پیامبر خدا(ص) می فرماید: «إِنَّ مَثَلَ الْمُؤْمِنِ کمَثَلِ النَّحْلَةِ إِنْ صَاحَبْتَهُ نَفَعَک وَ إِنْ شَاوَرْتَهُ نَفَعَک وَ إِنْ جَالَسْتَهُ نَفَعَک وَ کلُّ شَأْنِهِ مَنَافِعُ وَ کذَلِک النَّحْلَةُ کلُّ شَأْنِهَا مَنَافِع»[ بحار الأنوار ؛ ج 61؛ ص: 229.]. مثل مومن مثل زنبور عسل است. یعنی زنبورعسل چیزهای خوب و طیب می خورد و مومن هم چیزهای پاک و حلال می خورد. زنبور عسل وارداتش پاک است که صادرات عسل مصفا می شود.
قرآن می فرماید: «فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فی ذلِک لَآیةً لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ»[ النحل؛ 69]. در عسل شفاست. مومن هم مثلش مانند زنبور اصل است چیزهای خوب می خورد و چیزهای خوب هم بیرون می دهد.
«یا أَیهَا الرُّسُلُ کلُوا مِنَ الطَّیباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ»[مؤمنون؛ 51]. انسان وقتی لقمه ی حرام و ناپاک بخورد حال نماز ندارد تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود، موعظه در دلش اثر نمی کند. چرا حرف آقا اباعبدالله در دل سنگ اهل کوفه اثر نکرد؟ خود آقا فرمودند: چون دل هایتان و شکم هایتان از حرام پر شده است.
مال حرام باعث می شود کلام خدا و پیامبر و امام در دل انسان اثر نکند. آن هایی که شغلشان آلوده و مبتلا به ربا و نزول هستند، زیر میزی و رشوه می گیرند این ها لقمه های حرام است که برای خودشان و زن و بچه اشان می برند. بقول حافظ که می گوید:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
از آیت الله مرعشی نجفی(ره) نقل می کنند که گفت ما در جوانی در مدرسه ی طلاب درس می خواندیم در ماه مبارک رمضان یک تاجر و بازاری آمد طلبه های مدرسه را دعوت به افطار کرد. ما هم آن شب به همراه طلبه ها رفتیم افطار کردیم و آمدیم در حجره گرفتیم خوابیدیم. در خواب دیدم یک سفره ای جلو ما پهن است و بشقاب هایی که جلوی ما گذاشته اند پر از چرک و خون و کثافات است.
صاحب خانه ای که ما را دعوت کرده است می رود در آشپز خانه آدم ها را می کشد جگر و قلبشان را در می آورد فشار می دهد و خونشان را در بشقاب ها می ریزد می آورد و ما آن خون را می خوریم. ( قرآن می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یأْکلُونَ أَمْوالَ الْیتامی ظُلْماً إِنَّما یأْکلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیصْلَوْنَ سَعیراً»[ نساء؛ 10]. کسانی که مال یتیم را می خورند {ظاهرا برنج و کباب است} باطن آن غذا آتش است. ) از خواب بیدار شدم. به رفقا گفتم دیشب ما را کجا افطاری برده بودید؟ گفتند ظاهرش که آدم مومنی بود برویم تحقیق کنیم ببینیم این آقا چه کاره است. رفتیم تحقیق کردیم دیدیم این آقا از آن رباخورهای درجه یک قم است.
در داخل کندوی اصل زنبورها خیلی مرتب و منظم هستند. ملکه ای دارند که سرپرست آن هاست اگر او بمیرد بقیه هم می میرند. در روایت هم امام تعبیر به یعسوب شده است «وَ هُوَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ یعْسُوبُ الدِّینِ»[ بحار ج 23؛ ص: 104]. یعنی آن ملکه ی زنبور عسل شده است. همان طوری که اگر امام نباشد همه چیز از بین می رود آن ملکه هم نباشد همه زنبورها از بین می روند.
امیرالمومنین فرمودند: من یعسوب مومنین هستم و مال سلطان اهل دنیاست و من سلطان مومنین هستم. زنبور عسل در نشست و برخاستش از روی گل با ملایمت و آرامش می نشیند و با ملایمت و آرامش بلند می شود و فقط شیره ی گل را می مکد و می رود گل را از بین نمی برد . مومن هم ورود و خروجش با آرامش است سخن چینی و نمامی نمی کند، تفرقه نمی اندازد. مومن با کسی رفت و آمد می کند که آرامش می دهد دل ها را صفا و جلا می دهد. منافق هست که در کارها فساد و خرابکاری می کند.















