بدون شكّ معرفت امامزمان و ولىّ عصر و رهبر امّت برحسب دلایل محكم عقلى و روایات معتبر، یكى از مهمترین مسائل اسلامى است كه در تمام ادوار و اعصار مورد توجّه بوده و بُعد سیاسى آن در نظام حكومتى اسلام نقش تعیینكننده دارد.
معرفت امام، امان از ضلالت و گمراهى و موجب تقرّب به خداوند متعال و ترقّى و كمال نفس است، و بدون معرفت امام و ولىّ امر هیچ طاعت و عبادتى مقبول نیست.[1]
در هیچ عصر و زمانى، زمین از وجود حجّت؛ یعنى پیغمبر یا امام خالى نخواهد ماند، و هیچ كس وارد بهشت نخواهد شد مگر آنكه امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند.
باتوجّهبه این اهمّیت و با اعتراف به اینكه از معرفت كامل امام عاجزیم، به امید آنكه این نوشتار در بعضی نواحى و ابعاد معرفت امام موجب افزایش بینش و مزید بصیرت گردد، مطلب معرفت امام را چنانكه بزرگان و علما مطرح فرمودهاند، تحت دو عنوان امامت عامّه و امامت خاصّه بررسى مىنماییم