ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو
شب پناه آورده با انبوه شببوها به تو
بغض خود را ابرها پیش تو خالی میکنند
از غم صیاد میگویند آهوها به تو
ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرینتر است
لحظهای که میرسد دست النگوها به تو
چون کبوتر دست برمیداشتند از رسم کوچ
فکر میکردند اگر روزی پرستوها به تو
نسخهی درماندگان است آب سقاخانهات
ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو
نغمهی نقاره یک سو، یک طرف هوهوی باد
من دلم را دادهام در این هیاهوها به تو