چکیده
تفسیر عرفانی که غالباً مبتنی بر تأویلگرایی و باطنگرایی میباشد یکی از مهمترین رویکردهای تفسیری در بین مفسرین است؛ اینگونه تفسیر در اندلس و بین مفسرین این دیار نیز طرفدارانی دارد و مفسرین بنام و تأثیرگذاری همچون ابن عربی و حرالی و ابن برجان و…. این رویه را اتخاذ نموده و در تفسیرشان پیش روی خود قرار دادند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی – اسنادی و تحلیلی و منابع تفسیری و تاریخی به بررسی جریان تفسیر عرفانی در اندلس پرداخته شده و یافتهها حاکی از آن است که اگرچه جریان حاکم در بین مفسرین اندلس استقبال چندانی از این روش تفسیری نداشتهاند و بلکه موضعگیریهای خصمانه برعلیه آن گرفتهاند و همین امر باعث شد تا که این نوع از تفسیر عمر چندانی نداشته باشد، اما معالوصف شاهد آن هستیم که حدفاصل قرن ششم تا قرن هشتم تفاسیر عرفانی گرانقدری در این منطقه تدوین شده است که هر کدام از این آثار جزء مهمترین کتب تفسیری جهان اسلام به شمار میروند.
واژگان کلیدی: تفسیر، روش تفسیری، تفسیر عرفانی، اندلس