“برای مثال،سهم علوم زیستی از کل تولید علمی کشور اردن تنها ۵۴/۵ درصد است و بقیهء حوزههای علمی،سهم معقول و متناسبی از کل تولید علمی را در این کشور به شرح زیر دارا هستند: ۱-پزشکی بالینی ۵۲/۸ درصد ۲-زیست پزشکی ۷/۹ درصد ۳-زیست شناسی ۱۱/۸ درصد ۴-علوم زمین و فضا ۶/۶ درصد ۵-مهندسی و تکنولوژی ۱۱/۴ درصد ۶-شیمی ۷۱/۴ درصد ۷-فیزیک ۴۱/۶ درصد ۸-ریاضیات ۴/۵ درصد به این ترتیب،کشور اردن به انگاره و الگوی جهانی نزدیک میشود(با چشم پوشی از تفاوتهای موجود در مقایسهء بین نمودار شمارهء ۱ تولید علمی(تعداد مقالات چاپ شده)کشورهای اسلامی افریقا و آسیا طی سالهای ۶۸-۱۸۹۱ به تفکیک کشورها (به تصویر صفحه مراجعه شود) حوزههای مختلف علمی). حال،میتوانیم توضیحات خود را راجع به ترکیب سهم علمی جهان اسلام نسبت به علم جهانی با نشان دادن سهم هر یک از حوزههای علمی از مجموع تولید علمی کشورهای اسلامی نسبت به میانگین جهانی جمع بندی کنیم: سهم کشورهای اسلامی میانگین جهانی ۱-پزشکی بالینی ۷۲/۴ درصد ۲۳/۴ درصد ۲-زیست پزشکی ۰۱/۱ درصد ۶۱/۶درصد ۳-زیست شناسی ۶۱/۶ درصد ۹/۴درصد ۴-علوم زمین و فضا ۶ درصد ۴/۶درصد ۵-مهندسی و تکنولوژی ۱۱/۳ درصد ۶/۹درصد ۶-شیمی ۶۱/۴ درصد ۴۱/۲درصد ۷-فیزیک ۹/۹ درصد ۳۱/۴درصد ۸-ریاضیات ۳ درصد ۲/۵درصد در روشنایی این چشم انداز از فعالیت علمی در جهان اسلام، میتوانیم این سؤال را طرح کنیم که فعالیتهای علمی در جهان اسلام،تا چه اندازه در درون شبکهای۷۱از تحقیقات بین المللی در علوم پایه،یکپارچه و هماهنگ شده است؟و این توان علمی گروهی و مشترک به چه میزانی در احداث ساختمان۸۱بنای علم در جهان اسلام مورد استفاده قرار گرفته است؟ برای پاسخگویی به دو پرسش مذکور،ناگزیر از مراجعه به عملکرد سایر شاخصا-که مقیاسهایی بین المللی در زمینهء فعالیت علمیاند-هستیم.”