پرسش :
سرنوشت طلحه و زبیر در جنگ جمل چه شد؟
پاسخ :
طلحه و زبیر که از نقش آفرینان و عاملان اصلی قتل عثمان بودند، بعد از کشته شدن عثمان و به خلافت رسیدن امام علی(علیه السلام)، وقتی سیره و روش عادلانه امام علی(علیه السلام) در واگذاری مسئولیت به افراد را دیدند، تحمل این سیره و روش برای آنان سنگین بود لذا به بهانه رفتن به عمره به مکه رفتند و بر گرد عایشه جمع شدند و با تحریک معاویه و همراهی دیگر مخالفان امام علی(علیه السلام) به بهانه خونخواهی عثمان جنگ جمل را بر علیه امام علی(علیه السلام) به راه انداختند که این جنگ با پیروزی امام علی(علیه السلام) و کشته شدن طلحه و زبیر و اسارت عایشه به پایان رسید. در مورد کشته شدن طلحه و زبیر در منابع اینگونه آمده است:
مروان بن حکم در ابتدای جنگ گفته است: «بعد از امروز دیگر طلب خون عثمان را نخواهم کرد.» وی در ابتدای جنگ یا پس از فرار سپاهیان جمل و آشکار شدن شکستشان، تیری به سمت طلحه بن عبیدالله انداخت که بر زانوی طلحه اصابت کرد و به خاطر همین تیر از پا در آمد. او را در کنار رود آبی در بصره به خاک سپردند.[1]
چون حضرت علی(علیه السلام) به نزدیک سپاه جمل رسید، اردو زد و زبیر را فرا خواند، ملاقات آن دو بین صفوف دو لشکر و بر روی مرکبهایشان صورت گرفت. امام به او گفت: اى ابا عبد الله ترا به خدا سوگند مىدهم آیا به خاطر دارى که روزى دست من در دست تو بود و به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیدیم و آن حضرت به تو فرمود آیا على را دوست مىدارى؟ و تو گفتى آرى! و آن حضرت فرمود: ولى تو با او جنگ و نسبت به او ستم خواهى کرد؟ زبیر گفت آرى به یاد دارم. امام فرمود: اکنون آمدهای با من بجنگی؟ زبیر پس از این دیدار نزدیک پسرش عبدالله رفت و بدو گفت من از میدان جنگ میروم چه علی امری را به یادم آورد که از آن غافل بودم.[2]
پس از کنارهگیری زبیر، عَمرو بن جُرموز، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام وادی السِّباع او را غافلگیرانه کشت.[3] وی سپس نزد حضرت علی(علیه السلام) رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش جهنم به او بده.[4]
پی نوشت ها:
1. ابن خیاط، تاریخ خلیفه، ۱۴۱۵ق، ص۱۰۸؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۴۶-۲۴۷، ج۶، ص۲۵۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۶۸.
2. دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۸.
3. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۴، ص۵۱۱.
4. بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۵۴.