پرسش:
چرا در صلح نامه امام حسن (ع) آمده که پس از معاويه هر کس را که مردم انتخاب کردند امام باشد؟
پاسخ:
همیشه ابتدا از صحت یک گزاره یا خبر مطمئن شوید و سپس بپرسید: «چرا؟»؛ در کجای این معاهده آمده است که «هر کس را مردم انتخاب کردند، او امام باشد»؟!
**- در مطالعه متون (به ویژه متون دینی)، توجه به این مهم لازم است که واژگانی چون: الوهیت، ربوبیت، ولایت، امامت و حکومت، گاه در معنای عام به کار میروند و گاه در معنای خاص خود؛ و در معنای خاص، «ولایت، امامت و حاکمیت»، انتصابی از جانب خداست و قابل واگذاری نمیباشد، اما در معنای “عام” حتی در قرآن کریم نیز به “ولایت شیطان” و امامت «ائمهی باطل» نیز تصریح شده است. چنان که الهی جز “الله جلّ جلاله” وجود ندارد، اما برخی به غیر از او را “إله” گرفته و بندگی میکنند، لذا فرمود: «لا إله الاّ الله» – و چنان که در قرآن کریم، به ادعای ربوبیت فرعون و یا گوساله پرستی قوم موسی علیه السلام تصریح شده است.
نکته: موضوع معاهدهی امام حسن مجتبی علیه السلام [که لازم است هر مسلمان و شیعهای از آن مطلع باشد]، به تازگی و پس از جنجالهای تبلیغاتی در مورد «مجلس خبرگان» و نیز فرافکنی درباره تغییر رهبری، در فضای مجازی منتشر شد و جالب آن که اغلب مطالب منتشره، با تکیه بر همین موضوع (انتقال امامت) طرح شده است!
معاهده:
در ابتدای متن این معاهده آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا ما صالح علیه الحسن بن علی علیهالسلام معاویة بن أبیسفیان:
صالحه: علی أن یسلم [الیه] ولایة المسلمین، علی أن یعمل فیهم بکتاب الله، و سنة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، و سیرة الخلفاء الراشدین، و لیس لمعاویة [بن أبیسفیان] أن یعهد الی أحد من بعده عهدا، بل یکون الأمر من بعده شوری بین المسلمین و علی أن الناس آمنون حیث کانوا من أرض الله تعالی فی شامهم و عراقهم و حجازهم و یمنهم و علی أن اصحاب علی و شیعته آمنون علی أنفسهم و نسائهم و أولادهم حیث کانوا و علی معاویة [بن أبیسفیان] بذلک عهد الله و میثاقه و [أن] لا یبتغی للحسن بن علی، و لا لأخیه الحسین، و لا لأحد من أهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم غائلة، سرا و لا جهرا، و لا یخاف أحد منهم فی أفق من الآفاق. (ینابیع المودة، ج 2، ص 425 – الغدیر، ج 1، ص 6 و …)
به نام خداوند بخشندهی مهربان
«این نوشتهای است که حسن بن علی بر پایهی آن با معاویة بن ابیسفیان صلح کرده است: با او صلح کرد که سرپرستی مسلمانان را به او واگذار کند، بر این اساس که در میان مسلمانان با کتاب خداوند و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و سیرهی خلفاء راشدین رفتار کند. معاویة [بن ابیسفیان] حق ندارد که برای کسی پس از خود بیعتی بستاند، بلکه پس از وی تصمیم، با شورای مسلمانان خواهد بود. و اینکه مردم در امان خواهند بود، در هر نقطهای از زمین خداوند [بزرگ] که باشند، در شام، عراق، حجاز و یا یمن. و اینکه یاران علی و شیعیان او، با جان و مال و زنان و کودکان خود، در امانند، هر کجا که باشند. و با این [پیمان] عهد و میثاق خداوند بر معاویه است و اینکه نه برای حسن بن علی و نه برای برادرش حسین و نه برای احدی از خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم توطئهای، چه آشکار و چه پنهان برپا نکند و کسی از آنها در نقطهای از سرزمینها در بیم و هراس نباشد.
الف – در این صلحنامه آمده است: « یسلم [الیه] ولایة المسلمین »، یعنی امام حسن مجتبی علیه السلام که پس از ترور و شهات امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام به حکومت رسیده بودند، سرپرستی و حکومت را [با شرایط مورد توافق] به معاویه تسلیم نماید. پس در این معاهده هیچ بحثی در مورد “انتقال منصب الهی امامت” به میان نیامده است.
ب – در این معاهده تصریح شده است که “معاویه حق ندارد از مردم برای کسی پس از خود بیعت بگیرد.”
ج – در این معاهده تصریح شده است که “پس از معاویه، تعیین حاکم، به شورای مؤمنین واگذار گردد.”
د – معاویه پس از رسیدن به قدرت (همچون دیگر مستکبرین مکار)، معاهده را پاره کرد و زیر پا قرار داد و به ترور امام حسن علیه السلام توسط همسرش “جعده” اقدام نمود.
توجه:
اگر چه ولایت و حکومت بر جامعه، حق معصومی است که از جانب حق تعالی به “امامت” تعیین شده است، اما در عین حال، تحقق و اجرای آن، منوط به خواست مردم است.
بدیهی است که اگر مردم نخواهند، امیرالمؤمنین علیه السلام نمیتواند حکومت بکند و اگر مردم بخواهند، ولایت شیطان را میپذیرند و کفار و مستکبرین بر آنها مسلط شده و حکمرانی خواهند کرد.
شخص “امام معصوم”، دو شأن دارد، یکی “امامت و ولایت حقه الهی است” که مردم بخواهند و یا نخواهند، او «ولی الله، خلیفة الله، حجتالله و امام برحق است»، اما دیگری شأن “حکومت” است که اگر مردم نخواهند، محقق نمیگردد؛ چنان که امام زمان حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف، حکومت ندارند و سایر اهل بیت علیهم السلام نیز پس از امام حسن مجتبی علیه السلام، حکومت نداشتند.