در قرآن تزکیه (تربیت) و تعلیم[1] به‌عنوان مهم‌ترین هدف بعثت انبیای الهی ذکرشده است. تربیت اسلامی دارای مبانی، اصول، اهداف، مراحل و روش‌های خاص خود است که همه ابعاد و ساحت‌های وجودی انسان را پوشش داده است. در این نوشتار روش‌های تربیتی رسول اعظم(ص) بر اساس آیات قرآن موردبررسی قرارگرفته است.

مفهوم شناسی

پیش از پرداختن به اصل، موضوع لازم است که اصطلاحات کلیدی این تحقیق، مفهوم شناسی شود. تربیت، روش و پیامبر رحمت، سه کلیدواژه این تحقیق است که به‌صورت بسیار مختصر بررسی خواهد شد.

تربیت

تربیت از ماده «ربّ» از ماده «ر ب ب» و یا «ر ب و» گرفته‌شده است. ماده «ربب» به معنای حضانت، اصلاح، سرپرستی، سوق دادن شئ به‌سوی کمال و ماده «ربَوَ» به معنای زیادشدن، تغذیه نمودن، رشد و نمو کردن است. [2] در فارسی هم تربیت به معنای پروردن و پروراندن آمده است. [3] در اصطلاح مربیان علوم تربیتی، تربیت عبارت است از فعالیتی هدفمند میان مربی و متربی، به‌منظور کمک به متربی در جهت شکوفایی قابلیت‌ها و استعدادهای وی و پرورش شخصیت او در ابعاد فردی، اجتماعی، اخلاقی، عقلانی، عاطفی، جسمانی و…. [4]

روش

روش اسم مصدر از ماده (رَو) فارسی است [5] که در لغت و عرف عام به معنای شیوه، طریقه و اسلوب به کار می‌رود[6]. در اشعار زیر، روش به همین معنا به‌کاررفته است.

تو این را دروغ و فسانه مدان + به یکسان روش در زمانه مدان. (فردوسی)

تو بندگی چو گدایان به‌شرط مزد مکن + که خواجه خود روش بنده پروری داند.(حافظ)

در عرف به هر کاری که بر اساس شیوه مرسوم و متداول و پذیرفته‌شده انجام شود، کار روشمند گفته می‌شود. مقصود از روش در این تحقیق شیوه‌ها و رفتارهایی است که اهداف و اصول تعلیم و تربیت را به ثمر می‌رساند و به آن‌ها عینیت می‌بخشد. [7]

پیامبر رحمت(ص)

مراد از پیامبر رحمت، آخرین سفیر الهی، حضرت محمد(ص) بن عبدالله است که اوصاف زیادی دارد. یکی آن از اوصاف که در قرآن بیان‌شده است، رحمت برای جهانیان است. «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»[8] با توجه به حصر موجود در آیت شریف می‌توان گفت که وجود و پیام و سنت حضرت رحمت برای جهانیان بوده است و از آن جا که یکی از ابعاد وظیفه پیامبر(ص) تزکیه نفوس انسانی  است، این هم رحمتی از جانب پروردگار برای بشر و شایسته است که نبی مکرم اسلام را پیامبر رحمت بنامیم.

روش‌های تربیتی رسول رحمت(ص)

قرآن کریم یکی از وظایف اصلی انبیا را تزکیه نفوس بیان کرده است . رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِک وَیُعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَیُزَکیهِمْ ؛ پروردگارا! برانگیز در بین آن‌ها پیامبری را از آنان که بر آنان کتاب[خدا] و حکمت را تلاوت کند و آنان را پاکیزه گرداند» .[9] بر اساس این آیت شریف، پیامبر(ص) وظیفه داشته است که در تزکیه نفوس مردم بکوشد. قطعاً پیامبر(ص) این وظیفه را انجام داد است. بخشی از انجام این وظیفه در ابلاغ آیات قرآن بوده است؛ چون پیامبران با وحی الهی وظایفشان را انجام می‌دادند. حال سؤال این است که پیامبر(ص) در تزکیه نفوس از چه روش‌هایی استفاده می‌کرده است؟ فهم این مسئله از این‌جهت مهم است که عالمان و مربیان دینی هم وظیفه‌دارند که در هدایت و تزکیه نفوس انسان‌ها بکوشند و قطعاً پیامبر(ص) الگوی حسنه برای این کار است. از این‌رو بسیار مهم است که روش‌های تربیتی رسول رحمت(ص) با توجه به آیات شریف قرآن موردتوجه قرار گیرد.

قرآن کریم، آیینه و سند انجام وظایف پیامبرانه آخرین پیامبر الهی است و در کشف روش‌های هدایت، تربیت و تزکیه هم باید موردتوجه باشد. بررسی آیات قرآن درباره روش‌های تزکیه مورداستفاده پیامبر(ص) نشان می‌دهد که پیامبر از روش‌های مختلفی برای تزکیه نفوس بهره می‌گرفته است. این روش‌ها عبارت‌اند از:

  1. روش الگودهی

یکی از روش‌های تربیتی که در قرآن درباره انبیاء مطرح‌شده است، الگوی عملی بودن انبیا برای دیگران است. الگو به معنای سرمشق، مقتدا، اسوه، قدوه و…هست. [10] در این روش مربی می‌کوشد نمونه رفتار و کردار مطلوب را عملاً در معرض دید متربی قرار دهد و بدین گونه موقعیت اجتماعی او را دگرگون کند تا او به پیروی بپردازد و حالت نیکویی، مطابق با نمونه در خویش پدید آورد. در آیات کریمه قرآن دو تن از انبیای بزرگ الهی؛ یعنی حضرت ابراهیم(ع)[11]و حضرت محمد(ص)[12] الگوهای نیک «أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» معرفی‌شده‌اند. روش الگویی به دو قسم قابل‌تقسیم است:

الف) الگو گرفتن یا الگو برای خود قرار دادن. در برخی از آیات قرآن بر الگو بودن انبیاء تأکید شده است و آنان الگوی نیک یا «أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» معرفی‌شده‌اند. زندگی انبیای الهی-علیهم‌السلام- به‌خصوص حضرت خاتم‌الانبیا(ص) پر است از مطالبی که می‌تواند برای عموم مردم به‌ویژه مربیان و معلمان و مبلغان دینی سرمشق نیک باشد؛ صبر ایوب نبی(ع)[13] ادب سؤال یونس نبی(ع) [14] دلسوزی، محبت و رأفت رسول اکرم(ص)[15] از نمونه‌های بارز اسوه سازی و اسوه دهی است. بیشترین نقش و تأثیر انبیا و اولیای الهی در هدایت و رهبری مردم از آن جهت بود که اسوه و الگوی عملی مردم بودند و با رفتارشان (نه‌فقط با زبان) مردم را به راه حق دعوت می‌کردند.

ب) ارائه الگو برای دیگران از سوی خود پیامبران. چنانکه در برخی از آیات، پیامبر(ص)، به فرمان خداوند،، دیگران را به پیروی از خود فراخوانده است مثل «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ؛ بگو اگر شما خداوند را دوست دارید، از من پیروی کنید، تا خداوند شما را دوست داشته باشد»[16] یا این که پیامبر(ص) هدف و روش خود را در مقابل هدف و یا روش دیگران معرفی می‌کند، تا مردم،  حق را از باطل تشخیص دهند. «اِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛ من روی خود را به‌سوی کسی کردم که آسمان و زمین را آفریده. خداشناس هستم و از کافران نیستم»[17]

ویژگی‌های الگوی شایسته

الگو بودن برای دیگران، باید شرایطی داشته باشد که اگر آن شرایط نباشد، الگوی حسنه و موفق نخواهد بود. مهم‌ترین ویژگی‌های الگوی شایسته عبارت‌اند از :

۱. مطابقت گفتار با عمل: الگوی رفتار اخلاقی باید، در عمل ادعا و شعار خود  را باید محقق کند. اگر گفتار و رفتار الگو هماهنگ باشد، اعتماد دیگران جلب می‌گردد؛ اما اگر عمل و رفتار هماهنگ نباشد، متربی زود دل‌زده شده، از مربی فاصله می‌گیرد؛ ازاین‌رو قرآن کریم افرادی را که به گفتار خود عمل نمی‌کنند سرزنش می‌نماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنانی بگویید که عمل نمی‌کنید!»[18] در روایتی از امام صادق(ع) نقل‌شده که فرمود: مردم را با اعمال و رفتارتان به راه حق دعوت کنید نه با زبانتان. [19]

۲. محبت و دلسوزی: عشق به متربی و پسندیدن برای او، آنچه مربی برای خود می‌پسندد از لوازم الگو شدن یا ارائه الگو برای متربی است. قرآن مجید یکی از صفات مهم رسول خدا(ص) را این می‌داند که رنج و ناراحتی مردم برای او سخت بوده و حضرت نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان بوده است. «به‌یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج‌های شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.»[20] آن‌قدر برای مردم دلسوز بود که خدای متعال به وی فرمود: نباید خود را به‌زحمت شدید بیندازی و یا این‌که خود را هلاک کنی! [21]

۳. صبر و استقامت: فردی که الگوی دیگران است باید انسانی بردبار و صبور باشد تا بتواند برای متربی سرمشق خوبی باشد. قرآن کریم بر این نکته تأکید دارد که داشتن صبر از پیش‌شرط‌های پیشوایان جامعه است. «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یوقِنُونَ»[22].

۴. اخلاص در عمل: اسوه، اول باید خودسازی کند پس‌ از آن به تربیت دیگران بپردازد این‌ها ویژگی‌هایی است که در الگو لازم و ضروری است.

  1. روش موعظه حسنه

روش دیگری که قرآن برای تربیت به پیامبرش توصیه می‌کند، روش موعظه است. موعظه به معنی بازداشتن همراه با ترساندن آمده است.[23] علامه طباطبایی می‌فرماید: موعظه بیانی است که نفس شنونده را نرم و قلب او را به رقت می‌آورد. [24] موعظه آن نیست که به کسی چیزی آموخته شود؛ بلکه آن است که دل مخاطب به‌گونه‌ای نرم شود که از خواب غفلت و بی‌خبری بیدار شود. پند و موعظه گاه به دیده مذمت نگریسته شده، پاره‌ای از مکاتب تربیتی، مربیان را از به کار بستن آن بر حذر داشته‌اند؛ زیرا گاه در مستمع مقاومت و بلکه لجاجت ایجاد می‌کند. شاید به خاطر همین نکته باشد که در قرآن این روش مقید به «حسنه» شده است تا آن را از موعظه «سیئه» جدا سازد. موعظه اگر با شرایطی واقع شود که برای وعظ، واعظ، متعظ و فضای جلسه موعظه ذکرشده است، به‌یقین می‌تواند مفید و کارآمد باشد.

اثر موعظه (رقت قلب و ترس از انجام معصیت) زمانی محقق می‌شود که واعظ، به آنچه می‌گوید معتقد و عامل باشد ؛ زیرا در صورت عمل نکردن او به مورد وعظ، پند وی فقط لقلقة زبانی خواهد بود که همانند بارانِ روی سنگ صاف می‌لغزد و در دل شنونده تأثیر نمی‌کند. [25] موعظه کردن، باید از روی خیراندیشی، زبان نرم، به‌دوراز سرزنش و توبیخ بودن و نصیحت‌های فردی در خلوت و به‌ دور از جمع صورت بگیرد تا شنونده به دنده عناد و لجاجت نیفتد. موعظه حسنه در مسائل مختلف دنیایی و آخرتی، امور مثبت (فضایل و رفتارهای مطلوب) و امور منفی (منهیات، رذایل و رفتارهای ناپسند) [26] و حتی امور خانوادگی[27] ممکن و قابل‌اجرا است.

  1. روش تبشیر

روش سوم تربیتی پیامبر(ص) که در قرآن به آن توصیه‌شده است، تبشیر است. تبشیر به معنای ترغیب و بشارت دادن به نتیجه مطلوب عمل در آینده است . واژه تبشیر و مشتقات  آن ۱۲۳ بار در قرآن کریم آمده است. در آیات متعدد از انبیاء عظام به‌عنوان مبشر و منذر [28]، بشیر و نذیر [29] یادشده است. آیات قرآن کریم نشان می‌دهد که در روش تربیتی پیامبر(ص) رحمت ، دو گونه ، بشارت دیده می‌شود .

یکم: مژده به نعمت‌های دنیوی از نظر قرآن، ایمان به خدا و تقوا رابطه تنگاتنگی با جهان خارج و تأثیر به سزایی در آن دارد. خدای متعال می‌فرماید: «اگر مردم آبادی‌ها و شهرها، ایمان آورده و از گناه پرهیزکرده بودند برکات زمین و آسمان را به روی آنان می‌گشودیم؛ ولی آنان (پیامبران الهی را) تکذیب کردند وما آنان را به‌مقتضای اعمالشان مؤاخذه کردیم».[30]

دوم: مژده به نعمت‌های اخروی:« برای نیل به آمرزشی از پروردگار خود و بهشتی که پهنایش آسمان و زمین است بشتابید که برای پرهیزکاران آماده‌ شده است »[31]

  1. روش انذار

روش دیگر تربیتی پیامبر رحمت که از آیات قرآن استفاده می‌شود، روش انذار است. انذار، ترساندن از نتیجه بدِ  عمل در آینده و نوعی اخبار از پیامد خوب یا بدعمل است و جنبه بازدارندگی و وادارکنندگی دارد. واژه انذار  و مشتقات آن ۱۲۵ بار در قرآن استفاده‌شده است که بیانگر اهمیت این واژه در دعوت محمدی است. در آیات قرآن انذار هم مثل تبشیر، دو گونه است:

یکم: هشدار و بیم از نقمت‌های دنیوی که مانند بشارت‌های، مکرر در آیات قرآن مطرح‌شده «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ»[32] مفسران در ذیل این آیه (انفال، ۲۵) فرموده‌اند: به‌طور مسلم این عذابی که دامن مجرم و غیر مجرم را می‌گیرد، تنها عذاب دنیوی است که در آن خشک و تر باهم می‌سوزند وگرنه عذاب اخروی هرکس، از آن خود اوست و درهرحال، این عذاب دنیوی واکنش اعمال جامعه است. [33]

دوم: بیم از نقمت‌های اخروی. خداوند در بیان عذاب اخروی می‌فرماید:« إِنَّهُ مَنْ یُشْرِک بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ…»[34]

تبشیر و انذار دو شیوه تربیتی‌اند که مکمل یکدیگرند. مربی باید همزمان به هر دو توجه داشته باشد؛ زیرا تبشیر «امید» می‌بخشد و انذار «بیم» می‌دهد. بیم و امید، خوف و رجاء در تربیت اسلامی و هدایت و کمال یابی انسان نقش اساسی دارند. رسول خدا(ص) از بشارت‌های متنوع و مؤثری استفاده نمود که مژده به سعادت دنیوی و اخروی و نیز نعمت‌های دنیوی و اخروی از آن جمله است. شواهدی وجود دارد که انذار نسبت به تبشیر کاربرد بیشتری دارد؛ این شواهد عبارت‌اند از:

  1. در قرآن لفظ انذار بیشتر از تبشیر تکرار شده است؛
  2. انذار به‌عنوان وظیفه غیر انبیا هم ذکرشده است؛ مانند آیه «نفر» که وظیفه علما را بعد از تحصیل علوم دینی، انذار قوم خود می‌داند: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ»[35]
  3. انذار درباره نزدیکان پیامبر(ص) هم به‌کاررفته است رسول اعظم(ص) در سال سوم بعثت مأمور شد که رسالت الهی خویش را علنی کند؛ او بر اساس آیه انذار[36] در گام اول وظیفه یافت که اقوام و خویشانش را انذار کند.
  4. بیشتر مردم به خاطر ترس از عذاب به راه حق می‌آیند تا رغبت به نعمات بهشتی؛ یعنی تأثیرگذاری انذار در انسان‌های معمولی بیش از تأثیر تبشیر است. آیاتی از قرآن نیز این نکته را تأیید می‌کند؛ زیرا وجود منذر در هر امتی ضروری دانسته شده است؛ درحالی‌که روی مبشر این مقدار تأکید نشده است. «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خلأ فی‌ها نَذیرٌ».[37] «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکلِّ قَوْمٍ هادٍ»[38] چنانچه به آیات مربوط به بشارت و انذار دقت کنیم، می‌بینیم که خداوند ابتدا به بشارت و بعد به انذار اشاره فرموده است. در بیان دلیل این مطلب می‌توان گفت: چه‌بسا افرادی با تشویق و ترغیب، دچار تغییر شده و متحول می‌شوند و نیازی به استفاده از روش انذار نیست.
  5. روش حکمت

بر اساس آیه شریفه: «اُدْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّک بِالْحِکمَة» ِ [39] یکی از روش‌های تربیتی رسول رحمت(ص) حکمت است. حکمت که معادل برهان منطقی است، عبارت است از رسیدن به‌حق به‌وسیله علم و عقل. انبیای الهی به‌ویژه پیامبر اعظم(ص) در مباحث اصلی دین، مثل مبدأ و معاد از روش برهان و حکمت بهره فراوان برده‌اند. حکمت روش تربیتی است که در همه ساحات تربیتی کاربرد دارد.

  1. روش تمثیل و تشبیه

روش ششم تربیتی پیامبر(ص) که در قرآن به آن اشاره‌شده است، روش تمثیل و تشبیه است. بیان مثال و تشبیه امر معقول به محسوس، از شیوه‌های تربیتی قرآن کریم و رسول اکرم(ص) است. مَثَل زدن، مفاهیم و معانی بلند معنوی و عقلی را در سطح درک و فهم همگان (عموم مردم) قرار می‌دهد و قرآن کریم که کتاب هدایت بشریت است، از تمثیل و تشبیه برای قابل‌فهم شدن و محسوس شدن مفاهیم معقول، فراوان استفاده کرده است: «وَ ما یعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ»[40] خدای متعال به نبی گرامی اسلام(ص) دستور داده که از روش بیان مثال و تشبیه استفاده کند و در آیه شریفه، حقیقت زندگی دنیا و زینت‌های زودگذر آن، در قالب مثال، به آبی تشبیه شده است که از آسمان نازل می‌شود و زمین را سرسبز می‌کند؛ اما پس از مدت کوتاهی سبزه‌ها خشک می‌شوند و از بین می‌روند. [41] این روش تربیتی به دلیل این‌که واقعیت‌ها را عینی و ملموس و به‌صورت رسا و دل‌نشین مطالب سخت را به آسانی به متربی القاء می‌کند، جذاب است درعین‌حال بیان مطلب از طریق تشبیه و تمثیل برای مخاطب بیدارگر است وخرد او را به تفکر وادار می‌کند.

  1. روش قصه‌گویی

روش هفتم تربیتی، پیامبر(ص) ، استفاده از قصه بوده است. قصه، داستانِ پندآموز و حکایت‌کننده از واقع و با داستان مصطلح و رمان متفاوت است؛ زیرا در داستان اصطلاحی پردازش زیاد است؛ در عین این‌که ممکن است پندآموز و بیدارگر نباشد. رمان، همان داستان مصطلح است؛ اما طولانی و تخیلی‌تر. بر اساس نقل قرآن حکیم، خدای متعال برترین قصه‌گو است[42]؛ زیرا عبرت‌آموزترین ماجراها را نقل کرده، به رسولش هم دستور می‌دهد که برای تحریک و رشد دادن قوه تفکر مردم، از روش قصه‌ استفاده کند: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ»[43] بخش زیادی از قرآن کریم را داستان‌ها و قصص پیامبران و امت‌های گذشته تشکیل داده است. در قرآن هدف از بیان قصه و سرگذشت پیشینیان،  عبرت گیری صاحبان اندیشه «عبرة لاولی الالباب»[44] ذکرشده است. از آنجا که قصه، جذاب و برانگیزاننده، روان و قابل‌فهم برای همه، به‌خصوص کودکان و نوجوانان است، از روش‌های مؤثر، مفید و کارساز است. از طریق قصه می‌توان مفاهیم معقول را عینی و تا حدودی ملموس کرد؛ البته مربیان محترم توجه دارند که هر داستانی نمی‌تواند مفید و قابل‌بیان باشد؛ لذا به پندآموز بودن قصه و غفلت زدا بودن آن باید توجه نمود. قصه باید متناسب با نیاز و موقعیت سنی، جنسی و منطقه‌ای و… متربی و مخاطب ارائه شود.

  1. روش امربه‌معروف و نهی از منکر

روش هشتم تربیتی پیامبر(ص) امربه‌معروف و نهی از منکر است. معروف به معنای چیزهای پسندیده و شناخته‌شده که در فقه به واجبات شرعی و مستحبات تفسیر شده است و منکر به معنای امور ناپسند و زشت که در فقه به محرمات و مکروهات تفسیر شده است. امربه‌معروف و نهی از منکر از فروع دین و یکی از روش‌های تربیتی است که در قرآن و روایات محور سایر مباحث دینی قرارگرفته است. در آیه دیگر دستور داده‌شده است که باید گروهی از امت اسلامی، مردم را به خیر دعوت کنند و وظیفه امربه‌معروف و نهی از منکر را بر دوش بگیرند. «وَ َلْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ أُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[45]

امربه‌معروف و نهی از منکر نشانه حکومت صالحان در زمین[46] و وصف مؤمنان واقعی[47] معرفی‌شده و جزء اولین توصیه‌های لقمان حکیم به فرزندش[48] است. در مقابل،  نشانه منافق بودن آن است که منافقان همدیگر را امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند.[49] دستور دادن به نیکی‌ها و بازداشتن از بدی‌ها، روشی است که رسول خدا(ص) پیوسته به آن پای بند بودند؛ بلکه می‌توان گفت بدون آن ابلاغ رسالت الهی و رساندن پیام خداوند به مردم غیر ممکن است. «الَّذینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذی یجِدُونَهُ مَکتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکرِ …» [50]

امام باقر(ع) می‌فرماید: همانا امربه‌معروف و نهی از منکر فریضه بزرگی است که به‌وسیله آن سایر فرایض الهی برپا داشته می‌شود. امربه‌معروف و نهی از منکر بزرگراه انبیاء و روش صالحان است. فریضه عظیمی است که با آن سایر فرایض الهی بر پا داشته می‌شوند. در پرتو آن راه‌ها امن می‌گردد؛ و کسب‌وکار حلال می‌شود. حقوق افراد تأمین و زمین‌ها آباد، از دشمنان انتقام گرفته و همه کارها روبه‌راه می‌شود. [51]

شرایط امربه‌معروف و نهی از منکر: شرایط امربه‌معروف و نهی از منکر عبارت است از: آگاهی آمر و ناهی به معروف و منکر، احتمال تأثیرگذاری آن در مخاطب، اصرار گنه‌کار به عمل بدش و این‌که امربه‌معروف و نهی از منکر برای امرونهی کننده یا بستگان وی و دیگر مؤمنان مفسده‌ای، مانند ضرر جانی، مالی، ناموسی و آبرویی در پی نداشته باشد. البته در شرایط خاصی با توجه به اهمیت معروف یا منکر باید این ضررها را نادیده گرفت مثل زمانی که اصل دین اسلام یا برخی از ضروریات آن درخطر باشد و یا برای جلوگیری از رواج بدعت‌ها و…که در چنین موقعیت‌هایی بعضی از شرایط فوق نادیده گرفته می‌شود. نمونه بارز چنین امربه‌معروفی را می‌توان در قیام سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) دید.

مراحل امربه‌معروف و نهی از منکر: مراحل انجام امربه‌معروف و نهی از منکر عبارت است از: انکار قلبی از منکَر، تغییر در چهره، مثل اخم کردن و رو برگرداندن، تذکر زبانی مستقیم؛ اما با لحن خوش و نرم و اگر اثر نکرد تذکر زبانی تند و دستور دادن و درنهایت منع عملی که انسان دست گنه‌کار را بگیرد و او را از عمل خلاف بازدارد. این مرحله آخر که ممکن است همراه با ضرب و شتم باشد؛ مانند اجرای حدود الهی و قصاص و… در زمان حکومت اسلامی از وظایف حکومت است نه مردم؛ در این مرحله مردم باید مراتب را به مسئولین مربوط اطلاع دهند.

جمع‌بندی

پیامبر رحمت(ص) که بزرگ‌ترین و آخرین مربی و هادی بشریت از جانب خدای متعال هست، از روش‌ها و متدهای خاصی در جهت هدایت مردم جاهل و دور از تمدن شبه‌جزیره عربستان بهره می‌برد. شاید بخش مهمی از توفیقات حضرت به خاطر روش‌هایی است که از آن طریق وارد می‌شد و دل‌ها را به‌سوی خود جلب و جذب می‌کرد. بر اساس نقل قرآن استفاده از موعظه‌های دل‌نشین، بشارت دادن به نعمت‌ها و انذار مردم از عذاب‌ها، بهره‌گیری از برهان و حکمت، بیان مثال و تشبیه معقول به محسوس و نقل قصه‌های عبرت‌آموز پیشینیان و امربه‌معروف و نهی از منکر بخشی از شیوه‌هایی است که پیامبر خاتم(ص) از آن‌ها در جهت تربیت و هدایت مردم استفاده می‌کرده است.

به امید آنکه مربیان، معلمان و مبلغان دینی با پیروی از حضرت ختمی‌مرتبت(ص) با این روش‌ها، مأنوس شوند و در فعالیت‌های خود از آن‌ها بهره ببرند تا از پیامبرشان پیروی کرده باشند.

منابع:

  1. قرآن کریم.
  2. حر عاملی، محمد بن الحسین، وسایل الشیعه، قم آل البیت 1367.
  3. داودی، محمد، سخن آغازین، دو فصلنامه تربیت اسلامی، ۱۳۸۴، شماره 1.
  4. دهخدا، علی‌اکبر، فرهنگ دهخدا، تهران: انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. 1373.
  5. رضایی، سارا، سیره تبلیغی پیامبر اعظم، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، اول، 1390.
  6. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق، 1183.
  7. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، اول، ۱۹۹۷ م،
  8. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ش
  9. میالاره، گاستون، معنی و حدود علوم تربیتی، ترجمه علی‌محمد کاردان، تهران، دانشگاه تهران، دوم، ۱۳۷۵ ؛
  10. همت بناری، علی، تعامل فقه و تربیت، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، اول، ۱۳۸۳ ؛
  11. رفیعی، بهروز، آراء دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبنای آن، امام غزالی، قم، پژوهشگاه حوزه ودانشگاه، 1392.
  12. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت: مؤسسه الوفاء. . 1404 ق

پی‌نوشت‌ها

[1]. ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة جمعه، ۲:

[2]. علی همت بناری،  تعامل فقه و تربیت، ص ۵۷.

[3]. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ذیل واژه تربیت.

[4]. همت بناری، همان ص ۵۷.

[5] . دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه «روش».

[6] . همان.

[7]. بهروز رفیعی، آراء دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبنای آن، ص ۲۶۷.

[8] . انبیاء 107

[9]. بقره: 129.

[10]. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه ذیل واژه «الگو».

[11]. ممتحنه، ۴ و ۶: قَدْ کانَتْ لَکمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَه

[12]. احزاب، ۲۱: لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رسول‌الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ

[13].. انبیا، ۸۳.

[14]. انبیا، ۸۸.

[15]. توبه، ۱۲۸.

[16] . آل عمران آیه 31

[17] . انعام آیه 79

[18]. «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ _ کبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» صف 3

[19]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار ج ۵ ص ۱۹۸: [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عبدالله ع أَنَّهُ قَالَ کونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِأَعْمَالِکمْ وَ لَا تَکونُوا دُعَاةً بِأَلْسِنَتِکم

[20].«لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیکمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» توبه، ۱۲۸

[21] کهف، ۶: فَلَعَلَّک باخِعٌ نَفْسَک عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفا.

[22]. سجده، ۲۴

[23]. راغب اصفهانی، مفردات ذیل واژه وعظ.

[24]. محمدحسین طباطبایی،  المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۲، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، اول، ۱۹۹۷ م، ص ۳۷۲.

[25]. قال الصادق ع : إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کمَا یزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا بحار، ج ۲، ص ۳۹

[26]. نحل، ۹۰.

[27]. نساء، ۳۴

[28]. بقره، ۲۱۳

[29]. سبأ، ۲۸

[30]. اعراف، ۹۶:

[31]. «وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکمْ وَ جَنَّةٍ عرضها السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ» تغابن، ۹.

[32]. انفال، ۲۵:

[33]. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، ج ۱۰، ص ۳۳۴.

[34]. مائده، ۷۲.

[35]. توبه، ۱۲۲.

[36]. شعراء، ۲۱۴: وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَک الْأَقْرَبینَ.

[37]. فاطر، ۲۴.

[38]. رعد، ۷.

[39]. نحل، ۱۲۵.

[40]. عنکبوت، ۴۳.

[41]. رعد  17

[42]. یوسف، ۳: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیک أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَینا إِلَیک هذَا الْقُرْآنَ… ر.ک: سوره هود، ۱۲۰ و سوره کهف، ۱۳

[43]. اعراف، ۱۷۶.

[44]. یوسف، ۱۱۱.

[45].. آل‌عمران، ۱۰۴

[46]. حج، ۴۱: الَّذینَ إِنْ مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ

[47]. توبه، ۷۱: الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ… آیه ۱۱۲: الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکر.

[48]. لقمان، ۱۷: یا بُنَی أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ

[49]. توبه، ۶۷: الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمُنْکرِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یقْبِضُونَ أَیدِیهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیهُمْ …

[50]. اعراف، ۱۵۷.

[51].  شیخ حر عاملی، وسایل  الشیعه  ج ۱۶ از ۳۰ جلدی ، ص ۱۱۹

نویسنده: سید حسن آقا حسینی

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=6361

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب