ابو محمد حسن بن علی عسکری (ع) یازدهمین امام شیعیان است که در ماه ربیع ثانی سال 231 یا 232 هجری چشم به جهان گشود. پدر ایشان امام هادی علیه السلام و مادر ایشان حُدَیث یا حدیثه خاتون بودند. حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارشان در سال 254 به امامت رسیدند و در سال 260 هجری به وسیله زهری که به دستور معتمد عباسی به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند.ایشان پدر حجت خدا بر زمین،امام زمان عجل الله فرجه الشریف هستند.
کنیه امام
امام هادی فرزند بزرگوار خود را به «أبومحمد که نام امام منتظر، محمدالمهدی، بزرگ مصلح بشریت و موعود امت های روی زمین و مستضعفان جهان است مکنی ساختند.
القاب امام
القاب حضرت آینه ی صفات برجسته و گرایشهای والای ایشان است، این القاب عبارتند ازخالص،هادی،عسکری،زکی،خاص،صامت،سراج،تقی و ابن الرضا
شمایل امام
احمد بن عبیدالله بن خاقان، خصوصیات ظاهری و رخسار حضرت را چنین توصیف می کند: «امام گندمگون، درشت چشم، نیکوقامت، خوبروی و خوش اندام بود و هیبت و جلالی تمام داشت. همچنین گروهی رخسار امام را گندمگون مایل به سپید دانسته اند.
دوران امامت حضرت
با شهادت امام هادی علیه السّلام در سال 254 و به تنصیص آن حضرت، فرزندش امام عسکری علیه السّلام به سمت امامت شیعیان اثنی عشری منصوب گردید. روایاتی که در وصیت و تنصیص امام هادی علیه السّلام درباره امامت فرزندش وارد شده، در بسیاری از کتب حدیث و تاریخ شیعه، فراوان به چشم می خورد.امام هادی (علیه السلام) در وصف فرزند خویش می فرمایند:«فرزندم ابومحمد اصیل ترین چهره ی خاندان نبوی و استوارترین حجت است. او بزرگ فرزندانم و جانشین من است و امامت و احکام آن به سوی او بازمی گردد.
انشعاب های امامت بعد از شهادت امام هادی (ع)
با توجه به این وصیت و تنصیص امام هادی علیه السّلام، که از نظر شیعیان نشانه صحت امامت امام بعدی است، آنان امام حسن عسکری علیه السّلام را به امامت پذیرفتند. یکپارچگی شیعیان، به جز شماری اندک، خود دلیلی بر مقبولیت این امر در جامعه شیعه در آن روزگار است.امّا عده ای دچار انحراف شدند.

مسعودی، شیعه را از پیروان امام عسکری و فرزندش می داند که این فرقه در تاریخ به «قطعیّه» معروف شده اند عنوان قطعیه اشاره به گروهی است که نوعا نه به مهدویت امام رحلت کرده بلکه بر رحلت امام پیشین قطع کرده و امامت امام بعدی را پذیرفته اند.
خلفای معاصر با امام
متوکل،منتصر،مستعین،معتز،مهتدی و معتمد
دوران بازداشت های امام
روایات زیادی درباره بازداشت امام عسکری علیه السّلام وجود دارد که البته از جهاتی با یکدیگر ناسازگارند. علت این امر، افزون بر این که می تواند اشاره به تعدّد بازداشت آن حضرت باشد، اشتباه مردم در نام خلفا نیز هست.
شهادت امام حسن عسکری (ع)
سوابق بازداشت و خطرى که همواره از طرف دستگاه حاکم متوجه جان حضرتش بود و این که حضرت یک شخصیت مخالف سیاسى به حساب مى‏ آمد و نیز رحلت آن حضرت‏ در سنین جوانى، همگى دلیل شهادت آن حضرت می باشد.آن حضرت در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری توسط سمی که از طرف معتمد خلیفه عباسی به زور به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند.
امام حسن عسکری – علیه السلام – را نزد طاغوت عباسی «معتمد» آوردند. او که از احترام جمیع طبقات مردم به امام و مقدم داشتن ایشان بر تمام علویان و عباسیان به تنگ آمده بود و از شنیدن فضائل حضرت مالامال از کینه شده بود، تصمیم گرفت ایشان را به شهادت برساند. لذا زهری کشنده به امام خوراند که بر اثر آن، بدن حضرت رنجه گشت و ایشان بستری شدند، اما با همه درد و آلام جسمانی صبورانه کار خود را به خداوند واگذار کردند.
از آنجا که امام یک چهره کاملا شناخته شده در سامرا بود، هنگام رحلتش هاله‏اى از غم و بهت‏زدگى فضاى سامرا را فرا گرفت. احمد بن عبید الله در روایتى که قسمتى از آن پیش از این ارائه شد، این صحنه را چنین وصف کرده وقتى امام عسکرى علیه السّلام رحلت کرد، صداى شیون و فریاد همه جا را فرا گرفت. مردم فریاد مى‏زدند: ابن الرضا رحلت کرد. آنگاه براى تدفین آماده شدند، بازار به حال تعطیل درآمد. پدر من (وزیر معتمد عباسى)، بنى هاشم، شخصیتهاى نظامى و قضایى و منشیان و مردم به سوى جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قیامتى برپا بود.
کُتُب منسوب به امام حسن عسکری (ع)
کتاب تفسیرى به امام عسکرى علیه السّلام نسبت داده شده که شامل تفسیر سوره حمد و قسمتى از سوره بقره است.
کتاب المقنعة که کتاب دیگرى که ابن شهر آشوب به امام منسوب کرده، کتاب المقنعه است. کتاب مزبور در نسخه‏اى از مناقب با عنوان «کتاب المنقبه» ضبط شده و صاحب ذریعه نیز تحت همین عنوان از آن یاد کرده است.
اصحاب امام حسن عسکری
نگارش جوامع حدیثى در میان اصحاب ائمه علیهم السّلام بسیار طولانى است، به ویژه، پس از دوران امام صادق علیه السّلام، افراد زیادى در جامعه شیعه مصمم شدند تا روایات را جمع‏ آورى کرده و آنها را براى شیعیان ساکن در کشورهاى دور و نزدیک به منظور راهیابى به افکار و اندیشه‏ هاى اهل بیت، بفرستند.از اصحاب امام حسن عسکری که آثاری در جهت حفظ تشیع داشته اند می توان به افراد زیر اشاره کرد:

حسین بن اشکیب سمرقندى، محمد بن خالد برقى، احمد بن محمد برقی، حسن بن موسى خشاب، محمد بن على بن حمزه و احمد بن ابراهیم بن اسماعیل.
شخصیت والای امام حسن عسکری (ع)

امام حسن عسکری – علیه السلام – عابدترین فرد زمان خود بود و بیش از همه به اطاعت خداوند و انجام دستورات الهی می پرداخت؛ شبها را با تلاوت قرآن، نماز و سجود برای خدا تا بامداد سرمی کرد. محمد شاکری می گوید:”امام در محراب می نشست و به سجده می رفت و من می خوابیدم و بیدار می شدم لیکن ایشان همچنان در حال سجده بودند”

اخلاق والای امام حسن عسکری (ع)
امام حسن عسکری تمامی کمالات اخلاقی پدران و اجداد گرامی خود را به ارث برده و با ذات خود عجین ساخته بود. والاترین جلوه های عالی اخلاق را در حرکات و سکنات خود نمایان می ساخت و مردم را بهره مند می کرد.در این جا به اختصار گوشه هایی از کمالات اخلاقی حضرت را می نمایانیم.
بردباری امام
از صفات اخلاقی والای حضرت که بر درخشش ایشان می افزود بردباری ایشان بود؛حکومت عباسی ایشان را زندانی کرد و مورد اهانت قرار داد لیکن در همه حال ایشان صبور و بردبار بودند و لب به شکایت نگشودند و به هیچ کس از سختی و مشقت خود شکوه نکردند بلکه در تمام موارد، کار خود را به خدا بازگذاشتند و بر او توکل کردند. و این یکی را از نشانه های حلم و بردباری ایشان است.
اراده استوار امام
یکی از ویژگیهای آشکار حضرت اراده ی قوی و استوار ایشان بود. حکومت بنی عباس همه ی توان و امکانات خود را به کار گرفته بود تا حضرت را وارد دستگاه خود کند و ایشان را موافق خود سازد لیکن این تلاشها ناکام ماند و حضرت همچنان بر استقلال خود و دوری از دستگاه عباسیان پافشاری کرد لذا بنی عباس او را تنها نماینده ی جناح مخالف سیاستهای استثمارگرانه و سرکوبگرانه خود می دانستند. امام در برابر تمام جلوه های فریبنده ی دستگاه عباسی ایستاد و از فرورفتن در نظام آنان تن زد. ایشان طاعت خدا و آرامش وجدان را بر هر چیز مقدم می داشتند.
بخشش
یکی دیگر از صفات بارز امام – علیه السلام – سخاوت و بخشش ایشان بود؛ ایشان بخشنده ترین و پربخشش ترین مردم بودند و وکلایی در بیشتر مناطق اسلامی تعیین فرموده بودند تا حقوق شرعیه را از مردم وصول کرده به فقیران، تهیدستان و درماندگان بدهند و با آنان عهد کرده بود که این اموال را در راه خیر و حل اختلافات میان مسلمین و دیگر موارد مفید صرف کنند. یکی از موارد بخشندگی امام را مورخان چنین نقل کرده اند: «محمد بن علی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفر می گوید: دستانمان خالی و روزگارمان سخت شده بود پدرم به من گفت: ما را نزد این مرد – امام حسن عسکری – که وصف بخشش و سخاوت او را شنیده ایم ببر، به او گفتم: آیا او را می شناسی؟ گفت: او را نمی شناسم و تا کنون او را هرگز ندیده ام. ما نیز به قصد دیدار امام راه افتادیم در میانه راه پدرم گفت: چقدر خوب است که ایشان به ما پانصد درهم عطا کند؛ دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای خوراک (آرد) و یکصد درهم برای مخارج. من هم با خود گفتم: ای کاش! به من نیز سیصد درهم ببخشد؛ با صد درهم الاغی بخرم و با صد درهم مخارج خود را تأمین کنم و صد درهم دیگر را خرج پوشاک کنم و به سوی منطقه ی «جبل» بروم. هنگامی که به خانه حضرت رسیدیم غلام ایشان به سوی ما خارج شد و گفت: علی بن ابراهیم و فرزندش محمد داخل شوند، همینکه وارد شدیم و بر حضرت سلام کردیم ایشان به پدرم گفتند: یا علی! چرا تا کنون نزد ما نیامده ای؟ آقای من از اینکه شما را با این حال دیدار کنم خجالت می کشیدم. اندکی درنگ کردیم و سپس خارج شدیم. غلام حضرت به دنبال ما آمد و به پدرم کیسه ای پول داد و گفت: این پانصد درهم است؛ دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای خوراک (آرد) و صد درهم برای مخارج. سپس کیسه ی دیگری به من داد و گفت این سیصد درهم است صد درهم را برای الاغ خریدن خرج کن و صد درهم برای پوشاک و صد درهم برای مخارج. به سوی «جبل» نیز مرو بلکه به «سوراء» روانه شو. محمد نیز راه سوراء را پیش گرفت و در آنجا وضع مالی او خوب شده از توانگران علوی گشت».
منش والا
امام حسن عسکری – علیه السلام – دارای مکارم اخلاق و عظمت اخلاقی خاصی بود که با آن دوست و دشمن را شیفته خود می کرد، این ویژگی آشکارترین جلوه ی شخصیتی حضرت بود که آن را از جد بزرگوار خود پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – که اخلاق نیک ایشان همه را فرامی گرفت. به یادگار داشت. از ایشان نمونه های اخلاقی شگفت انگیزی نقل شده که دشمن کینه توز را به دوستی صمیمی و مخلص بدل کرده است.
دانش امام
مورخان و تذکره نویسان زندگانی حضرت، ایشان را داناترین فرد زمان خود معرفی کرده اند و بر این نکته اتفاق نظر دارند که ایشان نه تنها در احکام دین متخصص بود بلکه در تمام علوم و در عرصه های مختلف دانش چه عقلی و چه نقلی یگانه ی عصر خود به شمار می رفت. «بختیشوع» پزشک مسیحی به شاگرد خود حضرت چنین می گوید: “بدان که او داناترین فرد روزگار ماست که بر زمین زندگی می کند”.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=5926

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب