دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین
طواف کرد شبی گِرد بلای حسین
..
شکفته نرگس و نسرین و سنبلتر، دید
ز چشم و جبهه و جعد گرهگشای حسین
..
طراز طرّۀ مشکین عنبر افشانش
خضاب کرد به خون، خصم بیوفای حسین
..
ز حلق تشنه او رسته لالۀ سیراب
ز خون که موج زد از جانب قفای حسین
..
قدر چو واقعۀ کربلا مشاهده کرد
ز چشم چشمۀ خون راند بر قضای حسین
..
نشسته بر سر خاکستر آفتاب مقیم
کبود پوش به سوگ از پی عزای حسین
..
جمال روش خورشید را غبار گرفت
که در غبار نهان شد مه لقای حسین
..
در آن محل که ز بیداد داد، داده شود
سزای خود ببرد خصم ناسزای حسین
..
به روز واقعه ای ظالم خداناترس
بیا ببین که چهها کردهای به جای حسین
..
خدای قاضی و پیغمبر از تو ناخشنود
چگونه میدهی انصاف ماجرای حسین
..
حسین، جان گرامی فدای امّت کرد
سزاست امّت اگر جان کند فدای حسین
..
به روز محشر ببینی به دست پیغمبر
کلید گنج شفاعت به خون بهای حسین
..
حسین را تو ندانی خدای میداند
کمال منزلت و عزّت و علای حسین
..
نکاح مادر او زیر سایۀ طوبی
ببست با پدرش در ازل، خدای حسین
..
غبار گرد مناهی به دامنش نرسید
ز عصمت گهر پاک پارسای حسین
..
سحاب، قطرۀ باران، حسین سر بخشد
عطای ابر کجا و کجا عطای حسین
..
اگر رضای خدا و رسول میطلبی
متاب روی ارادت تو از رضای حسین
..
به باغ منقبت آل مصطفی امروز
منم چو بلبل خوشخوان، سخن سرای حسین
..
خموش ابن حسام این سخن نه لایق تست
ستایش تو کجا و کجا ثنای حسین؟
..
مهیمنا، به دعایی که خواند پیغمبر
که یاد کرد درو صفوت و صفای حسین
..
کز آفتاب قیامت، مرا پناهی ده
به زیر سایۀ ، دامنکش لوای حسین