پرسش:
آیا تلاش پایبندی به اصول شخصی و فطری و نیز اخلاق مداری، مانع از ظلم میگردد؟ آیا ممکن است فرد سکولار یا لیبرالی، دروغ نگوید، دزدی نکند، ظلم ننماید …؟ به فرض که چنین کسی باشد، آیا او نیز به جهنم میرود؟
پاسخ:
همیشه ابعاد پرسش ذهنی خود را ابتدا برای خودتان تجزیه و تحلیل نمایید و در ضمن، به معنای درست واژگانی که برای موضوع خود به کار میبرید، توجه کامل بنمایید، تا موضوعات گوناگون در ذهن شما خلط مبحث نگردد:
الف – اخلاقمدار یعنی؟ «اخلاق» یعنی: «موضعگیری»؛ لذا هر موضعی که در هر موضوعی اتخاذ نمایید، اخلاق شماست، خواه به حق و درست باشد، یا باطل و نادرست! تفاوت اخلاق نیکو با اخلاق بد همین است؛ نه این اگر کسی دائماً لبخند داشته باشد، خوش اخلاق است و اگر کسی اخم کند، بد اخلاق میباشد!
به عنوان مثال: اگر در برابر هر باطل، گناه یا ظلمی، تسلیم شوید، موافق باشید یا مرتکب گردید، این اخلاق شماست؛ و اگر مخالف باشید، مرتکب نگردید و مقابله کنید، این نیز اخلاق شماست.
*- این که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»، یعنی: «همانا من برای برای کامل نمودن موضعگیریهای بزرگوارانه مبعوث شدهام»؛ لذا هم کفر و شرک و نفاق و ظلم، «اخلاق» است، و هم اعتقاد به توحید، معاد و بندگی خالصانه و اهتمام به عمل صالح، «اخلاق» میباشد.
*- این که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلاَقِ اَللَّهِ – متخلق شوید به اخلاق إلهی»؛ یعنی موضعگیریهای شما، مطابق باشد با مواضع خداوند سبحان باشد که آن را در قرآن مجید و اسلام عزیز، برای شما تبیین نموده است.
ب – اصول شخصی، با اصول فطری بسیار متفاوت میباشد؛ مگر آن که کسی اصول شخصیاش را مطابق همان عقل، فطرت و وحی قرار داده باشد.
ج – بدیهی است که شناخت، باور، اعتقاد و ایمان به اصول فطری، که خداوند سبحان در وجود همگان نهادینه نموده است و مطابق با نظام خلقت و هدایت و مورد تصدیق عقل شریف میباشد، و در رهنمودها و دستورالعملهای خداوند متعال، در اسلام عزیز تبیین شده است، انسان را از ظلم و تعدی به خودش و دیگران بازمی دارد، لذا در قرآن مجید فرمود که دین پایدار و نگهدارنده، همین دین فطرت است و اسلام عزیز، دین فطرت میباشد:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
– روی خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن؛ اين فطرتی است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده است؛ دگرگونی در آفرينش خدا نيست اين است دين و آئين محكم و استوار؛ ولی اكثر مردم نمیدانند.
- –اصول شخصی:هر فردی، میتواند برای خود اصول شخصیِ متفاوتی داشته باشد و به آن پایبند باشد و آن اصول نیز حق و درست نباشند! تمامی افرادی که از هوای نفس خود و دیگران پیروی میکنند، برای خود اصول شخصی دارند!
- -معانی«سکولار و لیبرال» نیز متفاوت میباشند:
سکولار، بیشتر به دولتهایی گفته میشود که مدعیاند طرفدار یا مخالف هیچ دینی نیستند! اگر چه دروغ میگویند و به شدت با اسلام مخالفت دارند.
سکولاریسم، یعنی: «جدا دانستن دین از سیاست» که البته دروغ است. همگان دین دارند، خواه کافر باشند یا مسلمان، و سیاست همگان نیز عین دیانت آنهاست.
لیبرالیسم، در لغت به معنای «آزادیخواهی» میباشد. هر چند که این واژه را در مقابله با ادیان الهی به کار میبرند، اما «آزادی مطلق»، در هیچ دین، مکتب، مذهب، کشور و اخلاقی وجود ندارد؛ بلکه هر کدام حدودی برای آن تعیین نمودهاند! انسان، در وجود خودش نیز «آزادی مطلق» ندارد، بر اعضا، اعصاب، قلب، مغز و سلولهای خودش نیز سلطۀ کامل ندارد، چه رسد در ارتباط با طبیعت، اطرافیان و جامعه بشری!
افراد بیدین
یک – «بیدینی» دروغ و فریب میباشد و کسی بیدین نیست. کفار، به دین الهی نگرویدهاند، اما خودشان دین دارند؛ چرا که «دین» یعنی: نوعی جهانبینی که به باور و اعتقاد رسیده است و سپس قوانین منطق بر آن [شریعت].
دو – هر کافر و مشرکی، نه تنها دروغگو، بلکه افترا زننده و البته ظالم میباشد؛ چرا که با تکذیب و انکار حقایق عالَم هستی، ابتدا به خودش و سپس به دیگران دروغ میگوید و این که میگوید: «خدایی نیست، خالق و ربّی نیست، دین و معادی نیست و …؛ همه افترا میباشد؛ و کفر و شرک او، ظلم به خودش و دیگران و جامعه بشری میباشد! لذا فرمود: اینها ظالمترینها میباشند:
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ» (العنکوب، 68)
– و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد يا چون حق به سوى او آيد آن را تكذيب كند آيا جاى كافران [در] جهنم نيست؟!
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (الصف، 7)
– چه كسی ظالمتر است از آن كس كه بر خدا دروغ میبندد (و تكذيب كند) در حالی كه دعوت به اسلام میشود، خداوند قوم ظالم را هدايت نمیكند.
اهل بهشت یا جهنم
بیان شد که اسلام عزیز، دین فطرت و مطابق با نظام خلقت، فطرت و هدایت میباشد؛ لذا یک دین صرفاً عملگرا (پراگماتیسم) نمیباشد.
انسان، متشکل از روح و جسم است و جسمش، ابزار روح او برای انجام کارها در این دنیا میباشد. روح سخن میگوید، به وسیلۀ زبان – میشنود، به وسیلۀ گوش – کار انجام میدهد، به وسیلۀ دست و پا و سایر اعضا.
بنابراین، شرط اول بهشتی یا جهنمی شدن، ایمان و کفر میباشد و سپس اعمال مورد حسابرسی قرار میگیرند و نتایج و آثار حقیقی آنها پدیدار و مترتب میگردد.
از اینرو، کافر به بهشت نمیرود و حتماً او را به جهنم میاندازند، چرا که خودش روحش را به آتش کشیده است.
اعمال خوب کافران نیز در همین دنیا میماند و چون دنیا فانی است، از بین میرود، چرا که او نسبت به حیات اخروی، شناخت و باوری نداشته که کاری را ذخیرۀ آخرتش نموده باشد؛ او برای دنیایش کار کرده و نمیتواند انتظار اجری برای آخرت داشته باشد:
«وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأعراف، 147)
– و كسانی كه آيات ما و لقای رستاخيز را تكذيب (و انكار) كنند، اعمالشان نابود میگردد؛ آيا جز آنچه را عمل كردهاند پاداش داده میشوند.
- -نمیشود در راهی که مقصد معینی دارد، حرکت نمود و انتظار رسیدن به مقصد دیگری را داشت! و نمیشود برای کسی کار کرد، و از دیگری انتظار مزد و پاداش داشت!