دکتر: رفیعی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. الحمد لله رب العالمین و الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد و علی آله طیبین طاهرین، سیما بقیه الله فی الارضین و لعن الله علی اعدائهم اجمعین. اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً.
تسلیت عرض میکنم به مناسبت فرا رسیدن ایام عزاداری و سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام به همه شما برادران و خواهران و بینندگان عزیز شبکه سه که این برنامه را دنبال میکنند و همه علاقهمندان به مکتب اباعبدالله. خدا را شاکریم که توفیق داد محرم را از شب اول شروع کنیم. گرچه امروز صبح در حرم امام حسین(ع)منبر رفتیم و نایبالزیاره شما بودیم و از آنجا شروع کردیم، صفر محرم و آغاز عزاداری اباعبدالله را. حال و هوایی که دیشب و امروز صبح در حرم امام حسین(ع)در سیاهپوشی و عزاداری بود، انشاءالله همه ما مشمول شفاعتشان قرار بگیریم و مشمول عنایتشون بشویم. خدای تبارک و تعالی کشور ما، مملکت ما، جوانان ما و مردم ما را با مرام و ایده و روش امام حسین(ع)علیهالسلام آشنا کنه.
بنده امسال توفیق شد خدمت شما باشم و بحثی را در نظر گرفتم تحت عنوان “خانواده حسینی”. اتفاقاً به دوستان شبکه سه هم که پیشنهاد دادم، خیلی استقبال کردند و گفتند بحث خوبی است و کمتر در منبرها به آن پرداخته شده. اینکه اصلاً چند خانواده در کربلا بودند؟ ویژگیهای خانوادگی امام حسین(ع)چیست؟ علاقهاش به همسر و فرزندش؟ مسائلی که مربوط به خانواده دارد؛ لذا عنوان بحث امسال را “خانواده حسینی” گذاشتم و انشاءالله در این شبهایی که خدمت شما هستیم، به این بحث کاربردی میپردازیم. چون خیلی از امام حسین(ع)گفته میشود: خطبهها، سخنانش، رجزها، مبارزهاش، روضهاش؛ اما کمتر شنیدیم نسبت به خانوادههایی که در کربلا بودند، نه فقط خانواده امام حسین، مثلاً خانواده مسلم بن عقیل، خانواده امام حسن مجتبی و نوع ارتباطی که بین امام و خانوادهها بود و درسهایی که تحت عنوان خانواده امام حسین(ع)میشود بیان کرد. انشاءالله امسال موضوع سخنمان را قرار میدهیم، چون نیاز جامعه هم هست. شما میدانید بالاخره بحث خانواده، بحث مبتلابه است. البته این بحث را انشاءالله از فردا شب شروع خواهم کرد، اما امشب شب اول میخواهم به یک سؤال پاسخ دهم با چند کلیدواژه که حالا اگر همه در ذهن شما نماند، بعضی از آنها بماند.
سؤال این است: چرا ما هر سال عزاداری امام حسین(ع)را تجدید میکنیم؟ خب، نسلهایی که نبودند، بله، اما خیلی از شماها پارسال بودید، پیرارسال بودید. دلیل اینکه هر سال ائمه تأکید کردند که این مجالس اقامه شود، تأکید کردند که زیارت امام حسین(ع)بروید، تأکید کردند که برای امام حسین(ع)گریه کنید، اصلاً علت این چیست؟ خب، یک حادثهای در یک سالی اتفاق افتاده، در همه جای دنیا حادثه اتفاق میافتد. عدهای در صحرای تفتیده عراق یک روز به شهادت رسیدند، زن و بچه هم اسیر شدند، اما چه دلیلی دارد که مثلاً شما ببینید پسر امام سجاد هم قیام کرد، زید بن علی بن الحسین، به ما نگفتند این را زنده نگه دارید. خیلی قیامها توسط علویها صورتگرفته، سادات صورتگرفته، کربلا به چه دلیلی؟ یعنی تأثیرش چیست؟ این مجالس چه اثری دارد؟
من یک پاسخی آماده کردم، البته این پاسخ ذوقی است، ولی خب حالا شما ببینید شاید پسندیدید. ده تا جواب و کلیدواژه که هر ده تا هم با کلمه “ع” شروع میشود: عقلانیت، عملگرایی، علمگرایی، عقیده، عاطفه، عبرت، عدو ستیزی، عزت، عدالت، عرفان. این ده تا کلیدواژه را یکییکی با هم مرور میکنیم در پاسخ به این سؤال: چرا عزاداری؟
.1تقویت و بیداری عقل و خرد:
ببینید، ما در قرآن چهل و نه مرتبه کلمه عقل داریم. البته نه خود عقل، فعل عقل. خدا وقتی در قرآن مثل میزند، میفرماید: “وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّ هُمْ يَتَفَكَّرونَ”. ما برای شما مثل میزنیم. مثل غیر از داستانهاست، مثل ممکن است اتفاق نیفتاده باشد. در این قرآن مثلاً کلمه طیبه را میآورد: “كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ”. چرا برای شما مثل میزنیم؟ “وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ”. ما این مسئله را میزنیم که عقلتان را به کار بندازید. قرآن در سوره ملک میفرماید: به جهنمیها میگویند چرا جهنمی شدید؟ میگویند: “لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ”. اگر ما گوش می دادیم و عقلمان را به کار می انداختیم، جهنمی نمی شدیم. آقایان، ما عاشورا را تجدید می کنیم، عزاداری را می گوییم که این عقل ما شکوفا بشود، که ظالم کیست، مظلوم کیست، چه اتفاقی افتاده؟ این در واقع یک نوع بیداری عقل و خرد است و اگر کسی عقلش بیدار شد، دینش هم بیدار میشود. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ». لذا شما در قرآن ببینید، مرتب میفرماید: “أَفَلَا تَعْقِلُونَ”، “أَفَلَا یَعْقِلُونَ”. این یکم.
.2علمگرایی:
ما میخواهیم تاریخ را بدانیم. امام حسین(ع)کی بود؟ چه شد؟ چه اتفاقی افتاد؟ برای چه به کربلا آمد؟ الان خود شمایی که اینجا نشستید، چند سال است پای روضه هستید؟ خیلی سال است. همه خطبه امام حسین(ع)را شنیدید، همه رجزهایش را، همه نامهها را؟ نه، خیلیهایش را در این سالها ممکن است اطلاعات ما نباشد. اما غیرمسلمانها گاهی علاقهمند میشوند بروند اینها را دنبال کنند. علم، آگاهی. ما هفتصد و هفتاد و نه بار در قرآن کلمه علم داریم. اگر کسی عالم باشد، خواب عالم از عبادت جاهل بالاتر است. خواب عالم؟ بله. به رسول خدا گفتند: آقا، یک عالمی در مسجد دارد درس میدهد، یک جنازهای هم آنجاست، میخواهند تشییع کنند. کدام را برویم؟ تشییع جنازه برویم یا حرفهای علمی را گوش بدهیم؟ پیغمبر فرمودند: اگر کسی هست که آن جنازه را بردارد (یکوقت کسی نیست)، خب فرق میکند. هستند دو نفر، پنج نفر تشییع میکنند. حضور در مجلس عالم، شما بروید پای آن مجلس عالم بنشینید، بالاتر از هزار تشییع جنازه، هزار عیادت مریض، هزار حج، هزار عمره، هزار درهم انفاق، هزار شب نماز شب. عجیب است! آقا، عالم بمیرد، عابد جاهل هزار تا از آن بمیرد، شیطان اینقدر خوشحال نمیشود که یک عالم بمیرد. فرمود:
ابلیس شیطان به مرگ یک عالم خوشحالتر است تا مرگ هزار عابد جاهل. عابد جاهل میبینی وقتی صدها کربلا جمع شدند، خیلیهایشان عابد هم بودند. لذا چرا کربلا را تجدید میکنیم؟ آگاهی ما زیاد بشود. اینم دوم.
.3تقویت عقیده:
آقا، عقیده ما قوی بشود، اعتقاداتمان قوی بشود. امام حسین(ع)باعث میشود من عقیدهام را ببینم: اخلاصش، تقوایش، خدا شناسیاش. گله نکردن، شکوه نکردن. عقیده ما را قوی میکند. شما ببینید آقایان عزیز، چقدر آدم، خواهرهای گرامی، در پرتو کربلا عوض شدند. من همیشه این را گفتم. گفتم این هفته گذشته من یک هفته در سوبا کربلا منبر داشتم برای زائران. آنجا گفتم: ببینید چقدر آدم. من در فرودگاه نشسته بودم، یک خانمی آمد پیش من در تهران. میگفت: من مهندسم و در عسلویه کار میکنم و مذهبی هم نیستم، فقط امام حسین(ع)را دوست دارم. لذا به خاطر امام حسین(ع)روضه میگیرم، روضه میآیم. محرم یعنی یک نور کمفروغ در دل افراد به واسطه امام حسین(ع)شعلهور میشود. شما نگاه کنید، دیگر چقدر آدمها به واسطه اباعبدالله متحول شدند. شما جادوگران وقتی آمدند پیش حضرت موسی، آمده بودند موسی را زمین بزنند، ولی عقیدهشان قوی شد. تا اژدها را دیدند،
دیدند عصا اژدها شد، رفتند ایمان آوردند. تحول. عاشورا عقیدهها را قوی میکند که آقا تا یک داغ میبینیم، گله نکنیم. تا یک مصیبت میبینیم، تا یک شکست میبینیم، نه. اباعبدالله با این همه به نظر ظاهریش شکست، بچه جوان، برادر خودش، اما لحظه آخر: “بِزِنَاءِ قَضَائِکَ”. همین حوادثی که برای کشور ما این یکی دو ماه اتفاق افتاد، شهادت رئیس جمهور، شهادت وزیر خارجه، سخت بود. آن چیزی که ما را آرام کرد، همین قصه کربلا بود که آقا یک حکمتی در آن هست، یک حکمتی هست که خدا در اوج کار یک مرتبه این حادثه پیش میآید. ما نمی فهمیم، ما نمیدانیم، چون افق دید ما محدود است. لذا کربلا خرد و عقل را احیا میکند، علم و آگاهی میآورد، عقیدهها را تقویت میکند.
.4عملگرایی:
گفتم اینها ذوقی است، من انتخاب کردم یک جوری که در ذهن شما بماند با کلمه “ع”. بالاخره ما میبینیم اباعبدالله وسط میدان روز عاشورا به نماز ایستاده، یاد میگیریم نمازمان را اهمیت بدهیم. صبح عاشورا فرمود: هر کسی دین به گردنش است، برگردد. من نمیخواهم کسی با حق الناس من را یاری کند. عمل به ما یاد میدهد. شب یازدهم زینب کبری با آن همه مصیبت، نماز شبش ترک نشده. خب،8تقویت. لذا یکی از مهمترین پیامها و تأثیرات عاشورا همین است. بالاخره در این منبرها حالا دو دقیقه، سه دقیقه، پنج دقیقه ما روضه میخوانیم، چهل دقیقه صحبت میکنیم. آقا، نماز از آن درمیآید، روزه درمیآید، خمس درمیآید، انفاق درمیآید. آدمها ساخته میشوند، تغییر میکنند. این عملگرایی که قرآن میفرماید: “لَیْ سَ الْإِنْسَانُ إِلَّ ا مَ ا سَعَى”. همه انسان در گرو عملشان است. امام باقر لعنت کرد آن کسانی را که میگویند ایمان فقط عقیده است، عمل مهم نیست. فرمود: خدا لعنت کند اینها را. مرجئه، یک گروهی بودند میگفتند ایمان فقط… چون همیشه در مقابل تندروی یک افراط، در مقابلش یک تفریط هم درست میشود. هر کجا تند باشد، کندی هم کنارش درست میشود. خوارج تند بودند، افراطی بودند، همه قرآن، نماز، از آن ور امیرالمؤمنینها را قبول نداشتند، از آن ور خیلی جنایات را انجام میدادند. خوارج، بخش تندروی اسلام. در مقابل اینها یک فرقهای درست شد، اتفاقاً گرفتم آن فرقه به نام مرجئه. خوارج آن جنبه افراط، مرجئه جنبه تفریط. اینها میگفتند: دلت پاک باشد، اصلاً مهم نیست. با نامحرم دست بده، شراب بخور، اما دلت پاک باشد. ایمان دله. امیرالمؤمنین فرمود: جفت اینها نادانند. “لَا یَرْجُو الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطًا أَوْ مُفَرِّطًا”. چه آنکه افراط میکند مثل خوارج، چه آنکه تفریط میکند. لذا دین ما وسط است، نه
عملگرایی. چهارمین دلیل این است که ما هر سال محرم دور هم جمع میشویم. بالاخره دو تا نمازت در این جلسات درمیآید، دو تا توبهات در آن درمیآید، چهار تا تغییر و تحول از آن درمیآید. طرف کشیده میشود به سمت عمل. عملی که ما در قرآن هر کجا داریم: “آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ”. بیشتر موارد اینطور است. امیرالمؤمنین فرمود: “الْعَمَلُ الْعَمَل،ُ ثُمَّ النِّهَایَةُ النِّهَایَة،ُ ثُمَّ الِاسْتِقَامَةُ الِاسْتِقَامَة،ُ ثُمَّ الْوَرَعُ الْوَرَعُ”. عمل، عمل. پایان کار، مقاوم بودن، خویشتن داری کردن. شما نگاه کنید در همین کربلا. خب، حر یک نمونه است دیگر. حر یک تغییر موضع کاملاً صددرصدی داد. عبدالله بن عمر کلبی اصلاً مذهب اسلام ندارد، تغییر کرد. من یک چند سال قبل یک کتابی دیدم، در کویت هم چاپ شده. این کتاب را یک آقایی برای من آورد. من دیدم ده جلد به نام “المتحولین”. حالا در فضای مجازی شاید پیدا کنید اسمش را. المتحولین یعنی آدمهایی که تغییر کردند، مذهبشان یا خطا داشتند، خطایشان عوض شد. عوض شدهها. اسم را بگویید: عوض شده، المتحولین. ترجمه هم نشده، عربی است. البته کتاب جنبه اطلاعاتی داشت، یعنی اطلاعات، یک عکس، یک رزومه، شرح حال، یک دلیل تغییر. این آقا اهل مثلاً نیجر، مذهبش مسیحی، مسلمان شد، شیعه شد به این دلیل. این آقا این کتاب که در واقع کسانی را بحث میکند، ده جلدها، شاید الان بیشتر هم شده باشد. المتحولین بحث میکنند که چه آدمهایی آمدند شیعه شدند، به چه دلیل. یکی از بزرگترین عواملش امام حسین(ع) است. امام حسین(ع)که تغییر ایجاد کرده. اینم چهارمین علت. پس: عقلگرایی، علمگرایی، تقویت عقیده، عقیده محکم، عملگرایی.
.5عبرت:
چرا کربلا را ما یاد میکنیم؟ به قول آقای مطهری: شمر امروز را هم بشناسیم، نتانیاهو امروز را. مظلوم را بشناسیم. اگر یک روز گلوی علی اصغر شکافت، امروز چقدر طفل در فلسطین ذبح میشود؟ بشناسیم اینها را. عبرت میگیریم. عبرت از عبور میآید. شما از یک پل که رد میشوید، این طرف میروید آن طرف. عبرت معنایش این است که انسان یک حادثهای را الگو قرار بدهد برای یک کار دیگری، درس بگیرد. شما در طول تاریخ سقیفه را دارید از آن عبرت بگیرید، کربلا را دارید عبرت بگیرید. حادثه کربلا عبرت است. آقا، چطور میشود پسر پیامبر، صد نفر بمانند دورش، اما جبهه دشمن سی هزار نفر؟ چه تبلیغاتی است؟ چه تأثیری است؟ چطور میشود این همه پسر پیامبر خطبه بخواند، کمترین عدد از دشمن بیایند به او بپیوندند؟ عبرت دیگر. عبرت میگیریم برای جوانان، عبرت میگیریم برای ناجوانان. لذا پنجمین عید. چرا کربلا را هر سال یاد میکنیم؟ چون عبرت میگیریم. این آیه قرآن سوره هود آیه صد و بیست. نگاه کنید، خدا جواب میدهد. آخه خدا در قرآن بعضی قصهها را پنج بار تکرار کردیم. مثلاً قصه حضرت موسی در قرآن خیلی آمده: سوره طه هست، سوره قصص است، جاهای مختلفی هست. داستان شیطان چند بار در قرآن آمده. خب، آدم فکر میکند مثلاً این قرآن کتاب این مهمی، چرا اینقدر یک داستان را تکرار میکند؟ داستان مثلاً ابراهیم چرا چند جا تکرار شده؟ خدا جواب میدهد به پیغمبر، سوره هود آیه صد و بیست: “کُلًّا نَّقُصُّ عَ لَیْکَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَ بِّتُ بِهِ فُؤَ ادَ کَ”. ما قصه انبیا را برای تو میگوییم چرا؟ “لِ تُثَ بَّتَ بِهِ فُؤَ ادُکَ”. تا دلت محکم بشود. فکر نکنید تو را مسخره میکنند. نه، نوح هم مسخره میکردند. فکر نکنید به تو میگویند دیوانه، به نوح هم میگفتند خرفت. فکر نکنی به تو سنگ میزنند، زکریا را آره کردند، بدنش را. فکر نکنی پیغمبر تو را آزار میدهند. سر یحیی بن زکریا از بدن جدا کردند. خود امام حسین(ع)از مکه. خب میدانید هشتم ذیالحجه آمد بیرون، بیست و چهار روز در راه بود، دیگر تقریباً مثل دوم محرم است رسید به کربلا. بعد بیست و چهار روز مرتب در این مسیر یاد از حضرت یحیی میکرد: یحیی بن زکریا. یحیی پسر زکریا، تنها پسرش هم هست که اسمش هم درقرآن آمده و اسم بینظیری هم هست. حالا الان کم اسم یحیی میگذارند، ولی قرآن میفرماید این اسم قبلاً سابقه نداشته. این یحیی خیلی متدین بود، از بس گریه کرده بود از ترس قیامت و معاد، پای چشمهایش زخم بود. باباش زکریا وقتی سخنرانی میکرد، تا میدید یحیی نشسته، از بهشت و حورالعین و قصر و اینها میگفت، اصلاً از جهنم نمیگفت، چون میدانست حال بچهاش بد میشود. یک بار فهمید، فهمید باباش این را که میبیند همیشه از بشارت میگوید، رفت پشت ستون نشست. باباش ندیدش، شروع کرد از جهنم و عذاب گفتن. صدای نالهاش بلند شد. اصلاً معروف است دیگر. یحیی اسطوره انبیا. خدا ازش تعریف کرده، میفرماید: این آدم اهل خیر بود. “وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُ لِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُ بْعَثُ حَیًّا”. آقایان عزیز، خواهران گرامی، یحیی بن زکریا سر از بدنش جدا کردند، پیغمبر خدا. امام حسین(ع)مرتب در مسیر ازش یاد میکرد. چرا از کربلا یاد میکنیم؟ پنجمین عید: عبرت بگیریم.
.6عدوستیزی:
من اینها را تنظیم کردم با “ع”. عدوستیزی، دشمنستیزی. بله، اباعبدالله مقابل شمر ایستاد، امروز ما در مقابل اسرائیل بایستیم. اباعبدالله حاضر نشد از مواضعش عقب بکشد. در مقابل دشمن. قرآن میفرماید: دشمن دشمن است. دشمن را کوچک نشمارید، دشمن را دوست نپندارید. ما سیزده تا سوره قرآن داریم با دشمنشناسی شروع میشود: “قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ”، “قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ”، “قُلْ یَا أَیُّهَا الْ کَافِرُونَ”، “إِذَ ا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ”، سوره مبارکه ممتحنه: “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُ وا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ”. دشمن‌ستیزی. اصلاً خود قرآن میفرماید: “فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ”. اولین کفر به طاغوت، بعد ایمان به خدا. دشمن را باید شناخت، خودش و حربه‌هایش را. خیلی مهم است. کربلا ششمین تأثیرش در زندگی ما دشمن‌شناسی.
.7عزت:
چرا هر سال کربلا را یاد میکنیم؟ چون امام حسین(ع)عزیز بود. الان شما نگاه کنید، ارسطو را یاد میکنند، ارسطو مال دو هزار سال پیش. افلاطون را یاد میکنند. مثلاً در اسطورههای ما ایرانیها رستم را یاد میکنیم یا فلان شخصیت را یاد میکنیم. حافظ را یاد میکنیم، سعدی را یاد میکنیم. خب، اینها رفتند دیگر. چرا اینقدر تجلیل میکنیم؟ از خیام یاد میکنیم. امام حسین(ع)عزت آورد و این در واقع عزت. هفتمین علت این است که ما عاشورا را تکریم میکنیم، تجلیل میکنیم که آقا مومن باید عزیز باشد، خوار نکند خودش را، کوچک نشمارد، ذلیل نشمارد. امام صادق علیهالسلام به مفضل فرمود: مفضل وقتی مشکل مالی داشت، آمده بود خدمت امام صادق. آقا چهارصد درهم بهش داد، بعد بهش فرمود: مفضل، سفره دلت را پیش هر کسی باز نکن، خوار میشوی. بعضی اوقات آدم پیش هر کسی تعریف میکند: من چه شدم؟ کمک که نمیکند، فقط یک نوچنوچی میکند، یک احساس خواری بهت دست میدهد. مومن اختیار ندارد خودش را خوار کند. “لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ”. یک کسی آمد خدمت امام صادق گفت: من پول ندارم، رفقا میروند سفر، من را میبرند، من هم کارهایشان را انجام میدهم: آب بیار، نان بیار، سفره بنداز. به من میگویند عوضش من را یک مسافرتی میبرند. بله آقا، معمولاً من راضی نیستم. این باعث میشود خوار بشوی. تو همش احساس کنی به اینها بدهکاری. نداری نرو. بله، یک وقت کمک همه است، اما طرف پایش را دراز کرده، رو پا به تو امر کند، نهی کند چون پول سفر تو را داده. نرو این سفر را. سفری که باعث خواری تو میشود. ما در اسلام داریم اگر کسی دست دراز کند برای گرفتن چیزی از دیگران، این دست دست اسارت است. امیرالمؤمنین فرمود: اسیر میشوید. خب، کربلا به ما هفتمین عینی که در حادثه کربلاست عزت است. چرا هر سال یاد میکنیم؟ به جوانمان یاد بدهیم عزیز باشد، خودت را خوار نکن، کوچک نکن. من روایت دارم از امام صادق: اینهایی که همیشه رو به مردم میاندازند، خدا هیچ وقت به آنها استقلال نمیدهد. یعنی همیشه دست دراز میکند، روزیش در همین دست دراز کردن است. تا آخر عمرش گدا میماند. چون هیچ وقت خودش نمیرود کار کند، تلاش کند. روایت امام صادق فرمودند: قسم میخورم به خدا، چند چیز یکیاش این است: کسانی که همیشه عادت به مسئله دارند (مسئله یعنی درخواست کمک)، همیشه دست دراز میکنند، اینها هیچ وقت خودشان مالدار نمیشوند. مهم است. مومن باید عزیز باشد. کربلا چرا ما هر سال یاد میکنیم؟ میخواهیم این عزت در ما تقویت بشود.
.8عدالت:
اینم با “ع” است. امام حسین(ع)برای عدالت قیام کرد، مقابل ستم ایستاد. قرآن میفرماید: تمام انبیا آمدند که مردم عدالت را رعایت کنند. “لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْ طِ”. اصلاً خدا فرمان داده: “إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ”. خود پیغمبر اکرم فرمود: “عُمِّرَتْ الْبِلَادُ بِالْعَدْلِ”. کربلا به ما درس عدالت میدهد. امام حسین(ع)نمیخواست نابرابری، ظلم و ستم. اینها همه. پس ببین چقدر مهم است. نگو چرا هر سال خرج میکنید، چرا هر سال عزاداری میکنید، چرا شام میدید. آقا، من یک آماری گرفتم از هزینه‌هایی که در کشور ما در کنسرتها میشود. نوشتم و حالا نمیخوام برای شما بگم، در اینترنت هست. خب، یکی نمیگه آقا اینها را تعطیل کنید، به فقرا کمک کنید. من نمیخوام بگم چرا. بالاخره مردم نیاز دارند به بعضی از تفریحات در حیطه شرع. اشکالی هم ندارد. فقط سراغ امام حسین. شما نمیدانید تشکیل این جلسه، همین روضههای خانگی که شما خانمها دارید و من خواهشم این است این شهر متدین، حسینیه امام حسین. نگذارید مجالس فقط به مداحی و طبل و سر و صدا تمام بشود. یک حدیثی، یک آیهای، یک موعظهای در آن انجام بشود. این میدانید چقدر آدمها را عوض میکند؟ من تا حالا هشتتاش را برای شما شمردم که چرا ما امام حسین(ع)را تجلیل میکنیم: برای اینکه تقویت عقل، عقیده، علم، عمل، عبرت، عزت، دشمنستیزی، عدالت.
.9عرفان و معرفت:
ما زیاد میشود. مگر نمیگویند: “مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ”. باید امام زمان شناخته شود. مگر نمیگوییم امام زمان ادامه امام حسین(ع)است؟ مگر نمیگوییم: “بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلَاءَ”. این غیر از علم است. علم یعنی مطالعه. معرفت امام، آگاهی امام. نسبت به امام خیلی مهم است. آن معرفتی که طرف را میکشد به سمت کربلا، میکشد به مجلس عزاداری. که باید معرفت افزوده بشود. رهبر عظیم الشأن انقلاب یک وقتی به آقایون مداحها فرمودند، فرمودند: شعراتون یک مقداری به سمت ارزشها ببرید. یعنی قالب این شعر نماز گفته بشه، اخلاق گفته بشه، دروغ نگفتن. شاعر دیگر. شاعر تو قالب شعرش میتواند “السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ”. یعنی زیارتنامه دارد به ما یاد میدهد معرفت را. شما زیارت امین الله را نگاه کنید: “اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ”. خدایا به من اطمینان بده، به قضا و قدر من محبوب کن. اصلاً دارد یاد میدهد. زیارت جامعه کبیره: “عَادَتُ کُمُ الْإِحْسَانُ”. اصلاً دارد خط میدهد به شما معرفت. این خیلی مهم است. این نکته نهم.
.10تقویت عاطفه:
بالاخره در مجلسها سبک میشویم، گریه میکنیم. وقتی بلند میشیم، یک احساس آرامشی میکنیم که امام هشتم فرمود: “إِنَّ بُکَاءَ الشِّیعَةِ عَلَى الْحُسَیْنِ یُذْهِبُ عَنْهُمْ الْهُمُومَ”. شما مصیبتی در زندگیتان دارید، بعضی بچه از دست دادند، بعضی مریض دارند. “فَبِکُلِّ حُسَیْنٍ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ”. برای اباعبدالله گریه کن. فرمود: “أَنَا قَتِیلُ الْأَبْرَار،ِ قَتِیلُ الْعَبَرَاتِ”. یعنی کشته اشکها. عاطفه. نمیدانم در ذهنتان ماندید ده تا کلیدواژهای که من گفتم: چرا عاشورا؟ تبلیغ میکنیم از عقل و علم و عمل و عبرت و عرض میکنم عزت و اینها گرفتم دشمنستیزی تا رسیدم به آخرین مرحله که عاطفه. بعد آه. لذا به ما گفتند اگر گریه هم نمیکنی برای امام حسین، تباکی کن، حالت گریه. یک در واقع به انسان یک سبکی دست میدهد در این ارتباط گرفتن با امام حسین. امام حسین، شما گریه کنی، گریه نکنی، امام حسین(ع)را کشتند، تمام شد. تمام شد. تو این گریه از دروغ استفاده نکن، تو این گریه از ابزار غلط استفاده نکن، تو این گریه از ابزار نادرست استفاده نکن. نه، همین که هست را بگو. واقعاً ما وقتی گریه میکنیم برای امام حسین، فقط دل سوختن است. خب، الان دارد در غزه هم دارند عده ای را میکشند. در تاریخ زیاد واقع شده. نه، خود این گریه که گفتند گناهان بزرگ را میبخشد، علتش این است انسان وقتی بلند میشود، یک احساس تغییری در خودش ایجاد میکند. لذا گفتند: درود بر گریه کنندگان بر اباعبدالله. گفتند: هر مصیبتی داشتی، برای امام حسین(ع)اشک بریز. “السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه،ِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه،ِ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْعَابِدُ الزَّاهِد،ُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَحْمَةَ اللَّهِ الْوَاسِعَة،َ وَ یَا بَابَ نَجَاةِ الْأُمَّةِ”.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=54726

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب