به گزارش افق اندیشه از کابل: حجت‌الاسلام‌والمسلمین عبدالقدیر عالمی خطیب نمازجمعه این ‏هفته غرب کابل برابر با چهاردهم سنبله 1404 ‏خورشیدی در مصلای بزرگ أباصالح‌المهدی ‏‏(عجّل‌الله تعالی فرجه الشّریف) به طرح پاسخ برای این پرسش اساسی پرداخت که ما به عنوان ‏مسلمان چه مسئولیتی در برابر رسول خدا (ص) داریم.‏
او این روزها را فرصت طلایی برای بازنگری در شناخت پیغمبر گرامی اسلام (ص) شمرد و ‏گفت: البته این شناخت نه به عنوان شناختن یک شخصیت تاریخی، بلکه بایستی به عنوان الگو، ‏راهنما و یک حقیقت زنده باشد. ما در جهانی هستیم که متأسفانه هم با تحریف شخصیت پیامبر ‏‏(ص) از سوی معاندین رو به رو هستیم و هم با سطحی‌نگری مذهبی رو به رو می‌باشیم. ‏بنابراین، شناخت درست و معیاری پیغمبر گرامی اسلام (ص) در این دوره و زمان و شناساندن ‏رسول خدا (ص) به دیگران نه فقط یک وظیفه دینی و ایمانی، بلکه راهی برای نجات فردی، ‏اجتماعی و نیز راهی برای نجات جهانی است. از این جهت است که برای ما شناختن پیامبر ‏معظم اسلام (ص) و شناسانیدن ایشان به دیگران حائز اهمیت است.‏
او قرآن کریم و سیره نبوی را دو راه مهم و اصلی شناخت پیامبر معرفی کرد و گفت: خداوند ‏متعال در قرآن عظیم‌الشأن از پیغمبر زیاد یاد کرده است. یک سوره به نام حضرت است و آیات ‏مختلفی در سوره‌های مختلف قرآن در مورد فضیلت، شخصیت، ویژگی‌ها و خصوصیات پیغمبر ‏گرامی اسلام (ص) و وظایف ایشان داریم. اندیشیدن به این آیات راهکاری‌ است برای شناختن ‏دقیق، عمیق و معیاری پیغمبر گرامی اسلام (ص). خداوند متعال در قرآن عظیم‌الشأن پیغمبر را ‏گاهی به عنوان رحمت و رأفت برای دیگران معرفی می‌کند. گاهی هم شخصیت شخیص او را به ‏عنوان اسوه و الگوی تمام‌عیار برای همه عالم و آدم معرفی می‌‌کند. گاهی هم پیغمبر را به عنوان ‏آخرین فرستاده الهی معرفی می‌کند. یعنی سلسله بابرکت انبیاء که شروع و آغازشان از حضرت ‏آدم ابوالبشر بود ـ پدر مشترک همه ما و بشریت ـ ولی خاتِم و خاتَم آنها پیغمبر ماست؛ این هم ‏دیدگاه شیعه است و هم دیدگاه سنی است. حتی از لحاظ اعتقادی ما باورمند به این هستیم که ‏اگر کسی بعد از پیغمبر اکرم (ص) ادعای نبوت و پیغمبری کند مهدورالدم و واجب القتل است.‏
وی اضافه کرد: این را هم شیعه باورمند است و هم سنی؛ پس همه ما معتقد به این مهم هستیم ‏که پیغمبر ما آخرین فرستاده الهی است. در وجود او نبوت ختم شده است و این شایستگی در ‏وجود او بوده و منحصر به پیغمبر گرامی اسلام (ص) است. اگر بخواهیم در این دنیا مسیر، خط ‏و راه را گم نکنیم در پرتو روشنایی این سراج منیر الهی باید حرکت کنیم و این سراج را نادیده ‏نگیریم، اگر کوتاهی کردیم اگر نادیده گرفتیم تقصیر خودمان است. ما با داشتن چراغ منیری مثل ‏نور پیغمبر گرامی اسلام (ص) نباید راه را گم کنیم، نباید مسیر را اشتباه برویم، نباید به مقصد ‏غلط و اشتباه حرکت کنیم. خداوند متعال در قرآن عظیم الشأن پیغمبر ما را محور وحدت، ‏همدلی، اخوت و برادری معرفی می‌کند. پیغمبر ما به عنوان رسول خدا و امت او بهترین امتی که ‏بین خودشان رُحَماء و در مقابل دشمن قوی و محکم اند معرفی می‌کند. پیغمبر محور وحدت ‏است، محور همدلی است، محور اخوت و برادری اسلامی است. ما همه امتان یک پیغمبر واحد ‏و همه معتقد هستیم به عظمت، بزرگواری و فضائل بی‌شمار آن حضرت و از دل و جان ‏احترامش را هم داریم. نسبت به همدیگر تا می‌توانیم مهربان باشیم، ما برادر همدیگر هستیم نه ‏دشمن همدیگر، پیغمبر ما پیغمبر رحمت است نه پیغمبر خشونت، ما نیازمند به رأفت، رحمت ‏و دوستی هستیم نه به دشمنی. دشمنی ما را بیچاره می‌کند، تمام زور، قدرت و شکوه ما را از ‏دست مان می‌برد، ما را برده و ذلیل می‌سازد، اما یکپارچگی، همدلی، مهربان بودن به همدیگر، ‏اخوت و برادری سبب تقویه و سبب رشد و بالندگی مان می‌شود. دست از هرگونه اختلافات ‏بکشیم، نزاع ها را کنار بگذاریم، مسائل قومی، مذهبی، جغرافیایی، حزبی، زبانی، نژادی، همه ‏اینها را کنار بگذاریم.‏
حجت‌الاسلام‌والمسلمین عالمی تأکید کرد: در اسلام حساب و کتاب روی قوم نیست؛ نه در دنیا ‏چنین است نه در آخرت. گاهی آدم اسیر این چیزها می‌شود؛ اسیر حزب و قوم می‌شود. آن ‏همحزبی‌اش اگر بد هم باشد مجبور است ازش حمایت کند. قوم، طایفه، قبیله و همزبانش اگر ‏بد هم باشد این پشتیبان او می‌شود. با کدام معیار؟ کی گفته است؟ در کجای اسلام مسئله ‏قوم‌پرستی، نژادپرستی و قبیله‌گرایی مشروعیت دارد؟ کدام دلیل دارید؟ از قرآن، از روایت، دلیل ‏عقلی، نقلی چه است؟ ما هیچ دلیلی بر قوم‌پرستی، قبیله گرایی، نژادپرستی، سمت و سو پرستی ‏و حزب گرایی‌ها نداریم. به خاطر اینکه آن قومی ما است ولو راه غلطی دارد ما همه ارزش ها را ‏زیرپا بگذاریم، این دیگر با دین و ایمان ما سازگاری ندارد. اینها از نظر اسلام منتفی است. ‏
وظیفه دوم ما هم اطاعت از پیغمبر است. پیغمبر مطاع است و ما مطیع. این صریح قرآن است. از ‏نظر ما شیعه‌ها اولی الامر ذوات معصومین هستند، اهل‌بیت پیغمبر، أئمه اطهار (علیهم‌السلام)، ‏امیرالمؤمنین علی (ع)، فاطمه زهرا، امام حسن، امام حسین و نُه تا از فرزندان امام حسین (ع) تا ‏امام دوازدهم ما، اینها اولی الامر هستند. ما قائلیم به اینکه اطاعت از خدا و اطاعت از رسول خدا ‏و اطاعت از اولی الامر (ذوات معصومین) بر ما واجب است. وظیفه ما پس از شناختن درست و ‏معیاری پیغمبر، اطاعت کردن از پیغمبر است. هم اطاعت از خدا و هم اطاعت از رسول. هرکه ‏اطاعت از رسول خدا کند گویا او اطاعت از خود خداوند متعال کرده است. چون اینها چیزی از ‏خود نمی‌گویند، نه پیغمبر از خود چیزی می‌گوید، نه أئمه ما از خود چیزی می‌گویند، اینها ‏هرچه دارند از خدا گرفته اند. هر دستوری دارند، هر امری، هر نهی همه را از خدا گرفته اند.‏
اینکه می‌گویم اطاعت؛ در تمامی عرصه‌ها است. ما در تمام نظم و نظام زندگی مان اطاعت از ‏خدا، اطاعت از رسول خدا و اطاعت از اولی الامر ذوات معصومین و أئمه اطهار (علیهم السلام) ‏با شمول حضرت بی‌ بی فاطمه زهرا (س) این نصب العین مان باشد. این از وظائف مهم مان ‏است. مسلمان‌ها از پیامبر همانطوری که در زندگی شان باید اطاعت می‌کردند الآن هم اطاعت ‏کنند.‏
یکی از وظائف کلیدی و مهم مان که خیلی منافع فراوانی را هم در دنیا و هم در آخرت دارد، ‏محبت پیغمبر و اهل‌بیت پیغمبر است. دوست داشتن پیغمبر و اهل‌بیت پیغمبر از دل و جان، نه با ‏زبان، نه با شعار، بلکه در میدان عمل هم باید دوستی را ثابت کنیم. اگر کسی کسی را دوست ‏داشته باشد آیا دستور او را مخالفت می‌کند؟ ‏
یکی از نشانه های محبت بازهم اطاعت است، یعنی اگر کسی دوست داشت اطاعت هم می‌کند. ‏اما اگر محبت توأم با اطاعت نباشد یک شعار است و آن خیلی به درد نمی‌خورد. شعاردادن ‏آسان است راحت است، مرگ و درد آدم به هرکی می‌گوید. اظهار دوستی و دشمنی می‌کند اما ‏در میدان عمل ثابت کردنش این کار سختی است. در میدان عمل ثابت کنیم که ما پیغمبر را ‏دوست داریم، اهل‌بیت پیغمبر را دوست داریم، اصحاب پیغمبر را احترام داریم، اینها را در میدان ‏عمل هم باید ثابت کنیم.‏
‏/پایان/‏

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=64699

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب