پرسش:
شبهه می‌کنند که چرا به مسلمانان فلسطین و غزه کمک کنیم، در حالی که آنها سنّی، وهابی، سلفی و ناصبی می‌باشند؟! پاسخ:

باید این شبهه‌افکنان، ابتدا تکلیف‌شان را با خودشان روشن کنند که بالاخره مسلمانان فلسطین و غزه را سنّی می‌دانند یا وهابی – سلفی می‌دانند یا ناصبی؟! البته چون اصلاً مسلمان نیستند و هیچ کدام را نمی‌شناسند، حسب الامر اربابان چنین می‌گویند!

●- پیش از طرح هر پرسش و پاسخی، بیندیشیم که هدف شبهه‌افکنان از این هجمۀ ضدتبلیغی علیه فلسطین و به نفع اسرائیل چیست و درد و ترس‌شان از چیست، تا معلوم شود که از کجا خط می‌گیرند و تغذیه می‌شوند؟! توجه به این نکات، پاسخ تمامی شبهات و جوّسازی‌های می‌باشد؛ چرا که قطعاً برای کسی که خودش هیچ موضعی ندارد و یا حتی مخالف مردم فلسطین می‌باشد، فرقی ندارد که دیگران چه نظری دارند و برای تغییر نظر آنها نیز جوّسازی و شبهه‌پراکنی نمی‌کند و برای تشویش اذهان عمومی مسلمانان و به ویژه شیعیان در ایران، متوسل به دروغ و تهمت نمی‌گردد.

●- این هجمۀ تبلیغاتی، به این خاطر است که اولاً دشمنان از حمایت اذهان عمومی ایرانیان و به ویژه شیعیان، از نیروهای مقاومت وحشت دارند و ثانیاً از آثار مواضع مردم (افکار عمومی – هر چند دور باشند)، به خوبی آگاهند!

بنابراین، تمامی این جوّسازی‌ها در فضای مجازی، سازماندهی شده است؛ محتوایش از اسرائیل، بهاییت، انگلیس و … می‌آید، سپس چند صدنفری مزدور آن را ابتدا در شبکه‌های فارسی زبان مخالف و منافق مطرح می‌کنند و سپس در فضای مجازی منتشر می‌کنند و افراد ناآگاه، بی‌بصیرت و عوام نیز بدان دامن می‌زنند!

کمک به مظلوم

هر انسانی، با هر دین و مذهب و فرهنگی، وظیفه دارد به مظلوم کمک نماید؛ لذا نه تنها هر مسلمان و مؤمنی، بلکه هر که هنوز عقل و قلب زنده‌ای دارد و بویی از انسانیت برده است، به حد توانش به کمک مظلوم می‌شتابد.

آیات قرآن مجید در نکوهش ظلم و ضرورت مقابله با آن بسیار است و همچنین در احادیث بر این مهمّ تأکید شده است؛ اما وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً – همواره دشمن [سرسختِ] ظالم و يار و مددكار مظلوم باشيد»، تخصیص ندادند که مظلوم باید حتماً مؤمن، مسلمان و شیعه باشد تا شما به کمکش بشتابید!

ما پیرو دینی هستیم که پیامبرش صلوات الله علیه و آله فرمود:

«مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِی يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم‏» (الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج ‏۲، ص ۱۶۴)

– هر كس صبح كند و به امور مسلمانان همّت نورزد، از آنان نيست و هر كس فرياد كمك خواهى كسى را از مسلمانان بشنود و به كمكش نشتابد، مسلمان نيست.

ما پیرو مذهبی هستیم که امامش [امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام] آن هم در دوران حکومت معاویه لعنت الله علیه، وقتی شنیدند که تنی چند از لشکریان معاویه لعنت الله علیه، از دست و پای یک زن یهودیِ در ذمه، طلا و خلخال ربوده‌اند و او توان و امکانی به جز گریه، التماس و طلب کمک نداشت، فرمودند: «اگر مرد مسلمانى از شنيدن اين واقعه از حزن و اندوه بميرد، بر او ملامت نيست، بلكه نزد من هم به مردن سزاوار است.» (نهج البلاغه، خ 27)

بنابراین، مظلوم اگر کافر هم باشد، باید به کمک مظلومیتش شتافت، چه رسد به این که مانند مردمان فلسطین و غزه، مسلمان نیز باشند و در برابر نظامات استکباری سلطه، کفر و ظلم جهانی به میدان آمده باشند تا از خودشان و سرزمین غصب شده‌‌شان دفاع نمایند.

*- تردیدی نیست که سازندگان این شبهه، نه تنها تفاوت سنّی، سلفی، ناصبی و وهابی را نمی‌دانند، بلکه اصلاً مسلمان نیستند و همان دستور العمل انگلیس خبیث مبنی بر ایجاد اختلاف، افتراق و دشمنی را اطاعت می‌کنند!

سنّی‌ها

سنّی‌ها، مسلمانانی هستند که به لحاظ احکام فقهی، تابع یکی از چهار مذهب [حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی] می‌باشند؛ چنان که ما شیعیان از فقها و مراجع شیعه تقلید می‌کنیم. البته در تشیع حتماً باید از مرجع زنده تقلید نمود و بقای بر میّت، فقط با اجازۀ مرجع زنده جایز است.

بله، در مسائل اعتقادی نیز اختلافاتی بین تشیع و تسنن [به ویژه در موضوع ولایت و امامت] وجود دارد، چنان که بین چهار مذهب سنّی نیز وجود دارد و در تشیع نیز چنین است و در سایر ادیان، مذاهب و حتی مکاتب بشری نیز شعب و اختلافات اعتقادی وجود دارد؛ اما نه تنها بعید است که در میان بیش از یک میلیارد اهل سنّت [از جمله فلسطینیان]، حتی یک نفر ناصبی باشد؛ بلکه احترام بسیاری برای اهل بیت علیهم السلام قائلند و بعضاً بسیار هم آنان را دوست داشته و دارند؛ و اگر تک و توک ناصبی هم باشند، که در ایران نیز هستند معدود کسانی که به اسلام، قرآن مجید، پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیه و آله، اهانت می‌کنند!

ناصبی‌ها

این جماعت، غیر مسلمانانی می‌باشند که نه تنها کافر و مشرکند؛ بلکه با پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیه و آله، دشمنی دارند و این کینه و دشمنی خود را با اهانت و فحاشی (صبّ) آشکار می‌سازند.

ناصبی خواندن مسلمانان فلسطین، از همان آغاز شکل‌گیری رژیم جعلی و بچه‌کُش اسرائیل و حمایت و سرسپردگی کامل و آشکار محمد رضا پهلوی به عنوان شاه ایران، شایع شد؛ چرا که ملت مسلمان ایران، به شدت با غصب سرزمین‌های فلسطین به بهانۀ کشور و دولت یهودی مخالف بودند و انتظار داشتند که حکومت پهلوی، به حمایت از مسلمانان فلسطین برخیزد، نه اسرائیل؛ لذا از مؤثرترین ترفندها برای برگرداندن نظر مردم، این بود که بگویند: «فلسطینی‌ها، ناصبی هستند و با امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام دشمنی دارند و به آنان ناسزا می‌گویند!» در حالی که آنان مسلمان بوده و هستند و احترام بسیاری نیز برای اهل عصمت علیهم السلام قائلند.

سلفی‌ها

سَلف، یعنی گذشته یا گذشتگان. اندیشۀ خرافی اقتدا به گذشتگان، ریشه در ادعاهای کفار در صدر اسلام دارد که می‌گفتند: «ما به دین پدران خود باقی می‌مانیم»؛ اما پس از گذشت چند قرن از بعثت، نفوذی‌ها به امّت مسلمان، این اندیشه را طرح کردند و گفتند: «مردمان سه قرن اول اسلام، مسلمانان واقعی و ویژه بودند و ما باید در هر امری، به آنان تأسی نماییم!»

این عقیده و گرایش بی‌منطق، در دوران معاویه و مروان بن حکم بیشتر رایج شد، اما از قرون هفتم و هشتم و دوران حیات ابن تیمیه، رواج بیشتری یافت.

اما موضوع بحث ما، معرفی سلفی‌ها و اعتقادات آنان نمی‌باشد، بلکه دین و مذهب مسلمانان فلسطین می‌باشد.

سلفی‌ها، از دیرباز در فلسطین وجود داشته و دارند، چنان که پیروان ادیان و مذاهب دیگر نیز در فلسطین زندگی نموده و می‌نمایند؛ اما گروه سلفی‌ها در فلسطین، نسبت به مسلمانان شیعه و سنّی بسیار اندک می‌باشند و مواضع سیاسی آنها در تحولات اخیر، سبب نفرت بیشتر فلسطینیان از آنان شده است؛ چنان که افراد شاخصی چون «أبوعائشة الغزاوی» که عضو شاخۀ نظامی حماس بود، پس از خروج و مخالفت با حماس، به داعش پیوست و کلاً از غزه خارج شد. دو چهرۀ سرشناس دیگر نیز که والیان حلب بودند، در رفح (جنوب نوار غزه) اعلام امارت اسلامی کردند. حماس این گروه سلفی را در مسجد ابن تیمیه محاصره کرد و در نهایت عبداللطیف موسی ملقب به «أبوالنور المقدسی» رهبر این گروه را به هلاکت رساند. در این درگیری، چند تن از افراد این گروه سلفی از دست حماس گریختند و سپس به سوریه رفتند. همین امر باعث شد تا پس از مدتی، گروهانی موسوم به گروهان «أبوالنور المقدسی» در ساختار نظامی داعش در خاک سوریه که متشکل از فلسطینیان ناصبی بود، تأسیس شود.

بنابر این، اکثریت مسلمانان فلسطینی، نیروهای مقاوت و اعضای حماس، نه تنها «سلفی» نمی‌باشند، بلکه بسیار مخالف سلفی‌ها می‌باشند.

وهابی‌ها

وهابیت را به هیچ عنوان نمی‌توان یکی از مذاهب اسلامی قلمداد نمود؛ بلکه یک گروه «انگلیس بنیان» می‌باشد.

«محمّد بن عبدالوهاب» بنیانگذار این گروه می‌باشد که در نیمه اول قرن دوازدهم به بازسازى افکار ابن تیمیه پرداخت. انگلیس، افکار و اندیشه‌ها و مواضع او را برای سلطه بر سرزمین حجاز، به ویژه مکه و مدینه، بسیار مناسب تشخیص داد و بین او با خاندان سعود که حاکمیت حجاز (عربستان) را در سلطه داشتند، اتحاد ایجاد کرد تا حاکمیت، از وجهۀ اسلامی و مذهبی نیز برخوردار گردد؛ اما مذهبی که ریختن خون مسلمانان حجاز که اکثر آنها سنّی بودند را بر خود حلال بداند – نوامیس آنها را به مالکیت درآورد – اموالشان را غارت کند و هر مسلمانی جز خود را کافر بخواند … – درست مانند داعشی که در عصر خود دیدیم.

وهابیت، مذهبی جعلی می‌باشد که بر مسلمانان اهل سنّت عربستان سعودی تحمیل شده است و البته با هزینه‌های کلان، در پاکستان و افغانستان نیز نفوذ نموده است.

بنابراین، مسلمانان فلسطینی یا شیعه هستند و یا [اکثراً] سنّی می‌باشند؛ لذا نه تنها هیچ گرایشی به وهابیت ندارند، بلکه به خاطر حمایت‌های سعودی و برخی از به اصطلاح علمای وهابیت از اسرائیل، بسیار هم با آنان دشمنی دارند.

●- بنابراین، فلسطینی‌ها، نه وهابی هستند، نه سلفی و نه ناصبی؛ اگر چه در میان هر ملّتی، انواع گرایشات وجود دارد؛ بلکه اکثریت قاطع آنان مسلمانان سنّی مذهب می‌باشند – مسلمانان مقاوم، بصیر، با غیرت و مجاهد در راه خدا – مظلوم‌ترین ملت جهان، که دیگران وظیفه دارند به کمک آنها بشتابند.

مشارکت و هم‌افزایی – پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=53600

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب