پرسش:

منظور از فطرت كه یكی از راه های شناخت خداوند است، چیست؟

پاسخ:

بر اساس آموزه‌هاي وحياني، فطرت توحيدي امري همگاني است. همه آدميان بر آن مفطور و مخلوقند از اين رو قرآن كريم فرمود: « فطرت خداوند كه همه مردم بر آن هستند. (1)

از امام صادق (ع) در ذيل اين آيه نقل شده: «فطرهم جميعا علي التوحيد» (2) ايشان را همگي بر توحيد خلق كرد.

از رسول خدا نقل شده: «كل مولود يولد علي الفطره حتي يكون ابواه يهودانه و ينصرانه و يمجسانه» (3) هر نوزاد بر فطرت توحيد زاده مي‌شود تا اين كه پدر و مادر او را يهودي يا نصراني يا مجوسي بار ‌آورند.

از اين گونه آموزه‌هاي متعالي به دست مي‌آيد كه فطرت توحيدي همگاني است. همه آدميان بر فطرت خداپرستي خلق مي‌شوند، ولي شرايط گوناگون باعث مي‌گردد كه از فطرت الهي و خداپرستي خارج شده و در مسير خلاف فطرت سير كنند، چون فطرت موجب سلب اختيار از انسان نمي‌شود. انسان مختار است كه بر فطرت اولي خود كه خدا پرستي و توحيد است سير نمايد و يا از آن عدول كند. بنابراين خداشناسي و خداپرستي هر دو امري فطري است. فطرت گواه بر آن است. انسان فطرتا گرايش به توحيد و يكتاپرستي دارد. اين خواست در فطرت همه انسان‌ها نهفته است.

وقتي ما مي‌گوييم يك خواست فطري در نهاد ما هست كه مي‌خواهد در مقابل خدا خضوع و پرستش كند، بدين معنا است كه انسان دنبال موجودي مي‌گردد كه كامل مطلق باشد. اگر خضوع‌هايي در مقابل ديگران مي كند، از اين جهت است كه مطلوب خودش را نيافته و گم شده‌اش را پيدا نكرده است و دنبال مطلوب بدلي مي گردد، معشوق حقيقي‌اش را پيدا نكرده . اگر معشوق بهتري و كامل‌تري بيابد، تدريجا معشوق اولي را فراموش مي‌كند. اگر ملاك عشق زيبايي بوده است، اگر معشوق زيباتري بيابد، به تدريج آن انس و دلبستگي را نسبت به معشوق اول از دست مي‌دهد و به سراغ دومي مي رود، باز اگر كامل تر از او پيدا كند، همين حالت را دارد. پس اين ها مطلوب حقيقي نيستند، بدلي هستند. آنچه فطرتش دنبال مي‌كند، كامل مطلق است كه هيچ عيبي ندارد، هيچ كمبودي ندارد، كمال فوق او تصور نمي‌توان كرد. جمالي بالاتر از او امكان ندارد، اگر او را يافت ، ديگر دست از او برنمي‌دارد، او مطلوب حقيقي است، ارضاي حقيقي اين خواست فقط با پرستش الله تامين مي‌شود، پس در فطرت انسان شناختي نسبت به او وجود دارد ، هر چند ضعيف است و ما در اثر ضعف، اشتباه در تطبيق و مصداق پيدا مي‌كنيم. (4)

بنابراين خداشناسي و خداخواهي و خداپرستي حتي در نهاد و وجود و فطرت كفار وجود دارد، ولي آن ها راه فطرت را گم كرده و مصداق معبود، معشوق خود را به اشتباهي برگزيده‌اند.

در باب فطري بودن خداپرستي و شناخت فطري خداوند جاي سخن بسيار است كه آوردن همه مطالب مربوطه از ظرفيت پاسخنامه بيرون است، ولي تاكيدا بايد گفت: اگر همگان بتوانند توجه شان از ماوراي خود قطع كنند و به درون و نهان خانه وجودشان بپردازند ، خواهيد دانست كه رابطه خاصي با مبدا هستي دارد كه معرفت و پرستش او ضرورت انكار ناپذير دارد، از اين رو سالكان و عارفان راستين معتقدند: سير عرفاني و راه رسيدن به معرفت شهودي و قلبي بر اين اساس است كه توجه انسان به درون متمركز شود و انسان در عمق دلش رابطه‌اي خود را با خدا بيابد.

شخص به حضور امام صادق عرض كرد: خدا را به من چنان معرفي كن كه گويي او را مي‌بينم .حضرت از او سوال كرد آيا هيچ وقت از راه دريا مسافرت كرده‌اي؟ گفت: آري.

فرمود: اتفاق افتاده است كه كشي در دريا بشكند؟ عرض نمود: بلي اتفاقا در سفري چنين قضيه‌اي واقع شد. حضرت فرمود: به جايي رسيدي كه …. از همه چيز قطع اميد شوي و خود را مشرف به مرگ بيابي؟ عرض كرد: بلي چنين شد.

حضرت فرمود: در آن حال اميدي به نجات داشتي؟ عرض كرد: آري. حضرت فرمود: در آن جا كه وسيله‌اي براي نجات تو وجود نداشت، به چه كسي اميدوار بودي؟ آن شخص متوجه شد كه در آن حال گويا دل او با كسي ارتباط داشته ، در حدي كه گويي او را مي‌ديده است. (5)

اين روايت به خوبي نشان مي‌دهد كه فطري بودن معرفت الهي و خداپرستي حقيقت انكارناپذير است. نداي فطرت در نهان خانه دل همگان بلند است، ولي بر اثر غفلت و توجه به امور مادي زندگي اكثر مردم از آن غافل‌اند، ولي بر اثر رخدادي پرده و حجاب‌هاي غفلت كنار زده شده و همگان متوجه آن حقيقت مي گردند. از اين رو در قرآن كريم فرمود:

خداوند از همه فرزندان آدم پيمان گرفت كه به ربوبيت يگانه او باور داشته باشند. آنان هم بر اين پيمان الهي شهادت داده‌اند. (6)

در جاي ديگر تصريح نمود: «چون در كشتي نشينند، خدا را با اخلاص مي‌خوانند، و چون خدا آن ها را به خشكي رساند و نجات دهد ،باز مشرك مي‌شوند. (7)

از اين آيه به دست مي آيد كه حتي مشركان به خداوند در فطرت و باطن خود باور دارند، كه به هنگام احساس خطر خالصانه او را مي‌خوانند، ولي وقتي در آسايش شدند، به او شرك مي‌ورزند.(8)

پي‌نوشت‌ها:

1. روم (30) آيه 30.

2. اصول كافي، ج 2، ص 12، كتاب الايمان و الكفر، باب فطرت خلق بر توحيد ،حديث 3، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، بي‌تا.

3. عوالي اللئالي، ج 1، ص 35، فصل چهارم، حديث 18، مطبعه سيد الشهدا، قم، 1403 ق.

4. معارف قرآن، ص 35، نشر موسسه آموزش و پژوهشي امام خميني، قم 1380 ش.

5. توحيد صدوق، ص 231، انتشارات مكتبه الصدوق، تهران، 1388 ش.

6. اعراف (7) آيه 172.

7. عنكبوت (29) آيه 65.

8. معارف قرآن ص 26، تا ص 46، نشر موسسه آموزش و پژوهشي امام خميني، قم، 1380 ش.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=49923

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب