پرسش:
معنی “فطرت” و “فطری بودن خداپرستی” یا “فطری بودن دین” چیست و چگونه به اثبات می‌رسد و اگر خداپرستی فطری است، چرا بسیاری کافر، مشرک و بی‌دین می‌باشند؟

پاسخ:

فطریات را هر کسی در وجود خودش می‌یابد، لذا نیازی به اثبات ندارند.

“فطرت” از ریشه “ف ط ر”، به معنای گشودن، باز کردن، یا همان “ایجاد اولیه و به وجود آوردن بدون واسطه” می‌باشد و به چگونگی خلقت گفته می‌شود.

1- آدمی دو دسته معلومات دارد؛ برخی “اکتسابی” می‌باشند، یعنی آنها را از بیرون، به واسطه تعلیم کسب کرده است؛ مانند زبان‌های گوناگون، ادبیات، ریاضیات، تاریخ یا هر علم دیگری؛ اما برخی از علوم و گرایشات همزمان با خلقت، در وجود آدمی نهادینه شده است، مانند: اصل دوست داشتن و بد آمدن [حبّ و بُغض] – اصل علّیت – اصل ایمان و کفر.

به این دسته از معلومات و گرایشاتی که در وجود آدمی نهادینه شده، “فطریات” می‌گویند که برخی فطریات عقلی و برخی دیگر فطریات قلبی می‌باشند. به عنوان مثال: این که آدمی اگر چه کاملاً بی‌سواد باشد و حتی تنها در یک جنگل زندگی نموده باشد، می‌داند هر چیزی علّتی دارد و هیچ چیزی خود به خود پدید نمی‌آید، یا هر حرکتی، محرکی دارد؛ از فطریات عقلی می‌باشد؛ و این که آدمی با حقیقت محبّت آشنا می‌باشد، فطریات قلبی می‌باشد؛ یعنی کسی اصل دوست داشتن و بد آمدن را به آدمی تعلیم نداده است.

2- معلومات اکتسابی به تناسب شرایط و نیز همّت برای کسب آنها، متفاوتند و سطح معلومات در افراد نیز یکسان نمی‌باشد؛ یکی از پدر، مادر، محیط و مدرسه، زبان فارسی، خواندن و نوشتن را فرا می‌گیرد و دیگری زبان دیگری را می‌آموزد – یکی در همین حدّ می‌ماند و دیگری دانشمند ادبیات [ادیب] می‌شود.

اما “فطریات”، از آن جهت که چگونگی و نوع خلقت می‌باشند، اولاً در همگان وجود دارند و ثانیاً در همگان مشابه و در یک سطح می‌باشند؛ چنان که مفهوم و درک حقیقت دوست داشتن، یا ایمان و کفر، نزد همگان یکسان است.

خداپرستی فطری

“پرستش” یعنی “وابستگی محض” به یک کسی یا چیزی؛ و این وابستگی، سبب بندگی می‌شود، یا بهتر است بگوییم: همان بندگی می‌باشد.

آدمی، با عقل فطری، می‌داند که خودش و تمام عالَم هستی، خالقی علیم و حکیم و قادر دارد ، لذا تمام وجودش وابستۀ به اوست؛ و با همین عقل فطری، می‌داند که او از سنخ مخلوقات نیست. با قلب فطری نیز عشق و ایمان به او را درک می‌کند؛ چنان که همگان “عاشق کمال” می‌باشند و هر چه می‌کنند، برای رفع نقص و رسیدن به کمال می‌باشد و چون کمال، حدی ندارد، همگان عاشق کمال محض [او] می‌باشند.

بدل‌سازی

ریشۀ تمامی انحرافات و پیدایش تفاوت دیدگاه‌ها، گرایشات و اختلافات، “بدل‌سازی” و جایگزینی “این به جای آن” می‌باشد؛ یعنی تفاوت در مصداق‌ها می‌باشد، نه در اصل گرایش؛ و کار ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس نیز همین “بدل‌سازی” می‌باشد، چرا که نمی‌توانند چیزی را خلق کنند و برای آن اندازه‌ها و چارچوب‌های دیگری قرار دهند؛ اما می‌توانند در آن چه هست، “بدل‌سازی” کنند و این را به جای آن قرار دهند!

به عنوان مثال می‌گوید: «بله، حتماً عالَم هستی، خالقی دارد؛ اما خداوند سبحان نیست، بلکه مادۀ اولیه می‌باشد» – «البته که تو فطرتاً عاشق کمال و کمال محض می‌باشی، اما این کمال، در همان رفاه و لذت مادی محقق می‌گردد» – «یقیناً تو وابسته به غیر هستی، اما وابستگی تو باید به دنیا و هوای نفس خودت باشد» – «تو، فطرتاً ولایت پذیری، اما باید ولایت ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس را گردن نهی» – «تو، فطرتاً رشد، رفاه، لذت و تفریح را دوست می‌داری؛ اما باید رشد را فقط مادی ببینی و لذت را به ارضای غرایز حیوانی محدود کنی و تفریح را در ارتکاب به محرمات ببینی»! اینها همه، همان “بدل‌سازی” می‌باشند!

إله حقیقی و إلهه‌های دروغین

“فطرت”، همان “خدا جویی، خدا شناسی، خدا دوستی و خداپرستی” می‌باشد که در همگان وجود دارد، لذا هیچ کسی بدون “پرستش” وجود ندارد. اما در مصداق، یکی الله جلّ جلاله را إله حقیقی و واحد می‌شناسد و می‌پرستد، دیگری بُت را “إله” قرار می‌دهد، دیگری طاغوت‌ها و فرعون زمان خود را “إله” می‌گیرد و دیگری که بسیار تکبر دارد و گمان دارد خیلی دانشمند و روشنفکر شده و هیچ کسی را نمی‌پرستد نیز هوای نفس خود و دیگران را به عنوان “إله” خود برمی گزیند و به عبادت (بندگی) و اطاعت او می‌پردازد:

«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (الفرقان، 43)

– آيا ديدی كسی را كه هوای نفس خويش را إله [معبود] خود برگزيده است‌؟ آيا تو می‏توانی وکالت او را بر عهده گیری (او را هدايت كنی، يا به دفاع از او برخيزی‌؟!)

دین فطری

“دین” به مجموعۀ اعتقادات و قوانین مبتنی بر آن گفته می‌شود. هر کسی، از نوعی “جهان‌بینی” برخوردار می‌باشد که باور آن، به حدً عقیده (پیوند جانی) می‌رسد و بر اساس همان جهان‌بینی اعتقادی، قوانین (احکامی) را قبول دارد و لازم می‌شمارد.

بنابراین، همانگونه که کسی بدون إله و پرستش نیست، هیچ کسی هم “بی‌دین محض” نیست و هر کسی دینی دارد؛ چنان که به پیامبرش صلوات الله علیه و آله فرمود که به کفار بگوید: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ – دین شما برای خودتان و دین من برای خودم» (الکافرون، 6)؛ یعنی کفار نیز دین خود را دارند.

●- اگر خداوند سبحان، دین را فقط در کتاب تبیین و بدان دعوت می‌نمود، به غیر از اهل علم، کسی دیندار نمی‌شد! اما همگان باید دیندار باشند، لذا فرمود: دینی که برای شما قرار دادم را در فطرت خودتان نهادینه نموده‌ام، پس بدان روی آورید»:

«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)

– پس، روی خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن، اين فطرتی است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونی در آفرينش خدا نيست‌؛ اين است دين و آئين محكم و استوار ولی اكثر مردم نمی‏دانند.

تفاوت‌ها در گرایش‌های دینی نیز به خاطر “بدل‌سازی” و جایگزینی ادیان باطل، به جای دین حق و إلهی می‌باشد؛ لذا اصل دین‌گرایی فطری است، اما در مصداق دین حق، اختلاف وجود دارد.

حقیقت مصادیق در فطرت

چنین نیست که “فطرت”، فقط به ریشه و اصل اختصاص داشته باشد؛ مثلاً اصل پرستش یا دین‌گرایی فطری باشد، اما مصداق إله حق و دین حق، فطری نباشد.

آن که به “فطرت خداشناسی و خداپرستی” توجه می‌کند، با عقل فطری می‌فهمد که ماده، طاغوت، فرعون و بُت، ثروت، قدرت و شهوت، نمی‌توانند إله، معبود، خالق، مالک و ربّ باشند؛ و إله حقیقی، حیّ، علیم، حکیم، قادر، واحد، اَحد، بدون مثل و مانند و مبرا (سبحان) از هر گونه نقص و عیب و توصیفاتی می‌باشد که مشرکان می‌نمایند!

قلب فطری نیز نشان می‌دهد که هیچ چیزی جز او، “کمال محض” نیست، و اساساً کمالی جز او وجود ندارد؛ لذا عشق به کمال، در حقیقت، عشق به اوست – و بندگی فقط سزاوار اوست.

عقل و قلب فطری، به “دین فطری” گواهی می‌دهند و گرایش دارند؛ یعنی همان دینی که خداوند وضع نموده است، نه ادیان ساخت بشر و من‌آوردی؛ دینی که مبتنی بر جهان‌بینی «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» و اعتقاد به “توحید و معاد” می‌باشد.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=56073

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب