پرسش:
نظر اسلام درباره اینکه زیاد هم گفته میشود: «باید به سلایق مختلف مردم احترام گذاشت و هر عقیدهای بالاخره برای خودش محترم است» چیست؟
پاسخ:
آیا انبیای الهی، اعتقادات کفار و مشرکان را محترم شمردند، یا برای تمامی سلایق در فرهنگهای جاهلی، احترام قائل شدند، یا اساساً برای از بین بردن این انحرافات و جایگزینی حق، خیر، صلاح و اصلاح فرستاده شدند؟!
الف – ابتدا باید دقت نمود که تفاوت بسیاری بین “سلیقه” با “عقیده” وجود دارد. “سلیقه”، مبتنی بر ذوق و پسند میباشد؛ مانند ذوق و پسند در چینش یک اتاق، یا چیدن سفره، یا پوشش؛ اما “عقیده”، یا مبتنی بر “عقل و قلب (فطرت) و وحی میباشد، یا مبتنی بر هوای نفس. لذا “عقیده”، به هیچ وجهی “سلیقهای” نیست؛ بلکه مبتنی بر چگونگی نگاه، انتخاب و باور میباشد.
ب – نه فقط در ایران، بلکه در سرتاسر جهان، بیشتر کسانی شعار “آزادی” سرمی دهد که به انحرافات اعتقادی و عملی و “هنجار شکنی” تمایل دارند و میخواهند این انحراف خود را با واژۀ زیبای “آزادی”، پوشش دهند و توجیه کنند! این در حالیست که خودشان نیز میدانند “آزادی محض”، وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد؛ لذا “آزادی” در هر فرهنگی، با حدودش تعریف شده و در چارچوبی قرار گرفته است.
*- همینطور است شعار “محترم بودن تمامی عقاید” که بیشتر از سوی کسانی مطرح میشود، آنان که عقاید باطلی دارند؛ عقایدی که عقل، قلب، وحی، علم، فرهنگ عمومی و انسانیت آنها را فاسد (تباه) میشناسند. این گروه، برای آن که از سویی به حضور خود رسمیّت ببخشند و جایگاه خود را در جامعه تثبیت کنند، و از سویی دیگر توجهات را به خود جلب کنند، میگویند: «هر عقیدهای محترم است و باید به عقاید دیگران احترام گذاشت!» و البته مقصودشان از دیگران، فقط خودشان میباشد.
*- این که برای عقیدۀ خود احترام قائلند، یک مقوله است، اما چرا مدعی هستند که دیگران نیز باید به عقیدۀ آنها احترام بگذارند؟! مگر خودشان به عقاید دیگران احترام میگذارند؟!
*- چرا مدعیان احترام به تمامی عقاید، به ویژه نظامات سلطه، برای عقاید بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان، نه تنها هیچ احترامی قائل نیستند، بلکه آنها را به خاطر همین عقاید پاکشان قتل عام میکنند؟!
علت اصلی جنگها
هرگز گمان نشود که علّت اصلی وقوع جنگها در سرتاسر گیتی، به خاطر تصاحب زمین، یا ثروت ملّی میباشد؛ بلکه ریشۀ همه آنها، در همان تضاد عقاید میباشد! دعوا همچون زمان فرعون و حتی پیش از آن دوره، بر سر “ربوبیّت” است! در هر دورهای، فرعون بزرگ در رأس و فراعنۀ کوچکتر و وابسته به او در زیر مجموعه، ادعای ریاست، مالکیت، صاحباختیاری و حق تدبیر امور [ربوبیّت] مینمایند؛ یک عده تسلیم میشوند و یک عده که معتقدند و میگویند: «ربّ ما خداوند سبحان است»، نمیپذیرند؛ و این تضاد اهداف و منافع، سبب تهاجم زورگویان و سلطهگران و مقاومت موحدان میگردد.
«الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ» (الحج، 40)
– همانها كه به ناحق از دیار (شهرها و خانههای) خود بدون هيچ دليلی اخراج شدند؛ (عقیده و ادعایی نداشتند) جز اينكه میگفتند پروردگار ما الله است؛ و اگر خداوند بعضی از آنها را بوسيله بعضی ديگر دفع نكند، ديرها و صومعهها و مساجدی كه نام خدا در آن بسيار برده میشود، ويران میگردد؛ و خداوند كسانی را كه او را ياری كنند (و از آئينش دفاع نمايند) ياری میكند، خداوند قوی و شكست ناپذير است.
هر عقیدهای محترم نیست
تمامی ادیان و مکاتب، یا جریانهای فکری که در غرب با پسوند “ایسم”، معرفی و مطرح شدهاند، مبتنی بر نوعی جهانبینی میباشند که برخی آن را باور نموده و به آنها عقیده (عقد یا پیوند ذهنی و قلبی) دارند.
از هندوئیسم و بودیسم کهن گرفته تا مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، اومانیسم، نهیلیسم و صهیونیسم معاصر، همه نوعی “عقیده” میباشند؛ آیا همگی محترمند؟! پس چرا هیچ کدام، بقیه را قبول ندارند و به هم میتازند؟!
نظامات سلطه و جنایتکاران عالَم، همه ظلم و جنایت را حق خود میدانند و به آن عقیده دارند! چنان که تمامی فاسدان و مفسدان و فاسقان، به مواضع و عملکرد خود عقیده دارند! آیا تمامی این عقاید محترم میباشند و باید به آنها احترام گذاشت؟!
بنابراین، شعار “تمامی عقاید محترمند و باید به آنها احترام گذاشت”، یک دروغ فریبنده و منحرف کننده، از سوی منحرفان اعتقادی، اخلاقی و رفتاری میباشد. آیا میشود در روابط زن و مرد، هم ازدواج و تشکیل خانواده را محترم شمرد، و هم برای زنا، تجاوز و همجنسگرایی احترام قائل شد؟! آیا میشود در کسب و کار و تجارت، هم برای کسب حلال احترام قائل شد، هم برای ربا، رانت، رشوه، اختلاس و احتکار؟! آیا اقتصاد وابسته به غیر با اقتصاد مستقل، هر دو محترمند؟! در سیاست، حکومت و فرهنگ چه؟! آیا هم استقلال محترم است و هم استعمار و استثمار؟!
اسلام
اسلام عزیز، دین خداوند متعال است، نه یک مکتب دستساز بشر که حق و باطل، درست و نادرست، خیر و شرّ، بدی و خوبی و زشتی و زیبایی در آن آمیخته باشد!
خداوند سبحان، حق و باطل را در نظام خلقت و هدایت، کاملا روشن نموده «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ – به درستی که راه رشد از گمراهی کاملاً روشن شده است» (البقره، 256) و حدود را به تفصیل بیان نموده است و اجازه نمیدهد که بندگانش، هر عقیدۀ فاسدی را محترم بشمارند و در سردرگمی هلاک شوند!
«الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ» (البقره، 247)
– حق از جانب پروردگار توست، پس مبادا از ترديدكنندگان باشى!
«ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ» (الحج، 62)
– اين بخاطر آن است كه خدا حق است و آنچه را غير از او میخوانند باطل است و خداوند بلند مقام و بزرگ است.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (المائدة، 57)
– ای كسانی که ايمان آوردهايد، هرگز انها كه آئين شما را بباد استهزاء و بازی میگيرند، از اهل كتاب و مشركان، اولیای خود (سرپرستان، دوستان و تكيه گاه خود) نگیرید، و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد.
«مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» (هود علیه السلام، 24)
– وصف (مَثَل) این دو گروه [مشرکان و مؤمنان]، همانند نابینا و ناشنوا و بینا و شنواست؛ آیا [این دو گروه] یکسانند؟ پس آیا متذکّر نمیشوید (تفکر نمیکنید!)
●- محترم شمردن تمامی عقاید، یعنی مساوی دانستن آنها – یعنی: برابر دانستن کفر و ایمان – عقل و جهل – عدل و ظلم!




