خوش خلقی سرمایه بی هزینه ای است که با بودنش زندگی آرام و گوارا[۱] و در نبودش زندگی پر از تنش و تلخی است. [۲] احساس رضایت از زندگی، وابستگی بسیار زیادی به خوش اخلاقی زن و شوهر دارد. [۳] با وجود اخلاق خوش، انس زن و شوهر هر روز بیش از دیروز خواهد بود. [۴] یکی از نشانه های خانواده ای که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته است، همین خوش اخلاقی است. [۵]
درباره قدر و قیمت خوش اخلاقی همین بس که ملاک سنجش ایمان است. اگر می خواهید بدانید که چه اندازه در مسیر آفرینش خویش پیش رفته و به هدف خلقت نزدیک شده اید، باید سنگ محکی داشته باشید. یکی از اصلی ترین ملاک ها برای ارزیابی کمال و نقص ایمان، خوش اخلاقی است. [۶] مؤمن ملایم است و البته اولین عرصه بروز ملایمت و خوش اخلاقی نیز محیط خانه می باشد. [۷] اگر به نامه عمل مؤمن نگاه کنید، اولین چیزی که مشاهده خواهید کرد، خوش اخلاقی او است. [۸]
به قدری این صفت در دین داری انسان نقش مؤثری دارد که آن را نصف دین برشمرده اند. [۹] انسان خوش اخلاق، در ارج و مرتبت مانند کسی است که روزها روزه بدارد و شب ها را به عبادت بگذراند. [۱۰] کسی که با عوامل خلاف میل خود، مبارزه کرده و اجازه نمی دهد این عوامل او را عصبانی کند، مانند کسی است که شمشیر به دست گرفته و روز و شب با دشمنان خدا می جنگد؛ [۱۱] اما وای بر بد اخلاق که خود را از خیر دنیا و آخرت محروم کرده است. [۱۲]
زندگی در صورتی می تواند روی موفقیت را ببیند که عاقلانه مدیریت شود. مدیریت عاقلانه نیازمند به مدیر عاقل است. اگر می خواهیم میزان عقل خود را محک بزنیم، باز هم یکی از معیارهای اصلی، خوش اخلاقی است. [۱۳]
خوش اخلاقی از جنس اخلاق بهشتیان است که با وجود آن، زندگی بدون مبالغه بوی بهشت می گیرد. از آن سو بد اخلاقی از جنس اخلاق جهنمیان است که با آن، زندگی پر از آتش اختلاف می شود. شاید از همین رو است که خوش اخلاق را بهشتی و بد اخلاق را جهنمی گفته اند. [۱۴]
خوش اخلاقی فقط زندگی دنیایی ما را سامان نمی دهد؛ بلکه موجب آمرزش گناهان و ورود به بهشت است. [۱۵] در روز قیامت نزدیک ترین انسان ها به رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی است که از دیگران خوش اخلاق تر بوده و برای خانواده اش بهترین باشد. [۱۶] در آن روز خداوند از عذاب انسان خوش اخلاق می گذرد. [۱۷]
اگر بخواهیم خیلی کوتاه، خوش اخلاقی را تعریف کنیم، باید بگوییم: خوش اخلاقی؛ یعنی این که به گونه ای باشیم تا دیگران در برخورد با ما راحت بوده و از ما احساس ترس نکنند. سیره بزرگان دین ما این گونه بود که اگر کسی به جهت ابهتی که آن بزرگواران داشتند، در مقابلشان احساس ترس می کرد، طوری رفتار می کردند که او احساس راحتی کند. [۱۸]
چرا فکر می کنیم آبادی خانه به قشنگی در و دیوار و فراهم بودن امکانات مادی آن است؛ آبادی خانه به زیبایی اخلاق اهالی آن است. [۱۹] شما خانه ای را در بهترین نقطه شهر تصور کنید که خیلی بزرگ و زیبا است و همه امکانات رفاهی هم در آن قرار دارد. سفره ای که در این خانه پهن می شود، پر از غذاهای رنگارنگ است؛ اما افراد آن، با هم مهربان و خوش اخلاق نیستند. با کوچک ترین بهانه ای با هم دعوا می کنند و همیشه سگرمه های اعضای خانه در هم است. کوچک ترین حرکت خلاف میلی در این خانه منجر به داد و فریاد می شود. آیا زیبایی، بزرگی و امکانات این خانه می تواند محیط آن را برای اهالی اش قابل تحمل کند؟ حالا خانه ای را در پایین شهر تصور کنید که خیلی کوچک است و کم ترین امکانات هم به سختی در آن یافت می شود. سفره این خانه بسیار ساده و گاهی هم تنها عضو سفره، نان خالی است؛ اما اهالی این خانه با هم مهربان و خوش اخلاق هستند. نگاه اعضای این خانه به یکدیگر همیشه پر از محبت بوده و دعوا و عصبانیت در فرهنگ زندگی شان بی معنا است. آیا تنگنای اقتصادی می تواند احساس خوش با هم بودن را از این خانه بگیرد؟ در چنین خانه ای اگر اختلافی رخ دهد و کینه ای ایجاد شود با همین اخلاق خوش به راحتی از بین می رود. [۲۰]
ما سخت در اشتباهیم که فکر می کنیم، احساس خوشبختی را می توان با پول و مادیات به همسر منتقل کرد. بهترین راه انتقال این احساس به همسر خوش اخلاقی است؛ پس کسانی که ثروت آن چنانی ندارند تا با آن برای همسرشان امکانات رفاهی فراهم کنند، ناراحت نباشند؛ اخلاق خوش، خود ثروت بزرگی است؛ [۲۱] البته خداوند رزق کسانی را که اخلاق خوشی دارند، زیاد کرده[۲۲] و روزی را بر بد اخلاقان تنگ می کند. [۲۳]
اگر می خواهیم همسرمان را رفیق راه خود کنیم، باید پیش از آن با اخلاق خوش همراه شد. بدون اخلاق خوش که بهترین همراه است[۲۴]، نمی توان دیگران را با خود همراه کرد؛ زیرا اعضای خانواده از آدم بد اخلاق بی زار و فراری بوده[۲۵] و حاضر نیستند با او رابطه دوستی برقرار کنند. [۲۶] دوستان انسان بد اخلاق هم، به دشمنان او تبدیل می شوند. [۲۷] این فقط اطرافیان انسان بد اخلاق نیستند که از او فراری ند؛ خود او هم از خودش در تنگنا بوده[۲۸] و زندگی اش همیشه در حزن و اندوه است. [۲۹]
خدا هم رابطه خوبی با انسان بداخلاق ندارد. عبادت های انسان بد اخلاق هر اندازه هم که زیاد باشد، مورد رضای خداوند نخواهد بود. [۳۰]
نشانه های اخلاق خوش
خوش اخلاقی سه نشانه مهم دارد؛ [۳۱] اولین نشانه در رفتار است. انسان خوش اخلاق با دیگران متواضعانه برخورد می کند.
دومین نشانه در گفتار است. خوش اخلاق به هنگام سخن گفتن، لحن کلام و واژه ها را به گونه ای انتخاب می کند که سخن گفتنش برای دیگران گوارا باشد؛ نه اینکه با نیش و کنایه سخن بگوید یا اینکه در کلامش از واژه های زشت استفاده کند. [۳۲]
باز بودن چهره و خوش رویی در هنگام مواجهه با دیگران سومین نشانه خوش اخلاقی است. حرکات چهره از نظر روانی تأثیر قابل توجهی روی انسان می گذارد. چهره زیبا؛ اما عبوس و گرفته، چندان جذابیتی ندارد؛ اما چهره باز و گشاده، هر چند که از زیبایی بهره چندانی نداشته باشد، برای همسر آرامش بخش و جذاب بوده[۳۳] و موجب جلب محبت است؛ [۳۴] زیرا خوش اخلاقی زیبایی بی نظیری داشته و بد اخلاقی بسیار زشت و زننده است. [۳۵]
بنابراین ملایم و نرم خو و آسان گیر باشیم تا اهل خانه از برخورد با ما همیشه خوشحال باشند. چنین حالتی نشانه توحید است. خشن و تندخو و بداخلاق نباشیم تا دیگران از ما فراری نباشند که چنین حالتی از نشانه های کفر است. [۳۶]
چگونه با عصبانیت مبارزه کنیم؟
چرا ما نمی توانیم از مسائلی که خلاف میلمان است، به راحتی بگذریم؟ چرا با کوچک ترین اتفاقی که انتظارش را نداریم، از جا کنده می شویم و زمین و زمان را به هم می دوزیم؟
گاهی اوقات یک اختلاف بزرگ، از شوری یک غذا شروع می شود. غذا شور شده، مرد عصبانی می شود، زن ناراحت می شود؛ بذر اختلاف کاشته می شود.
گاهی اختلاف از ریختن یک پارچ آب شروع می شود؛ مهمان سر سفره نشسته. خانم می خواهد دیس برنج را در وسط سفره جای دهد. پارچ آب واژگون می شود. مرد عصبانی می شود؛ بذر اختلاف کاشته می شود.
گاهی اختلاف از یک بدقولی شروع می شود. مرد قول داده عصر بیرون می رویم. عصر می شود. حالش را ندارد که بیرون برود. زن عصبانی می شود؛ بذر اختلاف کاشته می شود.
گاهی اختلاف. . .
چقدر خوب بود که می توانستیم در برابر مسائلی که در زندگی اتفاق می افتد و مطابق میل ما نیست، به راحتی مقاومت کنیم و کنترل خود را از دست ندهیم.
برای اینکه بتوانید بر اعصاب خود تسلط پیدا کنید، به نکات اساسی زیر توجه کنید:
۱- نگاه معنوی به بردباری و فروخوردن خشم
یادمان باشد که یکی از اولین گام های موفقیت در زندگی مشترک، مشخص کردن هدف زندگی بود. در آنجا گفتیم که اگر هدفمان در زندگی خدا باشد، از هر چیزی که ما را به خدا می رساند، استقبال می کنیم. یکی از عوامل بسیار مؤثر برای رسیدن به هدف آفرینش، بردباری و فروخوردن خشم است. [۳۷] با این نگاه، ایجاد زمینه خشم برای انسان فرصتی برای رشد و حتی نشانه محبت خدا به ماست که چنین فرصت رشدی را برای ما فراهم کرده است. [۳۸] چقدر انگیزه بخش است، اگر بدانیم خداوند کسانی را که خشم خود را فرو می خورند، دوست دارد. [۳۹] اگر فراموش نکنیم تا چه اندازه با کارهای زشتمان خداوند را به خشم آوردیم، اما او حلم ورزید و ما را بخشید، انگیزه بیشتری برای مبارزه با خشم می یابیم. [۴۰]
پیش از این تأکید کردیم که در مسیر یک زندگی موفق تا چه اندازه نیازمند به چشیدن طعم معنویت هستیم. خداوند با فرو خوردن خشم، ایمانی به انسان عطا می کند که طعم آن را در کام دل احساس خواهد کرد. [۴۱] درست است که مبارزه با خشم به ویژه در ابتدا کار آسانی نیست، اما اگر بدانیم خداوند در برابر آن، اجر شهید را به انسان می دهد؛ دیگر به راحتی از کنار این پاداش نخواهیم گذشت. [۴۲]
۲- فراموش نکردن معاد
کسی که در اندیشه معاد نباشد، نمی تواند به راحتی در مقابل خشم خود بایستد. [۴۳] همه ما اگر اندکی درباره آخرت و آنچه بنا است بر سر گنهکاران بیاید فکر کنیم، آرام و قرار از کفمان خواهد رفت. آن وقت است که اندکی اعتقاد به روز قیامت، ما را به تکاپو می اندازد تا به دنبال راهی برای رهایی از غضب الهی در آن روز باشیم. وقتی عصبانی می شویم، یادمان باشد که خداوند در روز قیامت، دل فروخورنده خشم را از امنیت و ایمان پر کرده، [۴۴] حسابرسی اعمالش را آسان نموده[۴۵] و او را عذاب نخواهد کرد. [۴۶]
۳- نتایج دنیایی فرو خوردن خشم
یکی از پاداش های فرو خوردن خشم، پوشاندن عیب ها است. [۴۷] خوش اخلاقی به اندازه ای نزد خدا محبوب است که رحمت خود را در این دنیا از مشرک خوش اخلاق نیز منع نمی کند. [۴۸]
۴- تفکر درباره زشتی خشم
اگر بدانیم خشم:
ویران گر خانه ها است؛ [۴۹]
ایمان را از بین می برد؛ [۵۰]
عمر انسان را کوتاه می کند؛ [۵۱]
انسان را از آدمیت بیرون کرده و در شمار چهارپایان درمی آورد؛ [۵۲]
دام شیطان بر انحراف انسان از مسیر آفرینش او است؛ [۵۳]
برخی از اوصاف زشت ما که خدا آن را پوشانده، آشکار می کند؛ [۵۴]
و کلید همه بدی ها است. [۵۵] کینه، حسد، سرزنش، تحقیر، حرف زشت، بی احترامی، تمسخر، کتک زدن، قتل، زیر پاگذاشتن حق دیگران و بسیاری از بدی های دیگر در زمینِ خشم می روید. [۵۶]
اگر بدانیم:
با ابراز عصبانیت کینه های گذشته را زنده می کنیم؛ [۵۷]
عقوبت عصبانیت ابتدا به خود شخص می رسد؛ [۵۸]
اگر به خشم میدان دهیم، حد ایستا ندارد، ما را تا سرحد هلاکت هم می برد؛ [۵۹]
با وجود دانستن همه این ها آیا باز هم به خشم خود میدان خواهیم داد؟ آیا درباره مدیریت خشم خود، تأملی دوباره نخواهیم کرد؟
۵- استفاده از حس قدرت طلبی
انسان قدرت طلب است. قدرت طلبی اگر در مسیر اصلی خود قرار بگیرد، بسیار مطلوب است. بسیاری از انسان ها فکر می کنند که قدرتمند بودن در غلبه بر دیگران یا بلند کردن وزنه های سنگین است؛ در حالی که قدرتمند واقعی کسی است که بتواند بر خود غلبه کند. یکی از دشمنان اصلی انسان خشم او است. [۶۰] پهلوان واقعی کسی است که در مقابل غضب خویش پیروز شود. [۶۱]
۶- در عصبانیت صبر کنیم و تصمیم نگیریم
قبل از هر چیز بدانید عصبانیت نوعی از جنون است. هر تصمیمی که در حالت جنون گرفته شود، پایانی جز پشیمانی ندارد. [۶۲] کسی که از تصمیم های زمان عصبانیت خود پشیمان نمی شود، از نظر روانی انسان سالمی نیست. [۶۳] قبل از هر تصمیمی که ناشی از عصبانیت است، کمی صبر کنیم. [۶۴] به هنگام عصبانیت، این شیطان است که به جای ما تصمیم می گیرد. [۶۵] عقل در هنگام خشم، کارآیی لازم را ندارد و به همین دلیل هم نمی توان تصمیم صحیح گرفت. [۶۶] بسیاری از تصمیم هایی که در هنگام عصبانیت گرفته می شود، برای فرو نشاندن خشم است. برخی از التیام ها با زیر پاگذاشتن حق یا آلوده شدن به گناهی شکل می گیرد. نتیجه این تصمیم ها علاوه بر پشیمانی، خواری و ذلت در این دنیا[۶۷] و عذاب الهی در آخرت است. [۶۸] آتش عصبانیت به همان زودی که ایجاد می شود، فرو می نشیند. به نظر می رسد که غلبه بر عصبانیت دشوار است، اما با اندکی صبر پی خواهیم برد که این چنین نیست. [۶۹]
اگرچه در هنگام خشم، عقل کارآیی لازم را ندارد؛ اما حلم ورزیدن موجب می شود، عقل در جایگاه حقیقی خود قرار بگیرد. [۷۰] آن وقت است که تصمیم ها عاقلانه و به جا گرفته می شود. [۷۱]
پی نوشت:
[۱]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “زندگی ای گواراتر از اخلاق خوش نیست”؛ اصول کافی، ج ۸، ص۲۴۴-
[۲]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “انسان بد اخلاق، بسیار خطا کند و زندگی اش تلخ شود”؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۰.
[۳]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “راضی ترین مردمان کسی است که اخلاقش خرسند کننده باشد”؛ همان، ص۱۲۰-
[۴]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “حسن خلق، رشته دوستی را استوار می کند”؛ تحف العقول، ص۴۵ و امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز فرمود: “کسی که اخلاق خوشی داشته باشد، دوستدارانش زیاد شده و دل ها با او انس و الفت می گیرند”؛ غررالحکم، ج۲، ص۲۳۲-
[۵]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “آن گاه که خداوند خیر خانواده ای را بخواهد، سازگاری در زندگی و خوش اخلاقی را روزی آنان می کند”؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۹۴-
[۶]. امام باقرعلیه السلام فرمود: “کامل ترین مؤمنان از نظر ایمان، خوش اخلاق ترین آن ها است”؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۹-
[۷]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “نیکوترین مردم از نظر ایمان، خوش اخلاق ترین آن ها و مهربان ترینشان نسبت به خانواده خویش است و من مهربان ترین شما نسبت به خانواده ام می باشم”؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۵۳-
[۸]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “سرلوحه کتاب مؤمن خوش اخلاقی است”؛ تحف العقول، ص۲۰۰.
[۹]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “خوش اخلاقی نیمی از دین است”؛ الخصال، ص۳۰.
[۱۰]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “اجر انسان خوش اخلاق مانند کسی است که روز روزه بدارد و شب به عبادت بایستد”؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۰۰.
[۱۱]. امام صادق علیه السلام فرمود: “خداوند متعال به انسان خوش اخلاق پاداشی می دهد، مانند پاداش کسی که شب و روز در راه خدا می جنگد”؛ همان، ص۱۰۱-
[۱۲]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “جبرئیل از جانب خداوند عالمیان بر من نازل شد و چنین پیغام آورد: ای محمد! بر تو باد بر خوش اخلاقی که بد اخلاقی خیر دنیا و آخرت را با خود می برد. سپس فرمود: آگاه باشید که شبیه ترین شما به من کسی است که اخلاقش بیش از همه مانند من باشد”؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۳۴۴-
[۱۳]. امام صادق علیه السلام فرمود: “کامل ترین مردم از نظر عقل، خوش اخلاق ترین آن ها است”؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۳-
[۱۴]. امام رضاعلیه السلاماز قول پدران بزرگوارش و آن ها از قول رسول خدا صلی الله علیه وآلهنقل کردند که فرمود: “بر شما باد بر اخلاق خوش که خوش اخلاق حتما وارد بهشت می شود و بر شما باد که از بد اخلاقی پرهیز کنید که بد اخلاق حتما وارد جهنم می شود”؛ عیون اخبار الرضا۷، ج۱، ص۳۴-
[۱۵]. امام صادق علیه السلام فرمود: “اخلاق نیکو گناهان را از بین می برد؛ مانند خورشید که برف را آب می کند”؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۰۰.
[۱۶]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “در روز قیامت نزدیک ترین جایگاه را نسبت به من کسی از شما دارد که خوش اخلاق تر و برای خانواده اش بهتر باشد”؛ عیون اخبار الرضا۷، ج۱، ص۴۱-
[۱۷]. امام موسی کاظم۷ فرمود: خداوند خلقت و اخلاق کسی را نیکو نمی کند؛ مگر آن که از این که در روز قیامت گوشت او را خوراک آتش سازد، حیا می کند”؛ ثواب الاعمال، ص۱۸۱-
[۱۸]. ابن مسعود می گوید: “مردی خدمت نبی اکرم(ص)آمد؛ اما (از ترس و شدت ابهت حضرت) به خود می لرزید. رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: راحت باش! من پادشاه نیستم؛ من فرزند همان زنم که گوشت خشکیده می خورد”؛ مکارم الاخلاق، ص۱۶-
[۱۹]. امام صادق علیه السلامفرمود: “نیکی و خوش اخلاقی خانه ها را آباد و عمرها را طولانی می کند”؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۰۰.
[۲۰]. امام کاظم علیه السلام فرمود که رسول خدا صلی الله علیه وآلهفرمود: “خوش رویی موجب از بین رفتن کینه ها است”؛ همان، ص۱۰۴-
[۲۱]. امیرمؤمنان علی(ع)فرمود: “شما نمی توانید با اموالتان در زندگی مردم گشایش ایجاد کنید، پس با گشاده رویی و نیک برخورد کردن این کار را انجام دهید که من از رسول خدا صلی الله علیه وآلهشنیدم که فرمود: شما نمی توانید با اموالتان در زندگی مردم گشایش ایجاد کنید، پس با اخلاقتان این کار را انجام دهید”؛ صدوق، الامالی، ۶۲-
[۲۲]. امام صادق علیه السلام فرمود: “خوش اخلاقی روزی را زیاد می کند”؛ مشکاه الانوار، ص۳۹۲-
[۲۳]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “هر که اخلاقش بد باشد، روزی اش تنگ می شود”؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۳۱-
[۲۴]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “خوش اخلاقی بهترین همراه است”؛ عیون اخبار الرضا۷، ج۱، ص۴۱-
[۲۵]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “کسی که بداخلاق است، خانواده اش از او بی زار و دل تنگ شوند”؛ اصول کافی، ج۸، ص۲۳-
[۲۶]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “کسی که اخلاقش بد باشد، از پیدا کردن دوست و رفیق درماند”؛ غرر الحکم، ص۲۶۵-
[۲۷]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “کسی که اخلاقش بد شد، همراهان و دوستانش به دشمنان او تبدیل می شوند”؛ همان.
[۲۸]. امام صادق علیه السلام فرمود: “کسی که اخلاقش بد شد، خودش را عذاب می دهد”؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۱-
[۲۹]. کسی از امیرمؤمنان علی علیه السلام پرسید: اندوه چه کسی پایدارتر است؟ حضرت فرمود: “کسی که از همه بد اخلاق تر است”؛ جامع الاخبار، ص۱۰۷-
[۳۰]. به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفته شد: “فلان زن روزها روزه می گیرد و شب ها را به عبادت می گذراند؛ اما بد اخلاق است و همسایگانش را با زبان آزار می دهد. حضرت فرمود: “خیری در او نیست؛ او اهل آتش است””؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۹۴-
[۳۱]. کسی از امام صادق علیه السلام پرسید: “حد حسن خلق چیست؟ حضرت فرمود: “فروتنی کنی، سخنت را [برای دیگران] گوارا کنی و با برادرت به خوش رویی برخورد کنی””؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۰۳-
[۳۲]. درباره این دو نشانه به صورت مستقل بحث خواهیم کرد.
[۳۳]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “زیبایی مرد در حلم او است”؛ غرر الحکم، ص۲۸۵-
[۳۴]. امام صادق یا امام باقرعلیه السلام فرمودند: “انجام کارهای نیک [در حق دیگران] و خوش رویی مایه جلب محبت است”؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۰۳-
[۳۵]. رسول خدا(ص)فرمود: “اگر حسن خلق آفریده ای بود، معلوم می شد موجودی نیکوتر از آن نیست. اگر بد اخلاقی آفریده ای بود، معلوم می شد که زشت تر از آن، موجودی نیست”؛ کتاب الزهد، ص۲۶-
[۳۶]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “مؤمن ملایم و نرم خو و آسان گیر و دارای اخلاق نیکویی است؛ اما کافر خشن و تند خو و دارای اخلاق بدی است”؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۵۹-
[۳۷]. امام سجاد(ع)فرمود: “از محبوب ترین راه هایی که به سوی خداوند عزّوجلّ می رود، دو جرعه است: جرعه خشمی که با بردباری و جرعه مصیبتی که با شکیبایی بازگردانده می شود”؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۱۰-
[۳۸]. امام صادق علیه السلام فرمود: “خشم چه نیکو جرعه ای برای کسی است که بر آن صبر کند که پاداش بزرگ در برابر بلای بزرگ است. خداوند هر گروهی را که دوست بدارد، مبتلایشان می کند”؛ همان، ص۱۰۹-
[۳۹]. امام صادق علیه السلام فرمود: “هیچ بنده ای نیست که خشم خود را فرو می خورد؛ مگر آنکه خداوند عزّ وجلّ در دنیا و آخرت عزت او را افزون می کند که خداوند عزّوجلّ فرمود: “کسانی که خشم خود را فرو می خورند و از مردم گذشت می کنند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. ” خداوند این جایگاه را در عوض فرو خوردن خشم عطا کرده است”؛ همان، ص۱۱۰-
[۴۰]. رسول خدا صلی الله علیه وآله در سفارش خود به امیرمؤمنان علی علیه السلامفرمود: “ای علی! خشمگین مشو. هرگاه به خشم آمدی، بنشین و درباره قدرتی که پروردگار بر بندگانش دارد و گذشتی که از آن ها می کند، اندیشه کن. هرگاه به تو گفته شد از خدا بترس، خشمت را به دور افکن و به گذشت و بردباری خویش بازگرد”؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۶۷-
[۴۱]. رسول خدا صلی الله علیه وآله در سفارش خود به امیرمؤمنان علی علیه السلامفرمود: “ای علی! تو را به امری سفارش می کنم که باید آن را حفظ کنی. اگر آنچه را می گویم، حفظ کنی همیشه در خیر، خواهی بود. هرکس خشم خود را فرو خورد؛ در حالی که می تواند آن را ابراز کند، خداوند در پی آن، امنیت و ایمانی در دلش ایجاد خواهد کرد که طعم آن را احساس می کند”؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۳-
[۴۲]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “کسی که خشم خود را فرو خورده و حلم می ورزد؛ در حالی که می تواند آن را اعمال کند، خداوند پاداش شهید را به او عطا می کند”؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۵-
[۴۳]. امیرمؤمنان علی علیه السلام در فرمان خود به مالک اشتر فرمود: “باد بینی و تندی خشم و ضرب دست و تیزی زبانت را مهار کن و با نگه داشتن زبانت در هنگام خشم و درنگ کردن در حمله و نشان دادن ضرب دست، از همه این صفات زشت خود را نگه دار [و هرگاه این حالات به تو دست داد، نگاهت را به آسمان بینداز] تا خشمت آرام گیرد و عنان اختیارت را در دست گیری و تو هرگز بر خود چنین تسلطی پیدا نکنی؛ مگر آن گاه که فکر و ذکر خود را پیوسته متوجه معاد و بازگشت به سوی پروردگارت گردانی”؛ نهج البلاغه، نامه۵۳-
[۴۴]. امام صادق علیه السلام فرمود: “کسی که خشم خود را فرو خورد؛ در حالی که می تواند آن را ابراز کند، خداوند در روز قیامت دل او را پر از امنیت و ایمان خواهد کرد”؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۱۰-
[۴۵]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “اخلاقت را نیکو کن که در این صورت خداوند حسابرستی را آسان خواهد نمود”؛ الامالی ص۲۷۸-
[۴۶]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “کسی که خشم خود را نگه دارد، خداوند جلوی عذاب او را می گیرد”؛ عیون اخبار الرضا۷، ج۱، ص۷۶-
[۴۷]. امام صادق علیه السلام فرمود: “کسی که خشم خود را نگه دارد، خداوند عیب او را می پوشاند”؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۰۳-
[۴۸]. امام سجادعلیه السلام فرمود: “سه نفر به لات و عزی قسم خوردند که رسول خدا صلی الله علیه وآلهرا بکشند. امیرمؤمنان علی علیه السلامتنهایی به سراغ آن ها رفت. یکی از آن ها را کشت و دو نفر دیگر را به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآلهآورد. حضرت فرمود: یکی از این دو را پیش من بیاورید. او را نزد حضرت آوردند. ایشان فرمود: بگو خدایی جز خدای یکتا نیست و من رسول خدا هستم. مرد گفت: جابه جا کردن کوه ابوقبیس برای من از گفتن این جمله محبوب تر است. حضرت فرمود: یا علی! او را عقب ببر و گردنش را بزن. سپس فرمود: دیگری را بیاور. حضرت به او هم فرمود: بگو خدایی جز خدای یکتا نیست و من رسول خدا هستم. او هم گفت: مرا به دوستم ملحق کنید. حضرت فرمود: یا علی! او را عقب ببر و گردن بزن. حضرت علی۷ او را عقب برد تا گردنش را بزند. در این هنگام جبرئیل نازل شد وگفت: یا محمد! خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: این مرد را نکشید؛ زیرا او در میان قومش خوش اخلاق و سخاوتمند است. رسول خدا صلی الله علیه وآلهنیز فرمود: یا علی! دست نگهدار که این فرستاده پرودگارم بود که خبر آورد این مرد در میان قومش خوش اخلاق و سخاوتمند است. مرد مشرک که زیر شمشیر قرار داشت، گفت: این فرستاده پروردگارت بود که برایت خبر آورد؟ حضرت فرمود: بله. مرد گفت: به خدا قسم هیچ گاه در حالی که برادری داشتم، خودم را مالک درهمی ندانستم و [حتی] در جنگ هم ابرو در هم نکشیدم. اکنون شهادت می دهم که جز خدای یگانه خدایی نیست و تو رسول خدا هستی. حضرت نیز فرمود: این مرد از کسانی است که خوش اخلاقی و سخاوتش او را به سوی بهشت کشاند”؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۹۰. در روایت دیگری هم آمده که رسول خدا صلی الله علیه وآلهیکی از اسرا را به جهت پنج صفت اعدام نکرد که یکی از آن صفات خوش اخلاقی بود؛ الخصال، ص۲۸۲-
[۴۹]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “خشم شری است که اگر اطاعتش کنی، ویران می کند”؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۱-
[۵۰]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “خشم، ایمان را تباه می کند؛ همان گونه که سرکه عسل را”؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۰۲-
[۵۱]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “کسی که خشم خود را آزاد بگذارد، مرگش زود فرا می رسد”؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۳۰.
[۵۲]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “کسی که خشم و شهوت بر او غلبه کند، در جایگاه چهارپایان است”؛ همان، ص۴۳۸-
[۵۳]. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “خشم، آتش برافروخته ای از جانب شیطان است. ابلیس که لعنت خدا بر او باد گفت: خشم کمند و وسیله صید من است که به وسیله آن انسان های برگزیده را از بهشت و راه بهشت باز می دارم”؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۹-
[۵۴]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “خشم، صاحب خود را نابود می کند و عیب هایش را آشکار می سازد”؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۰.
[۵۵]. امام صادق علیه السلام فرمود: “خشم کلید همه بدی ها است”؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۰۳-
[۵۶]. ر. ک؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۷۴-
[۵۷]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “خشم، کینه های نهفته را برمی انگیزد”؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۶۸-
[۵۸]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “کیفر افراد عصبانی و کینه توز و حسود ابتدا به خود آن ها می رسد”؛ همان، ص۳۴۲- هم چنین حضرت فرمود: “خشم، آتش برافروخته است. کسی که آن را فرو خورد، اطفاءش نموده؛ اما کسی که آن را رها کند، اولین کسی که به وسیله این آتش می سوزد، خود او است”؛ همان، ص۲۲-
[۵۹]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “اگر از تندی خشم پیروی کنید، شما را به حد نهایت هلاکت خواهد برد”؛ همان، ص۱۷۵-
[۶۰]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “دشمن ترین دشمن انسان، خشم و شهوت او است. هرکه بر این دو چیره شود، مقامش بلند گشته و به هدف خود برسد”؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۲-
[۶۱]. رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به اصحاب خود فرمود: “در میان شما پهلوان کیست؟ عرض کردند: شخص نیرومندی که پهلویش به خاک نرسیده باشد. حضرت فرمود: اما پهلوان واقعی آن مردی است که شیطان به دلش مشت بکوبد و خشمش بالا بگیرد و خونش به جوش آید؛ اما خدا را یاد کند و با بردباری، خشم خود را مغلوب کند”؛ تحف العقول، ص۴۷-
[۶۲]. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: “بر حذر باش از غضب که اولش دیوانگی و آخرش پشیمانی است”؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۲-
[۶۳]. امیرمؤمنان علی علیه السلامفرمود: “خشم و تندی نوعی از دیوانگی است؛ زیرا صاحب آن پشیمان می شود. اگر هم پشیمان نشود، دیوانگی اش پایدار و مستحکم است”؛ نهج البلاغه، قصار ۲۵۵-
[۶۴]. امام صادق علیه السلامفرمود: “خشم چه نیکو جرعه برای کسی است که بر آن صبر کند”؛ اصول کافی، ج۲، ص ۱۰۹و امیرمؤمنان علی علیه السلامفرمود: “وقتی خشمگین شدی به پاخیز و در حالتی که عصبانی هستی، قضاوت نکن[تصمیم مگیر]”؛ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۴-
[۶۵]. حضرت نوح۷ به ابلیس فرمود: “چه زمانی بیش از همه بر انسان قدرت می یابی؟ ابلیس پاسخ داد: در هنگام غضب”؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۰-
[۶۶]. امیرمؤمنان علی علیه السلامفرمود: “خشم خردها را تباه می کند و انسان را از راه درست دور می کند”؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸-
[۶۷]. امیرمؤمنان علی علیه السلامفرمود: “هر که به ناحق بخواهد خشم خود را فرو نشاند، خداوند به حق، طعم خواری را به او می چشاند”؛ تحف العقول، ص۲۰۷-
[۶۸]. رسول خدا صلی الله علیه وآلهفرمود: “همانا دوزخ را دری است که از آن وارد نشود؛ مگر کسی که از طریق معصیت خدای متعال خشم خود را فرو می نشاند”؛ جامع الصغیر، ج۱، ص۳۶۷-
[۶۹]. امام رضاعلیه السلامفرمود: “خداوند به یکی از پیامبران وحی نمود که وقتی صبح شد، اولین چیزی که با آن روبه رو می شوی، بخور. . . . فردا صبح او با اولین چیزی که برخورد کرد کوه سیاه بزرگی بود. ایستاد و در نزد خود گفت: پروردگار من دستور داد که این را بخورم. متحیر مانده بود. سپس باز هم به خود بازگشت و گفت: پروردگار من به چیزی که در توانم نباشد، امر نمی کند. بعد هم به سوی کوه رفت تا آن را بخورد؛ اما هر چه به کوه نزدیک می شد، کوه کوچک می شد تا اینکه به اندازه یک لقمه شد. او هم آن را خورد و آن را گواراترین چیزی یافت که تا به آن روز خورده بود. . . . وقتی برگشت در خواب دید که گویا به او می گویند: تو آنچه را که دستور داده شده بود انجام دادی؛ اما آیا می دانی که آن، چه بود؟ گفت: نه. به او گفته شد: آن کوه، غضب بود. بنده وقتی غضبناک می شود، خودش را نمی بیند و به جهت بزرگی غضب نسبت به قدر و قیمت خود جاهل می شود؛ اما وقتی خود را حفظ می کند و قدر خود را می شناسد و خشمش آرام می گیرد، در نهایت غضب مانند لقمه گوارایی می شود که آن را می خورد”؛ عیون اخبار الرضا۷، ج۲، ص۲۴۹-
[۷۰]. امیرمؤمنان علی علیه السلامفرمود: “حلم، تمام عقل است”؛ غرر الحکم، ص۲۸۶- باز هم ایشان فرمودند: “حلم نوری است که گوهرش خرد است”؛ همان.
[۷۱]. امیرمؤمنان علی علیه السلامفرمود: “حلم مایه سامان یافتن کار مؤمن است”؛ همان، ص۲۸۵-