دوش چون دور شب تیره به پایان آمد
نوبت زمزمه ی مرغ سحر خوان آمد
چشم جان از دم مشکین صبا روشن شد
گویی از مصر نسیمی سوی کنعان آمد
شرف خاک خراسان همه دانی که ز چیست؟
زانکه در خطه ی او روضه ی رضوان آمد
مشهد پاک معلای امام معصوم
آن که خاکش ز شرف افسر کیوان آمد