پرسش:
آیا ملّی‌گرایی و عرق ملّی و دوست داشتن وطن با اسلام در تضاد است‌؟

پاسخ:

اسلام، دین خداست، و وطن یک سرزمین است؛ آیا جایگزین یکدیگر می‌شوند؛ یا در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند؟!

معانی ملّی‌گرایی، عِرق ملّی و وطن دوستی نیز با هم متفاوت است.

متأسفانه، «ملّی‌گرایی» از واژگانی می‌باشد که همچون دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و صلح عمومی، از تعاریف گوناگونی برخوردار شده و بسیار مورد سوء استفاده نیز قرار گرفته است!

از این‌رو، تا به تعریف روشن، متقن و واحدی از «ملّی‌گرایی» نرسیم، نمی‌توانیم بگوییم که «آیا ملّی‌گرایی با اسلام در تضاد هست یا نیست»؛ یا اساساً آیا «ملّی‌گرایی» خوب است یا بد؟!

به عنوان مثال: در گذشته، واژۀ «وطن پرستی» را جایگزین «وطن دوستی» کردند؛ یا “مهمان‌پرستی” به جای “مهمان دوستی”! چرا که پس از خداگرایی، دو محبّت در انسان شدت دارد، یکی “حبّ شهوات و از جمله شهوت جنسی”، و دیگری «حبّ وطن»؛ بنابراین، کوشیده‌اند و می‌کوشند تا این دو کشش را در مقابل «خدا پرستی» قرار دهند!

از ترفندهای سران کفر در برابر پیامبران که به توحید دعوت می‌نمودند، این بود که به مردم می‌گفتند: «اینها می‌خواهند شما را از سرزمین‌تان بیرون کنند!»

بدیهی است که هر «پرستشی»، به غیر از «پرستش خداوند سبحان»، مصداق شرک آشکار می‌باشد، خواه بت‌پرستی باشد، یا گوساله‌پرستی، یا إله قرار دادن طاغوت زمان، یا وطن‌پرستی!

متأسفانه تلاش برای این جایگزینی، همچنان ادامه دارد، چرا که حتی در رسانۀ ملی، شاهد بودیم که مجاهدان و شهدای راه خدا را که با شعار «الله اکبر» به میدان رفتند، «شهید راه وطن» نامیدند، یعنی آنها را مشرک خواندند! بی‌تردید یک مؤمن و مجاهد، در راه خدا، از وطنش، مردمش، نوامیس مادی و معنوی‌اش دفاع می‌کند، اما به عشق جلب رضایت معبود و لقاء الله، جانش را در طبق اخلاص می‌گذارد، لذا اگر کشته شود، «شهید راه خداست»، نه شهید راه وطن، یا شهید سرمایه‌های ملی و … »!

وطن دوستی

“ملّی‌گرایی”، آن هم با تعریف سیاسی و امروزیش را نباید به مثابۀ «وطن دوستی» گرفت؛ بی‌تردید هر انسان عاقل، فهیم، با غیرت، و برخوردار از عواطف فطری، وطنش را دوست دارد و این دلیل بر «ملی‌گرایی» او به معنای مصطلح نمی‌باشد.

“وطن یعنی چه و کجاست؟”

در معنای کلّی، از آنجا که همگان می‌میرند و از این دنیا می‌روند، همه مسافرند و هیچ کجا “وطن اصلی انسان” نیست. اما در معنایی دیگر، اگر بخواهیم “وطن” را در همین دنیا تعریف نماییم، تمام کرۀ زمین “وطنِ انسان” است و کسی حق ندارد که “وطن” آدمی را به سرزمینی که در آن به دنیا آمده، محدود نماید؛ چنان که امروزه، نظامات استکباری به رهبری امریکا، “جهانی‌سازی و حکومت واحد جهانی” را در صدر نقشه‌ها و برنامه‌های سیاسی خود قرار داده‌اند؛ که البته این “بدل سازی” در مقابل ارادۀ الهی، به وحدت تمامی مردمان و استقرار حکومت واحد جهانی، به رهبری حضرت امام مهدی علیه السلام می‌باشد.

بدیهی است که مرزهای جغرافیایی که متغیر نیز می‌باشند را ما معین کردیم، و نزد حق تعالی، همه جا مُلک و مِلک اوست و همگان بندگان او می‌باشند؛ لذا ایرانی، عرب، افغانی، امریکایی، انگلیسی و فرانسوی، نزد او تفکیک ندارند و از امتیازی برخوردار نمی‌باشند؛ چنان که به همگان فرمود:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (الحجرات، ۱۳)

– ای مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و تيره‏‌ها و قبيله‏‌ها قرار داديم، تا يكديگر را بشناسيد؛ در حقیقت گرامی‌ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست، خداوند دانا و خبير است.

*- در تعریف عام نیز وطن به سرزمین مادری، زادگاه و کشوری گفته می‌شود که مرزهای معین، پرچم، حکومت، دولت و فرهنگ مشترکی دارند.

بی‌تردید، حبّ به این وطن نیز فطری است، لذا هر انسانی، وطنش، زادگاهش، کشورش و هموطنانش را دوست دارد، مگر آن که خائن باشد و این محبّت منافاتی با اسلام ندارد.

اما پرسش این است که محدودۀ این “وطن” کجاست و هموطنان کیانند؟ چرا که مرزهای جغرافیایی چنین وطنی، همیشه متغیر بوده است! اکنون آیا ایران در دوران هخامنشیان و ساسانیان را وطن بدانیم، یا در دوران قاجاریه که بیش از یک سوم از خاک وطن، به بیگانگان پیش‌کش شد و از ایران جدا شد؟! یا در همین عصر خودمان، که رضا خان قلدر، بخش‌های بزرگی از خاک ایران را بخشید، و پسرش نیز “بحرین” را از ایران جدا کرد؟! حال آیا ملت آذربایجانی که در یک شب از ایران جدا شد، یا ملت بخش‌های بزرگی از ترکیه و عراق و هم چنین در شرق کشور و افغانستان را “هموطن” بدانیم یا ندانیم؟!

ایران اسلامی

کشور کوچک شده، اما همچنان پهناور ایران، تا کمتر از ۵۰ سال پیش، کاملاً مستعمره و مستثمرۀ انگلیس و امریکا بود، تا آنجا که ایران را کشوری مستقل نمی‌شناختند و به آن «ژاندارم منطقه» می‌گفتند! اما امروز یک کشور مستقل، یک ملت مستقل، با هویت ملّیِ احیا شده و مرزهایی معین می‌باشد.

بدیهی است که هر ایرانی با شرف و با غیرتی، این کشور و این ملّت را دوست دارد و به ویژه اگر مسلمان، مؤمن، انقلابی و مجاهد در راه خدا باشد، در تقویت این کشور و ملّت می‌کوشد و اگر کشورش مورد تعرض قرار بگیرد، از آن دفاع می‌کند؛ چنان که جنگ هشت سالۀ تحمیلی، پس از دویست سال اولین جنگی بود که حتی یک وجب از خاک ایران تجزیه نشد، چرا که مجاهدان راه خدا، از آن دفاع کردند.

ملّی‌گرایی

اگر مقصود از ملّی‌گرایی، برخورداری از “هویّت ملّی” باشد که با دین، فرهنگ، تاریخ و مرزهای جغرافیایی تعریف می‌شود، نه تنها درست و خوب است و با اسلام منافات و ضدیتی ندارد، بلکه اسلام بر حفظ این ارزش‌ها تأکید دارد.

اما اگر مقصود از «ملی‌گرایی»، همان “وطن پرستی” به جای «وطن دوستی» باشد، و اگر جایگزین خداپرستی، دین گرایی و معاد گرایی شود، البته که خلاف حکم عقل و وحی می‌باشد و شرک آشکار است!

*- همگان کشور خود، یا به تعبیری وطن، فرهنگ و تاریخ خود را دوست دارند، اما انسان وقتی می‌میرد، دیگر نه ایرانی است و نه عرب، و نه آلمانی یا فرانسوی؛ بلکه فقط یک انسان است که روح او از بدنش مفارقت یافته و به عوالم دیگر منتقل می‌شود و باید پاسخگوی اعتقادات، گرایشات، مواضع و عملکردهایش باشد و “وطن اصلی‌اش” به معنای جایی که در آن اقامت خواهد نمود، متناسب با این رویکردها معین می‌گردد.

*- امروزه، کشورهای اسلامی، از جمله جمهوری اسلامی ایران، فلسطین – غزه، لبنان، یمن، عراق، کرانه باختری و نقاط دیگر، با اعتقاد و ایمان راسخ به اسلام عزیز، از “وطن” خود در مقابل تهاجمات بیگانگان به سرکردگی امریکا، دفاع می‌کنند و کشتگان خود را «شهید راه خدا» می‌نامند.

امام خامنه‌ای:

«امّا آن گزارش بعدی [پس از گزارش توصیفی از اخبار و اوضاع جنگ] که گزارش تبیینی است، به نظر من مهم‌تر است. در گزارش تبیینی، ما می‌گوییم این جنگ فقط برای دفاع از خاک وطن نبود. البتّه دفاع از وطن یک ارزش است ــ در این تردیدی نیست ــ امّا مسئله‌ی این جنگ از این حرفها بالاتر بود؛ دفاع از اسلام بود، عمل کردن به دستور قرآن بود.

این جنگ در مسیری قرار داشت که به آن مسیر، در تعبیرات دینی و ادبیّات دینی، گفته میشود «جهاد فی سبیل الله»؛ دفاع مقدّس، جهاد فی‌سبیل‌الله بود. دفاع مقدّس، انقلاب را زنده نگه داشت، اسلام را زنده نگه داشت، ملّت ایران را عزیز کرد، روح معنوی را در کشور ترویج کرد، جوهر واقعی انسانی و ایمانی را در جوانها زنده کرد» (۰۴/۰۷/۱۴۰۳)

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=56074

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *