سیدرضا مؤید: غدیر تجدید پیمان
باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر چشمه های نور
باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر چشمه های نور
به هر که مولا منم، علی ست مولای او نسخه اسما منم، علی ست طغرای او سرِّ معمّا منم، علی ست مَجْلای او محیط انشا
آه و فغان ز جور و جفا، حضرت جواد از زهر کین فتاد ز پا، حضرت جواد در سن نوجوانی و بی یار و اقربا
مولای جود ، حضرت ابن الرضا سلام ای آشنای هر دل درد آشنا سلام باب المراد من در دولتسرای تو بسته دلم دخیل به لطف
بی تو به زندان غم هیچ نجنبم ز جا زلف تو زنجیر کرد موی به موی مرا کس به کدامین امید از تو دلی خوش
به لب ترنّم نامِ جواد باید داشت که پشتوانه به روز معاد باید داشت جز آب تشنه لبان را که دست میگیرد به جز تو
بسته ام دل را به آقایی که خیلی آشناست حامی اِبنُ السبیل و یاورِ هر بینواست نهمین خورشیدِ تابان ست در عرشِ خدا نهمین آئینه
شعری میخوانیم از محمدحسین ملکیان که در مدح و منقبت امام جواد علیه السلام سروده شده است: جهان را میشناسد، لحظۀ غمگین و شادش را
غم نیست که دست طلب اینگونه دراز است وقتی کرمت بیشتر از حد نیاز است تا آمدم از باب رضا ریخت گناهم گفتم که در
دوش چون دور شب تیره به پایان آمد نوبت زمزمه ی مرغ سحر خوان آمد چشم جان از دم مشکین صبا روشن شد گویی از
دین را حرمیست در خراسان دشوار ترا به محشر آسان از معجزههای شرع احمد از حجتهای دین یزدان همواره رهش مسیر حاجت پیوسته درش مشیر
سلام علی آل طه و یس سلام علی آل خیر النبیین سلام علی روضة حل فیها امام یباهی به الملک والدین امام به حق شاه