باید دمی با عشق همپیمانه باشی
با هر کسی جز حضرتش بیگانه باشی
یعنی پس از یک عمر دوری فرصتی را
در محضر معشوق خود پروانه باشی
چون سائلی زیرک میان هر دعایت
در جستجوی جملهای رندانه باشی
یا این که هر درماندهی در راه او را
یک بوسهی آرامِ روی شانه باشی
با بال مرغان مهاجر پر بگیری
صحرا به صحرا چلهای بیلانه باشی
در شور اشکت دم بگیری حرف دل را
دیوانهی خلوتگه مستانه باشی
این داستان افسوس دارد آن زمان که
جامانده از این دعوت شاهانه باشی
جامانده یعنی پای رفتن بین زنجیر…
جامانده یعنی اربعین در خانه باشی