دکتر رفیعی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین، سیما بقیةالله فی الارضین و لعن الله علی اعدائهم اجمعین. اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً.

انشاءالله خداوند در ظهور با برکت آقایمان، حضرت حجت بن الحسن، تعجیل بفرماید. برای سلامتی آن وجود مقدس و عرض تسلیت به پیشگاهش، صلواتی عنایت کنید.

به فضل خدا، امسال بحثی را تحت عنوان «خانواده حسینی» محضر شما آغاز کردیم که از قسمت‌های مهم حادثه کربلاست و کاربردی است و کمتر هم به آن در منابر پرداخته شده: نقش خانواده اباعبدالله در کربلا و ارتباط امام حسین با خانواده و آن اصولی که در زندگی اباعبدالله با خاندانش حاکم بود. این‌ها مورد بحث من است این شب‌ها.

منتهی یک نکته‌ای را امشب عرض می‌کنم، باید خوب گوش بدهید، خیلی نکته مهمی است، کلیدی است، اساسی است، محوری است. و بعد از این نکته که مربوط به بحثمان هست، انشاءالله بحث شب‌های قبل را ادامه می‌دهم.

ببینید، آقایان و خواهران، ما در اسلام یک پیوندها و اجتماعات مقدسی داریم. مقدس‌ها! واقعاً ثواب توشه است. پیوندها و اجتماعات مقدس؛ مثلاً یکی‌اش خانواده است. خانواده اینقدر مهم است که خدا در سوره روم، آیات ۲۰ تا ۲۵، وقتی شش تا از نشانه‌های خودش را می‌شمارد، شما قرآن را باز کنید، ببینید شش بار این کلمه تکرار شده: «و من آیاته»، «و من آیاته»، «و من آیاته» از نشانه‌های خدا… شش مورد؛ آیات ۲۰ تا ۲۵ روم. دومیش این است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً»؛ از نشانه‌های خدا تشکیل خانواده است، خلقت همسر، زندگی خانوادگی است.

در سوره شورا، آیه ۱۱ ببینید عبارت را: «فاطر السماوات و الارض» دارد، از خودش تعریف می‌کند خدا کیست، «فاطر السماوات و الارض»… خب بعدش می‌گوید: «جعل لکم من انفسکم ازواجاً». یعنی بلافاصله بعد از فاطر، که صفت خداست، یا فاطر… سوره فاطر در قرآن داریم: «فاطر السماوات و الارض»، «جعل لکم من انفسکم ازواجاً».

این یکی از اجتماعات و پیوندهای مقدس است. رحم، همین فامیل؛ از پیوندهای مقدس است. چقدر تو اسلام؟ بیست و سه تا آیه تو قرآن راجع به صله رحم دارد. قطع رحم از گناهان کبیره و موجب در واقع عقوبت و کوتاهی عمر شمرده شده. چقدر مهم است، توی سوره نساء، اول سوره نساء نگاه کنید، می‌فرماید: «اتقوا الله» از خدا بترسید، «الذی تساءلون به و الارحام…» ارحام کنار هم آمده، یکی از آن پیوندهای مقدس.

خواهش می‌کنم این مقدمه را امشب گوش بدهید. پیوند مقدس دیگر: نماز جماعت. آقا! از ده نفر بگذرد، ثوابش قابل شمارش نیست. تشییع جنازه: چهل نفر شرکت کنند، خیر بگویند، مرده آمرزیده است. حج؛ او چه ثوابی… نگاه به کعبه عبادت است، همه هم باید اجتماع، با هم همزمان بروند. نمیشود یکی الان برود و دیگری وسط نه، همه ایام خاص ذیحجه باید انجام بدهند.

و همین طور بیایید جلو. عبادت‌هایی داریم که «عبادت‌های اجتماعی» است. ما عبادت‌های فردی داریم، اجتماعی داریم: تشکیل خانواده، پیوند مقدس رحم، نماز جمعه، نماز جماعت، حج، و خیلی از این اموری که مثلاً می‌گوید اگر یک مردی سر سفره بنشیند و خانواده‌اش غذا بخورند، رحمت خدا را سرشان می‌ریزد – مقدس، دیگر.

آمد پیش پیامبر خدا گفت: خانم من را خیلی دوست دارم. من پیشش بنشینم، نمی‌گذارد من مسجد بیایم؛ اصلاً مسجد شما… آن هم مسجد النبی، آن هم پشت سر پیامبر. حضرت فرمودند نشستن پیش همسر از اعتکاف در مسجد من بالاتر است؛ اعتکافی که حالا این همه ثواب دارد.

ببینید چقدر این نهادها تو اسلام زیبا دیده شده، قشنگ دیده شده، مقدس دیده شده؛ نهاد خانواده، نهاد رحم. آن وقت خوب دقت کنید، دقیقاً شیطان هم می‌خواهد همین پیوندها را بزند؛ دقیقاً آمده مقابل این پیوندها ایستاده که همین‌ها را بزند: خانواده و رحم و نماز جماعت و حج و اجتماعات و نماز جمعه را. دقیقاً آمده این پل‌ها را… من الان آیاتش را برایتان می‌خوانم.

ببینید، چند تا از کارهایی که شیطان انجام می‌دهد برای اینکه این‌ها را بزند، قرآن است: «یعدکم الفقر»؛ شیطان همیشه به شما وعده فقر می‌دهد. برای چه می‌خواهی بچه‌دار شوی، خودت نداری بخوری، یکی دیگر هم می‌خواهی بیاری؟ برای چه می‌خواهی زن بگیری که خرجش را می‌خواهی بدهی؟ خدا می‌گوید: «بابا من بینیاز می‌کنم»، «یغنیهم الله». شیطان می‌گوید: «فقر»، «یأمرکم بالفحشاء» مگر تو نمی‌خواهی غرایزت ارضا بشود، خب برو فحشاء انجام بده. ببین… فقر، فحشاء. حالا فحشاء که می‌گویم، منظور همه فواحش است: شراب، زنا، رابطه حرام، شیطان می‌خواهد از این راه‌ها این پیوندها را بزند.

باز آیه بخوانم برایتان. قرآن می‌فرماید: «یوقع بینکم العداوة و البغضاء» عداوت، کینه؛ دو نفر مهمان بودند یک جایی، شراب سر سفره بود، شراب که خوردند، مست شدند و دعوایشان شد، یکی زد با… حالا شیشه بود، چیز دیگری بود، سر یکی را شکست، زمان پیامبر. حالا اسم‌شان را نمی‌گویم چون بعضی‌هایشان که اسم‌شان اینجا آمده، بعداً جزو آدم‌های خاصی شدند، یعنی خوب شدند، شاید حرمت شراب نیامده بوده، نمی‌دانم. سر سفره دو نفر شراب خوردند و دعوا شد و تو سر و کله هم زدند و سر و کله خونین شد. این آیه نازل شد که «یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر»؛ شیطان از طریق شراب و قمار بین شما کینه می‌اندازد، اختلاف می‌اندازد.

آن نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم این است: ما یک پیوندهای مقدسی داریم: خانواده، فامیل، اجتماعات. شیطان هم آمده این‌ها را بزند. با فقر، فحشاء، کینه، ایجاد اختلاف. و دقیقاً من خواهش می‌کنم دقت کنید، شیطان کارش را از خانواده شروع کرد.

شیطان از خانواده شروع کرد. اولین خانواده‌ای که شیطان در آن تخم اختلاف و مخالفت را ایجاد کرد آدم و حوا هستند، مگر نکرد؟ از کجا شروع کرد؟ شیطان از کجا شروع کرد؟ اولین گناهی که روی زمین واقع شده همین است دیگر که این دو تا، بالاخره از بهشت بیرون رانده شدند. حالا معصیت نیست، ترک اولیاست، من کاری ندارم، ولی شیطان، صریح قرآن می‌فرماید، از لغزش این دو شروع شد.

بعد کجا؟ هابیل و قابیل؛ دو تا برادر، این زد آن را کشت. ببینید: ایجاد اختلاف بین دو برادر، ایجاد اختلاف بین زن و شوهر. شیطان از همینجا شروع کرد. اینکه شما می‌بینید امروز نظام خانواده دارد متزلزل می‌شود، این تازه آغاز نیست، این استمرار است.

بعد از چهل سال، وقتی برادران یوسف یوسف را شناختند، آمدند پیشش عذرخواهی کردند، یوسف هم بخشیدشان. اما یک جمله‌ای یوسف به این‌ها گفت، این خیلی مهم است. فرمود – آیه قرآن، سوره یوسف، آخرای سوره یوسف – «نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنی وَ بَیْنَ إِخْوَتی» نَزَغَهُ و غیره، یعنی اختلاف را شیطان بین من و شما انداخت.

ببینید: یک نظام خانواده، یک خانواده دست یعقوب، با دوازده تا پسر دارند با هم زندگی می‌کنند. دقیقاً زد، یک معضلی ایجاد کرد؛ بابا را گرفتار کرد، خودشان را گرفتار کرد، یوسف را گرفتار کرد. تمام حرف را یوسف تو یک کلمه به‌شان زد، گفت: «نَزَغَ الشَّیْطان» این «نَزَغَ» و این اختلافی که بین ما افتاد کار شیطان بود.

پس بدانید هر عاملی تو جامعه که به این پیوندها لطمه بزند، شیطانی است. حالا شیطان که یک نفر نیست؛ آدم‌ها گاهی شیطان‌اند. هر عاملی که موجب این وحدت بشود رحمانی است. پیوند رحمانی، تفرقه شیطانی.

این نهادهای مقدس مثل خانواده، مثل فامیل، مثل برادر و خواهرها، مثل اجتماعات، هیئت‌ها… آقا! من رفتم روستا منبر، می‌گویند آقا اگر اینجا بروی، آنها آنطرف نمی‌آیند، اگر آنطرف بروی، این طرف نمی‌آیند. سر و ته روستا را حساب کنی مثلاً صد قدم نیست؛ محله پایین، محله بالا. عرض می‌کنم برره بالا، برره پایین! نمی‌دانم این اختلافات، هیئت فلان، هیئت فلان، آقای فلان، تمام این‌ها…

امیرالمؤمنین فرمود: «ایاکم و الفُرقة»؛ بپرهیزید از این اختلافات. فرمود: گوسفند تک رو، گرگ می‌خورد، گرگ می‌خورد. آدم جدا شده از جامعه را هم، لذا اینکه طلاق می‌گیرد، ازدواج نمی‌کند، با فامیل قهر می‌کند، می‌بینی شما دچار گره… بیشترین آسیب توی خانواده‌هایی است که پیوند نیست، رفت و آمد نیست، صله رحم نیست، ازدواج نیست.

تجرّد… تو چرا به شما گفته‌اند، آخه ما که نمی‌خواهیم شعار بدهیم، آقا، ازدواج نصف دین است، به این دلیل! چون آن کسی که همسر ندارد، نمی‌گویم هر که همسر دارد، آسیب ندارد، اما آسیب‌ها کمتر می‌شود.

فرمود: «ان الشیطان یَسِنّ مِیلَک طرقه»، شیطان نشسته راه‌ها را برای شما باز کند. لذا یک وقتی جلوی مسجد رسول خدا شیطان را دید، چند تا سؤال کرد. یکی‌اش این بود: پرسید تو چرا مردم را از نماز جماعت باز می‌داری؟ گفت یا رسول‌الله! شما پرسیدی می‌گویم. نماز جماعت من را ذوب می‌کند، آب یخ آب می‌شود، ذوب می‌کند من را، نابود می‌کند. معلوم است! انسان جماعت که بیاید، همدیگر را می‌بیند، رفیق می‌شود، از مریض خبر دارد، از مرده خبر دارد، از دختر ازدواج دارد خبر پیدا می‌کند.

تمام عبادت‌هایی که تو اسلام پیوندهایی که مقدس‌اند، از خانواده بگیر تا این‌هایی که من شمردم، این‌ها دقیقاً معرض حمله شیطان‌اند. من چهار پنج تا حربه‌اش را از قرآن برایتان گفتم: فقر… الان یک فقر خودساخته داریم، این را می‌دانید؟ یعنی یک مصاحبه‌ای کردند، یک گزارشی، تعدادی می‌گوید خب آقا… می‌گویند گرانی فلان… می‌گوید شما؟ می‌گوید ما که تأمینیم، مردم، شما… ما که مشکل نداریم، مردم!

یعنی نمی‌خواهم انکار کنم، فقط می‌خواهم عرض کنم یک، دو تا بحث. یک وقت یک فقر حقیقی است، جای خود؛ یک وقت یک فقر خودساخته است: یارو باباش خانه دارد، ماشین دارد، زندگی دارد، بچه ازدواج نمی‌کند، هیچ زمینه‌ی فقری برایش نیست. این فقر را شیطان – قرآن می‌گوید – به شما وعده می‌دهد. «و یأمرکم بالفحشاء» یکی؛ حالا اگر قرآن امروز نازل شده بود، این دو تا «ف» را یک ف دیگر هم بهش اضافه می‌کرد خدا: فقر، فحشا… آن ف سوم چی بود؟ بگویید: فضای مجازی!

حالا قرآن می‌گوید: «یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء» ما که حق نداریم به قرآن اضافه کنیم، ولی اگر قرار بود توضیح بدهیم، می‌گفتیم: «و فضای المجازی» بله؛ این رابطه‌هایی که تو فضای مجازی ایجاد می‌شود، خیلی آقا حواستان جمع باشد.

در دو کلمه حرفم را خلاصه می‌کنم، می‌روم سراغ بحث خانواده: یک، پیوندهای مقدس باید حفظ بشود، مثل پیوند خانواده، رحم، نماز جماعت، اجتماعات؛ دو، حربه‌هایی که شیطان برای زدن این‌ها دارد، باید جلوشان ایستاد.

لذا شما ببینید روایتی دیدم: «ان ابلیس فرح…» شیطان اینقدر خوشحال می‌شود کی؟ وقتی دو تا مسلمان با هم قهر می‌کنند، ایجاد بهانه، تو و سخن‌چینی، عوامل مختلفی که آدم عاقل دارد باید بفهمد که تمام این…

ببینید، امام کاظم (ع) روایتی دارد، لشکر عقل را شمرده، لشکر جهل را شمرده. خدا رحمت کند حضرت امام (ره) این را شرح کرده – چاپ شده – این حدیث را، هفتاد و پنج تا نشانه برای عقل، هفتاد و پنج تا نشانه برای جهل. یک وقت آدم بگذارد جلوش، ببیند کدام‌ها در ما هست. هر چه از این لشکر جهل در ما باشد، اشتباه است؛ هر چه از آن لشکر عقل باشد، این امتیاز مشخص است دیگر. تست بگذارید. آقا، صد و پنجاه تا بگذار جلو؛ هفتاد و پنج، هفتاد و پنج؛ تو اینترنت هم بزنید، می‌آید: «لشکر عقل و جهل.»

خیلی از کارهایی که ما داریم انجام می‌دهیم، جزو لشکر جهل است، و ما به پای عقل می‌گذاریم. خب، حالا با این مقدمه، یک نکته دیگر هم خدمت شما عرض کنم امشب: حالا این بحث‌ها خود طول کشید ولی این‌ها نکات مهمی است؛

ما در قرآن کریم سه جور خانواده داریم: خانواده‌ی صد درصد رحمانی، عالی؛ من این‌ها را شناسایی کردم تو قرآن، ده-پانزده مورد. اگر بخواهم هر شب یکی را بگویم دیگر به امام حسین نمی‌توانم بپردازم. فقط مثال می‌زنم؛ دو: خانواده‌ی شیطانی، شیطانیـ فاسد، همه‌شان فاسد؛ دو سه خانواده هم هست رحمانی-شیطانی، یعنی نصفش رحمان، نصفش شیطانی.

حالا از اولی بگویم: خانواده رحمانی: زهرای مرضیه، امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین؛ سوره هل اتی چند روز قبل نازل شده، بیست‌وپنج ذی‌الحجه. این خانواده، خانواده حضرت یحیی؛ خودش، پدرش زکریا، مادرش؛ آیه ۹۰ سوره انبیا درباره این است. قرآن از این‌ها تعریف می‌کند، یُسارعون فی الخیرات. ابراهیم و هاجر و پسرش اسماعیل؛ کلی خدا تو قرآن آیه برایشان آورده. این‌ها خانواده‌های صد درصد موفق‌اند. خدا کند خانواده‌ها همه موفق باشند، همه دارای ویژگی‌های خوب باشند.

در روایت داریم خدا چند چیز به هر کسی بدهد خیر دنیا و آخرت را پیش داده: یکی زوجه صالح، یکی همسر و فرزند نیکو، یکی شغلی که تو شهر خودش باشد، یکی مسکنی که راحت باشد، این مستأجر را خدا انشاءالله خانه‌دار کند، هی از این خانه به آن خانه نخواهد بود؛ یکی هم مرکبی که راحت باشد – پنج چیز.

پیامبر (ص) فرمود: خدا به هر که داده، خیر دنیا و آخرت را دارد: زوجه صالح، فرزند نیکو، معیشتی که تو شهر خودش باشد، نه اینکه شهر دیگر خانه‌اش باشد، شغلش کاشان باشد؛ باید بیاید، سخته. بعد فرمودند که به اصطلاح مسکن خوب و مرکب خوب.

خانواده‌های رحمانی موفق: عالی: حضرت زهرا (س)، امیرالمؤمنین (ع)، سوره هل اتی، زکریا و یحیی و همسرش، سوره انبیا – ۹۰؛ ابراهیم، اسماعیل، همسرش هاجر؛ موسی بن عمران، زنش دختر شعیب، پیغمبرزاده، با حیا، با عفاف؛ ایوب (ع)، مظهر صبر، خانمش، فرزندانش. این یک دسته.

دسته دوم که انشاءالله نصیب هیچ‌کداممان نشود: شیطانی؛ همه خراب: پدر، مادر، اولاد؛ کی؟ ابولهب خودش: تبت یدا ابولهب، زنش حمالة الحطب؛ دو تا بچه هم دارد، عتبه و طعیبه، از والدینشان بدتر، آنقدر پیامبر را اذیت کردند که پیامبر نفرینشان کرد؛ یکی از بچه‌ها در اثر نفرین پیامبر از بین رفت.

البته سوم هم داریم، آن را می‌گویم موفق؛ این را می‌گویم ناموفق؛ سوم این را می‌گویم نیمه‌موفق؛ یعنی به هر حال… حضرت نوح (ع): خودش خوب است، زنش کافر است، بچه‌اش هم فاسد. نه از زن شانس آورد، نه از اولاد؛ بچه‌اش – قرآن می‌گوید: «انه عمل غیر صالح»، «انه لیس من اهلک». این بچه اهل تو نیست. زنش هم که خدا در سوره تحریم می‌گوید، الگوی کافرهاست؛ نه خودش کافر است که او را از این خط می‌گیرند.

نمونه دوم: حضرت لوط (ع)؛ ایشان هم زنش این طور بود. نمونه سوم: خانواده فرعون؛ آن آدم فاسد، مدعی خدایی، زنش آسیه مومن متعبد. ارقام هم هست؛ گاهی زن خوب است، مرد بد است – مثل آسیه و فرعون؛ گاهی مرد خوب است، زن یا بچه بد است – مثل حضرت نوح.

ولی خب بهترین‌شان خانواده‌هایی است که نام بردم. که من اجازه می‌خواهم از میان آن خانواده‌های قسم اول فقط حضرت زکریا را بگویم؛ چرا؟ چون امروز روز حضرت زکریا بوده، امام رضا فرمود حضرت زکریا روز اول محرم گفته: «خدایا به من اولاد صالح بده – هب لی من لدنک ذریة طیبة»، و خدا حضرت یحیی را بهش داد.

فقط همین خانواده را بگویم که چرا خدا از این‌ها تعریف می‌کند؛ سوره انبیا، آیه ۹۰، می‌فرماید: «یُسارعون فی الخیرات» این خانواده دست به خیر بودند، همیشه می‌خواستند کار یکی را راه بیندازند. جالب است خدا اول نمی‌گوید عابد بودند، من را پرستش می‌کردند؛ می‌گوید کار خیر انجام می‌دادند. بعد می‌فرماید: «یدعوننا رغبا و رهبا» من را می‌خواندند، مخلص بودند، خوف و رجا داشتند. خدا از این‌ها تعریف کرده.

خب حالا که این بحث‌ها روشن شد و تقریباً مشخص شد به قول معروف فرمان بحث ما کجاست، من دیگر خلاصه‌گیری کنم، به شرط یک صلوات:

مطرح کردیم جنگ علیه خانواده؛ کتاب نوشته شده، کلی مقاله نوشته‌اند، و جالب است امروز بعضی‌ها این راهی که آن‌ها رفتند می‌گویند اشتباه بود، الان می‌خواهند بگویند ما برویم همین راه را برویم! آقا، این راهی که خود این‌ها می‌گویند غلط بوده، خانواده از هم پاشیده؛

این نکته اولی بود که عرض کردم که قبول دارید تزلزل خانواده و نگرانی نسبت به فرزندان زیاد تو جامعه هست. مطلب دوم: ویژگی‌های خانواده قرآنی را گفتم: رافت، محبت، آرامش، پوشش، نور چشم بودن. مطلب سوم: چند تا خانواده را تو قرآن نام بردم: موفق، نیمه‌موفق، ناموفق. و مطلب چهارم هم اشاره‌ای به ترکیب خانواده در کربلا داشتم.

غالباً تو جنگ‌ها خانواده نبوده؛ ما خودمان تو جنگ با صدام هشت سال جنگ داشتیم، مگه خانواده کسی می‌برد جبهه؟ ممکن بود برود پشت جبهه، اهواز، دزفولی، اما تو معرکه نبوده؛ کربلا خانواده‌ها بودند؛ یک، به پیشنهاد و اصرار خودشان آمدند بعضی‌ها؛ دو، بعضی‌ها واقعاً خودشان گفتند می‌خواهیم بیاییم؛ دو، خانواده امام حسین به تقاضای امام حسین بود و این‌ها را با خودش آورد.

و نکته سوم: کربلا یک جنگ نیست که بگوییم آقا معنا در مقابل من؛ یک حماسه است، یک واقع‌ه‌ای است که باید عناصر مختلفی توش حضور داشته باشد، حتی خانم‌ها، حتی زن‌ها. لذا این عناصر کنار هم چیده شده، آمده داستان کربلا را ایجاد کرده.

با این مقدمه، من انشاءالله از فردا شب ویژگی‌های این خانواده را در کربلا برای شما عرض می‌کنم، که امام حسین، خانواده‌اش، خانواده اصحابش چه ویژگی‌هایی داشتند، چه نکاتی بود، بلکه انشاءالله از این‌ها درس بگیریم و بتوانیم مقداری خانواده‌های خودمان را خانواده حسینی کنیم – البته خانواده حسینی، خانواده فاطمی هم هست، خانواده پیامبر هم هست، فرقی نمی‌کند – به یک کلمه، بتوانیم خانواده قرآنی کنیم.

امشب عنوان بحث را می‌گویم، توضیحش بماند برای فردا شب، و آن مسأله معنویت در خانواده است؛ اصلی که رو به کاهش است. و این معنویت البته غربی‌ها فهمیدند که نمی‌شود با این اصل مبارزه کرد. گفتند این خوب است، الان همه‌شان می‌گویند این خوب است، منتهی آمدند به جایش معنویت کاذب گذاشتند: عرفان‌های کاذب، عرفان‌های غلط، چیزهایی که شما می‌بینید توی فیلم‌هایشان، توی سریال‌هایشان، تو کتاب‌هایشان…

اصل معنویت در کربلا… من یک مثالی می‌زنم، توضیحاتش را می‌گذارم فردا شب: پیامبر خدا آمدند سر بزنند به حضرت زهرا، دیدند امام حسن و امام حسین مریض هستند. خب مریض را می‌برند دکتر، دارو بهش می‌دهند، حتماً هم داروهایی که آن زمان بوده به این‌ها دادند، اگر تب داشتند با آب تبشان را پایین می‌آورند. اما معنویت یعنی این:

پیامبر فرمود: علیجان، فاطمه‌جان، خود من هم همین طور، بیایید ما اهل خانه سه روز روزه بگیریم برای شفای این دو تا. سه روز روزه گرفتند و بچه‌ها خوب شدند. این را می‌گویم: اصل معنویت. یعنی درمان یک بیمار، که قاعدتاً باید با دارو باشد، اما از معنویت هم کمک می‌گیرند – که روزه است.

لذا یک وقتی در اهواز زلزله زیاد می‌آمد، این را تاریخ نوشته، زلزله‌های زیاد می‌آمد، یک آقایی در اهواز که الان هم قبرش آنجاست، زیارتگاه است، من هم رفتم سر قبرش، حرم دارد به نام علی بن مهزیار، معروف است دیگر. علی بن مهزیار آنجا صحن و سرا و زیارتگاه دارد، ایشان زمان امام جواد بود. یک نامه‌ای نوشت به امام جواد، می‌گوید: «شکوتُ الیک کثرة الزلازل…»؛ گفتم آقا زلزله ما را بیچاره کرده… پسلرزه، پسلرزه، مردم تمام شهر اهواز را ول کرده‌اند، شب تو بیابان می‌خوابند.

چند سال قبل یک زلزله‌ای آمد در آذربایجان، من این توصیه را به بعضی از دوستان آنجا هم گفتم. می‌گوید من به امام جواد نامه نوشتم، گفتم آقا زلزله مردم را بیچاره کرده و مردم اصلاً تصمیم گرفتند وسایلشان را جمع کنند، این شهر را ترک کنند بروند یک شهر دیگر. شما یک راهی پیش پای ما بگذارید.

امام جواد نوشت به آقای علی بن مهزیار، این هست، توی اینترنت هم بزنید می‌آید، رجال کشی هم نوشته. نوشت: علی بن مهزیار! به مردم بگو: یوم‌الاربعا و الخمیس و الجمعه – چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه – سه روز روزه بگیرند، روز جمعه غسل کنند، بیایند از خانه‌هایشان بیرون، نماز بخوانند، با لباس تمیز، دعا کنند، زلزله برطرف بشود.

علی بن مهزیار می‌گوید: من مردم را جمع کردم، گفتم دستورالعمل امام جواد این است، هر کی می‌تواند، شاید عده‌ای نتوانند. عده زیادی سه روز روزه گرفتند و جمعه غسل کردند و لباس تمیز پوشیدند و آمدند آن دعا را خواندند. می‌گوید: «فکأنما الارض»… زلزله تمام شد.

ما به این می‌گوییم معنویت درمانی – این همان است که آرامش می‌آورد، این چیزى است که در خانواده‌ها دارد کمرنگ می‌شود. ببینید، اصلاً نمی‌خواهیم این را جایگزین اسباب کنیم – نه! شما: بچه مریض، عملش را انجام بده؛ دارویش را بده؛ خانه را ضد زلزله بساز! اما غافل نباشیم از اصلی به نام اصل معنویت که حالا انشاءالله مفصلاً فردا شب به آن می‌پردازم.

السلام علیک یا اباعبدالله…

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=54912

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب