4-3 ) کالبد و کارکرد اقتصادی

 

1-3-4 ) تخصیص منابع جهت تولید

کارکرد هر چارچوب معرفتی اقتصادی، چه در گفتمان مدرنیته و چه غیر آن، در پنج سوال اساسی خلاصه می شود که اولین آنها سوال از نحوه، و سازوکار تخصیص منابع است. بنحوی که موجب فساد، افساد و اتلاف نشود. حضرت تخصیص نابهینه ی مال را یکی از موارد عدم استجابت دعا معرفی می کنند:

اربع لایستجاب لهم الدعاء: … و رجل کان له مال فافسده فیقول: یا رب ارزقنی فیقول له الم آمرک بالاتقصاد، الم آمرک بالاصلاح… ( بحارالانوار ج103 ص 12 ).

منطقا در مساله تخصیص منابع، و حسب مورد و موضوع تولیدی و افق زمانی درون نسلی و بین نسلی (1) ) که منابع بدان سمت سوق داده می شوند، موضوعات ذیل مورد سوال و مداقه خواهد بود که ذیلا ضمن ارائه آنها به نمونه هایی از فرمایشات شریف امام اشاره خواهیم داشت:

 

الف ) تخصیص در افق زمان

حضرت در آنچه به موقع کار و استفاده از فرصت ها و بهره گیری شایسته از آنها برای بهبودی دین و دنیا تاکید دارند. در روایتی می فرمایند نکته ای مورد اشاره قرار می دهند که پایه مدیریت زمان از نظر ایشان محسوب می شود: الایام ثلاثه: فیوم مضی لا یدرک و یوم الناس فیه فینبغی ان یغتنموه و غدا انما فی ایدیهم امله؛ ( تحف العقول، ص 322 ) روزها سه گونه اند: یا روزی است که گذشته و دیگر به دست نمی آید و یا روزی است مردم در آن به سر می برند و شایسته است که آن را غنیمت شمارند و یا آینده ای است که آرزوی رسیدن به آن را دارند. انجام امور در بازه زمانی مشخص و مناسب مایه موفقیت و عزت است: قال معلی بن خنیس رآنی ابو عبدا… ( علیه السلام )، و قد تاخرت عن السوق فقال: اغد الی عزک ( وسائل الشیعه ج12 ص3 الحدیث 2 ).

طلب رزق در سحرگاهان و منع از شب کاری یکسره نیز از همین مقوله است:

…فبکرو فی طلب الرزق…. ( وسائل الشیعه ج12 ص12 الحدیث 8 )

من بات ساهرا فی کسب و لم یعط العین حقها ( ائو حظها ) من النوم فکسبه حرام ( وسائل الشیعه ج12 ص118 ).

حضرت در سخن دیگری ضرورت بهره گیری ازفرصت ها را یادآوری شده، می فرمایند: « هر کس فرصتی را به دست آورد و با این حال منتظر فرصت بهتری باشد، روزگار آن فرصت به دست آمده را از دستش خواهد گرفت؛ زیرا عادت روزگار سلب فرصت ها و رسم زمانه از بین بردن موقعیت هاست. ( همان، ص 381 )

 

ب ) تخصیص در افق زمانی درون نسلی

حضرت با بیان جمله پرمغز “ضمن لمن اقتصد ان لا یفتقر” ( الکافی ج4 ص 52 )، درواقع چه در نحوه مصرف و خرج، چه در پس انداز و چه در بکارگیری منابع و فرصت های در اختیار، ضمامت می فرمایند که اگر اقتصاد رعایت شود، فقرا سراغ فرد یا جامعه نرود، از مهمترین موارد تدبیر و تقدیر در امر معیشت و اقتصاد مورد نظر حضرت که در روایت فوق مطرح شد، عبارت است از تخصیص بین زمانی(2) منابع از سوی فرد در طول حیاتش و تصمیم گیری بین مصرف حال و مصرف آینده.

امام صادق ( علیه السلام ) فرمود: « لا خیر فیمن لا یجب جمع المال من حلال یکف به وجهه و یقضی به دینه و یصل به رحمه؛ ( الکافی، ج5، ص 72 ) کسی که از راه حلال و به انگیزه حفظ آبرو و ادای قرض و رسیدگی به خانواده و فامیل جمع مال را دوست نداشته باشد، در او هیچ گونه خیری نیست ».

آن حضرت می فرمود: از نزدیک ترین یاران پیامبر ( صل الله علیه و آله و سلم ) که شما آنها را به فضل و زهد و تقوا می شناسید، سلمان و ابوذر هستند. شیوه سلمان چنین بود که هرگاه سهمیه سالانه اش را از بیت المال دریافت می کرد، مخارج یک سالش را ذخیره می نمود تا زمانی که در سال آینده نوبت سهمیه اش برسد. به او اعتراض کردند که تو با این همه زهد و تقوا در فکر ذخیره آینده ات هستی! شاید امروز و فردا مرگ تو برسد! ای انسانهای جاهل! شما از این نکته غفلت می کنید که نفس انسان اگر به مقدار کافی وسیله زندگی نداشته باشد، در اطاعت حق کندی و کوتاهی می کند و نشاط و نیروی خود را در راه حق از دست می دهد؛ ولی همین قدر که به اندازه نیازش وسیله و مال دنیا فراهم شد با اطمینان و آرامش بیشتری به اطاعت حق می پردازد. ( وسائل الشیعه، ج17، ص435 )

 

ج ) تخصیص در افق زمانی بین نسلی

مساله تخصیص فقط به افق درون نسلی محدود نمی شود بلکه افق بین نسلی را نیز در می نوردد. علم اقتصاد در دهه های اخیر نسبت به اهمیت توجهات بین نسلی بویژه در مساله انرژی و محیط زیست، علاقمند شده است. اما این مهم در اندیشه دینی سابقه ای طولانی دارد. در خصوص مالکیت منابع طبیعی چون نفت سوالی از حضرت می شود. ایشان می فرمایند: ان هذه کلها ذخائر ذخرت للانسان. ( توحید مفضل )

البته ابزارهای تخصیص بین نسلی در گفتمان دینی به این موارد محدود نیست. مصادیق زیر از جمله مهمترین این ابزارها محسوب می شوند.

 

ارث

ارث یکی از ابزارهای تخصیص بین نسلی منابع و همچنین توزیع بین نسلی منابع و ثروت در اسلام است. در حالی که هستند جریانات فکری اروپایی که ارث را دزدید می دانند(3)، دین اسلام ارث و جایگاه توزیعی و انگیزشی آن را قرن ها پیش شناخته و بدان صحه نهاده است. موارد زیر از جمله مواردی است که حضرت در آنها به مساله ارث اشاره فرموده اند.

کان رسول الله ( صل الله علیه و آله و سلم ) فیقول …. و من ترک مالا فللوارث…. ( وسائل الشیعه ج17 ص551 )

من مات و ترک دنیا فعلینا دینه و الینا عیاله و من مات و ترک مالا فلورثته ( پیشین )

 

وقف

وقف نیز یکی از ابزارهای تخصیص و توزیع بین نسلی منابع در اسلام است. احکام و روایات مربوط به وقف در کتاب های فقهی به تفصیل آورده شده اند و در سیره معصومین ( علیه السلام ) نیز بدان عمل شده است. خود آن حضرت نیز موقوفه هایی داشته است که از وقفنامه امام هفتم ( علیه السلام ) این مطلب به خوبی استفاده می شود. مرحوم کلینی در اصول کافی می نویسد یزید بن سلیط می گوید: امام هفتم موسی بن جعفر ( علیه السلام ) وصیت فرمود و ده نفر را گواه گرفت… تا آن جا که می نویسد… امام وصیت کرد تولید ثلث موقوفه پدرم ( امام صادق ( علیه السلام ) و ثلث خودم نیز با او ( فرزند امام هفتم ( علیه السلام ) است. ) از این که حضرت فرمود: تولیت ثلث موقوفه پدرم، معلوم می شود که امام صادق ( علیه السلام ) هم موقوفه هایی داشته است. ( اصول کافی/ ج1/ ص 253-156/ حدیث 15 )

امام صادق ( علیه السلام ) در اهمیت وقف که یکی از سنت های حسنه و صدقه جاریه محسوب می شود می فرمودند: هیچ پاداشی انسان را بعد از مرگ تعقیب نمی کند مگر در سه مورد: صدقه ای که در زمان حیات بدهد؛ این صدقه پس از مرگش تا روز قیامت به عنوان صدقه موقوفه جریان پیدا کند. یا سنتی نیکو بنیان نهد که خود به آن عمل کرده دیگران نیز عمل کنند یا فرزندی که برای او طلب مغفرت نماید. ( منبع: فصلنامه حصون )

 

د ) تخصیص منابع برای افق زمانی بعد از این دنیا

حضرت به ملاحظات مربوط به انتفاع بعد از این دنیا افراد نیز توجه داشته و انسان ها را به آن سفارش می کنند. می فرمایند:

شش چیز است که شخص مومن پس ازمرگش از آن بهره مند خواهد شد:

  1. فرزند صالحی که برای او طلب آمرزش کند؛
  2. قرآنی که از او باشد و مورد استفاده قرار گیرد؛
  3. درختی که می نشاند؛
  4. چاه آبی که احداث می نماید؛
  5. چشمه آبی که در راه خدا جاری می کند؛
  6. سنت و روش نیکی که پس از او مردم به آن عمل می کنند. ( قال ابوعبدالله ( علیه السلام ): سته تلحق المومن بعد موته: ولد یستغفر له، و مصحف یخلفه و غرس یغرسه، و قلیب یحفره، و صدقه یجربها و سنه یوخذ بها من بعده/ وسائل الشیعه/ همان/ ص 293/ حدیث 5/ و من لا یحضره الفقیه/ ج4/ ص 182/ باب الوقف و الصدقه/ حدیث 637 )(4)

جالب اینکه روش های پیشنهادی حضرت نه تنها به مساله تخصیص منابع جهت افق زمانی بعد از این دنیا، اشاره دارند بلکه چهار مورد از اقدامات مزبور خود اساسا عملی اقتصادی محسوب می شوند.

 

ه ) تخصیص در بخش حقیقی و نه اسمی اقتصاد

کلیه موارد وارده از حضرت در باب مساله ربا، حرمت شدید این حرام و مسائل دیگر باب ربا، همه و همه از منظر یک متخصص اقتصاد پولی ناظر بر یک دوگان مهم و بنیادین در هستی شناسی اقتصادی اسلام می باشد که اسلام با اعلام حرمت را در نظر دارد که منابع مالی و سرمایه ای و بویژه ربا را از ورود به بخش اسمی اقتصاد بر حذر دارد. با توجه به کثرت این قبیل احادیث از حضرت فقط به چند مورد اشاره می کنیم:

إنه لو کانَ الربا حلالاً لَتَرَکَ الناسُ التجاراتِ و ما یَحتاجونَ إلَیهِ.

عن هشام بن سالم عن أبی عبدالله ( علیه السلام ) قال: سألته عن الرجل یأکل الربا و هو یری أنه له حلال قال: لا ( الکافی باب الربا )

عن أبی عبدالله ( علیه السلام ) قال: الربا رباء ان ربا یؤکل و ربا لا یؤکل فأما الذی یؤکل فهدیتک إلی الرجل تطلب و منه الثواب أفضل منها فذلک الربا الذی یؤکل و هو قوله عزوجل: “و ما أتیتم من ربا لیربوا فی أموال الناس فلا یربوا عند الله ( 1 )” و أما الذی لا یؤکل فهو الربا الذی نهی الله عزوجل عنه و أوعد علیه النار. ( پیشین )

قال أبو عبدالله ( علیه السلام ): کل ربا أکله الناس بجهاله ثم تابوا فإنه یقبل منهم إذا عرف منهم التوبه و قال: لو أن رجلا ورث من أبیه مالا و قد عرف أن فی ذلک المال ربا ولکن قد اختلط فی التجاره بغیره حلال کان حلالا طیبا فلیأکله و إن عرف منه شیئا أنه ربا فلیأخذ رأس ماله و لیرد الربا، و أیما رجل أفاد مالا کثیرا قد أکثر فیه من الربا فجهل ذلک ثم عرفه بعد فأراد أن ینزعه فیما مضی فله ویدعه فیما یستأنف. ( پیشین )

 

و ) کالاهای خصوصی

در زمینه تخصیص منابع مولد جهت تولید کالاهای خصوصی معروف و مالوف است که یک نظام معرفتی اقتصادی باید به چهار سوال پاسخ دهد. چه کالایی چگونه به چه میزان و برای چه کسی تولید شود؟ راهبرد حضرت در پاسخ به این سوالات را به دو گونه می بینیم. اول خطوط و مرزهای سلبی و ایجابی عرصه ی مقبول و مطلوب ترسیم می شود و در درون این مرزها منطقه الفراغی معرفی می شود که انسان خود با زحمت و تلاش عقلی به پاسخ های مطلوب دست یابد. دوم و در درون این مجموعه انتخاب های ممکن آرایشی از تعاملات و انگیزه ها را مطرح می سازند تا با حداقل هزینه های معاملاتی و مبادلاتی انتخاب بهینه شناخته و اتخاذ شود. لذا مفهوم بهینگی و شروط لازم و کافی برای بهینه بودن این تخصیص با عنایت بر مبادی مابعدالطبیعی مزبور در بند ( 1-3 ) و مبانی نظام اقتصادی بند ( 3-2 ) که شرح آنها رفت تعریف می شود. نظر به اختصار جمع بندی این بخش را به خواننده دقیق و فهیم می سپرم.

 

ز ) کالاهای شبه عمومی(5)

در اقتصاد کالای شبه عمومی کالایی است که رقابت پذیر بوده و البته مصرف یک فرد از آن، از مصرف افراد دیگر مانع نمی شود. مثل جنگل، ماهیان دریا، منابع طبیعی تجدید شونده، مراتع، زمین های موات و … . در اندیشه شیعی با اختلاف نظراتی که در باب مصادیق انفال در بین فقها است، از این کالاها به مباحات و مشترکات یاد شده که موضوع احیاء یا حیازت ( البته در چارچوب نظر دولت ) قرار می گیرند. قاعده دستیابی بدانها هم طبق فرموده معصومین ( علیه السلام ) و سیره عقلا من سبق است. امام صادق از امیرالمومنین ( علیه السلام ) نقل می فرمایند که حضرت در باب دستفروشان بازار و جایی که اشغال می کردند می فرمایند: سوق المومنین مسجدهم.

نظر اسلام در باب تعامل بین مومنین در مساله آب و زمین، از موارد ورود حضرت در کالاهای شبه عمومی است: قضی رسول الله ( صل الله علیه و آله و سلم ) بین اهل المدینه فی مشارب النخل انه لایمنع نفع الشی، و قضی بین اهل البادیه انه لایمنع فضل ماء لیمنع فضل کلاء، فقال لا ضرر و لا ضرار ( وسائل الشیعه ج17 ص333 ).

در صحیح سعید اعزج از امام صادق ( علیه السلام ) آمده است که از حضرت درباره فردی سوال شد که در قناتی با گروهی شریک بود و سهم آب داشت، ولی زمانی از مصرف آب بی نیاز شد: آیا می تواند سهم خود را بفروشد؟ حضرت فرمودند: « نعم ان شاء باعه بورق، و ان شاء بکیل حنطه »؛ آری، می تواند به سکه یا در مقابل کیل گندم بفروشد.

از امام صادق ( علیه السلام ) درباره زمین های عراق پرسیده می شود. حضرت می فرماید: هو لجمیع المسلمین، لمن هو الیوم و لمن یدخل فی الاسلام بعد الیوم و لمن لم یخلق بعد.

مواردی از احادیث مرتبط را نیز در باب سرقت می یابیم.

عن الصادق ( علیه السلام ) انه قال النبی ( صل الله علیه و آله و سلم ) « لا قطع علی من سرق الحجاره یعنی الرخام و اشباح ذلک » امام صادق ( علیه السلام ) از پیغمبر نقل می کنند که فرمود کسی که حجاره را سرقت کند قطع ید ندارد بعد خودشان تفسیر می کنند که مراد از حجاره همان رخام و سنگهای سفید رنگ و مرمر است. ( وسائل الشیعه، ج28، ص286 )

 

ح ) کالاهای عمومی(6)

در اقتصاد کالای عمومی کالایی است که رقابت پذیر نبوده و مصرف یک فرد از آن، از مصرف افراد دیگر مانع نمی شود. همین خاصیت عدم تمانع(7) موجب می شود تا افراد معمولی و بخش خصوصی، معمولا تمایلی برای تولید آن نداشته باشند. مثال های این نوع از کالا عبارتند از مواردی چون امنیت عمومی، دفاع نظامی، هوا و … . با نگاهی به فرمایشات حضرت در می یابیم که ایشان با انگیزه های غیر مادی و انسانی ابتدا سعی برای ندارند تا تولید داوطلبانه چنین کالاهایی را در بین مومنان رواج دهند. البته دولت را نیز در اقدام مستقیم یا غیر مستقیم جهت فراهم شدن این کالاها مکلف می شمرند.

 

ط ) ریسک و عدم قطعیت

نحوه رفتار در ریسک و مدیریت ریسک در تعاملات بشری از سوالات مهم در حوزه تخصیص است. در این زمینه نیز حضرت صادق ( علیه السلام ) را آگاه به مساله می یابیم. پنج مثال ذیل نمونه ای از این توجه است. در مورد اول به یک تکلیف از شوون حاکمیتی بر می خوریم که دولت اسلامی را حسب سیره امیر المومنین ( علیه السلام )، موظف به تضمین پرداخت دیون اقتصادی ( نه دنیوی غیر اقتصادی مسرفانه ) می کند:

ان علینا کان یقول یعطی المستدینین من الصدقه و الزکاه دینهم کل ما بلغ اذا استدانوا فی غیر سرف ( وسائل الشیعه ج6 ص180 ).

مورد دوم، در موردی است که شخصی در مقابل انجام عملی، اشتراط پرداخت طعام و پارچه می کند، و در این میان قیمت ها نوسان ( به نقصان یا زیادت ) پیدا می کند، و حضرت به لزوم جبران ریسک ناشی از نوسانات قیمتی بازار رأی می دهند و می فرمایند: یحتسب له بسعر یوم سارطه فیه ان شاء ( وسائل الشیعه ج12 ص402 ).

مورد سوم، در هر گونه تعاملات انسانی، نسبت به فرد ریسک طلب و مخاطره جو(8) با فتوایی یک مدیریت انگیزه منفی (9) طرح می کند:

فی الرجل یعطی الرجل مالا مضاربه فیخالف ما شرط علیه؟ قال ( علیه السلام ): هو ضامن و الربح بینهما ( وسائل الشیعه ج13 ص181 ).

مورد چهارم در خصوص ضمانت عاملان است. چرا که فرد در مقام عمل باید از آرامش و تامین خاطر لازم برخوردار باشد. حضرت درواقع به عامل را مادامیکه از مجاری صحیح و تخصصی عامل شناخته شده است، امین جامعه می دانند و می فرمایند:

علی نحو من العامل، ان کان مامونا فلیس علیه شیء و ان کان غیر مامون فهو ضامن ( وسائل الشیعه ج13 ص274 ).

سالته عن الصباغ و القصار؟ فقال “لیس یضمنان”. ( همان )

مورد چهارم، ید امانی است. اسلام با قبول مساله ید امانی در تعاملات طببیعی انسان ها، قاعده بازی را در جامعه استوار ساخته که همه انواع ریسک های سیستماتیک علیه کارگزاران خرد و کلان جامعه را پوشش دهد و مدیریت کند.

لا غرم علی مستعیر عاریه اذا هلکت او سرقت او ضاعت اذا کان المستعیر مامونا ( وسائل الشیعه ج13 ص237 ).

پنجم، نگاه حضرت در گره زدن مساله ریسک با درآمد است. گو اینکه درآمد قطعی و بی چون و چرا مشکوک بوده و مقبول اسلام نیست. در روایت زیر حضرت معامله ای با ماحصل غیر قطعی قوبل دارند ولی معامله ای مشابه با ماحصل قطعی و تضمینی را رد می فرمایند:

عن الحلبی قال: قلت لابی عبدالله ( علیه السلام ): أتقبل الارض بالثلث أو الربع فاقبلها بالنصف قال: لا بأس به، قلت: فأتقبلها بألف درهم فأقبلها بألفین؟ قال: لایجوز، قلت: کیف جاز الاول و لم یجز الثانی؟ قال: لان هذا مضمون و ذلک غیر مضمون. ( التهذیب ج2 ص 173 )

 

2-4-3 ) تولید

تولید از کارکردهای مهم هر اقتصاد است. در روایت مفصلی از امام صادق ( علیه السلام ) آمده است که در تولید باید چهار اصل رعایت شود: اصل احتیاج عمومی، اصل سودمندی عمومی، اصل قوام اجتماعی، و اصل پاسخگویی به نیازمندیهای عمومی توده ها. ( الحیاه، محمد رضا حکیمی، ج6، ص 264 )

حضرت صادق ( علیه السلام ) پیروان خود را همواره به انتخاب کسب های حلال و مورد نیاز جامعه توصیه می نمود و در موارد مختلف به همه انواع کسب ها و گونه های درآمد زایی توصیه فرموده اند.

 

الف ) باغداری و کشاورزی

ایشان در تفسیر آیه « وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ‌ » ( ابراهیم/12 ) فرمود: « بارزترین مصداق انسان های متوکل دهقانان و کشاورزان هستند. » ( وسائل الشیعه، ج17، ص42 )

ابن هارون واسطی می گوید: روزی از امام صادق ( علیه السلام ) در مورد دهقانان و زراعین پرسیدم. امام فرمود: « برزگران گنجینه الهی در روی زمین هستند. » سپس اضافه کرد: « و ما فی الاعمال شیء احب الی الله من الزراعه و ما بعث نبیا الا زراعا الا ادریس فانه کان خیاطا؛ ( همان ) از میان کارها چیزی در نزد خداوند محبوب تر از کشاورزی نیست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر اینکه کشاورز بود، به جز ادریس که خیاط بود. »

در اهمیت و جایگاه کشاورزی نیز می فرمایند: الکیمیاء الاکبر الزراعه ( وسائل الشیعه ج13 ص194 )

امام صادق ( علیه السلام ) نه تنها مسلمانان را به کشاورزی و درختکاری ترغیب می کرد، بلکه خود نیز عملا به این کار اقدام می نمود.

ابو عمرو شیبانی می گوید: روزی امام صادق ( علیه السلام ) را مشاهده کردم که در یکی از باغهای خود لباس کار پوشیده و بیل به دست گرفته و مشغول فعالیت است. آن حضرت چنان با جان و دل کار می کرد که بدن مبارکش خیس عرق بود. پیش رفتم و عرضه داشتم: جانم به فدایت، اجازه بفرمایید من به جای شما بیل بزنم و این کار سخت را انجام دهم. امام از پذیرش پیشنهاد من امتناع کرده و فرمود: « انی احب ان یتاذی الرجل بحر الشمس فی طلب المعیشه؛ ( وسائل الشیعه ، ج17، ص39 ) دوست دارم انسان برای به دست آوردن درآمد حلال در مقابل آفتاب آزرده شود. »

 

ب ) بازرگانی و تجارت

از دیگر مشاغلی که امام صادق ( علیه السلام ) به آن تاکید می کند، تجارت و معاملات حلال می باشد. آن جناب بر این باور بود که تجارت بهره های سرشار اقتصادی دارد کل ما افتتح الرجل به الرزق فهو تجاره ( الهادی ص 471 )، و بدین ترتیب بر اهمیت اقتصادی و ارز افزوده خدمات اشاره می فرمایند. …. ان تسعه اعشار الرزق فی التجاره ( التهذیب ج7 ص3 ).

همچنین تجارت را موجب زیادی عقل و افزایش قدرت اندیشه و تفکر و تدبیر و تجربه معرفی می کنند. بدین جهت می فرمود:

« التجاره تزید فی العقل؛ ( وسائل الشیعه، ج17، ص17 ) داد و ستد موجب افزایش نیروی عقلانی است.

یا ترک التجاره ینقص العقل ( الفقیه ج3 ص 119 )

لا تترک التجاره فان ترکها مذهبه للعقل ( وسائل الشیعه ج12 ص 5 )

اسباط بن سالم گفته است: روزی به حضور امام صادق ( علیه السلام ) شرفیاب شدم، آن حضرت پرسید: عمر بن مسلم چه می کند؟ گفتم: حالش خوب است، اما دیگر تجارت نمی کند. امام ( علیه السلام ) فرمود: ترک تجارت کار شیطانی است- این جمله را سه بار تکرار کرد- آنگاه حضرت ادامه داد: رسول خدا ( صل الله علیه و آله و سلم ) با کاروانی که از شام می آمد معامله می کرد و با بخشی از درآمد آن معامله قرض های خود را ادا می کرد و بخش دیگر را در میان نیازمندان فامیل تقسیم می نمود. اما در ادامه فرمود: خداوند در مورد تاجران خداجو و با تقوا می فرماید: « رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله »؛(25) « مردانی که داد و ستد و معامله، آنان را از یاد خدا غافل نمی کند. » ( وسائل الشیعه ج17 ص14 و 15 ).

 

3-4-3 ) مصرف

از حضرت امام جعفر صادق ( علیه السلام ) در باب مصرف، یک گونه شناسی گسترده و جامع از مصارف سراغ داریم که مشتمل بر بیست و چهارگونه از مصرف است:

* مصارف شخصی ( 7 مورد شامل خوردنی ها، نوشیدنی ها، پوشیدنی ها، خدمات مورد نیاز، مخارج ازدواج و زندگی زناشویی، هزینه های حفظ و نگهداری و ابزار آلات )

* مصارف سایرینی واجب بر ما ( 5 مورد شامل مخارج، پدر، مادر، فرزندان، همسر و خادمان )

* مصارف دینی ( 3 مورد شامل زکات، حج و جهاد )

* مصارف ارحام و مومنین ( 5 مورد شامل صله ارحام به بزرگان خانواده، نزدیکان، مومنین، صدقات و مبرات و آزادی افراد در بند )

* مصارف مالی اصطناع معروف ( 4 مورد شامل قضای دین، رد عاریت، ادای دین )

أما الوجوه التی فیها إخراج الأموال فی جمیع وجوه الحلال المفترض علیهم و وجوه النوافل کلها فأربعه و عشرون وجها منها سبعه وجوه علی خاصه نفسه و خمسه وجوه علی من تلزمه نفسه و ثلاثه وجوه مما تلزمه فیها من وجوه الدین و خمسه وجوه مما تلزمه فیها من وجوه الصلات و أربعه أوجه مما تلزمه فیها النفقه من وجوه اصطناع المعروف فأما الوجوه التی تلزمه فیها النفقه علی خاصه نفسه فهی مطعمه و مشربه و ملبسه و منکحه و مخدمه و عطاؤه فیما یحتاج إلیه من الأجراء علی مرمه متاعه أو حمله أو حفظه و شیء یحتاج إلیه من نحو منزله أو آله من الآلات یستعین بها علی خوائجه و أما الوجوه الخمس التی تجب علیه النفقه لمن تلزمه نفسه فعلی والده و والدیه و امرأته و مملوکه لازم له ذلک فی حال العسر و الیسر و أما الوجوه الثلاثه المفروضه من وجوه الدین فالزکاه المفروضه الواجبه فی کل عام و الحج المفروض و الجهاد فی أبانه و زمانه و أما الوجوه الخمس من وجوه الصلات النوافل فصله من فوقه وصله القرابه وصله المؤمنین و التنفل فی وجوه الصدقه و البر و العتق و أما الوجوه الأربع فقضاء الدین و العاریه و القرض و إقراء الضیف واجبات فی السنه.

سپس حضرت به توضیح تفصیلی یکی از 24 مورد ( مواردی که خوردن آنها برای انسان حلال است ) می پردازند:

سپس در ادامه این روایت طولانی به مواردی از گوشت ها، سایر اطعمه، اشربه محصولاتی زراعی و البسه می پردازند، که فصل کاملی از موضوعات مصرف و حدود آن را تعیین می فرمایند.

در مساله مصرف مهمترین حد، اجتناب از اسراف است. امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید: « ان السرف یورث الفقرو ان القصد یورث الغنی ( من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 174 ) اسراف موجب فقر و میانه روی سبب توانایی می شود.

از جمله آموزه های سیره معصومین ( علیه السلام ) ایناست که انسان تولید و انفاق زیاد داشته باشد ولی در مصرف شخصی به حداقل قناعت نماید. « المؤمن حسن المعونه، خفیف المؤونه، ( وسائل الشیعه، ج 15، ص193 ) روحیه تولید و تلاش در سیره آن بزرگواران چنان است که تولید را برای ارتقای سطح معیشت مردم می خواستند. آنان با تولید بیش تر کم ترین استفاده شخصی را می نمودند. چنانکه امام صادق ( علیه السلام ) فرمود: « سوگند به آفریدگار جهان که او [امام علی ( علیه السلام )] برای جلب خشنودی خداوند، هزار برده را آزاد نمود، بگونه ای که در راه آزادی آنان، دستان او تاول برآورد ». ( الکافی، ج 8، ص 165، ح 175 )

در یکی از گفتمان های مربوط به این موضوع آمده است که روزی سفیان ثوری با لحن اعتراض آمیزی به امام صادق ( علیه السلام ) گفت: « شما از علی بن ابی طالب می گویید که لباس خشن می پوشید در حالیکه خود از انواع لباس های « قوهی » و « مروی » ( دو نوع لباس گرانبها ) بر تن نموده اید ( پس چگونه است که رفتار شما غیر از رفتار امیرالمؤمنین است ). اما در پاسخ فرمود: وای بر تو! علی بن ابی طالب در زمان تنگنایی زندگی می کرد، ( و اکنون زمان وفور نعمت است ) و هنگامیکه اقتصاد زمانه شکوفا شود، نیکان آن زمان به استفاده از نعمت های خداوند اولی هستند. » ( مکارم الاخلاق، ج1، ص 218، ح462 )

 

4-4-3 ) تثبیت و امنیت اقتصادی

ثبات و امنیت اقتصادی برای همه عقلا امری مطلوب و پسندیده است و همگان نقش و اهمیت آن را در رشد و بالندگی فردی و اجتماعی می دانند. حضرت نیز در این روایت به اهمیت و لزوم آرامش خاطر اقتصادی اشاره می فرمایند:

ایشان به غلامش، مصادف، چنین دستور می دهد: مکانی پر درخت و یا ملک ثابت و غیر منقولی به دست آور! چرا که هر گاه برای شخصی حادثه ای یا مصیبتی رخ نماید و احساس کند که برای تامین خانواده خود پشتوانه ای دارد، روح [ و جانش ] راحت تر خواهد بود. اتخذ عقده ضیعه فان الرجل اذا نزلت به النازله او المصیبه فذکر ان وراء ظهره ما یقیم عیاله کان اسخی لنفسه. ( الکافی، ج5، ص 92 )

 

5-4-3 ) رشد اقتصادی

اسلام برای رشد اقتصادی و پیشرفت مالی و مادی برنامه داشته و بطور مستقیم و غیر مستقیم بر آن تاکید دارد. امام صادق ( علیه السلام ) که خود از جانب کسانی به دلیل ثروت زیاد مورد انتقاد قرار گرفته بود با استناد به چهره انسانی ثروت امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) در پاسخ چنین فرمود:

« این امر [ ثروت زیاد ] مرا ناراحت نمی کند. چرا که روزی امیر المؤمنین ( علیه السلام ) بر گروهی از قریش عبور کرد در حالی که پیراهن کهنه ای به تن داشت، آنان با مشاهده ظاهر آن حضرت گفتند، علی تهیدست گردیده است. این سخن آنها به گوش امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) رسید، پس به تولی صدقات خود دستور داد که محصولات خرمای او را جمع کرده و به کسی چیزی نفرستد و آنها را انباشته سازد، سپس به او دستور داد که آنها را به تدریج بفروش و تبدیل به پول کن و در انبار خرما روی هم جمع کرده و روی آنها را با خرما بپوشان به گونه ای که دیده نشود و به کسی که مسئول این کار بود فرمود: هرگاه من طلب خرما نمودم، بالا برو و به مال نگاه کن و با پایت به آن بزن گویا که کاری به پول ها نداری تا اینکه آنها را پخش کنی. سپس سراغ چند نفر از آنها فرستاد و دعوتشان کرد، و در حضور آنها خرما طلب نمود، پس آنگاه که آن شخص بالا رفت و با ضرب پا، پول ها را پخش نمود، آنها با تعجب گفتند: یا ابا الحسن این چیست؟ امام فرمود: این مال کسی است که مالی ندارد! سپس نسبت به آن مال دستور داد و فرمود: نگاه کنید اهل هر خانه ای که قبلا برایشان می فرستادیم، سهمش را حساب کنید و برایش بفرستید. ( الکافی، ج6، ص 439 )

در روایت مشابهی که از ابی بصیر نقل شده پول حاصل از فروش محصولات در این ماجرا، صد هزار درهم ذکر شده است. ( همان، ج6، ص 440 )

امام صادق ( علیه السلام ) در باب عوامل پیشرفت نظری دارند که با آخرین نظریه های رشد و توسعه نه تنها همخوانی دارد بلکه تقسیم بندی جدید و نویی را در آن می توان یافت که در بخش سرمایه های انسانی و اجتماعی، شرح آنها رفت. تاکید بر این سرمایه ها و همچین سرمایه های انسانی تاکید بر ضرورت ایجاد زیر ساخت های سیاسی فرهنگی، اجتماعی، دینی و بهداشت و سلامت است.

 

3-5 ) سنجش و ارزیابی اقتصادی

در باب اهمیت اندازه گیری های مطرح در فعالیت ها و معاملات اقتصادی حضرت می فرمایند: “ان فیکم حصلتین هلک بهما من قبلکم من الامم… المکیال و المیزان” ( وسائل الشیعه ج12 ص291 )

همچنین با چند روایت زیر به لزوم اطمینان از پر شدن پیمانه اندازه گیر ی و عدم کم فروشی در حوزه مناسبات خرد توجه دارند:

لا یکون الوفاء حتی یمیل المیزان ( التهذیب ج7 ص11 ).

لا یکون الوفاء حتی یرجح ( همان ص 12 ).

امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید: امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) بر کنیزکی می گذشت که در حال خرید گوشت از قصاب بود، زن در هنگام توزین به قصاب گفت مقداری بیفزا. حضرت فرمود: بیفزا همانا این افزودن نعمت را بیشتر می کند. ( کافی، ج5، ص 152 )

امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید: پیامبر اکرم ( صل الله علیه و آله و سلم ) بر توزین دقیق پای می فشرد و بر آن اصرار می ورزید به گونه ای که حضرت با این تأکیدات و مراقبت ها توانست مردم مدینه را که قبل از ورود پیامبر ( صل الله علیه و آله و سلم ) بدترین مردم از جهت توزین بودند را به مردمی مقید به توزین دقیق مبدل سازد. به جهت همین شیوه نامطلوبشان در توزین بود که اولین سوره ای که در مدینه نازل شد سوره ی مطففین بود که با جمله ی وای بر کم فروشان آغاز شد. ( طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج20، ص2 )

تاکیدات مزبور را قطعا به حوزه مناسبات کلان اقتصادی نیز می توان تسری داد.

 

6-3 ) تدبیر، تمشیت و سیاست گذاری اقتصادی

ششمین بخش هر معرفت اقتصادی به مدیریت و سیاست کردن شوونات اقتصادی توجه دارد. در واقع در این بخش با درک و شناسایی شکاف وضعیت موجود از مطلوب سعی می شود تا با اتخاذ روش ها راهکارها و ابزارهای سیاستی به شرایط بهتر و مطلوب بیش از پیش نزدیک شویم. تمشیت امور اقتصادی فردی که امروزه از آن به مالیه شخصی(10) نیز یاد می شود مدیریت اقتصاد خانواده و سیاست گذاری کلان اقتصادی سه حوزه کاربردی از دانش عملی اقتصاد محسوب می شوند.

 

1-6-3 ) مالیه شخصی

یک نکته خیلی مهم در بررسی سیره اقتصادی معصومین ( علیه السلام ) این است که قول و فعل ایشان نه تنها در مقام یک هادی و راهبر و معلم برای بشریت معنادار است بلکه باید به این نکته نیز توجه داشت که ایشان با توجه به شرایط سخت و نامطلوب سیاسی و محرومیت های مختلف سیاسی و اجتماعی که متوجه معیشتی و اقتصادی ایفای نقش کنند. بنحوی که وقتی به شرایط اقتصادی نابسامانی که متوجه ایشان بود دقت می شود در می یابیم که این بزرگواران در مواجهه با مشکلات معیشتی خود افراد تحت تکفل خود ( شامل خانواده و فرزندان، خانواده شهدا و زندانیان از شیعیانی که دچار خشم و فشار خلفای جور بودند، فقرای مدینه و افرادی که از نقاط دور به محضر امام ( علیه السلام ) رسیده و تقاضای کمک مالی می نمودند ) کارنامه خوبی دارند. امام صادق ( علیه السلام ) اوضاع مالی و معیشتی امام باقر ( علیه السلام ) را این گونه بازگو می کند:

« پدرم از نظر مالی، در وضع و شرایط خوبی نبود؛ مخارج سنگینی از عائله ای بسیار را اداره می کرد. »(11)

همچنین موارد متعددی از فرمایشات حضرت ناظر بر توصیه های اقتصادی ایشان برای مالیه شخصی افراد و راهبردهای مالی حفظ و تامین ثروت است. بطور مثال در این سه روایت زیر حضرت به خرید زمین و مستغلات توصیه می فرمایند:

مشتری العقار مرزوق و بائع العقار ممحوق ( وسائل الشیعه ج12 ص45 )

ما یخلف الرجل بعده شیئا اشد علیه من المالی الصامت بعد زراره می پرسد کیف یصنع به، قال: یجعله فی الحائط و البستان و الدار ( وسائل الشیعه ج12 ص44 )

عن أبان بن عثمان قال: دعانی جعفر ( علیه السلام ) فقال: باع فلان أرضه؟ فقلت: نعم، قال: مکتوب فی التوراه أنه من باع أرضا أو ماء و لم یضعه فی أرض او ماء ذهب ثمنه محقا ( کافی باب شراء عقارات )

در دانش اقتصاد، منطق این فرمایش حضرت را می توان چنین تشریح کرد که دارایی هایی که در مقابل عوامل خطر و بی ثباتی اقتصادی مثل تورم، می توانند به مثابه ی پوششی عمل کنند ویژگی هایی چند دارند:

اول ) معمولاً کالاهایی غیر قابل بازتولید و با عرضه نسبتاً ثابت ( بی کشش ) هستند.

دوم ) لازم است یک بازار توسعه یافته خوبی داشته باشد تا حداقل پرمیوم لازم برای نقد شوندگی را فراهم کند.

سوم ) هزینه های مبادلاتی- معاملاتی و انتقال آنها، باید نسبتاً پایین باشد.

چهارم ) انتظارات تورمی پرکششی دارند.

عرضه بی کشش یعنی اینکه افزایش در قیمت، نمی تواند منجر به افزایش قابل توجه در عرضه آن کالا شود و لذا در بلند مدت، افزایش قیمت، تعدیل می شود. از سوی دیگر قیمت در کالاهای غیر قابل بازتولید، به هزینه های تولید گره نخورده اند بلکه ریشه در عوامل ذهنی دارند که با اخبار و شایعات راحت تر و بیشتر شیفت می کنند.

لذا در این قبیل کالاها، انتظارات، بیشتر کشش پذیرند و با افزایش انتظارات قیمتی، بطور خود بسنده و قابل توجهی انتظارات سود سرمایه ای(12) و نرخ های عایدی بالا می رود و حتی این فرآیند می تواند تداوم طولانی داشته باشد. مهمترین کالایی که در همه اعصار و نظام های اقتصادی واجد این شرایط چهارگانه باشد عبارت است از زمین و مستغلات، که در کلام حضرت با عنوان مال صامت نامیده شد و دارنده ی آن را برخوردار از رزق.

 

2-6-3 ) مالیه خانواده

حضرت به مالیه خانواده توجه خاص داشتند و تاکیدات جدی در این زمینه از ایشان دیده می شود: الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله ( کافی ج5 ص88 ).

البته تمامی توصیه های مالی و اقتصادی به افراد را که در بخش های قبلی این نوشته بدانها اشاره کردیم محدود به خود فرد نیست بلکه خانواده وی را نیز در بر می گیرند. هرچند در مواردی به صراحت اسم نبرده شود. در مورد زیر مساله فرد و خانواده در کنار هم آمده اند:

من لم یستح من طلب المعاش خفت مونته و رخی باله و نعم عیاله ( بحار الانوار ج103 ص 7 ).

در اینجا روایتی نیز از ایشان را در باب لزوم نفقه خانواده و والدین ذکر می کنیم که از حضرت در مورد افراد واجب النفقه سوال شده است: سئل من الذی اجبر علیه و تلزمنی نفقته، قال: الوالدان و الولد و الزوجه ( وسائل الشیعه ج15 ص250 ).

البته عناوین اقتصادی ناظر بر حوزه خانواده بسیار بیش از اینهاست و موارد متعددی از روایات مذکور پیشین و دلالت های آنها در حوزه خانواده در موضوعات خرید و فروش کار پس انداز انفاق و … را در بر می گیرد.

 

3-6-3 ) مالیه عمومی و حکومتی

نگاه کلان، اجتماعی و حکومتی نیز در تمشیت و تدبیر اقتصادی از دید حضرت مغفول نیست. ایشان در نگرش اقتصاد سیاسی خود حیات و بقاء اسلام و مسلمین را منوط به این می دانند که قدرت مالی و اقتصادی از سوی حاکمان و مدیران کلان جامعه در مسیر درست بکار گرفته شود. می فرمایند:

ان من بقاء المسلمین و بقاء الاسلام ان تصیر الاموال عند من یعرف فیها الحق و یصنع المعروف و ان من فناء الاسلام و فناء المسلمین ان تصیر الاموال فی ایدی من لا یعرف فیها الحق و لا یصنع المعروف ( وسائل الشیعه جزء11 ص521 )

حسب اذعان به این ضرورت حضرت در روایات متعدد و زیادی به تمشیت امور عمومی و حکومتی می پردازند که هر یک از عناوین مربوطه موضوع یک کتاب مستقل در ادبیات فقهی شیعه بوده است. از آنجا که این مقاله صرفا در پی معرفی گستره اندیشه های اقتصادی حضرت می باشد لذا اوجه این است که فهرستی از عناوین عمومی و حکومتی اندیشه ایشان ارائه داده و در هر یک صرفا به یک روایت نمونه و منتخب بسنده کنیم.

 

الف ) اقتصاد سیاسی

حضرت اهمیت امر ولایت را در معایش انسان ها با روایت زیر مورد تأکید قرار می دهد:

عن الصادق ( علیه السلام ) أنه سئل من معایش العباد، فقال: جمیع المعایش کلها من وجوه المعاملات فیما بینهم مما یکون لهم فیه المکاسب أربع جهان(1)، و یکون منها حلال من جهه، حرام من جهه، فأول هذه الجهات الاربعه الولایه، ثم التجاره، ثم الصنعات تکون حلالا من جهه حراما من جهه، ثم الاجارات، و الفرض من الله علی العباد فی هذه المعاملات الدخول فی جهات الحلال،… فإحدی الجهتین من الولایه ولایه ولاه العدل الذین أمر الله بولایتیهم علی الناس، و الجهه الاخری ولایه ولاه الجور، فوجه الحلال من الولایه ولایه الوالی العادل، و ولایه ولاته بجهه ما أمر به الوالی العادل بلا زیاده و لا نقصان، فالولایه له و العمل معه و معونته و تقویته حلال محلل. و أما وجه الحرام منه الولایه فولایه الوالی الجائر و ولایه ولاته، فالعمل لهم و الکسب معهم بجهه الولایه لهم حرام محرم… فلذلک حرم العمل معهم و معونتهم و الکسب معهم إلا بجهه الضروره،…. .

قراردادن مساله ولایت در کنار تجارت و زراعت و …. معنایی جز تاکید بر جایگاه اقتصاد سیاسی سیاست گذاری عمومی و مدیریت نهادی ( تنظیم و آرایش قواعد بازی ) ندارد.

غیر مسأله حکومت، مسأله ارتباط با کشورهای غیر مسلمان نیز بخشی دیگر از اقتصاد سیاسی محسوب می شود. امام صادق ( علیه السلام ) فرمود: امیرالمومنین ( علیه السلام ) همواره می فرمود: مادامی که این امت لباس بیگانه نپوشد و از غذاها آنان استفاده نکند، همواره در خیر خواهد بود و هنگامی که چنین کند خداوند آنان را ذلیل خواهد کرد. » ( 98 ) قال الصادق ( علیه السلام ): « کان امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) یقول لا تزال هذه الامه بخیر مالک یلبسوا لباس العجم و یطعموا الطعمه العجم فاذا فعلوا ذبک ضربهما بالذل » ( برقی، ابی جعفر احمد بن محمد، المحاسن، ج2، ص 178، روایت 1504 و ص 222، روایت 1669 و بحار الانوار ج63، ص 323. )

 

ب ) مالکیت حکومتی

همانطور که در بخش مالکیت به اختصار اشاره شد، مالکیت در اسلام از یک دوگان خصوصی- عمومی به سه گان خصوصی- عمومی- حکومتی ارتقاء می یابد. حسب شکل گیری مفهوم مالکیت حکومتی، اموال حکومتی و منابع و مصارف آنها نیز مطرح می شود. در اندیشه شیعی مهمترین سر فصل اموال حکومتی و منابع مالی و اقتصادی حکومت اسلامی، عبارت است از مساله انفال. انفال به اموالی اطلاق می شود که به شخصیت حقوقی (13) پیامبر، ائمه اطهار و جانشینان آنان اختصاص دارد. تا حاکم شرعی، با استفاده از آنها به امور مسلمانان قیام کرده و به معایش آنها رسیدگی کند و نیازمندیهای اجتماع را برآورده سازد. مصادیق انفال ( با وجود مواردی از اختلاف نظر بین فقها(14) ) عبارتند از فیء، زمین های موات، رووس جبال، بطون اودیه و آجام، غنائم بلا اذن از کفار، ارث بلا وارث، معادن، دریاها و بیابان های لم یزرع و خمس. برخی از روایاتی که از حضرت صادق ( علیه السلام ) در باب انفال می یابیم عبارتند از:

نقل از امام صادق ( علیه السلام ) آمده است: الانفال مالم یوجف بخیل و لا رکاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بایدیهم و کل ارض خربه و بطون الادویه؛ ( وسائل الشیعه، ج6، باب 1، از ابواب الانفال، ح1، ص364. ) انفال عبارت است از زمینی که بدون تاخت و تاز ( جنگ ) و یا با صلح و یا با هدیه حاصل شود و نیز هر زمین خراب و شکم دره ها.

قال سألت ابا عبدالله ( علیه السلام ) عن الانفال فقال… و کل ارض لارب لها؛ ( همان ) اسحاق بن عمار می گوید: از امام صادق ( علیه السلام ) از انفال پرسیدم. آن حضرت فرمود: … هر زمینی که صاحب نداشته باشد.

قال ابو عبدالله ( علیه السلام ): قطائع الملکوک کلها للامام و لیس للناس فیها شیئ؛ ( وسائل الشیعه، ح6، ص366 ) امام صادق ( علیه السلام ) فرموده است: تمامی هدایای پادشاهان مال امام است و دیگران در آن حقی ندارند. »

صحیحه ابی الصباح است: « قال ابو عبدالله ( علیه السلام ) نخن قوم فرض الله طاعتنا لنا الانفال و لنا صفو المال؛ ( همان، باب 2، ح2، ص 373 ) امام صادق فرموده است: ما قومی هستیم که خداوند پیروی ما را واجب کرده است. انفال از آن ماست و نیز مالهای پسندیده از آن ماست. »

قال قلت لابی عبدالله ( علیه السلام ) اسدیه یبعثها الامام فیصیبون غنائم کیف تقسم قال: ان قاتلوا علیها مع امیر امره الامام علیه اخرج منها الخمس لله و للرسول و قسم بینهم اربعه اخماس و ان لم یکونوا قاتلوا علیها المشرکین کان کل ماغنموا للامام یجعله حیث احب؛ ( وسائل، ج6، باب 1 از ابواب الانفال، ح3، ص365 ).

از امام صادق درباره چگونگی تقسیم غنائم جنگی میان جنگجویانی که امام آنها را به جنگ فرستاده پرسیدم. آن حضرت فرمود: اگر با فرماندهی که امام او را فرستاده بجنگند یک پنجم غنائم از آن خدا و رسول او است و باقی میان آنها تقسیم می شود، و اگر جنگجویان بدون جنگ به غنائم دست یابند، تمام آن ملک امام است و به هر کیفیت صلاح بداند هزینه می کند.

از امام صادق ( علیه السلام ) در مورد انفال پرسیدم. آن حضرت فرمود « انفال عبارت است از هر زمینی که بی صاحب است و معادن نیز از انفال است. قال سألت ابا عبدالله ( علیه السلام ) عن الانفال فقال هی … و کل ارض لارب لها و المعادن منها. » ( وسائل الشیعه، ج6، باب از ابواب انفال، ح20، ص371 ).

 

ج ) سیاست های مالی ( شامل خمس، زکات و سایر ضرائب مالی )

همانطور که در بخش توزیع درآمد بحث شد اسلام از ابزارهای بازتوزیعی مالیاتی چون خمس و زکات برای توزیع عادلانه درآمد استفاده می کند و البته این قبیل اقدامات را به حوزه عمومی و مردمی محدود نمی کند بلکه دولت و حکومت اسلامی را در این زمینه مسوول و مجری معرفی می کند.

در خبر حکیم مؤذن بنی عبس یا بنی عیس آمده است: « قلت له ( أیک للإمام الصادق سلام الله علی: و اعلموت أنما غنمتم من شیء فأن لله خمسه و للرسول… قال سلام الله علیه: هی ( أی: الغنیمه ) و الله الذفاده یوماً بیوم؛(2) از امام صادق درباره آیه خمس: « وعلموا أنما غنمتم من شیء فأن لله خمسه و للرسول… » سؤال کردم. حضرت فرمودند: به خدا سوگند غنیمت همان منفعت و کسب روزانه است ».

 

د ) سیاست های توزیعی ( فقرزدایی، پرداخت های انتقالی و… )

حضرت در باب وظایف مالی دولت در قبال ضعفا و مساکین می فرمایند: یعول من لا حیله له ( وسائل الشیعه، ج6، ص365 )

عن زراره، قال: الإمام یجری و ینفل و یعطی ما شاء قبل أن تقع السهام ( وسائل الشیعه، کتاب الخمس، باب اول از ابواب انفال، حدیث2 )؛ امام قبل از تقسیم سهم غنایم اجرا می کند ( یعنی حق اجرا و تنفیذ دارد )، هدیه می دهد، و هرچه بخواهد از غنایم جنگی می بخشد.

همچنین، در روایتی از امام صادق ( علیه السلام ) آمده است ( عاملی، ج18، ص 337 ): « الامام ینقضی عن المؤمنین الدیون ماخلا مهور النسائ » ( امام [ولی مسلمین] دیون مؤمنان را به غیر از مهر زنان می پردازد. )

 

پی نوشت ها :

 

1- Intra- generational & inter- generational horizon of time.

2- Intertemporal allocation.

3- بطور مثال جریانات فکری سوسیالیستی متاثر از پرودن.

4- این روایت بنحو دیگری نیز روایت شده است: سنت خصال ینتفع بها المومن من بعد موته: ولد صالح یستغفر له، و مصحف یقرا منه، و قلیب یحفره، و غرس یغرسه، و صدقه ماء یجریه، و سنه حسنه یوخذ بها بعده بحارالانوار ج103 ص 64.

5- Commons.

6- Public goods.

7- non- excludability.

8- Risk Lover.

9- Negative incentive.

10- personal finance.

11- در مکتب فجر دانشها حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام )، دکتر علی قائمی، ص 137 و 138، انتشارات امیری، تهران، اول، 1376 ش.

12- Capital Gain.

13- حضرت امام در توصیف انفال منصب امامت را نیز افزوده و فرموده است: هی ما یستحقه الامام ( علیه السلام ) علی جهه الخصوص لمنصب امامته کما کان للنبی ( صل الله علیه و آله و سلم ) لرئاسته الالهیه؛ انفال عبارت است از اموالی که امام ( علیه السلام ) از جهت خاص یعنی جهت منصب امامت مالک است، همانگونه که ملک ریاست ( منصب نبوت ) رسول خدا بوده است. ( امام خمینی، تحریر الوسیله، ج1، کتاب الخمس، القول فی الانفال، ج1، ص 337 ).

14- فقهای شیعه در مورد مصادیق انفال از جهاتی با همدیگر اختلاف دارند. یکی از این جهات، شمار و مقدار انفال است. برخی انفال را پنج مورد، برخی هفت مورد و برخی یازده مورد برخی نیز برای انفال مورد و مصداق قایل نیستند، بلکه هر گونه مالی بی صاحب را جزو انفال و اموال حکومت اسلامی به شمار می آورند.

منابع :

اصول کافی.

اعیان الشیعه.

بحار الانوار.

تحف العقول

تهذیب الاحکام.

درآمدی بر سیره اقتصادی معصومین( علیه السلام )، اسماعیل- نساجی زواره، ماه نامه- پاسدار اسلام- شماره 305.

سیره اقتصادی امام علی ( علیه السلام )، سید رضا حسینی http:// www. imamalinet. ne/ per/ a/ ae/ ae

الکافی، الکلینی، محمد بن یعقوب

گذری بر اندیشه های اقتصادی امام صادق ( علیه السلام )، عبدالکریم پاک نیا

مکارم الاخلاق، الطبرسی، فضل بن الحسن

من لا یحضره الفقیه،

نگاهی به سیره اقتصادی پیامبر خدا ( صل الله علیه و آله و سلم )، عبدالحسین برهانیان،

http:// www. mardomsalari. com/ template1/ News. aspx? NID= 33184

وسائل الشیعه، حر عاملی، محمد بن حسن، تهران، کتاب فروشی اسلامی، 1367، ج6، ص 365.

 

 

 

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=19096

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب