آسياي مركزي از سه بخش وسيع تركستان غربي، ماوراءالنهر و بخش بزرگي از شرق ايران تشكيل شده است واز لحاظ استراتژيك،ميان اروپا، چين، روسيه و ايران واقع شده است. آسياي ميانه یا مرکزی شامل محدوده اي ازآسياست كه دردوران معاصر،قلمرو سياسي جمهوري هاي زبكستان،تاجيكستان،تركمنستان،قزاقستان وقرقيزستان را در بر ميگيرد.
آسياي مركزي بخش مهمي از جهان اسلام است كه به دليل بيش از هفتاد سال سلطه كمونيستهاي روسي،از جهان اسلام جدا افتاده است.آسياي مركزي نخستين بارتوسط مسلمانان ودر خلافت معاويه تسخيرشد.تصوف نيزپس ازتصرف بغدادتوسط مغولها
)1258ميلادي (به مجراي اصلي گسترش اسلام درآسياي مركزي تبديل شد. امروزه آسیای مرکزی از اهمیت بسیاری به لحاظ ژئواستراتژیک برخوردار است و محل رقابتهای اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه و جهان تبدیل شده است. یکی از چالش های مهمی که کشورهای نوتاسیس آسیای میانه با آن روبرو هستند مساله پر رنگ شدن مولفه دین در جوامع مسلمان این کشورها و حضور اسلام در عرصه حیات اجتماعی است. این حضور را می توان در تکوین و فعالیت گروه ها و جریان های اسلامگرا مشاهده کرد. امروزه دولتهای این منطقه و روس ها و بسیاری از آگاهان ترس از فعال شدن گروه های تندرو و تبدیل شدن آسیای مرکزی، به صورت کانون جدیدی برای تروریسم دارند.
در این نوشتار کوشش می شود تا چگونگی پیدایی، فعالیت و گونه شناسی جریان های اسلام گرا در منطقه آسیای مرکزی به بررسی گرفته شود. پیش از آن نگاهی کوتاه به تطورات و وضعیت مسلمانان منطقه می شود.
وضعیت آسیای مرکزی پیش از تسلط روس ها
پیش از تسلط روس ها آسیای مرکزی بخشی از جهان اسلام به شمار می رفت. در دوره منتهی به تهاجمات روسهای تزاری به این منطقه آسیای میانه به صورت خان نشین های مسلمان اداره می شد و در نوعی انزوا قرار داشت. فقدان حکومت مرکزی، قانون و . . . باعث شده بود تا این منطقه به لحاظ اقتصادی و سیاسی تا حد زیادی دچار عقب ماندگی هایی شود. روس ها نیز با استفاده از همین شرایط نابسامان، عدم وحدت و فقدان یک قدرت مرکزی توانستند به آرامی و به تدریج گام به گام اسیای مرکزی تصرف کرده و به منطقه ای تابع دولت تزاری تبدیل کنند. با وقوع انقلاب کمونیستی اکتبر 1917 وضعیت مسلمانان منطقه دچار تغییراتی گردید. در ابتدا مسلمانان منطقه برای فرار از وضعیت حاکم دوران تزارها به انقلاب کمونیستی روی خوش نشان دادند، اما پس از ان که بلشویک ها بر قدرت سوار شدند سیاست خشن تری نسبت به روسهای تزاری در پیش گرفتند. به ویژه در عرصه برخورد با اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی مردم که به شدت سیاست خشن مبارزه با عناصر ومولفه های مذهبی را در پیش گرفتند و تلاش کردند تا مسلمانان را از هویت اسلامی شان تهی کرده و آنان استحاله کنند.
با امدن گورباچف و بن بست های سیاسی اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی و اجرای سیاست های گلاسنوست و پروسترویکا در نهایت شیرازه امور از دست حزب کمونیست روسیه خارج و بسیاری از جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی از جمله کشورهای اسلامی منطقه آسیای مرکزی از آن جدا و اعلام استقلال کردند. در این میان نکته حائز اهمیت برای مسلمانان و مردمان کشورهای اسیای میانه بازگشت به هویت اسلامی و توجه به آموزه های آن و رونق مظاهر نشانه و اِلمان های اسلامی بود. یکی از مهمترین این نشانه ها حضور اسلامی در حیات سیاسی اجتماعی بود که منجر به پیدایش گروه های مختلف اسلام گرا با رویکردهای مختلف از اسلام میانه رو تا رادیکال و چگونگی تعامل آنها با دولت های آسیای مرکزی و موقف دولت روسیه نسبت به فعالیت این جریان ها هست. در ادامه این موضوع را به اختصار به بحث خواهیم گرفت.
ادامه دارد . . . . .