پرسش:

چرا خداوند متعال خودش را نشان نمی‌دهد، چرا چون تجلی بر حضرت موسی (ع) یا سخن گفتن با او، با بقیه ارتباط مستقیم برقرار نمی‌نماید تا کار برای همه یکسره شود؟

پاسخ:

فرض کنید که شما استاد دانشگاه هستید و اکنون وارد یک کلاس درسی شده‌اید و می‌خواهید خود را به دانشجویان خود بشناسانید، چه می‌کنید؟!

در مقام والا، بر کرسی استادی می‌ایستید تا همه شما را ببینند و بعد می‌گویید: «من استاد شما هستم – نام من علی، فاطمه یا … هست – شکل، قیافه و قد و هیکل من، همین است که می‌بینید – فوق دکترا در رشته مهندسی یا … هستم – در ضمن به هنر شعر و خط نیز آراسته‌ام – مسلمان هستم – ایرانی هستم – متولد سال … در فلان شهر یا روستا هستم – شما دانشجویان را دوست دارم – اینجا آمده‌ام تا بخشی از علوم خود در رشته‌ی … را به شما تعلیم دهم و در طول ترم و پایان ترم نیز از شما امتحان می‌گیرم – هر کس قبول شد، به او در رتبه‌ی بالاتری تعلیم خواهد داد و هر که مردود شد، دیگر نمی‌تواند از علوم و تدریس من بهره ببرد و … .

اگر از شما بپرسند: «از کجا معلوم که استاد هستید؟» اسناد استادی و حضور خودتان در دانشگاه و کلاس درس را به عنوان استاد دلیل می‌آورید؛ و اگر بپرسند: «از کجا معلوم که مثلاً در معماری ساختمان، یا ریاضیات، یا فیزیک تخصص دارید؟»، کتاب‌های تألیف شده خود را می‌آورید و یا می‌گویید: فلان شهرک یا برج را من ساخته‌ام، یا آن عمل جراحی پیوند قلب، یا مغز استخوان را من انجام داده‌ام و …» و اگر بپرسند: «دلیل بر آراستگی شما به شعر و خط چیست؟»، چند تا از عزل‌ها و یا قصیده‌های خود را برایشان می‌خوانید و آثار خطاطی خود را نشان‌شان می‌دهید، و اگر گالری داشته باشید، از آنها دعوت می‌کنید که بیایند و ببینند که چگونه اشعار خود را خطاطی نموده‌اید و در معرض دید همگان قرار داده‌اید و … .

  • -حالا اگر یکی از دانشجویان بلند شود بگوید: «استاد! آن چه از شکل و قیافه‌ی شما می‌بینیم، بدن شماست نه خود شما، و این بدن ممکن است که به دلیل کهولت، بیماری و … متغیر گردد – اینها که از اسم و تخصص و مهارت‌های خود بیان داشتید نیز همه آثار و نشانه‌های شما بود، نه خود شما؛ پس لطفاً خودتان را به ما نشان داده و معرفی کنید؟» آن وقت چه پاسخی خواهید داد؟!

می‌گویید: «هیچ ذاتی قابل رؤیت و شناخت نیست، بلکه هر کسی یا هر چیزی، با نشانه‌هایش (اسم‌هایش) شناخته می‌شود.

  • -معرفی خداوند سبحان خودش را به بندگان و شناخت بندگان از او نیز همین‌طور است، فقط نشانه‌ها معرف ذات هستند، حال خواه یک شاخه گل باشد، یا خداوند سبحان، که با نشانه‌هایش خود را به همگان می‌شناساند و می‌فرماید: «من همانم که خالق شما هستم – من همانم که حیّ، علیم حکیم هستم – من همانم که قادر و قوی هستم – من همانم که رازق شما هستم – من همانم که إله و ربّ شما هستم – من همانم که شما را می‌میرانم و زنده می‌کنم و به سوی من باز می‌گردید … و نشانه‌ها و دلایلش را نیز در وجود خودتان و بیرون از خودتان به شما نشان می‌دهم.

«سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (فصلت، 53)

ترجمه: به زودى نشانه‌هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مى‌دهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است؛ آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟!

  • -پس، ارتباط خداوند متعال با حضرت موسی علیه السلام نیز به صورت نشانه بود،نه این که خودش را نشان دهد و با او سخن بگوید. فرمود: «تو که نمی‌توانی مرا ببینی، بلکه به کوه نگاه کن که چگونه با یک تجلی من، از جا کنده می‌شود» و با او مستقیم و بی واسطه سخن نفرمود، بلکه نوری خلق نمود که از درخت ساطع شد و ایشان را به سوی خود کشانید و صدایی خلق کرد که موسی علیه السلام آن از درخت شنید.
  • -ما نیز از این انفجارات را در زمین و آسمان‌ها بسیار می‌بینیم و البته شاهد نظم حاکم نیز هستیم؛ و کلام خدا را به طریق نزول وحی، از سوی پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله شنیده و می‌شنویم [در قرآن کریم می‌خوانیم]، و البته که نشانه‌ای چون انسان کامل، خلیفة الله و پیامبر، به مراتب بزرگتر از یک درخت است! اما انبیا دخالت و اعتراض نداشتند که چرا وحی را از طریق یک درخت نازل کردی، یا در خواب و یا عالم رؤیا ابلاغ نمودی و یا توسط فرشتگان وحی نازل کردی و …؛ اما برخی از مردم معترضند که نه این طوری قبول نیست، باید آن گونه که ما می‌گوییم، نازل نماید! باید به خودش جسم و صورت بدهد، تا ما آن را ببییم! چنان که قوم بنی اسرائیل می‌گفتند!

پاسخ امام صادق علیه السلام به این پرسش:

اگر از علما، حکما و فلاسفه پرسیده شود که «چرا خداوند سبحان خودش را نشان نمی‌دهد؟»، در پاسخ خواهند گفت: «مگر خداوند متعال جسم، حجم، ابعاد و رنگ (ماهیت) دارد که خودش را نشان دهد؟! اینها همه مشخصات مخلوقات خداوند است و آن هم نه همه‌ی مخلوقات، بلکه مخلوقات مادی، چنان که روح، عقل و عشق نیز دیده نمی‌شوند و هر چه دیده شود، لمس شود، اندازه‌گیری شود و …، هر چقدر هم بزرگ باشد، محدود و ناقص است و خداوند متعال منزه از این اوصاف می‌باشد».

اما، وقتی ابن ابی العوجاء، که یکی از ماده‌گرایان (ماتریالیست‌ها)ی معروف و مدعی زمان خودش بود، در مباحثه با امام صادق علیه السلام می‌پرسد:

«اگر خدایی هست، چه مانعى دارد كه خود را بر مخلوقاتش آشكار سازد؛ و آنها را به پرستش خود دعوت كند؛ تا همه بدون اختلاف به او ايمان آورند؛ چرا خدا خود را از آنها پنهان كرده و بجاى نشان دادن خود؛ فرستادگانش را به سوى آنها فرستاده است‌؛ اگر او خود بدون واسطه با مردم تماس مى‌گرفت ؛ طريق ايمان آوردن مردم به او نزديكتر بود»؟

ایشان نمی‌فرمایند که خداوند جسم نیست و ماهیت ندارد، بلکه بر اساس همان «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ»، به او چنین پاسخ می‌دهند:

« وای بر تو! چگونه پنهان گشته بر تو کسی که قدرتش را در وجود خودت به تو ارائه داده است؟ پیدا شدنت بعد از هیچ بودنت – بزرگسالی‌ات بعد از کودکی – خرسندی‌ات بعد از خشم و خشمت پس از خرسندی – و اندوهت پس از شادی و شادیت پس از اندوه – دوستیت بعد از دشمنی و دشمنیت پس از دوستی – تصمیمت بعد از درنگت و درنگت پس از تصمیم – خواهشت پس از نخواستن و نخواستنت پس از خواهش – تمایلت بعد هراس و هراست پس از تمایل – امیدت پس از ناامیدی و ناامیدیت پس از امید – به خاطر آمدنت، آن چه در ذهنت نبود و ناپیدا گشتن آن چه نیک می‌دانستی از ذهنت (فراموش کردن بدیهیات و مهمات ذهنی) … »

ابن ابی العوجاء در بازگویی این مباحثه به ابن مقفع و دوستان خود گفت: او به همين ترتيب پشت سرهم نشانه‌هاى قدرت خدا را براى من شمرد؛ كه آنچنان در تنگنا افتادم كه معتقد شدم بزودى در این بحث بر من چيره مى‌شود؛ لذا برخاستم و نزد شما برگشتم». (اصول کافی، ج1، کتاب التوحید)

  • -پس، هر چیزی با نشانه‌هایش (اسم‌هایش)، نشان داده و شناخته می‌شود و خداوند متعال کتاب خلقت و کتاب وحی را پیش روی ما باز کرده، تا نشانه‌های وجود، علم، حکمت، قدرت، زیبایی، رحمت، کرم، جود … و سایر نشانه‌ها (اسم‌ها)ی او را در وجود خودمان و در عالم هستی ببینیم و او را بشناسیم.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=24912

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
حزب الله
حزب الله با تاکید بر حمایت خود از سوریه، مردم و تمامیت ارضی آن، تجاوز اسرائیل را محکوم کرد پرچم حزب الله لبنان | علم حزب الله اللبناني حوزه/ حزب الله بار دیگر بر حمایت خود از سوریه تاکید کرد و گفت که اشغال سرزمین‌های سوریه توسط اسرائیل، ملت ها را در مقابل خطری قریب‌الوقوع قرار می‌دهد. به گزارش گروه ترجمه خبرگزاری «حوزه»، حزب الله بار دیگر بر حمایت خود از سوریه تاکید کرد و گفت که اشغال سرزمین‌های سوریه توسط اسرائیل با تجاوزات مستمر رژیم اشغالگر به لبنان و تجاوزات و حملات روزانه آن به غزه صورت می‌گیرد که ملت ها را در مقابل خطری قریب‌الوقوع قرار می‌دهد و موید وحدت مسیر آنها و ضرورت رد و مقابله با این تجاوز است. مقاومت اسلامی لبنان – حزب‌الله تصریح کرد : جنایات طولانی‌مدت اشغالگران رژیم صهیونیستی در خاک سوریه، چه با اشغال اراضی بیشتر در بلندی‌های جولان یا ضربه زدن و از بین بردن توانایی‌های دفاعی دولت سوریه، نشان‌دهنده تجاوز آشکار و نقض گستاخانه حاکمیت کشور و مردم سوریه و تلاشی برای بی ثبات کردن بیشتر این کشور برادر است. حزب الله ضمن محکوم کردن این حملات، نسبت به عواقب تداوم آن هشدار داد و از جهان به ویژه جهان عربی و اسلامی خواست در برابر این جنایات مواضع سختگیرانه ای اتخاذ کنند و در همه زمینه های سیاسی و حقوقی برای توقف این سلسله تجاوزات فشار وارد کنند؛ زیرا تمام توجیهات ارائه شده توسط دشمن، ادعایی واهی است. حزب الله در بیانیه خود آورده است : تمام تلاش‌های دشمن برای کنترل سرزمین‌های جدید در سوریه نمی‌تواند هیچ نوع حقوقی را ایجاد کند، زیرا همه اینها را فقط می‌توان یک اشغال مداوم نامید که از سال ۱۹۶۷ در منطقه جولان وجود دارد. حزب الله در پایان بیانیه خود بر حمایت خود از سوریه و مردم آن و بر لزوم حفظ وحدت سرزمین و مردم سوریه تاکید کرد.