. و بر پرده نوشته شده بود «شیعیان علی را به پاک سرشتی و پاکی فرزندان بشارت بده.» داخل شدم. قصری از زبرجد سبز میان خالی دیدم که بهتر از آن ندیده بودم. این قصر دری از یاقوت سرخ داشت که با مروارید زینت شده بود و بر آن پرده ای آویخته بود. سرم را بلند کردم. دیدم بر در نوشته شده است: «شیعه علی هم الفائزون» شیعیان علی رستگارند گفتم: ای حبیب من جبرئیل، این قصر از آن کیست؟ گفت: از آن پسر عمو و جانشین شما علی بن ابی طالب (ع) است. و همه مردم در روز قیامت برهنه پای و بی لباس محشور می-گرداند جز شیعیان علی…

بیت النور

فاطمه معصومه (س) که در مدت هفده روز، در قم و در خانه موسی بن خزرج اقامت داشت محرابی مخصوص، برای عبادت و نیایش او ترتیب داده بودند. فاطمه معصومه (س) یکی از عالی ترین نمونه های عبادت و بندگی خداست. عبادت و شب زنده داری هفده روزه آن حضرت در روزهای آخر عمر، گوشه ای از یک عمر عبودیت و خضوع در برابر ذات پاک الهی است و بیت النور، معبد و محراب به یادگار مانده از اوست.

حسن قمی آورده است محرابی که فاطمه معصومه (س) در آن نماز کرده است در خانه موسی بن خزرج تا به کنون ظاهر است. (378 هجری ) بیت النور «محل عبادت حضرت معصومه (س)» در یکی محله های قدیمی قم به اسم میدان میر قرار دارد و هم اکنون خیابان 45 متری عمار یاسر از کنار آن کشیده شده است. در کنار بیت النور مدرسه علمیه «ستیّه» واقع شده است. بیت النور قسمتی از خانة موسی بن خزرج بوده و مشهور است که فاطمه معصومه (س) در دوران اقامتشان در قم یعنی «در فاصله ورود تا وفاتشان» در این مکان به سر می برده و در دوران هفده روز نقاهت و بیماری خود را در آن جا گذرانیده است و برای آن حضرت در آن مکان محرابی بوده که در آن عبادت می کردند و مردم قم آن مکان را بیت النور نامیدند.
بابلان

موسی بن خزرج (مهمان دار فاطمه معصومه(س)) در کنار رودخانه شهر قم باغی داشته که به بابلان معروف بوده است، ایشان این باغ را برای محل تدفین آن حضرت در نظر گرفت.

آیا این که باغ بابلان قبلاً قبرستان بوده است یا نه؟ فقیهی می گوید دقیقاً نمی دانم که آن جا قبلاً قبرستان بوده یا خیر؟ ولی به موجب قراینی، قبرستان عمومی نبوده است. زیرا در آن وقت قم دارای دو قبرستان عمومی، یکی در جنوب شهر و یکی در شمال بوده است. احتمال دارد که این مکان قبرستان خانوادگی موسی بن خزرج بوده باشد.

صاحب تاریخ قم آورده است، فاطمه را بعد از غسل و کفن به مقبره بابلان در کنار سردابی که برای او ترتیب داده بودند حاضر کردند. از کلمه مقبره بابلان معلوم می شود که در آن جا قبرستانی بوده است آیا این که این قبرستان عمومی بوده یا خانوادگی درست معلوم نیست.

در اواسط قرن سوم توسط زینب دختر امام جواد(ع) بر فراز قبر فاطمه کبری قبه ای بنا نهاده شد و در قرن ششم بارگاه با شکوه تری برای وی بنا نهاده شد.

2- فاطمه ستی

مشهور این است که فاطمه وسطی در اصفهان مدفون است و به فاطمه ستّی شهرت دارد. مقبره ستّی فاطمه در دوران صفویه و قبل از آن اهمیت داشته و دارای صحن، بارگاه، گنبد و ضریح بوده و معروف آن است که افغان ها در دوره تسلط بر اصفهان به طمع جواهرات و طلای گنبد و ضریح، آن جا را خراب کردند. در زمان فتح علی شاه قاجار، محمدعلی خان از بستگان مرحوم حاج محمدحسین خان صدر، در اثر توسل به این مقبره، طبق نذری، به حاجت خویش رسیده بود؛ تجدید عمارت آن مقبره را به عهده گرفت و گنبد، صحن، رواق و ضریح را تجدید بنا کرد. مهدوی می نویسد این امام زاده از امام زادگان معتبر و در تمام ادوار مورد توجه و عنایت مؤمنین بوده و از مزارات متبرک می باشد.

مقبره شاه زادگان در مجاورت بقعه و بارگاه فاطمه ستی واقع شده است بقعه فاطمه ستی دارای صحن و ضریح است و چنین شهرت دارد که در این آرامگاه فاطمه صغری دختر امام کاظم (ع) مدفون است، ساختمان، صحن و بقعه فاطمه ستی از دوره صفویه به جا مانده است.

مبارکه در تاریخ دانش وران آورده است که بارگاه امام زاده فاطمه ستی در زمان صفویه خیلی باشکوه بوده است و ضریح مطلای عالی داشته است، که در فتنه افغان ها از بین رفته است و از شجره نامه و کتاب نورالهدی فی نسب آل مصطفی نقل نموده که ستی فاطمه دختر موسی بن-جعفر(ع) به هم راهی برادران و خواهران خود که از راه اهواز به اصفهان آمده و خواهر او زینب کبری در ارزنان اصفهان و برادرش هارون در جنب گل بهار و برادر دیگرش ابراهیم در برخوار و فاطمه ستی در این مکان مدفون شده اند. در شهر نائین نیز بقعه و بارگاهی وجود دارد که مشهور به فاطمه ستی است و می گویند در این بقعه خواهر امام رضا(ع) مدفون است.

همان گونه که بیان گردید شهرت بارگاه فاطمه دختر امام کاظم (ع) در اصفهان از دوران صفویه است و قبل از آن گزارش معتبری در دست نیست.

3- فاطمه صغری

آن چه که مشهور است فاطمه صغری مشهور به «بی بی هیبت» در شهر باکو پایتخت آذربایجان مدفون است، مجلسی می گوید:

فاطمه صغری مشهور به بی بی هیبت در شهر باکو در آذربایجان مدفون است.

قدمت بقعه و بارگاه فاطمه صغری در باکو، به دوران صفویه می رسد. اما پس از پیدایش کمونیسم و قطع ارتباط آذربایجان با دیگر ممالک اسلامی، به دستور استالین در سال 1315 شمسی بارگاه فاطمه صغری با مواد منفجره تخریب و روی قبر وی آسفالت و تبدیل به خیابان عمومی شد به گونه ای که ماشین ها از روی قبر فاطمه صغری عبور می کردند. ولی شاهدان عینی می گویند مردم مسلمان آذربایجان در صف های بسیار طولانی با حوصله و تحمل بی نظیری توقف می کردند، تا از گذرگاه باریکی که برای عبور پیاده ها در نظر گرفته شده بود عبور کنند، در مواقعی که ترافیک سنگین بود، اتومبیل ها در صف های بسیار طولانی می ایستادند و هرگز از روی قبر عبور نمی کردند. پس از فروپاشی نظام کمونیستی، شیعیان آذربایجان با تلاش فراوان به تجدید بنای حرم فاطمه صغری اقدام کردند که فاز اول آن در هفدهم ربیع الاول 1419 قمری، به بهره برداری رسید.

بارگاه فاطمه صغری در یک فرسخی شهر باکو قرار گرفته و خانه ای که در آن زندگی می-کرده تاکنون محافظت شده و محل عبادتش تا به امروز به عنوان مکان مقدس محافظت می شود.

4- فاطمه اخری

در میان نویسندگان تنها سبط بن جوزی (از علمای اهل سنت در قرن هفتم) به فاطمه اخری اشاره نموده و وی را یکی از دختران امام کاظم (ع) دانسته است.

بنا به قولی بقه و بارگاه فاطمه اخری در شهر رشت وجود دارد. بحرالعلوم گیلانی تاریخ تعمیم این بقعه را به سال894 قمری ذکر می کند.

در منابع قدیمی اشاره ای نشده است که فاطمه اخری دختر امام کاظم (ع) در رشت مدفون است، در منابع قرن یازدهم این گونه آمده است «در رشت بقعه ای است که به فاطمه طاهره خواهر امام رضا (ع) منسوب است. همان گونه که از کلمه منسوب پیدا است، بحرالعلوم نویسنده تحفه-العالم نیز در صحت این انساب تردید داشته است. بیشتر کسانی که به بارگاه رشت اشاره نموده اند به کتاب تحفه العالم استناد کرده اند و مدرک دیگری در دست ندارند.

در مورد این که از چه قرنی بارگاه رشت به خواهر امام رضا(ع) شهرت پیدا کرده و این که او دختر امام کاظم (ع) و خواهر امام رضا (ع) می باشد هیچ اطلاعی در دست نیست.

بحرالعلوم گیلانی می گوید:

مدارک و اسناد فراوانی در دست است که دلالت بر مدفون بودن فاطمه اخری(س) ملقب به طاهره، دختر امام کاظم (ع) در رشت دارد.

اما با جست جو در منابع، حتی یک مورد از این اسناد و مدارک یافت نمی شود و تنها مدرک ایشان قول صاحب تحفه العالم است. ایشان به نقل از عده ای می نویسد:

در سنگ مجاور درب ورودی حرم، سمت جنوب، که قبل از بازسازی بقعه کنونی قسمتی از آن باقی مانده بود، نام مدفون در بقعه خواهر امام چنین نوشته شده بود: «بانوی مکرمه فاطمه بنت عبدالله بن محمد بن احمد بن حمزه بن -موسی بن جعفر(ع)»

از این مطلب مشخص می شود که این بارگاه متعلق به دختر بدون واسطه امام کاظم (ع) نیست. گرچه ایشان ثابت می کند که حمزه بن کاظم(ع) فرزندی به اسم احمد نداشته بلکه وی سه فرزند به نام های علی، قاسم و حمزه داشته است. ولی با این وجود، ثابت نمی گردد که این بارگاه متعلق به دختر بدون واسطه امام کاظم (ع) باشد. زیرا که هیچ دلیلی بر تأیید آن نیست.

5- حکیمه

حکیمه، یکی از دختران با فضیلت امام کاظم (ع) است که در شمار محدثه های مورد اطمینان و ثقه آمده است. حکیمه بانوی دانش مند، عابد و دارای صلاحیت بوده که عمری طولانی داشته است. او از اصحاب برادرش امام رضا (ع) و از راویان حدیث آن حضرت به شمار می رود، نام وی در اکثر کتب رجال و انساب ذکر شده و از او تجلیل به عمل آمده است. حکیمه را از زنان برجسته، صاحب نفوذ خاندان رسالت و از بزرگان سادات و علویین عصر خویش به شمار آورده-اند. در بیشتر کتاب های شیعه روایات او نقل شده است.

حکیمه می گوید:

در ماه رمضان سال 195 قمری برادرم امام رضا (ع) برای کمک و مساعدت زایمان همسر خویش «سبیکه» که خود او را «خیزران» می نامید، مرا دعوت کرد و فرمود: ای حکیمه امشب نزد همسرم خیزران باش، قابله هم راه توست، زیرا امشب فرزندی برای من متولد می شود. آن گاه برادرم ما را در اتاق قرار داد و چراغی برای ما روشن کرد. درب اتاق را بست و خود بیرون رفت. اما وقتی کودک به دنیا آمد، چراغ اتاق خاموش شد و ما نگران شدیم، ولی بعد متوجه شدیم نورانیت نوزاد ما را از چراغ بی نیاز می کند. تازه کودک را در دامن خود گذاشته بودم که امام رضا (ع) وارد اتاق شد، کودک خویش که نام او «محمد» تعیین شده بود، در آغوش گرفت گونه هایش را بوسید، و آن گاه او را در گهواره گذاشت و مراقبت و نگه داری او را به من سپرد. همین که روز سوم ولادت کودک رسید، او چشم باز کرد و در حالی که به جانب آسمان می نگریست، با عبارت فصیح زبان به وحدانیت خداوند و نبوت پیغمبر(ص) گشود، و این صحنه برای من تعجب آور بود، بدین جهت آن را با امام رضا(ع) در میان گذاشتم، او فرمود: ای حکیمه! چیزهای عجیب دیگری هم از او خواهی دید.
بررسی مدفن حکیمه خاتون

در بهبهان، گچساران و کرمان، چند بارگاه وجود دارد که منسوب به حکیمه دختر امام کاظم (ع) می باشد. تاکنون هچ یک از علمای انساب و تاریخ نگاران گزارش نکرده اند که حکیمه دختر امام کاظم (ع) به ایران مهاجرت نموده باشد، لذا نمی توان بقاع منسوب به او را در ایران، تأیید کرد.

اولین مدرکی که مزار حکیمه دختر امام کاظم(ع) را در کوه های مسیر بهبهان منسوب می-کند. گزارش سیدجعفر آل بحرالعلوم است. وی می نویسد:

در مسیر کوه های بهبهان مزاری است که به حکیمه دختر امام کاظم (ع) منتسب است و شیعیان مسافر آن را زیارت می کنند.

از آن جایی که بحرالعلوم کلمه «منتسب» را به کار می برد، مشخص می شود که او نیز این مزار را به طور قطع مربوط به دختر امام کاظم (ع) نمی داند و غیر از آن مدرک دیگری که بارگاه حکیمه دختر امام کاظم (ع) را در آن جا تأیید کند، در دست نیست.

درگچساران نیز بقعه ای به حکیمه دختر امام کاظم (ع) منسوب شده که فاقد ارزش تاریخی است و هیچ منبع تاریخی و انساب آن را تأیید نمی کند. این مقبره در 100کیلومتری شهر دو گنبدان در روستایی واقع شده است.

درکرمان نیز بقعه ای به حکیمه دختر امام کاظم (ع) منسوب است که آن نیز هیچ گونه سند و مدرک معتبر ندارد، گفته اند: امام زاده بی بی حکیمه طبق گفته اهالی، از خواهران یا دختران امام رضا(ع) می باشد. همت نیز می نویسد:

هویت این دختر به خوبی معلوم نیست، ولی مردم اختیارآباد می گویند: دختر موسی بن جعفر (ع) و خواهر بی بی حیات است و به همان دلیل که مردها حق زیارت بی بی حیات را ندارند در این زیارت هم حق ورود ندارند، مگر آن که از سادات باشند.

بحرالعلوم گیلانی می گوید:

به احتمال قوی قبری که در کنار راه بهبهان است باید متعلق به حکیمه دختر علی بن محمد بن علی بن اسماعیل الاعرج بن الامام جعفر الصادق (ع) باشد، زیرا که فرزند برادر او ابومحمد حسن بن الحسین در دینور می زیسته و جمع کثیری از این خاندان در اهواز، ارجان و دینور سکنی داشته اند، به احتمال قوی حکیمه با برادرزاده خود به این منطقه مهاجرت نموده و در این جا مدفون شده است.

6- زینب

در کتاب های تاریخ و انساب، برای امام کاظم (ع) دو دختر به نام زینب نوشته اند. و محل دفن هیچ کدام را ذکر نکرده اند. بارگاهی منسوب به ایشان در اصفهان وجود دارد که در ذی-الحجه سال 1351 قمری شهرت یافت. مقبره ای در ارزنان اصفهان که در بین ساکنان آن نواحی به «بچه زینب» معروف بود یکی از دختران بدون واسطه امام کاظم (ع) می باشد. در این که امام کاظم (ع) دختری به نام زینب داشته، شکی نیست.

در زمان ولایت عهدی امام رضا(ع) تعدادی از امام زادگان، از مدینه به سمت ایران و خراسان مهاجرت نمودند. پس از شهادت امام رضا(ع) حاکمان نسبت به نزدیکان امام رضا (ع) شروع به سخت گیری کردند، هر یک از امام زاده گان به محلی پناهنده شدند؛ در آن محل، با دشمنان روبه رو شده عده ای شهید و جمعی مخفیانه زندگی نموده تا بدرود حیات گفتند و قبرشان مجهول و شخصیت آنها هم چنان غیر معروف ماند. آن گروه از امام زادگان که به اصفهان آمدند، به دلیل تعصب شدید، سنی بودن و مخالفت مردم این شهر با خاندان علی(ع)، روبه رو شدند و پس از وفات، در نواحی مختلف شهر و دهات مدفون شدند و کسی متوجه آنان و قبورشان نشد و هم-چنان گمنام باقی ماندند و پس از سال ها بعد از وفات آنان برخی از بستگان یا دوستانشان اشاره به قبر یکی از آنها نموده و آن قبر مورد توجه قرار گرفت و نام آن و محل دفنش را در کتابی ثبت و ضبظ نمودند. اما پیش آمدهای مختلف از جنگ، نزاع، قتل، غارت، قحطی و ویرانی های متوالی در اثر جنگ پادشاهان و حکام، یکی از موجبات از بین رفتن کتاب ها و آثار نویسندگان قرون اولیه است که ممکن بود در آن کتاب ها اشاره به مرقد امام زادگان شده باشد. با توجه به این وضعیت نسب بیشتر امام زادگان هم چنان مجهول باقی مانده است.

مقبره زینبیّه در عصر حاضر، یکی از بقاع متبرک اصفهان و مورد توجه و عنایت خاص و-عام است. در اثر وجود این مقبره، اکنون قریه ارزنان که امروزه به نام «زینبیه» خوانده می شود از محلات معمور و پر جمعیت است و هر روز صدها زائر برای زیارت به این مکان مقدس رفته و بدین وسیله از خداوند طلب حاجت می کنند. امام زاده زینبیه، در یک فرسخی شمال شرقی اصفهان از سمت طوقچی که در گذشته به نام «ارزنان«شهرت داشت قرار گرفته است. ابطحی امام زاده زینبیّه را از بزرگ ترین زیارت گاه های اصفهان معرفی می کند و می گوید:

در روزهای جمعه و مناسبت های مذهبی، مانند میلاد ائمه(ع) و روز عاشورا، این امام زاده ده ها هزار زائر را به سوی خود جذب می کند.

بررسی شهرت زینبیّه

همان گونه که بیان گردید زینبیّه اصفهان قبل از سال 1351 قمری ناشناخته بوده و کسی نمی دانست که در این مکان فعلی که در حال حاضر به زینبیه مشهور است دختری از امام کاظم (ع) مدفون است گرچه مقبرۀبه نام بچه زینب در همین مکان فعلی وجود داشته است ولی کسی نمی انست که یکی از اولاد ائمه(ع) در این مکان مدفون است.

در سال 1351 قمری شیخ عباس قمی، در حاشیه کتاب المجدی فی انساب الطالبیین مطلبی را می بیند که مقبره زینب دختر امام کاظم(ع) را در قریه ارزنان یکی از روستاهای اصفهان ذکر می کند وی میرسعید طباطبائی را که در خراسان بوده از طرف خود به اصفهان روانه می کند و به او می گوید در نسخه ای از کتاب المجدی دیدم که زینب دختر امام کاظم(ع) در قریه ارزنان اصفهان مدفون است، شما بروید تحقیق کنید که در آن جا مقبره ای به این نام وجود دارد؟ بعد از تحقیق معلوم می شود که مقبره ای با گنبد آجری و صحن در قریه ارزنان به نام بچه زینب موجود است، بعد از این حادثه، موضوع در میان مردم اصفهان شایع می شود مردم دسته دسته از شهر و روستاها به آن جا می آیند.

حبیب آبادی که در آن زمان یکی از علمای برجسته اصفهان بوده، در این مورد تحقیقی انجام داده و آن را به صورت کتابی چاپ نموده است وی می گوید:

زینبیه اصفهان، از قدیم به «بچه زینب» اشتهار داشت و منتسب به هیچ-کدام از ائمه(ع) نبود تا این که در ذی الحجه 1351 قمری، ناگهان شهرت پیدا نمود که این زینب دختر امام کاظم(ع) است و پس از تحقیقات معلوم شد که منشأ این کار از کتاب بدایع الانوار است و در آن چنین نوشته شده بود صاحب کتاب المجدی دو دختر امام کاظم(ع) را به اسم زینب نام می برد و می گوید یکی از آنها در قریه ارزنان اصفهان مدفون است، ولی مشخص نمی کند که زینب کبری است و یا صغری؟

حبیب آبادی می گوید:

در آن زمان یک نسخه از کتاب المجدی در نزد حاج امین الواعظین تهرانی یافت می شد، من بعد از زیارت امام رضا(ع) به تهران آمدم و به منزل امین الواعظین رفتم و در نسخه ای از المجدی در حاشیه آن دیدم که بعد از اسم زینب نوشته شده بود «سمعت عن الامیر محمدهادی بن الامیر لوحی المورخ أن بچه زینب المدفونه فی قریه ارزنان من قری اصفهان هی بنت موسی الکاظم (ع)»

جمعی از علمای اصفهان مثل حاج میرزاحسین جعفری نیز آن نسخه المجدی را دیدند. وی می گوید:

در اصفهان دو نسخه دیگر از کتاب المجدی را پیدا نمودم یکی از آنها تاریخ نداشت و قدیمی بود و نسخه دیگر تاریخ «1106» روی آن نوشته شده بود در هیچ یک از این دو نسخه عبارت مذکور که در نسخه تهران ذکر شده بود دیده نمی شد، ظاهراً صاحب بدایع الانوار هم از همین نسخه تهران که مطلب مذکور نوشته شده است، استفاده نموده و امین الواعظین تهرانی هم تأیید نمود که صاحب بدایع الانوار از همین نسخه که نزد من است استفاده نموده و شیخ عباس قمی نیز در جواب نامه من نوشت که من نیز آن مطلب را در نسخه موجود تهران نزد آقای امین الواعظین دیده ام و غیر از آن دیگر مدرکی ندارم.

حبیب آبادی می گوید این عبارت درباره زینب دختر امام کاظم(ع) متعلق به صاحب المجدی نیست به چند دلیل:

الف. در عمدة الطالب که زیاد از المجدی نقل می کند این مطلب نیامده است.

ب. در سایر نسخ المجدی این عبارت دیده نمی شود.

ج. تاکنون نامی از میرلوحی نشنیده ایم جز امیر محمدهادی میرلوحی معروف که در جمادی الثانی 1113 قمری درگذشته است وی در زمان مجلسی می زیسته و زمان او با زمان المجدی که سال 443 قمری تألیف شده، خیلی فاصله دارد، بنابراین نسبت درست نمی باشد.

ولی با وجود این مطالب که ذکر گردید معلم حبیب آبادی می گوید:

مظنون این است که نسبت، انتساب حضرت زینب به حضرت موسی بن جعفر (ع) درست باشد، زیرا که ظاهراً چنان چه از پیش اشاره نمودیم، این امیر محمدهادی از سنگ روی قبر او بر می آید از علما و معاصر مجلسی بوده، و پیش از او و در زمان او این قبر در قریه ارزنان، موجود بوده، زیرا که او می گوید: زینب مدفون در قریه ارزنان از قرای اصفهان است، دختر امام کاظم (ع) بدون واسطه می باشد و این تصریح بدون واسطه بودن او بیشتر سبب صحت نسبت می باشد. پس استبعادی ندارد که زینب نامی دختر امام کاظم (ع) وقتی به جهاتی که مذکور شد، به اصفهان آمده و وفات نموده، در این زمین دفن شده باشد.

ابطحی می گوید:

محمدعلی مبارکه ای، در رساله نورالانوار فی کشف احوال زینب بنت موسی بن جعفر(ع) به نقل از کتاب نورالهدی فی نسب آل المصطفی که در سال 1041 به وسیله عزّالدین محمد تألیف گردیده، در ضمن شرح داستان حرکت فرزندان موسی بن جعفر (ع) از مدینه به سوی ایران و پراکنده شدن آنها در ایران، بعضی از آنها به سوی اصفهان آمدند و حاکم و فرمان دار آن شهر، از دوستان خاندان اهل بیت بود، پس وقتی به اصفهان رسیدند، اوضاع – به خاطر عوض شدن حاکم – دگرگون گردیده بود و از آنها که وارد اصفهان شدند هارون بن موسی و ابراهیم بن موسی(ع) و از دختران، زینب کبری و فاطمه کبری بودند و در این هنگام خبر آنها به مامون رسید… و زینب در محل ارزنان از روستاهای اصفهان، یک سال پس از برادرش هارون بن موسی بن جعفر (ع) از دنیا رفت و در زمان عضدالدوله دیلمی بقعه کوچکی بر قبر او ساخته شد، و اما فاطمه پس از گذشت دو سال از شهادت برادرش هارون از دنیا رفت و نزدیک قصبه لنبان دفن گردید.

در مورد بارگاه زینبیه اصفهان باید نکاتی را مد نظر قرار داد.

الف. همان گونه که بیان شد به غیر از مطلبی که شیخ عباس قمی و بدایع نگار در حاشیه المجدی دیده اند دیگر سند و مدرکی معتبری وجود ندارد.

ب. آن چه که در حاشیه المجدی آمده، به طور مسلم از خود صاحب المجدی نیست، زیرا که در متن المجدی مطلب مذکور نیامده علاوه بر آن مطلب یاد شده از زبان امیر محمدهادی میرلوحی نقل شده که وی هم زمان با مجلسی می باشد و المجدی قرن پنجم نوشته شده است و این فاصله زمانی طولانی غیر مستند بودن مطلب مذکور را می رساند که می گوید زینب دختر امام کاظم (ع) در قریه ارزنان اصفهان مدفون است، و آن را از زبان میرلوحی نقل می کند.

ج. آن چه که در حاشیه المجدی آمده فقط در یک نسخه از آن دیده شده و سایر نسخ خالی از این مطلب می باشند و این خودش دلیل محکم است که آن چه در حاشیه این کتاب آمده از خود مؤلف نیست و کس دیگری آن را در حاشیه المجدی نوشته است، چه کسی این مطلب را نوشته است و در چه تاریخی آن را نوشته است، معلوم نیست. ولی آن چه بدست می آید این است که مطلب مذکور قدمت تاریخی ندارد. چنان چه مطلب مذکور از قدمت تاریخی برخوردار بود و در نسخ متعددی نوشته شده بود می بایست زینبیه اصفهان قبل از سال 1351 قمری، مشهور می گردید به دلیل اینکه کتاب المجدی که کتاب معتبری در باب انساب به حساب می آید نزد بسیاری از علمای بزرگ موجود بوده، و آن ها با دیدن این مطلب که زینب دختر امام کاظم(ع) در قریه ارزنان اصفهان مدفون است، قطعاً به معرفی این بارگاه می پرداختند و آن جا قبل از سال 1351 مشهور می گردید به ویژه در زمان صفویه.

د. حبیب آبادی با این که خودش ثابت نموده آن چه که درباره زینب دختر امام کاظم(ع) در حاشیه المجدی آمده از خود نویسنده کتاب نیست و فقط در یک نسخه ای بی تاریخ از آن کتاب دیده شده، ولی با وجود این مطلب، وی می گوید میرلوحی از علماء بوده و در علم تاریخ نیز دست داشته است، چون او گفته است زینب دختر امام کاظم (ع) در قریه ارزنان مدفون است، پس احتمال دارد که گفته او درست باشد.

در جواب وی باید گفت، اول این که معلوم نیست این مطلب را میرلوحی گفته باشد زیرا که هیچ سند و مدرکی وجود ندارد. دوم این که همان گونه که خود حبیب آبادی می گوید میرلوحی هم دوره مجلسی بوده و از علمای بزرگ اصفهان به شمار می رفته و اگر او مقبره زینبیه اصفهان را، از آن دختر امام کاظم (ع) می دانست قطعاً در همان دوره خود به معرفی این مقبره می پرداخت و مردم اصفهان را از آن آگاه می نمود و این بارگاه در همان زمان مشهور می شد.

ذ. در جواب ابطحی باید گفت: هیچ منبع تاریخی و انساب ذکر نکرده است که هارون، ابراهیم، زینب و فاطمه از فرزندان امام کاظم (ع) به اصفهان آمده باشند همان گونه که قبلاً ذکر گردید امام زاده هارون اصفهان از نوادگان امام کاظم (ع) می باشد، و دو نفر از فرزندان امام کاظم (ع) که ابراهیم نام دارند بارگاه هر دوی آنها در عراق می باشد، بنابراین ابراهیم که در برخوار اصفهان مدفون است فرزند بدون واسطه امام کاظم(ع) نخواهد بود.

7- آمنه

یکی از دختران امام کاظم(ع) آمنه نام دارد. تاریخ ولادت و وفات او مشخص نیست. برخی سه دختر به اسم آمنه برای امام کاظم (ع) ذکر نموده اند: آمنه کبری، آمنه وسطی و آمنه صغری. ولی اکثر علمای انساب یک آمنه ذکر نموده اند. شرح حال مختصری از او در دست می -باشد. این بانو از مدینه هجرت نمود و به مصر رفت و در همان جا وفات نمود، قبر آمنه در مصر بقعه و بارگاه مختصری دارد و زیارتگاه مردم است.

شبلنجی، کرامتی را از این بانو نقل می کند. کسی مقداری روغن زیتون آورد و به خادم حرم آمنه تحویل داد و از او خواست که برای روشنایی از آن استفاده کند، خادم روغن را در جاچراغی ریخت، دید نمی سوزد؟ تعجب کرد! در خواب آمنه را دید که می فرماید: روغن او را بازگردان و از او بپرس از کجا آورده است؟ من جز مال حلال نمی خواهم، وقتی که صبح شد صاحب روغن آمد، خادم به او گفت روغنت را بگیر، او پرسید: برای چه؟ خادم گفت: من بانو آمنه را در خواب دیدم که فرمود: من جز مال حلال پذیرا نیستم. صاحب روغن گفت راست گفته است، چون من مأمور دولت هستم و مالیات نامشروع از اجناس بازار می گیرم و بعد روغن را گرفت و رفت.

نتیجه

در مورد فرزندان امام کاظم(ع) کار تحقیقی منسجم صورت نگرفته و کارهایی که در مورد برخی از آنها صورت گرفته بیشتر تک نگاری است و آن هم به صورت مستدل و تحقیقی انجام نگرفته است، زیرا که نویسندگان این گونه کارها، عموماً از همان شهری بوده اند که بارگاهی منسوب به یکی از فرزندان امام کاظم (ع) در همان شهر بوده و نویسنده سعی و تلاشش برآن بوده که تا ثابت کند. این امام زاده حتماً از فرزندان بدون واسط امام کاظم (ع) می باشد و فضایلی را هم به او نسبت می دهد و چه بسا مطالبی خرافی را هم در کتاب خود می آورد.

در مورد تعداد فرزندان امام کاظم (ع) از قرون اولیه تا زمان حاضر اختلاف فاحشی وجود دارد قدیمی ترین گزارش از نصربن علی الجهضمی در قرن سوم است که 33 فرزند، 15 دختر و 18 پسر برای امام کاظم(ع) ذکر می کند. ولی در قرون بعدی بر تعداد فرزندان امام کاظم (ع) افزوده می شود، می توان گفت از قرن پنجم به بعد بین 5 تا 10 اسم بر اسامی اولیه افزوده شده است و در قرن دوازده و سیزدهم تعداد فرزندان به 78 نفر می رسد در حالی که بسیاری از آن اسامی در فهرست قرون اولیه نیست در بین تمام کسانی که اسامی فرزندان امام کاظم(ع) را ذکر نموده اند جامع ترین فهرست از شیخ مفید است که در الارشاد 37 فرزند برای امام کاظم (ع) ذکر می کند. 18 پسر و 19 دختر.

در مورد مکان دفن و بارگاه های فرزندان امام کاظم(ع) نیز مانند تعداد آنها اختلاف زیادی وجود دارد برای برخی از آن ها مثل حمزه، عبدالله، حسین، محمد و هارون بارگاه های متعددی در شهرهای مختلف ایران وجود دارد که اثبات هریک از آنها نیازمند دلیل و مدرک معتبر تاریخی است که در مورد اکثر آن ها چنین مدرک معتبری وجود ندارد. از طرف دیگر قدمت تعدادی از بارگاه های منسوب به فرزندان امام کاظم(ع) در ایران، بعد از قرن هشتم و نهم می باشد مثل احمدبن موسی، که نیازمند مدرک معتبر تاریخی قبل از قرن هشتم و نهم است ولی این گونه مدارک معتبر در دست نیست.

برخی از فرزندان امام کاظم(ع) در دوران خلافت مأمون عباسی در قیام بزرگ علویان به رهبری ابراهیم بن محمد معروف به ابن طبا طبا شرکت داشتند، این قیام که 10 ماه طول کشید تعداد زیادی از یاران خلیفه در آن کشته شدند و بسیاری از شهرها به دست قیام کنندگان افتاد. ابراهیم بن-موسی از جانب محمد بن محمد بن زید به سرپرستی امور ولایت یمن منصوب شد وی به آن جا رفت و به فعالیت پرداخت زیدبن موسی(ع) نیز به سرپرستی امور اهواز منصوب شد وی در مسیر راه، بصره را از کنترل عباسیان خارج نمود، وی مرتکب اعمالی شد که در شأنش نبود تاریخ نگاران گزارش نموده اند که زید خانه ها و مزارع بنی عباس را به آتش کشید. هرگاه یکی از سیاه جامگان را نزد او می آوردند دستور سوزاندن او را صادر می کرد به همین جهت وی به زید النار معروف شد.

به برخی از فرزندان امام کاظم (ع) مثل ابراهیم بن موسی اتهام مذهب زیدیه واقفیه زده شده است که در جهت اثبات آن گزارش تاریخی و روایی وجود دارد.

فهرست منابع

1- قرآن کریم

2- آل یاسین، محمدحسن، تاریخ کاظمین، ترجمه غلام رضا اکبری، کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، 1371 ش،

3- آیتی، محمدحسین، بهارستان در تاریخ و تراجم، رجال قاینات و قهستان، تهران، بی نا، 1327 ش.

4- ابطحی، میر سیدحجت، ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان، اصفهان، دفتر تبلیغات اصفهان، 1418ق.

5- ابن ابی الثلج بغدادی، تاریخ الائمه مجموعه فیسه فی التاریخ الائمه، بیروت، دارالقاری، طبع اول، 1422ق.

6- ابن جوزی، سبط، تذکره الخواص، بیروت، موسسه اهل البیت(ع) 1401 ق.

7- امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، مطبعه الانصاف، بیروت، طبع دوم، 1380ق.

8- امینی، عبدالحسین احمد، الغدیر، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1366ش.

9- —————، تاریخ تشیع و مزارات شهرستان ساری، قم، انتشارات وثوق، 1385ش.

10- بحرالعلوم، سیدجعفرآل بحرالعلوم، تحفه العالم فی شرح خطبه المعالم، مکتبه الصادق، طبع دوم، 1401 ق.

11- بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم والمعارف الاحوال من الآیات والاخبار والاقوال، قم، مدرسة الامام المهدی (عج)، 1407 ق.

12- جزی، عبدالکریم، رجال اصفهان، تذکرة القبور، چاپ دوم، بی نا، بی جا، 1328ش.

13- جوکار قنواتی، رضا، شناسنامه بهبهان، اهواز، حافظ، 1350ش.

14- چهار سوقی، میرزا محمدهاشم، میزان الانساب در شرح حال امام زاده های معتبر اصفهان، اصفهان، حکمت، 1322ش.

15- حرزالدین محمد، مراقدالمعارف فی تعیین مراقدالعلویین، نجف، مطبعه الادب، طبع اول، 1371 ش.

16- حسینی جلالی، محمدحسین، مزارات اهل البیت و تاریخ ها، بیروت، مؤسسة الاعلمی، طبع سوم، 1415ق.

17- صدوق——–، الامالی، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، طبع پنجم، 1410ق.

18- —–، تاج الموالید، مجموعه نفیسة فی التاریخ الائمه» بیروت، دارالقاری، طبع اول، 1422ق.

19- طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری، تاریخ الامم والملوک، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408، طبع دوم.

20- عاملی حر، محمد، اثبات الهداه، بالنصوص و المعجزات، ترجمه احمد جنتی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1399 ق.

21- فقیه ایمانی، مهدی، تاریخ تشیع در اصفهان، بی جا، 1374 ش.

22- فقیهی، علی اصغر، تاریخ مذهبی قم، چاپ دوم، قم، زائر، 1378ش.

23- فیض، عباس، انجم فروزان، قم، بی نا، 1322ش.

24- ———، تاریخ کاظمین، قم، چاپ خانه قم، بی تا.

25- ———، گنجینه آثار قم، قم، چاپ خانه مهر، چاپ اول، 1349 ش.

26- قرخانی بهار، حسن، آثار باستانی و معماری بقاع متبرکه، تهران، فرهنگ سرا، 1363 ش.

27- قرشی، باقرشریف، حیاه الامام موسی بن جعفر(ع)، بیروت، دارالبلاغه، طبع اول، 1413ق.

28- قرنی گلپایگانی، علی، منهاج الدموع، قم، چاپ سوم، دین و دانش، 1344 ش.

29- قمی، حسن بن محمدبن حسن، تاریخ قم، ترجمه حسن قمی، تهران، تحقیق سیدجلال الدین تهرانی انتشارات توس، 1361 ش.

30. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، قم، هجرت، 1410ق.

31- ————، انوارالبهیه، ترجمه محمدمحمدی اشتهاردی، قم، انتشارات ناصر، 1372ش.

32- ———–، سفینه البحار، قم، دارالاسوه، چاپ دوم، 1416 ق.

33- قولویه قمی، ابی القاسم جعفر، کامل الزیارات، قم، موسسه نشر اسلامی، 1417ق.

34- کریمی جهرمی، علی، بانوی ملکوت، قم، راسخون، 1379ش.

35- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار لدرراخبار الائمه الاطهار، بیروت، دارالتعارف، 1423ق.

36- ————، تحفه الزائر، ایران، بی نا، 1281.

37- ————، تذکره الائمة(ع)، تهران، نشر مولانا، بی تا.

38- محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی تا.

39- محمد بیگی، بهروز، زندگی نامه امام زاده هارون، همدان، نور علم، 1382 ش.

40. معلم حبیب آبادی، میرزا محمدعلی، کشف الخبیّه عن مقبره الزینبیّه، اصفهان، نشر محمدی، شیرازی، 1352ق.

41- —————، الارشاد فی معرفت حجج الله علی العباد، مؤسسه آل البیت(ع) چاپ اول، قم، 1413.

42- موسوی، سیدحسین ابوسعید، تاریخ المشاهد المشرفه، بیروت، موسسه البلاغ، طبع دوم، 1426ق

43- ——————-، مشجرالوافی، قم، موسسه عاشورا، طبع اول، 1425ق.

44- مهدوی، مصلح الدین، تاریخچه ارزنان مقبره.. زینب خاتون اصفهان، اوقاف، 1375ش.

45- ————–، مزارات اصفهان، تصحیح علی اصغر منتظرالقائم، دانشگاه اصفهان، 1382.

46- مهدی پور، علی اکبر، کریمه اهل بیت، قم، حاذق، 1374 ش.

47- ناصر الشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، قم، دارالفکر، 1350ش.

48- نایینی اردستانی قمی، محمدعلی، انوار المشعشعین، قم، کتاب خانه آیت الله مرعشی نجفی، 1381ش.

49- نجاشی، احمدبن علی، رجال النجاشی، قم، موسسه نشر اسلامی، طبع هفتم، 1424ق.

50. نحوی، سیف الله، سیمای استان کهکلویه و بویراحمد، بی جا، سازمان تبلیغات، 1375ش.

51- نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت نعمانی، ترجمه محمدجواد غفاری، چاپ اول، تهران، کتاب-خانه صدوق، 1363ش.

52- هنرفر، لطف الله، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، چاپ دوم، تهران، چاپ خانه زیبا، 1350.

53- یمانی الموسوی، محمدکاظم بن ابی الفتوح بن سلیمان، النفخه العنبریه فی انساب خیرالبریه، تحقیق مهدی رجایی، چاپ اول، قم، کتاب خانه آیت الله مرعشی نجفی، 1419 ق

54- یوسفی، یوسفعلی، شهیده غربت، قم، چاپ اول، کوثر غدیر، 1386ش.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=20999

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *