پرسش:
پوشیدن لباس روحانیت چه توجیهی دارد؟ چه مفهومی دارد؟
پاسخ:
شکل کنونی لباس روحانیت در حقیقت مبتنی بر فلسفه ای خاص و منطقی است که از یکسو تأسی به سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) و سفارشاتی که پیرامون پوشش مسلمانان و خصوصاً علمای دینی داشته اند، می باشد ؛ چنانکه عمامه بر سر بستن، از مستحبات بوده و تأکید فراوانى بر آن شده است. احادیث متعددى در این زمینه از حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است؛ از جمله: امام رضا(ع) مى فرمایند: «حضرت رسول(ص) عمّامه بر سر بستند و یک طرف آن را به جلو وطرف دیگر را به عقب انداختند.» از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت رسول(ص) با دست خود بر سر حضرت على(ع) عمامه پیچیدند، و یا در روایات اسلامى، به این لباس توجه خاصى شده است. براى نمونه به یک روایت اشاره مى کنیم: سلیمان بن خالد مى گوید، از حضرت امام صادق(ع) پرسیدم: اگر کسى بدون عبا امام جماعت شود چه حکمى دارد؟ امام در جواب فرمود: شایسته نیست که امام جماعت بدون عباو عمامه باشد.» و از سوی دیگر به عنوان یونیفرمی مبیّن جایگاه صنفی آنان در جامعه است که در حقیقت، معرف سمت و جایگاه فکری و عملی آنها در جامعه میباشد تا شناسایی و دسترسی مردم به ایشان با سهولت بیشتری صورت گیرد.
و از آن جهت که از سویی این لباس شبیه به لباس پیامبراکرم(ص)، ائمه اطهار(ع) و اصحاب صالح(س) و از دیگر سو، دارای ویژگیهای مورد توصیه شرع و اخلاق اسلامی میباشد، در طول تاریخ، همواره از ارزش ویژهای برخوردار بوده و میباشد. البته بدیهی است که صرف پوشیدن این لباس ارزش خاصی برای فرد دارنده آن ایجاد نخواهد کرد بلکه التزام فرد مزبور به اصول و قواعدٍ مقتضی سمت روحانیت، تنها عاملی است که فرد دارنده لباس و خود لباس را تواماً دارای ارزش مینماید. استفاده از لباس روحانیت باید براساس ضوابط خاص میسور بوده و هرگونه سوءاستفاده از آن از سوی افراد فاقد صلاحیت، قابل پیگرد و جبران باشد. و پوشندگان این لباس نیز در اجتماع باید همچون پیامبر اکرم (ص) متوازن، آراسته، خوشنما، پاکیزه، جذاب، معطر و بدون عیب باشند.
و بالآخره اینکه وجود شخصیتهاى وارسته جامعه که به عنوان سمبل و مظهر علم و تقوا و وارستگى و ارزش هاى اسلامى و ملبس به لباس رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) باشند، از شعائر الهى مى باشد و در حفظ و گسترش ارزش هاى الهى و اسلامى در جامعه و تقویت هویت مذهبى در مقابل تهاجم ارزش هاى بیگانه، بسیار مؤثر است . خصوصا در جامعه ما که متأسفانه تحت تأثیر تهاجم فرهنگی غرب، حتی لباس سنتی و بومی خویش را حفظ نکرده است. بنابراین وجود قشر خاصی در جامعه با لباس مذهبی و سنتی، نماد پایداری در مقابل هجوم فرهنگ و ارزش های غربی است و مایه فخر و مباهات محسوب می گردد. پوشیدن اینگونه لباس اختصاص به گذشته و یا روحانیت تنها ندارد. یکى از پوشش هاى معروف در میان مردم جهان، عمامه است. بنا بر این در میان مسلمانان و غیر مسلمانان، این پوشش وجود دارد.
یکى از پوشش هاى معروف در میان مردم جهان، عمامه است. در میان مسلمانان و غیر مسلمانان، این پوشش وجود دارد. عمامه پارچه اى است که بر سر مى پیچند و مانند کلاه نیست، (المنجد). معناى عمامه براى همه روشن است و نیازى به توضیح ندارد، (صحاح اللغة و مقاییس اللغة). این نوع پوشش، سابقه بسیار طولانى دارد.
عمامه در اصل، یکى از پوشش هاى تشریفاتى براى رؤساى قوم بود و هر کس که به ریاست قوم مى رسید و پناهگاه مردم مى گردید، عمامه بر سر مى گذاشت. در حجاز، عمامه به عنوان «تاج» به شمار مى رفت، (المنجد، صحاح و مقاییس). و کسى که ریاست داشت «مُعَمَّم» نامیده مى شد، (المنجد). پیامبر اکرم(ص) داراى عمامه بود، (وسائل الشیعه، ج 3، ص 377، باب 30، ح 1) و عمامه اصلى، عمامه آن حضرت است. در حدیثى از آن حضرت آمده است که: «عمامه، تاج عرب است»، (همان، ح 4). پیامبر اسلام، روز غدیرخم، به دست خودش، عمامه بر سر على(ع) گذاشت، (همان، ح 3، ص 379، ح 11 و 12). پیامبر اکرم(ص) روز فتح مکه، وقتى که داخل مکه شد، عمامه مشکى بر سر داشت، (همان، ص 378، ح 10). امام زین العابدین(ع) به مسجد آمد و عمامه مشکى بر سر داشت، (همان، ح 9).
در حدیثى آمده است که دو رکعت نماز با عمامه، بهتر از چهار رکعت بدون عمامه است، (همان، ح 8). امام رضا(ع) وقتى که براى نماز عید، از شهر بیرون رفت، همانند پیامبر اسلام، عمامه بر سر کرده بود، (همان، ح 5). بر این پایه، عمامه از پوشش هاى بسیار قدیمى است و در دین اسلام، این پوشش مورد عنایت خاص است و هیچ گونه ربطى به دوران صفویه و دیگران ندارد. یکى از لباس هایى که در بین مسلمانان معروف است، عباست. عبا را رِدا هم مى نامند. «عبا» لباسى است که از روى لباس، بر دوش مى اندازند، (صحاح و المنجد). این لباس هم سابقه طولانى دارد و پیش از اسلام در حجاز و جاهاى دیگر وجود داشت.
در روایات اسلامى، به این لباس توجه خاصى شده است. براى نمونه به یک روایت اشاره مى کنیم: سلیمان بن خالد مى گوید، از حضرت امام صادق(ع) پرسیدم: اگر کسى بدون عبا امام جماعت شود چه حکمى دارد؟ امام در جواب فرمود: شایسته نیست که امام جماعت بدون عبا و عمامه باشد»، (وسایل، ج 3، ص 329، باب 53، ح 1). براساس این روایات، عبا لباسى است که امامان معصوم به آن توجه کرده اند و پیروانشان را به پوشیدن آن سفارش کرده اند و این لباس ها ربطى به حکومت صفویه ندارد. یکى از لباسهایى که در میان مسلمانان رواج داشت و اکنون نیز رواج دارد «قبا» است. قبا لباسى است که روى پیراهن پوشیده مى شود. این لباس هم سابقه طولانى دارد. قبا را روپوش مى نامند. در روایات اسلامى به این لباس هم اشاره شده است، (وسائل الشیعه، ج 3، ص 279، ح 6 – مراد از عموزاده ها، فرزندان عباس هستند). ولى درباره رنگ مشکى آن نکوهش شده است و براساس این گونه روایات، علماى اسلامى فتوا به مکروه بودن لباس مشکى کرده اند. بنابراین، قبا هم تاریخ قدیمى دارد و هیچ گونه ربطى به دوره صفویه و یا قاجاریه ندارد.
آنچه که باید به آن زیاد توجه کرد این است که در زمان هاى قدیم عمامه، عبا و قبا، مختص گروه خاصى از مؤمنان نبود بلکه در آن زمان ها رسم این بود که افراد صالح و متدین این لباس ها را مى پوشیدند و بعدها به تدریج تنها علماى دینى در این لباس ماندند و این لباس به عنوان علامت و نشانه علماى اسلام به حساب آمد. در حال حاضر هم یکى از شرایط پوشیدن عمامه، قبا و عبا داشتن صلاحیت لازم است و اگر کسى داراى آن شرایط نباشد اگر بپوشد، کار نادرست انجام داده است و مانند کسى مى ماند که لباس پزشکى بپوشد در حالى که شرایط پزشک را ندارد.
در زمان هاى قدیم براى پوشیدن این لباس، تنها صلاحیت اخلاقى کافى بود به همین جهت بسیارى از تاجران و پزشکان هم این لباس را مى پوشیدند ولى در عصرهاى اخیر یکى از شرایط این لباس، کسب علوم اسلامى و تبلیغ دین شد و در حقیقت باید به عنوان یک انیفروم و لباس کار و اعلام آمادگى براى پاسخ گویى به پرسش هاى اندیشه دینى، به آن نگاه شود. نه یک امتیاز اجتماعى و از سوء استفاده احتمالى برخى در این لباس باید جلوگیرى کرد.