پیشینه واقعه

در سال نهم هجری قمری، پیامبر اسلام برای شرکت در غزوه تبوک، که یکی از مهم‌ترین جنگ‌های دوران رسالت ایشان بود، از مدینه خارج شدند. در این سفر، ایشان امام علی را به عنوان جانشین خود در مدینه تعیین کردند. این تصمیم با واکنش منافقان مواجه شد و آن‌ها شروع به شایعه‌پراکنی کردند که پیامبر از همراهی امام علی خسته شده و او را به دلیل سنگینی بارش در مدینه باقی گذاشته‌اند. این شایعات به گوش امام علی رسید و ایشان برای روشن‌شدن حقیقت، به سوی پیامبر حرکت کردند.

منبع: السیرة النبویة جلد: 2 صفحه: 519

ملاقات امام علی با پیامبر

امام علی به منطقه‌ای به نام جرف، که در فاصله‌ای از مدینه قرار داشت، رفتند و با پیامبر ملاقات کردند. ایشان شایعات منافقان را به پیامبر گزارش دادند. پیامبر در پاسخ فرمودند: «آن‌ها دروغ می‌گویند. من تو را به دلیل اهمیت کارهایی که در مدینه باقی مانده‌اند، جانشین خود قرار داده‌ام. آیا راضی نیستی که نسبت به من، مانند هارون نسبت به موسی باشی، با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد آمد؟» این جمله که به «حدیث منزلت» معروف است، جایگاه ویژه امام علی را در نزد پیامبر نشان می‌دهد.

منبع: الصحيح من سيرة النبي الأعظم جلد: 29 صفحه: 261

اهمیت حدیث منزلت

حدیث منزلت یکی از مهم‌ترین احادیثی است که جایگاه امام علی را به عنوان جانشین پیامبر تثبیت می‌کند. این حدیث نه تنها در منابع شیعه، بلکه در منابع اهل سنت نیز با سندهای معتبر نقل شده است. پیامبر با تشبیه رابطه خود و امام علی به رابطه موسی و هارون، بر نقش امام علی در حفظ دین و جامعه اسلامی تأکید کردند. این واقعه همچنین نشان‌دهنده تلاش منافقان برای ایجاد تفرقه در میان مسلمانان و پاسخ قاطع پیامبر به آن‌هاست.

منبع: الصحيح من سيرة النبي الأعظم جلد: 29 صفحه: 265

بازگشت امام علی به مدینه

پس از این گفت‌وگو، امام علی با اطمینان از جایگاه خود نزد پیامبر، به مدینه بازگشتند و به وظایف محوله پرداختند. این واقعه نه تنها شایعات منافقان را بی‌اثر کرد، بلکه جایگاه امام علی را به عنوان شخصیتی بی‌بدیل در تاریخ اسلام تثبیت نمود. پیامبر با این اقدام، نشان دادند که امام علی تنها جانشین ایشان در مدینه نیست، بلکه در جایگاهی والا و مشابه هارون نسبت به موسی قرار دارد.

منبع: تاریخ الطبري جلد: 3 صفحه: 104

منابع

1. السیرة النبویة جلد: 2 صفحه: 519
2. الصحيح من سيرة النبي الأعظم جلد: 29 صفحه: 261
3. الصحيح من سيرة النبي الأعظم جلد: 29 صفحه: 265
4. تاریخ الطبري جلد: 3 صفحه: 104

نمایش کمتر

 گزارش منتخب

(شأن على بن أبى طالب): و خلّف رسول اللََّه صلى اللََّه عليه و سلم عليّ بن أبى طالب، رضوان اللََّه عليه، على أهله، و أمره بالإقامة فيهم، فأرجف به المنافقون، و قالوا: ما خلّفه إلا استثقالا له، و تخفّفا منه. فلما قال ذلك المنافقون، أخذ عليّ بن أبى طالب، رضوان اللََّه عليه سلاحه، ثم خرج حتى أتى رسول اللََّه صلى اللََّه عليه و سلم و هو نازل‏ بالجرف‏ [5]، فقال: يا نبيّ اللََّه، زعم المنافقون أنّك إنّما خلّفتني أنك استثقلتني‏ [(1)] استتب: تتابع و استمر. [(2)] ثنية الوداع: ثنية مشرفة على المدينة، يطؤها من يريد مكة. [(3)] في أ: «الأندر أو ردى» و هي رواية فيه، و المشهور ما أثبتناه. (راجع شرح أبي ذر). [(4)] ذباب: (بالكسر و الضم): جبل المدينة. [(5)] الجرف: «بالضم ثم السكون): موضع على ثلاثة أميال من المدينة. (1) و تخفّفت منى، فقال: كذبوا، و لكنني خلّفتك لما تركت ورائي، فارجع‏ فاخلفني في أهلي و أهلك، أ فلا ترضى يا عليّ أن تكون منى بمنزلة هارون من موسى؟ إلا أنه لا نبيّ بعدي، فرجع عليّ إلى المدينة، و مضى رسول اللََّه صلى اللََّه عليه‏ و سلم على سفره. قال ابن إسحاق: و حدثني محمد بن طلحة بن يزيد بن ركانة، عن إبراهيم بن‏ سعد بن أبى وقّاص، عن أبيه سعد: أنه سمع رسول اللََّه صلى اللََّه عليه و سلم يقول‏ لعلىّ هذه المقالة.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=83311

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب