چکیده
اقبال عمومی مردم به اسناد عادی ـ که به تبع شرعیت آن است ـ سبب ایجاد آسیبهای فراوانی همچون فروش ملک و زمین به چند نفر، فرارمالیاتی، ایجاد ناامنی روانی و اجتماعی، انباشت پروندههای دعاوی مرتبط با اسناد عادی، مشخص نبودن مالکان و عدم آگاهی و اشراف لازم حکومت نسبت به آن، ایجاد معوقات بانکی و زمینخواری شده است. قانون گذار در ج.ا.ا.، با درک مفاسد فوق، انجام معاملات اموالغیرمنقول را با اسناد رسمی لازم دانسته است؛ اما، افزوده است: “مگر اسنادی که بر اساس تشخیص دادگاه دارای اعتبار شرعی است”. این افزوده باعث ایجاد همان مفاسدی است که قانون ثبت برا حل آن ایجاد شده بود. سوال فراروی مقاله این است که آیا فقه این ظرفیت را داراست که معاملات اموالغیرمنقول را در عصر حاضر، مطلقا، منحصر در اسناد رسمی کند؟ مقاله حاضر به روش تحلیل-توصیفی و با بهره گرفتن از مطالعات کتابخانهای به این نتیجه رسیده است که شرعیت اسناد عادی در شرائط فعلی زندگی بشر منتفی بوده و با در نظر گرفتن شرعیت اسناد رسمی، تنها راه معاملاتی اموالغیرمنقول، معامله با اسناد رسمی است.
کلیدواژهها
سند عادی، سند رسمی، بینه، اطمینان




