چرا به روضه تأکید شده است؟
شهادت حضرت امام سجاد (ع) را به آقا امام زمان (عج) و به شما محبین آن حضرت تسلیت عرض میکنم.
سوالی که در این شبها جا دارد مطرح و جواب داده شود این است که چرا اینقدر به روضه سیدالشهداء (ع) تأکید شده است؟ روضه چه اثری دارد که این اندازه در لسان اهل بیت (ع) مورد تأکید واقع شده است؟
طبق روایات، اگر کسی وارد جلسه عزای امام حسین (ع) شود و عزاداری کند، گناهان او آمرزیده میشود.[۱] در روایات معصومین (ع) برای عزاداری و زیارت امام حسین (ع)، ثواب حج و عمره بیان شده است.[۲] حتی در روایات آمده است که افضل از همه اعمال است.[۳] همچنین در روایات فرمودهاند ثواب عزاداری و زیارت ابیعبدالله الحسین (ع) مانند آن است که خدای سبحان را در عرش زیارت کند.[۴]
وقتی انسان به این روایات نگاه میکند، این سوال به ذهن میرسد که چه علتی دارد این همه ثواب برای روضه سیدالشهداء (ع) نقل شده است؟
[۱] تفسیر القمی، ج۲، ص۲۹۲؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۵۷
[۲] کاملالزیارات، ص۱۵۶
[۳] کاملالزیارات، ص۱۴۶
[۴] کاملالزیارات، ص۱۴۷
شاید این همه ثواب بهخاطر این است که راه امام حسین (ع) را بیشتر و بهتر بشناسیم و بشناسانیم؟ یا شاید این همه ثواب بهخاطر این است که با ظلم و ظالم بهتر و قویتر مبارزه کنیم؟ و یا شاید بهخاطر این است که معنا و طعم عزت از این مجالس و روضهها فهمیده میشود.
جواب شهید مطهری (ره) به سوال ما
اما شهید مطهری (ره) در رابطه با ثواب اشک بر سیدالشهداء (ع) میفرماید:
«گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط و حرکت اوست… امام حسین (ع) به واسطه شخصیت عالیقدرش، به واسطه شهادت قهرمانانهاش، مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است، و اگر کسانی که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدهاند، یعنی سخنرانان مذهبی و مداحان اهل بیت، بتوانند از این مخزن عظیم در جهت همشکل کردن و همرنگ کردن و هماحساس کردن روحها با روح عظیم حسینی بهرهبرداری صحیح کنند، جهانی اصلاح خواهد شد.»[۵]
طبق بیان استاد شهید مطهری (ره)، اشک بر سیدالشهداء (ع) بهخاطر این است که ما با روح امام حسین (ع) هماهنگ میشویم. و نکته مهم همین است که لحظهای این هماهنگی با سیدالشهداء (ع) از ما سلب نشود و بیرون نرود.
تا مسیرم به درِ خانه ات افتاد…حسین
خانه آباد شدم، خانه ات آباد…حسین
نه کلاسی نه کتابی نه قلم
خانه و مشق قلم و مشق و کلاسِ من و استاد…حسین
[۵] مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید، ص۱۲۲-۱۲۱
دل و دین داشتم و صبر و قراری،
همه را مهر طوفانیِ تو داده سویِ باد…حسین
صیدِ دام تو شدم عزّت و جاهم دادی
جان فدایِ کرمت حضرتِ صیاد…حسین
دلِ نالایق من تا به غمت گشت اسیر
تازه شد شهرت من بنده ی آزاد…حسین
دعوت به مجالس حسینی
عارف کامل حضرت آیتالله قاضی (ره) در مورد اشک بر سیدالشهداء (ع) و تشکیل مجالس حسینی میفرماید:
«در مستحبات عزاداری و زیارت سیدالشهدا مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه نفره باشد، اسباب گشایش امور است… و اگر هفتگی ممکن نشد، دهه اول محرم ترک نشود.»[۶]
[۶] hawzah.net/fa/Article/View/93807
مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی (ره):
ماههای محرم و صفر هر سال را لباس سیاه میپوشیدند و در وصیتنامه خود نوشتهاند: «لباس سیاهی که در ماههای محرم و صفر میپوشیدم جهت حزن و اندوه در مصیبتهای آل رسول اکرم (ص) با من دفن شود [تا وسیله شفاعت ایشان در روز قیامت باشد]. سفارش میکنم دستمالی را که اشکهای زیادی در رثای جدم حسین مظلوم و اهل بیت مکرم او ریخته و صورت خود را با آن پاک میکردم بر روی سینهام در کفنم بگذارند.»[۷]
آیتالله مجتهدی تهرانی (ره):
«علت موفقیت من، همین مجالس توسل و روضهخوانی و سینهزنی در کنار درسهای طلبگی است. از زمانی که طلبه بودم، پنجشنبهها در منزلمان روضه برقرار میکردم. وقتی هم که به قم رفتیم، مجلس روضهمان در قم برپا بود. وقتی هم نزد استادمان حاج شیخ علیاکبر برهان در مسجد لرزاده تهران بودیم، ایشان هفتهای یک شب سینهزنی میکردند و میفرمودند: من هر چه دارم از همان روضهها و سینهزنیهایی است که برای اهل بیت گرفتهام.»[۸]
علامه طباطبایی (ره):
وقتی از ایشان میپرسند: «چگونه طبق فرمایش امام صادق (ع) یک قطره اشک عزادار، آتش جهنم را خاموش میکند؟» میفرمایند: «چه مانعی دارد که قطره اشکی با اذن و خواست خدا، آتش جهنم را خاموش گرداند؟ درواقع قطره اشک نظیر توبه است که باعث آمرزش گناه و محو آثار و از بین بردن عذاب میشود و نیز در نقطه مقابل آن کفر، باعث حبط و نابودی حسنات و نعمتهای بهشتی و سبب افروختن آتش میگردد.»[۹]
[۷] همان
[۸] همان
[۹] همان
روضه امام سجاد (ع)
امام باقر (ع) فرمود: «حضرت سجاد (ع) ناقهای داشت که ۲۲ سفر با او به حج رفته بود و حتی یک تازیانه به او نزده بود. بعد از وفات آن حضرت، ما بیخبر بودیم؛ ناگهان یکی از خدمتگزاران آمد و گفت: ناقه بیرون رفته و کنار قبر امام سجاد (ع) زانو زده، گردنش را نزد قبر میمالد و مینالد؛ با این که هنوز قبر را ندیده بود.»[۱۰]
در نقل دیگر آمده است که: «امام باقر (ع) نزد آن شتر آمد، در گوش او فرمود: “اکنون بس است برخیز و برگرد.” شتر برگشت؛ اما بعد از چند لحظه سراسیمه آمد کنار قبر امام سجاد (ع). امام باقر (ع) دوباره فرمود: “برگرد” اما او برنخاست. فرمود: آزادش بگذارید، او وداع میکند. سه روز به همان حال بود، آنقدر سر و صورتش را به این قبر زد و مالید تا همانجا مرد.»[۱۱]
عرض میکنم: این حیوان اینقدر معرفتش بالا بود؛ آمد و وفایش را ثابت کرد. ای کاش این نامرد مردمان هم به اندازه یک موی این شتر معرفت داشتند و اینطور با این آقای مهربان برخورد نمیکردند! آقایی که هنگام غسل او خراشهایی در بدنش دیدند که آثار انبانها و بارهای غذایی بود که شبها برای فقرا حمل میکرد. این همه لطف و کرم، چگونه جواب محبتهای او را دادند؟
گر چه سوز زهر آبم کرده است
درد غم خانه خرابم کرده است
از اشرار زهر از شب تا سحر
[۱۰] اصول کافی، ج۱، ص۴۴۸
[۱۱] شیخ عباس قمی، انوار الهیه، ص۱۲۸
از لب من میچکد خون جگر
بین بستر گرچه جانم بر لب است
اشک خونم از برای زینب است
لحظههای مرگ من غمآشناست
اشهد من روضههای کربلاست













