مقدمه
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ عَلَى سَیِّدِنَا وَنَبِیِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ، سِیَّمَا بَقِیَّةِ اللَّهِ فِی الْأَرَضِینَ وَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ.
خدا توفیق داد امسال بحثی را تحت عنوان «خانواده حسینی» مطرح کنیم و چهار اصل را که موجب میشود خانوادهها منسجم شوند، در شبهای قبل اشاره کردیم:اصل معنویت، اصل کرامت و احترام، اصل آرامش، و اصل غیرت.
۱. غیرت و انواع آن:
1. غیرت ملی
اگر یک روزی ستارخان در مقابل محمدعلیشاه ایستاد برای حفظ این کشور؛ رئیسعلی دلواری در مقابل انگلیسیها ایستاد برای حفظ خاک این کشور؛ امام فریاد زد، از کاپیتولاسیون آنطور انتقاد کرد؛ و شهدای عزیز ما، عزیزانی که بنده میشناختم و در ایام جنگ جزو نخبگان بودند، رفتند و جانشان را فدا کردند. این به ما میگوید که **«حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الْإِیمَانِ»**. اینها نمادهای غیرت ملی ما هستند. عکسش را هم دارید: در همین اصفهان، سلطانحسین خیلی راحت واگذار کرد؛ هم دخترش را داد به محمود افغان، هم تاج را گذاشت سر او؛ خودش را کشتند، هم در قم دفن شده.
حالا من نمیخواهم اینهایی که میگویم صددرصد تأیید کنم، میخواهم عرض کنم این نشان از این است که در این کشور، وقتی میگویند مطالعه کنید تاریخ قاجار را، تاریخ صفویه را، پهلوی را ببینید، خود حضرت امام، رهبر کبیر انقلاب… خب آن زمان وقتی کاپیتولاسیون را آمدند آمریکاییها تصویب کنند، چطور ایستاد، فریاد زد، هزینهاش را هم داد؛ سیزده آبان، از قم ایشان را دستگیر کردند، بردند به بورسای ترکیه، یازده ماه آنجا، تا سیزده مهر سال بعد، بعد به نجف. یک کسی که مرجع حوزه دارد، درس دارد، زن و بچهاش در قم هستند، دارد راحت زندگیاش را میکند، لباسش را گرفتند، یک پالتو تنش کردند، بورسای ترکیه یازده ماه امام را آنجا نگه داشتند و فریاد زد. فرمود: **کاپیتولاسیون استعمار است، کاپیتولاسیون از بین بردن عرق ملی ماست، ایرانی ماست، ما را برده میکند پیش آمریکاییها.**
اینها نماد غیرت ملی است. بیایید شما عزیزان، رزمنده ما را ببینید، در همین جنگ هشتساله شهید کاظمی، شهید باقری، شهید سلیمانی، شهید مصطفی چمران، شهید حججی، نگذاشتند یک وجب از این خاک در واقع دست دشمن بیفتد. غیرت ملی فقط به اینها نیست. غیرت ملی این است که یک هنرپیشه خوب، یک جوان خوب، یک پزشک خوب، خاکش را ترجیح بدهد بر آنور آب. من میمانم اینجا؛ در شیراز بودم، پزشک متخصص مغز و اعصابی که مرد متدینی است، من هم میشناسمش؛ رئیس دانشگاه علوم پزشکی به من نشان داد: گفت چهلوپنج هزار دلار به من پیشنهاد حقوق دادند. اینجا من فوقالعاده دو هزار، سه هزار دلار مثلاً درآمدم باشد. چهلوپنج هزار دلار از یکی از همین کشورهای عربی برایش آمده بود. ولی من خاک این کشور را ترک نمیکنم. یکی از نشانههای عرق ملی این است که زمینه باشد اما بر خاک خودش، بر کشور خودش ترجیح بدهد.
اینها خیلی مهم است؛ ثروتمندانی که به جای سرمایهگذاری در کشورهای دیگر، در این کشور… حالا من خیلی از اینها را میشناسم… بیایند سرمایهگذاری کنند در مشهد، در کیش، در قشم، در اصفهان، خاک خودشان؛ و این غیرت ملی است.
اگر یک روزی ستارخان در مقابل محمدعلیشاه ایستاد برای حفظ این کشور؛ رئیسعلی دلواری در مقابل انگلیسیها ایستاد برای حفظ خاک این کشور؛ امام فریاد زد، از کاپیتولاسیون آنطور انتقاد کرد؛ و شهدای عزیز ما، عزیزانی که بنده میشناختم، عزیزانی که در ایام جنگ جزو نخبگان بودند، اتباع، پزشکان، دانشجوهای پزشکی سال آخر تخصصی، رفتند جانشان را فدا کردند. و عزیزانی که امروز از نخبگان، از پزشکان، از مهندسین، از هنرپیشهها، از روحانیون، از دانشگاهیها… این به ما میگوید که **«حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الْإِیمَانِ»**. عرض کردم: نژادپرستی منظور من نیست؛ نه! منظور حفظ خاک است.
۲. غیرت دینی
این یک غیرت. غیرت دوم، **غیرت دینی** است.
دست عباس را قطع کردند، میگوید: **«وَاللَّهِ إِنْ قَطَعْتُمْ یَمِینِی إِنِّی أُحَامِی أَبَدًا عَنْ دِینِی»**؛ خیلی مهم است. قبر حجر را جلویش کندند، خودش، پسرش با هفت تن از یارانش که برائت از علی بجویند، به معاویه بپیوندند، گفت من از علی دست برنمیدارم، فقط اجازه دهید من دو رکعت نماز بخوانم، او را به شهادت رساندند. زبان میثم را از حلقش بیرون کشیدند؛ اینها کسانی هستند که غیرت دینی دارند. بله، اعا هم نداشتید. غیرت را پنج، شش سال آخر عمرش، همه زندگی و دینش را فروخت به معاویه. شبی که داشت میمرد در مصر، شب عید فطر سال چهلوسه هجری، اشک میریخت، میگفت دین را دادم، اما به اندازهاش دنیا به دست نیاوردم.
اینکه امام حسین روز عاشورا فرمود: **«شما دینتون را فروختید، دین لقلقه زبانتون شده، دین ندارید»**. ما باید نسبت به کشورمان، نسبت به دینمان غیرت داشته باشیم، حساس باشیم. آقا باورهای ماست، عقاید ماست. خدا رحمت کند شهید رئیسی را، قرآن را دست گرفت در سازمان ملل پاسخ همه آنهایی که به قرآن هجمه کردند، آتش زدند، عکس شهید سلیمانی را دست گرفت و سازمان ملل… شما میدانید یک سایتی الان در فضای مجازی اسم شهید سلیمانی را بیاورد میبندند، اجازه نمیدهند. اما با غیرت دینی.
۳. غیرت ناموسی
این دومین غیرت. سوم که حالا امشب مورد بحث من است: **غیرت ناموسی** است. حالا عزیزان ما که اینجا هستند، محجبه؛ خانوادههایی که اینجا هستند، من چون این برنامه پخش میشود عرض میکنم. آقایان، بحث غیرت خیلی مهم است، خیلی مهم. من دو سه تا آیه بخوانم، حساسیت روی ناموس، روی همسر، روی خانواده. امام حسین میدانید شما، آنهایی که کربلا رفتید، خیمههایش را با فاصله از میدان گذاشت که اینها میدان را نبینند. لذا حضرت زینب هم وقتی خواست بیاید ببیند امام حسین را، آمد بالای بلندی. و الا از خیمه پیدا نبود. خیمهها را یک کمی پایینتر گذاشت؛ یعنی میدان بالاتر است، خیمه چالتر است که اینها مشرف به حوادث آنجا نباشند. خیمهی خانمها را وسط گذاشت، خیمهی آقایان را دور، عباس، علیاکبر اینها را دور گذاشت، زینب، رباب اینها را وسط گذاشت. با آن امکانات کمش، شب عاشورا پشت خیمه را گودال کند، خندق کند و صبح عاشورا آتش در این قرارداد، چپ ریختن، آتش زدند که دشمن از پشت به خیمههایش حمله نکند. اینها همه نشان غیرت ابیعبدالله است.
وقتی هم در قتلگاه دید دارند به خیمههایش حمله میکنند، فرمود: **«عَلَی الذی قاتَلَنی، مَنْ دَارِی مَعَکُمْ أُقَاتِلُ وَ أَنْدَامَی إِلَى قَاتِلِیَکُمْ أُقَاتِلُ وَ نِسَاءٌ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ، زَنهَا گُنَاهَی نَدارَند، چرا به خیمه حمله میکنید؟»** که شمر به لشکرش گفت: برگردید، حسین غیور است، نمیتواند ببیند تا زنده است به خیمهاش حمله بشود. اصلاً دلیل اینکه نگذاشت عباس برود میدان همین است. والله عباس کسی نیست که از صبح عاشورا بماند، علیاکبر برود، قاسم برود، ایشان بماند. فرمود: **«عباس جان، تو حَریم خیمههای منو حفظ کن، تو حَریم خیمههای منو حفظ کن»**. این غیرت اباعبدالله است نسبت به خانوادهاش.
اگر شب عاشورا به حضرت زینب فرمود: **«حجاب از صورتتون کنار نره، تو صورت خودتون نزنید، دشمن صداتون را نشنوه»**. اینها همه مهم است. آقایان، ما امروز در بحث حجاب در جامعه، یک بخشیش برمیگردد به غیرت آقایان. این مهم است. من دو تا آیه برایتان بخوانم، داستان هم دارد، آدرس هم میدهم. یکی سوره انفال آیه پنجاهوهشت. میدانید در مدینه سه تا گروه یهودی زندگی میکردند. یکیشان بنیقینقاع، اینها غالباً در کار طلا بودند، نقره و طلا و… بازار بزرگی داشتند در مدینه. یک روز یک خانم مسلمان رفت در بازار یهودیها خرید. یک جوان بیادب یهودی کاری کرد که لباس این خانم بیفتد. حالا لباس را گره زد به چه شکلی که این آمد حرکت کند، لباسش افتاد و بدنش پیدا شد و یهودیها شروع کردند به این زن مسلمان عفیف نگاه کردن. زن جوانی بود و خندیدند.
پیغمبر آمده بود مدینه با اینها قرارداد بسته بود. حق ندارید متعرض مسلمانها بشوید. مدینه دست ماست، شما زیر نظر ما هستید، حق ندارید مسلمان را اذیت کنید. خانم فریاد زد. عدهای از مسلمانها رسیدند، آن جوان یهودی را کشتند. خب یهودیها ریختند آن مسلمان را کشتند. به جان هم افتادند مسلمانها و یهودیها به خاطر یک بیادبی که یک جوانی به یک زن مسلمان کرد. خواهرهای گرامی، اینکه اسلام میگوید حجاب، خودش هم در قرآن میگوید، میفرماید شما اذیت نمیشوید، راحتید در جامعه، کسی با شما کاری ندارد. به زنهای پیغمبر میگوید: تبرج نداشته باشید، زینتهاتون را آشکار نکنید، محرک حرف نزنید، محرک راه نروید. اینها دلیل دارد بالاخره. ببینید خدا رحمت کند آقای مطهری میفرمود: خدای تبارک و تعالی در ذات زنها تحریک قرار داده. این باعث میشود که با این پوشش، با این حجاب، آن در واقع زمینه حفظ شما فراهم بشود. پیغمبر خدا به حدی ناراحت شد که پانزده روز تمام این قبیله را محاصره کرد، تمام بازارشان را و خودشان را محاصره کرد.
شواهد قرآنی و روایی
آیه پنجاهوهشت سوره انفال نازل شد: **«یَا رَسُولَ اللَّهِ، برخورد کن با اینها، اینها خیانت کردند»**. تمام یهودیهای بنیقینقاع را پیغمبر از مدینه به شام تبعید کرد. خیلی حرف است. من یک چیزی میگویم، چیزی میشنومها. آدمهایی که در این شهر زندگی میکردند، خانه داشتند، تمامشان را نفرمودند حالا همان کسی که متعرض شده همان… فرمودند کل شما باید بروید. محکم در مقابل یهود بنیقینقاع ایستاد به خاطر یک تعرضی که به یک زن مسلمان کرد. وقت آدم دلش میسوزد امروز کشورهای اسلامی در مقابل تعرض به مسلمانهای غزه دم برنمیآورد. اجازه نمیدهند یک گذرگاه باز بشود غذا بیاید و اینها. در کتابهای شیعه و سنی نوشته، بروند آیه پنجاهوهشت انفال را بخوانند آقایان در اردن، در عربستان، در کشورهای عربی، امارات، ببینند آقا پیغمبر چرا برخورد شدید کرد با یهود قینقاع؟ چون یک زن و چادرش را کشیده بودند. همین. نکشته بودنش. یک کاری که الان چادرش افتاد، بدنش پیدا شد. چه برخورد شدیدی کرد.
سوره احزاب آیه شصت. در مدینه سه گروه مردم را اذیت میکردند. الان میخوانمهایش. یکی منافقین، یکی هم اراذل و اوباشی که میآمدند سر چهارراهی میایستادند، به زنها چیز میگفتند، سر خیابان، سر کوچه، بیرون از مسجد، متعرض میشدند، جوانها را، زنها را اذیت میکردند. یکی هم شایعهپراکنان، کسانی که ایجاد وحشت در مردم میکردند. قرآن میگوید: **«مُرْجِفُونَ»** میلرزاندند دلها را. **«آی فردا قراره فلانی حمله کنه، پس فردا اونه فلانی حمله کنه، فلان چیز گران بشه»**. سه گروه. خواهش میکنم این آیه را ببینید. سوره احزاب آیه شصت. پیغمبر و مسلمانها را اذیت میکرد. این آیه شدید نازل شد. پیغمبر: **«لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ»** یک؛ **«وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»** آن اراذل و اوباشی که زنها را اذیت میکنند؛ سه؛ **«وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَهِ»** آنهایی که رجم یعنی ترساندن، آنهایی که در مردم وحشت ایجاد میکنند، ترس ایجاد میکنند، رعب ایجاد میکنند. پیغمبر، اگر این سه تا دست بر ندارند، **«لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ»** ما آن غیرت تو را، آن تلاش تو را و تو را علیه اینها میشورانیم، دستوری میدهیم که پشیمان بشوند. این از آن آیات.
دو تا آیه خواندم: یکی پنجاهوهشت انفال، یکی هم یعنی شصت احزاب. ببینید، خیلی مهم است اینها. مبانی دینی ماست. کجا داریم میرویم؟ آقایان دارند کانون خانواده را از هم میپاشند. آقایان حواستان جمع باشد، مواظب باشید، مواظب باشید.
نمونههای غیرت در تاریخ انبیا
وقتی حضرت موسی کمک کرد به دخترهای شعیب. خب آنها هم دخترند، دو تا دختر جوان مجرد، باباشان هم پیرمرد. آمدند آب بردارند نمیتوانند. گفت: **«برید کنار»**. موسی هم غریب بود، فرار کرده بود، نه جا داشت، نه زن داشت، نه خانه داشت، نه غذا داشت. آنقدر علف بیابان خورده بود؛ یعنی از این سبزیهای بیابان که در روایت داریم، رو شکمش اثر گذاشته بود، رو رنگش اثر گذاشته بود. نشسته بود یک گوشهای. وقتی آقایان راه نمیدهند، بابا غیرت موسی است. بلامربوطی به موسی ندارد. اینها کیست موسی میشنود مگر؟ اصلاً نمیدانست اینها دختر شعیب هستند. دید هر چی مرد است میزند در نوبت نمیگذارد این دو تا دختر آب بردارند. گفت: **«برید عقب»**. موسی هم که میدانید قدرتش خیلی زیاد بوده. دو تا سطل را آب کرد. گفت: **«من برایتان میآورم»**. همچین که در راه آمدند، وایستادند. گفتند: **«چرا نمیآیی؟»** گفت: **«من پشت سر نامحرم نمیآیم. شما دو تا دختر جوان جلو من راه برید، منم جوان مجرد، پشت سر شما نگاهتان کنم. من… و معاشر ما افراد انبیا نگاه نمیکنیم به بدن زنها»**. حالا حتماً این خانمها حجاب داشتندها. حتماً حجاب داشتند. منظورش هیکلشان. گفتم: **«چه کنیم؟»** گفت: **«برید پشت سر. آدرس بدهید. هر کجا من کج رفتم، بگید کج رفتید. راست سنگ بندازید، بگید از اینور برو از آنور برو»**. که وقتی اینها آمدند پیش باباشان، گفتند: **«بابا، این جوان را استخدامش کن. این دو تا ویژگی دارد»**. گفت: **«بابا اینها را استخدامشان کن. این جوان را قوی و امین است»**. باباش فرمود: **«از کجا فهمیدید امین است؟»** گفتند: **«از همین که پشت سرش نگذاشت ما پشت سر ما راه نیامد»**.
خب اینها یوسف. میآیند این همه زن. فقط زلیخا نبوده که. آقا گفت: **«رَبِّ السِّجْنُ»** خدا، زندان میروم اما حرام مرتکب نمیشوم. اینها در قرآن است. اینها که میگویم همه آیه قرآن. ابراهیم بیرون بود. آمد خانه. جوانی دارد در خانه قدم میزند. آنچنان عصبانی شد، رگها… ابراهیم غیور است. پیغمبر فرمود: **«پدرم ابراهیم غیور بود، من از او غیورترم»**. **«إِنَّی مِنَ الْغَیْرَةِ»** تا آمد زرنگی کرد، نخورد کتک و گفت: **«بابا، نزن، من جبرئیلم. من جبرئیلم. فرشته الهیام. عصبانی نشو. ما که دیگر حلال محرم نامحرم نداریم. فرشتهها که من فرشته الهیام»**. حساس بود.
آقایان عزیز، این چهار پنج تا نمونهای که عرض کردم، حالا بیایید باز در نمونههای تاریخی. رسول خدا در حجره نشسته و پیغمبر برای هر زنی یک اتاق درست کرده بود. یک در مدینه دقیقاً برای ما بیستوپنج سال با از خدیجه زندگی کرده، هیچ زنی هم در زمان زندگی با ایشون نگرفته. بارها هم از او یاد میکرد. فرمود: **«همسر بهشتی منم خدیجه است، خدیجه کبری»**.
ام که از دنیا رفت، سیزده ماه ازدواج نکرد. بعد با یک خانمی به نام سوده در مکه ازدواج کرد. بعد هم که مدینه آمد به دلایل، حضرت چند تا ازدواج داشت که حالا در جای خودش باید تحلیل بشود. یک روز حکم بن ابیالعاص، بابای مروان؛ این مروان خبیث که به اصطلاح جزو جنایتکاران، بابای این حکم بن ابیالعاص، خب خانهها مثل الان که نبود. بالاخره ساخته بودند، سوراخ و روزنه و اینها داشت. داشت از تو روزنه حجرهی پیغمبر، داخل اتاق پیغمبر را نگاه میکرد. پیغمبر در اتاقش با همسرش. رسول خدا فهمید یک عصایی داشت پیغمبر، نوکشم تیز بود. برداشت آمد بیرون. فرار کرد حکم هم. و الا پیغمبر فرمود: **«چشمهاش را از حدقه بیرون میکشیدم. تو چه حقی داری از تو راه…»**
آقایان، خانمها، من که قصه نمیخواهم برای شما بگویم. چرا در زندگی خصوصی مردم وارد میشوید؟ ما حق نداریم در حریم زندگی خصوصی مردم. این قصهها پیام دارد. رسول خدا ببینید، من نمونههایی که میگویم چقدر قاطع است. رسول خدا حکم را و مروان پسرش را تبعید کرد به طائف. تبعیدشان کرد که تا پیغمبر زنده بود و حتی خلیفه اول و دوم هم اینها را نتوانستند برگردانند. خلیفه سوم برش گرداند. تبعیدشان کرد. چرا در این قصه اینقدر حساس بودند؟
#### **توصیهها و اصول اخلاقی**
امام صادق فرمود: **«آقایان، این را برای شما میگویم. البته خانمها گوش بدهند»**. امام صادق، صادق آل محمد فرمود: **«یک مرد باید سه تا ویژگی داشته باشد. و الا مرد نیست»**. مردی که به سپید ریش نیست که. آقا مردی که به قد و بالا نیست که. مردی به شماره شناسنامه نیست که. فرمود: **«یک مرد باید سه تا ویژگی داشته باشد»**. اگر میخواهد زندگی کند، اگر میخواهد زندگی کند، اگر هم ندارد باید اینها را کسب کند. **«ننگ است»**. نه آقا من ندارم. نه برو کسب کن. **«الْمَرْءُ یَحْتَاجُ وَ فِی بَیْتِهِ إِلَى ثَلَاثِ خِلَالٍ»**. **«خِلَالٍ»** یعنی خصال. **«یک مرد در خانه به سه ویژگی نیاز دارد»**. **«تَکَلُّفُهَا»** اینها را باید برود به دست بیاورد ولو در ذاتش نیست. **«مُعَاشَرَةٌ جَمِیلَةٌ»** خوش اخلاقی. خانه میآیید بد اخلاقی نکنید با همسر. او بد دهانی نکنید. بهشت بر انسان فحاش حرام است. دیگر من و شما هر چی بریم بالا به مقام معاذ نمیرسیم. معاذ صحابی ویژه پیغمبر که تشییع جنازهاش پر از فرشته بود. پر از فرشته. پیغمبر گذاشتش در قبر. اینقدر تجلیل شد که مادرش کیف کرد. گفت: **«پسرم خوشحالم. فرشتهها آمدند، عصا آمدند، پیغمبر دفنت کرده»**. حضرت فرمود: **«اما فشار قبر الان گرفتتش»**. **«یَا رَسُولَ اللَّهِ بَدَنِی الَّذِی یَدَکَ عَلَیْهِ یَکُونُ فِیهِ ضَغْطَةُ الْقَبْرِ؟»** فرمود: **«بله»**. آقا این که مشکلی نداشته، اهل نماز روزه زکات، به خدا هیچ مشکلی در زندگیش نبود. حضرت فرمودند: **«چرا با زنش بد اخلاق بود؟»** بد اخلاق مخصوصاً اینهایی که سنشان مثل من بالا میرود باید خوش اخلاقتر باشند، مهربانتر باشند. اینهایی که در فامیل پیر میشوند یک طوری باشد عروس و دختر و نوهها سر دعوتش دعوا کنند. **«امشب بیا خانه ما»**. **«امشب نه»**. پاسش بدهند. **«بگو برو آنجا»**. آن بگو: **«تمیزتر، موظفتر»**. فرمود: **«یک مرد در خانه به سه چیز نیاز دارد»**. اخلاق به خلق خوب. معاش رزق و زیاد میکند. عبور از صراط و آسان میکند. فرمود: **«یک مرد در خانه به سه چیز نیاز دارد»**. خوش اخلاقی. دوم: **«صَبْرٌ عَلَى تَقْدِیرِ وَسَاعَةِ مَالِی»**. و سوم: **«غَیْرَةٌ عَلَى تَحْصِینٍ»**. غیور باشد. بابا این دختر شماست، این عروس شماست. من ببینید، بازم میگویم اول عرایضم گفتم غیرت بیجا مخالفمها. امیرالمؤمنین به امام حسن در نامه سیویک نهجالبلاغه است. فرمود: **«پسرم، تغیر نکن. غیرت داشته باش»**. **«تَغَیُّر»** یعنی تظاهر به غیرت، سوء ظن، بدگمانی. اجازه نمیداد این خانمش با پسرعموش یک احوالپرسی بکند. این غلط است. اسم خانمش را حاضر نیست بگوید. بابا همه عالم میدانند زن پیغمبر خدیجه بود. این دیگر غیرت نیست که شغل دارد، معلم میخواهد بشود، پزشک میخواهد بشود، دانشگاه نمیگذارد برود. نه. با غیرت غیر از تغیر و سوء ظن و بدگمانی است.
امیرالمؤمنین فرمود: **«اگر یک مردی غیرت بیجا داشته باشد زن سالمش را مریض میکند، زن بیگناهش را گناهکار میکند، با نگاه غلطش خانواده خودش را توی گرفتاری میاندازد»**. اینها خیلی نکات دقیقی است. همه حرف من امشب از کربلا این درس است: درس حساسیت نسبت به خانواده. اسیر را آوردند زمان پیغمبر اعدامش کنند. حالا به چه دلیل حکم اعدامش صادر شده بود؟ جبرئیل آمد: **«یَا رَسُولَ اللَّهِ، خدا میفرماید این را اعدام نکنید»**. که وقتی خدا بگوید، یک پیغمبر چیزی نمیتواند بگوید. خدا حکمش بالا همه حکمهاست. چرا؟ دلیل اینکه از این اسیر اعدامی کافر حکم اعدام برداشته شده چیست؟ اگر همه حرفها من هم یادتان رفت، این را یاد بگیرید. خدا فرمود: **«پیغمبر این پنج تا ویژگی دارد، ما خوشمان آمده ازش»**. کافر، مشرک، حکمش اعدام، هزار تا عیب دارد. اما یک: **«حُسْنُ الْخُلُقِ»** خوش اخلاق است. دو: **«صِدْقٌ»** دروغ نمیگوید. کافر است ولی دروغ نمیگوید. سه: **«سَخَاءٌ»** سخی است. ببینید اینها نکات دقیقی است. به دلیل حسن خلق و سخاوت و صداقت و غیرتش. غیور است. غیور. این مهم است. اینطور نیست که چون کافر است غیرت نداشته باشد، بدخلق باشد، دروغگو باشد، بد اخلاق باشد. و پنجم: **«شَجَاعَةٌ»**. ببینید این یک چیزی به شما عرض کنم: صفت خوب، خوب است ولو کافر داشته باشد. صفت بد هم بد است ولو مومن داشته باشد. دروغ بد است، بنده دروغ بگویم بد است. صداقت خوب است ولو کافر راستگو باشد.
جمعبندی و دعا
پس چهار درس را ما تا امشب از خانواده حسینی برای شما گفتیم. درس اول: معنویت، در خانه به نماز و دعا اهمیت بدهیم. کرامت زن و بچهمان را احترام میکنیم، جوانها را احترام کنیم، خطاب کردن تحقیرشان نکنیم، لجاجت ایجاد نکنیم، مقایسه نکنیم. سوم: آرامش، دیشب گفتم محیط آرام نگه داریم. و چهارم: غیرت، غیرت به جا، حساسیت روی در واقع روابط خانواده، حجاب خانواده و اموری که به این موضوع برمیگردد.
**وَالسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ یَا رَحْمَةَ اللَّهِ الْوَاسِعَةِ وَ یَا بَابَ نَجَاةٍ سَفِینَةِ نَجَاةٍ وَ هَیْنٍ النَّبِیِّ الْمُصْطَفَى یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ**. حالا هر کجا نشستید سه مرتبه **«صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ»**. خدایا به آبروی اهل بیت این صفات ارزشمند را به همه ما عنایت بفرما.










یک پاسخ
این چیه که نوشتی؟
حب الوطن من الایمان
منظورش وطن اصلی که ان دنیا هست را میگند . الله اکبر از دست شما طلبه های کم سواد