چکیده

داده‌های وحیانی و یافته‌های عقلانی، بیانگر کارکرد‌های گوناگون مناسک دینی‌اند. سوگواری امام‌حسین(ع) آیینی است که فرستاده‌ی خدا(ص) در گفتار و کردار مشروعیت و نوع برگزاری آن را نشان داده است. عزاداری، نخست فضای ذهن و اندیشه سوگواران را عطرآگین می‌سازد و آنگاه در ساحه‌های زندگی آثار مثبتش را نشان می‌­دهد. تغییر در نگرش به دین مشترک، اخلاق عمومی، دانش همگانی، رفتار مقبول اجتماعی و سیاست عادلانه کارکرد‌های نظری سوگواری‌اند که مؤلفه‌های بنیادین وحدت ملی را می­‌سازند. تعدیل خواسته‌های «من طبیعی» و گذار از «قوم»، رسیدن به «امت» و «ارزشهای دینی»، «کرامت انسانی» و «خدای­یکتا» کارکرد‌های فردی عزاداری اند. «کاهش اختلافات مذهبی»، گسترش و تعمیق «مشترکات دینی»، «همبستگی اجتماعی» و «وحدت ملی» را می‌­توان تأثیر گذاری اجتماعی و ملی سوگواریها بر شمرد. کژکارکرد سوگواری امام حسین(ع) تنها در پوسته، نه هسته و جوهره‌ی دین اسلام، نسبت به ادیان غیر آسمانی، به حد اقل می‌رسد؛ زیرا افزون بر عناصر پایدار قول، فعل و تقریر پیام آور خدا(ص) بر چگونگی برگزاری سوگواری نوه‌ی بی‌مانندش، اجتهاد فقیهان مطابق با زمان و مکان ماهیت، گونه‌ها و ابزار آن را مشخص می­کند که هماهنگ با فطرت، خرد و عرف جامعه باشد و به دور از خرافات و آسیب­ها. بی‌تردید، سوء استفاده سیاستمداران، سطحی نگری سوگواران، خرافه‌گرایی مداحان، کاستی برنامه ریزان و نادانی مبلغان می­توانند اختلافات مذهبی و ملی را در افغانستان در بستر عزاداری ایجاد کنند و گسترش دهند. تازگی نوشته در آمیختن دو عنصر عزاداری و کارکردش در وحدت ملی افغانستان است که پیشینه‌ای تحقیقی با این رویکرد میان مباحث وحدت ملی و عاشورا پژوهی، وجود ندارد.

کلید واژگان: عزاداری، افغانستان، همبستگی اجتماعی و وحدت ملی.

پیشگفتار

عزاداری مشترک امام حسین(ع) میان شیعه و اهل سنت افغانستان، می­تواند در کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت، وحدت بیافریند و همبستگی ایجاد کند؟ برفرض چنین کارکردی با چه راهکار و مدیریتی این مهم دست یافتنی است؟ واقعیت این است که عزاداری سالانه، مستمر و دهه محرم و اربعین تنها میان شیعیان آن کشور برگزار می­شود نه میان جامعه شیعی و اهل سنت.

سوگواری امام‌حسین(ع) حداقل روز تاسوعا و عاشورا، سالانه در گذشته میان شیعه و اهل سنت مشترک بر گزار شده است و امروز هم برگزار می­شود. برگزاری پیوسته و حداقلی این مناسک سالانه میان شیعه و اهل سنت در کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت، بامدیریت صحیح، می­تواند به عنوان یکی از مؤلفه­ها، تأثیر بنیادین بر وحدت ملی و همبستگی اجتماعی برجای گذارد. از این نوع مراسم نباید انتظار داشت به تنهایی راه صد ساله را یک شبه طی کند و تمام شکافهای اجتماعی و مذهبی را در کمترین زمان نزدیک سازد.

همانگونه که کژکارکرد عزاداری افراطی شیعیان را، در ایجاد اختلاف ملی نباید نادیده گرفت، بدعت شمردن و تحریم سوگواری امام‌حسین(ع) را از سویی وهابی­ها با تبلیغات اختلاف افگن گسترده نیز در ایجاد، گسترش و تعمیق اختلاف ملی نباید از نظر دور داشت. این دو آسیب، مدیریت علمی، سیاسی و فرهنگی مشترک و پیوسته علمای شیعی و اهل سنت را در سوگواری می­طلبد تا از یک سو، جلو تندروی مذهبی دو طرف را در این مناسک مشترک بگیرند و از سوی دیگر، راهکار نو و قابل پذیرش دو طرف در ایجاد، گسترش و تعمیق سوگواری‌ها نشان دهند. با مهار تندروی مذهبی و برگزاری سوگواری معتدل و مقبول، پیروان دو مذهب به صورت پیوسته و مشترک، می­توان به یکی از مؤلفه های وحدت ملی و همبستگی اجتماعی در افغانستان دست یافت، نه تمام مؤلفه­های آن.

از طرف دیگر، اختلاف در جامعه زمانی پدید می­آید که دولت یا رهبران و احزاب سیاسی حقوق اولیه مذهبی و سیاسی بخشی از مردم را نادیده بگیرند و تنها برای تأمین حقوق بخشی دیگری از جامعه تلاش کنند. یکی از حقوق اولیه جامعه آزادی مذهب و مناسک مذهبی است. وقتی پیروان یک مذهب بتوانند مراسم مذهبی خود را آشکارا انجام دهند، از این جهت دلیل بر مخالفت با دولت و مذهب رسمی ندارند نه جهات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دیگر. بنابراین، کمترین آثار برگزاری عزاداری برای پیروان خاص یک مذهب، کاهش اختلاف مذهبی، سازگاری بخشی از جامعه با دولت و پیروان مذهب رسمی یک دولت از یکسو، ایجاد، گسترش و تعمیق وحدت اسلامی و ملی از سوی دیگر است.

عزاداری خاص یک مذهب، افزون بر کارکرد ملی، میان اقوام درون جامعه شیعی هم پیوند ایجاد می‌کند و همبتسگی می‌آورد. چون قوم، بیان­گر خصوصیات فیزیکی و آداب و رسوم اجتماعی، جدایی یک نژاد از نژاد دیگری است که افراد یک قوم خود را متمایز از افراد قوم دیگری می‌بیند. اما وقتی مناسک مشترک که ریشه در وحی، وجدان و خرد انسانی دارد دسته جمعی برگزار می­شود، همه اقوام درون مذهبی به آن احساس وابستگی می­کند و کمتر احساس گسستگی. از این رهگذر سوگواری با حفظ خون و فرهنگ، خدا و دین، میان شان همبستگی ایجاد می­کند و گسستگی شان کاهش می­یابد. پس از آن در دیگر تعاملات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شان می­توانند برپایه مشترکات عمل کنند و افتراقات همدیگر را به رسمیت بشناسند.

اگر عزاداری میان شیعه و اهل سنت مشترک برگزار شود، کارکرد‌های بیشتری دارد؛ چنانکه مسأله پژوهش مقاله هم به آن می‌پردازد و تاریخ نیز این حقیقت را نشان می­دهد. عبد الجلیل رازی در کتاب «النقض» که سال560 ق آن را تألیف کرده است، می­نگارد: «جزع و فزع مخصوص شیعه نیست؛ در همه بلاد، اصحاب شافعی و بلاد اصحاب ابو حنیفه، فحول علما چون محمد منصور، امیر عبادی، خواجه علی غزنوی و .. باقیان از فریقین در موسم عاشورا این تعزیت با جزع و نوحه و زاری داشته اند و بر شهدای کربلا گریسته و این معنی از آفتاب ظاهر تر است.» (النقض: 592)

وی در جای دیگر کتابش، نخست اشکال نویسنده‌ی ناشناس کتاب «بعض فضایح الروافض» را می­آورد که گفته است: «یکی از بدعت­های شیعیان این است که که در سالگرد شهادت امام‌حسین بر سرو سینه می­زند و به عزاداری می­پردازند» و آنگاه نقل می­کند که ابو حنیفه خود در مجلس عزاداری امام‌حسین(ع)شرکت می­کرده است. سپس می­افزاید: «این سنت اختصاص به شیعه ندارد و بزرگان اهل سنت، از جمله ابو حنیفه و شافعی، این سنت را رعایت کرده و این طریقه را نگاه داشته اند. بنابراین، اگر این سنت عیب محسوب شود، نخست باید بر ابو حنیفه و شافعی و اصحاب ایشان اعتراض نمود و آنگاه بر شیعه». (همان: 402)

بر پایه همین حقیقت تاریخی، امروز به برکت خون شهیدان انقلاب اسلامی افغانستان و تلاش عالمان دلسوز و آگاه، سوگواری امام‌حسین(ع) میان شیعه و اهل سنت در کشور ما مشترک برگزار می­شود. بی‌تردید، دشمن پنهانی، از درون و بیرون می‌خزند تا این آیین مشترک را از مردم ما بگیرند و آن را به شکل افراطی مخصوص شیعیان قرار دهد.

یکی از سیاستمداران کشور، در یکی از این جلسه‌ها گفته بود: «من برخویش می‌بالم که زمینه را فراهم آوردم تا عاشورای حسینی و تجلیل از مقام والای امام‌حسین(ع) و شهدای کربلا را پیروان شیعه­ی جعفری و اهل سنت حنفی که هر دو به اهل بیت پیامبر خدا(ص) مهر می­ورزند، در جوار آرامگاه سلطان اولیا و حضرت علی، مشترکاً برگزار نمایند. به این ترتیب بزرگداشت امام‌حسین(ع) به رمز و نماد وحدت امت مسلمه مبدل سازند و نقش بلخ در توحید اراده و عمل مسلمانان برای عزت و آزادی ثبت صفحات زرین تاریخ سازند». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 129)

پیشینه عزاداری اهل سنت افغانستان

اهل‌سنت افغانستان، بر پایه وجوب ضرورت محبت خاندان پیامبر خدا(ص)، سوگواری امام‌حسین(ع) را از گذشته تا کنون بر پا کرده اند. (گشایش: سال هشتم شماره 22 و 23 ص 173)

عزاداری تمام شهرهای اهل سنت نشین را نه تاریخ نگاران ثبت کرده اند و نه تحقیقات میدانی ترسیم و تدوین. ازاین رو، تنها به نقل آنچه ثبت شده یا افراد راستگو نقل کرده اند و یا امروز دیده می­شود، می­توان استناد کرد.

رییس جمهور گذشته افغانستان، دریکی از سخنرانی‌هایش، از برگزاری مشترک عزاداری امام‌حسین(ع) میان شیعه و اهل سنت در گذشته و امروز یاد می­کند و می­گوید: «افغان‌ها در گذشته نشان دادند که در برگزاری مراسم عاشورا اتفاق نظر دارند». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان:24)

وی مراسم دهه محرم را به عنوان نماد وحدت ملی کشور و الگوی همبستگی برای دیگران برشمرد و تأکید کرد: «شیعه و اهل سنت از دهه محرم الحرام به گونه‌ای تجلیل کنند که نمونه برای جهان اسلام باشد». (همان)

وزیر دفاع ملی پیشین افغانستان نیز در یکی از مراسم‌های عزاداری گفته بود: «فرزندان سلحشور و قهرمان افغان زمین، در طول تاریخ پر ماجرای خود، همیشه وفاداری خود را به فلسفه حماسه حسینی و پیام پخش شده از امواج فرستنده کربلا به تکرر و تواتر به اثبات رسانیده است». (همان 122)

یکی از رهبران سیاسی هم در یکی از مراسم‌های عزاداری امام حسین(ع)، پیشینه‌ی ارادت و حمایت مردم افغانستان را از خاندان پیامبر خدا(ص) این گونه برشمرد: «مردم افغانستان در تاریخ شش هزار ساله‌ای خویش پیوسته منادی آزادگی، داد گستری و روشنگری بوده و از آغاز در خط حمایت از حقیقت اسلام، سنت پیامبر خدا(ص) و عترت او ایستاده اند». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 125)

بسا گفته شود سیاست مداران برای کمپاین حزبی و سیاسی شان این سخنان را برزبان رانده و باور و آگاهی به کارکرد این مراسم مشترک در وحدت ملی و همبستگی اجتماعی نداشته‌اند. باید در پاسخ گفت: حقایق تاریخی سخنان این‌ها را تأیید می­کند چه خود برآن باور داشته باشند یا نان به نرخ روز بخورند. دیگر اینکه میان آنان عالمان و اندیشمندانی وجود دارند که به اصطلاح کلمه سیاستمدار حرفه­ای گفته نمی­شود. ثالثاً برخی اندیشمندان هم رویکرد سیاسی دارند و آن رویکرد را در تمام گفته‌ها و نوشته‌هایشان می­توان مشاهده کرد. رابعاً معنی سخنان آنها عین برداشت جامعه شناسان است که کارکرد مناسک دینی را تبیین و تحقیق کرده‌اند.

افزون بر تکه‌های سخن سیاستمداران اهل‌سنت، نخست مستندات تاریخی برگزاری سوگواری در ولایتهای افغانستان نقل می­شود و سپس کارکرد عزاداری در ایجاد و گسترش و حدت ملی تبیین و تحلیل.

بامیان

اهل سنت مرکز بامیان در سیدآباد، ککرگ، سوماره، آهنگران، تیبوتی، گوروانا، تولواره، توبچی، جگره خیل، ملایان و دیگر ساحه‌های آن شهر، در گذشته سوگواری سالار شهیدان را در کنار شیعیان برپا می­کردند. ختم قرآن و نذر دادن برای امام‌حسین(ع) را که خودم که زاده آن دیارم، به روشنی یاد می‌آورم و تشکیل جلسات عزاداری اهل‌سنت را ریش سفیدان ما نقل می­کردند. مشارکت آنان را در تکیه خانه شیعیان قریه‌های مرکز، و گرد آمدن شان در ایام محرم و دیگر زمان‌ها به مرقد میرسیدعلی یخسوز و میرهاشم دیوبند را زن و مرد بامیانی‌های اصیل و بومی به روشنی یاد می‌آورند. (گشایش، سال هشتم شماره 22 و 23 ص 173)

جلال آباد

مردم شریف آنجا در ایام عاشورا، مجلس بسیار باشکوه برپا می­کردند. از سال های 1347 به بعد تا چندین سال قبل از حمله کمونیست ها، 1357 این مراسم ادامه داشت. از تمام ولایت‌های شرقی برادران محترم اعم از علما، دارالحفاظ و دانشجویان و محصلین و صاحب منصبان ملکی و تمام مردم فرهنگ دوست و وحدت‌خواه در  آن‌جا حاضر می‌شدند… جمعیت خیلی زیاد بود… اکثرا از اهل سنت بودند. (انقلاب کربلا، 449)

سرپل

پیوند نیرومند شیعه واهل سنت برپایه‌ی باورهای مشترک دینی، منافع ملی و فرهنگ همسان اجتماعی، سبب شده است تا ماهیت، شکل و دستامد سوگواری امام‌حسین(ع) را دوگروه بهتر درک کنند و نسبت بدان اظهار همدردی مشترک نمایند. «اهل سنت سرپل، ازجمله ازبک‌های اهل سنت مذهب در ایام عاشورا باذبح گوسفند وگاو و اطعام و دادن نذورات دیگر، روزعاشورا را به پایان می‌برند و در مراسم عزاداری شرکت می‌کنند. کسانی که از خارج منطقه در این مراسم حضور یابند، به سادگی متوجه تفاوت مذهبی عزاداران حسینی در امامزاده یحیی نمی‌شوند و اهل سنت ازبک، مانند شعیان هزاره و بلوچ در  آن شرکت می‌کنند». (همان، 452)

کابل

سوگواری امام‌حسین(ع) را مردم کابل مانند دیگر شهرها در گذشته برگزار می­کردند و امروزهم بر گزار می‌کنند. «وجود تکایا و حسینیه در شهرکابل به نام ازبکان، نشان دهندۀ ارتباط این قوم اهل سنت مذهب افغانستان به اهل‌بیت و عزاداری امام‌حسین(ع) است». (تشیع درخراسان عهد تیموریان، 186 تا 200)

کنر

اززمان بابر به بعد، طایفه­ای از سادات عمدتا اهل سنت مذهب در ولایت کنر زندگی می­کنند که در اصطلاح مردم آن ناحیه به عنوان “پاشا” یاد می­شوند. این گروه در تعظیم شعائر اهل‌بیت از جمله عزاداری اهتمام فراوان داشته اند. (انقلاب کربلا، 445)

ازگذشته تاکنون تجلیل از رسوم قدیم در ایام متبرک تقویم اسلامی، مانند عیدین و شب برات، (15 شعبان) و چهار شنبه آخر صفر و غیره به عمل می­آید. (تاریخ افغانستان بعد از اسلام، 661)

هرات

به وجود عزاداری اهل سنت در هرات از دوراه می­توان پی برد: یکی داستان که خود از فرد ثقه باپیشینه مذهب حنفی شنیدم و دیگر تکه­های تاریخ هرات. فرد نامبرده برایم نقل کرد: که منزل ما در سنگ بالا، نزدیک باد غیس هرات قرار داشت. پدرم مرد باسوادی بود به نام ملاحبیب. او شبهای جمعه، ماه محرم و روزهای عاشورا و تاسوعا برایمان کتاب «روضۀ الشهداء»ی ملاحسین کاشفی واعظ را از رو، بالای منبر می­خواند. افزون برخانواده، دوستان همسایگان و آشنایان هم در این مجالس گرد می­آمدند. (گشایش: سال هشتم شماره 22 و 23 ص 173)

راه دیگر مرثیه خوانی اهل‌بیت(ع) در محفل سوگ فرزند حاکم هرات بود که در آن زمان صورت گرفت. «وآن حضرت (شاهرخ میرزا) مدت چهل روز برمسند خلافت و مقر سلطنت می‌نشست و مشاهیر ایران و توران و اعاظم ربع مسکون و مهتران خراسان بردرگاه همایون جمع بودند. هرروز یکی دو شاعر ماهر، مرثیه ها به موقف عرض و حال آن ها می‌رسانیدند. از جمله مولانا سیف الدین نقاش اصفهانی که واحدی تخلص می­کردی، مرثیه نیکو گفته است. و مرثیه این است: … یارب به حق حرمت اولاد فاطمه، صبری بده به بیگم غمگین ناتوان…». (روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات، 2، 89)

بیگم، همان گوهر شاد بیگم، همسر شاهرخ میرزا حاکم آن روز گار و مادر شاهزاده باسینقر است که به تازگی آن زمان فوت کرده بود. این مجلس‌ها به یاد بود وی برگزار می‌شد و در حضور و در بار تیموریان مداحان به این بهانه مرثیه اهل‌بیت(ع) می­خواندند.

افزون براین، مردم هرات در زمان تیموریان، سوگواری را برذکر مجالس صوفیانه که آن زمان گروهی از صوفیان بدان پایبندی داشتند، ترجیح می‌دادند. «گریه برای امام‌حسین(ع) جانشین مجالس ذکر صوفیانه، که نقشبندیان آن را ملغی کرده بودند، شده بود». (تشیع وتصوف، 262)

کارکردهای عزاداری مشترک

با یاد آوری برخی برگهای تاریخ سوگواری، عزاداری اهل‌سنت، را در افغانستان می‌توان قطعی شمرد و بدون تردید. چنانچه این سنت مشترک، در جامعه با مدیریت صحیح و متوازن علمی، فرهنگی و سیاسی عالمان بر پایه مشترکات دو مذهب و با حضور شیعه و اهل سنت برگزار شود، تأثیر گذاری آن بیش از برگزاری خصوص پیروان یک مذهب است که شش کارکرد اساسی را می­توان برایش بر شمرد:

یک ـ نقطه‌های مشترک دو مذهب گسترش یافته و تقویت می­شوند. زیرا پیروان هردو مذهب همان گونه که به افتراقات مذهبی باور و پایبندی دارند به مشترکات دینی هم باور، پایبندی و احساس تعلق دارند. نقط اشتراکی دو مذهب، چیزی جز دستورات اسلام و گزاره های دینی نیست. پس نتیجه برگزاری عزاداری، حفظ، تقویت و گسترش دین است. همان که بیش از 99% مردم بدان پایبندی دارند و در نگاه شان تقدس. بی‌تردید مسائل اختلافی فقهی میان مذاهب وجود دارد که نسبت به مشترکات کمتر به شمار می­آید.

دو ـ به نقطه های افتراقی مذاهب هم احترام می­شود. چون اصل مناسک یک مذهب را دولت، احزاب سیاسی و نمایندگان مذهب دیگر به رسمیت شناخته و بدان احترام می‌گذارند. وقتی پیروان یک مذهب بتوانند آزادانه مناسک مذهبی خویش را انجام دهند، از زاویه مذهبی چه دلیل بر مخالفت با دولت و پیروان مذهب رسمی یک کشور می­تواند داشته باشد؟ ممکن است مخالفت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی داشته باشند که در جای خود باید حل و فصل گردد. وقتی جامعه‌های مذهبی بدون تضاد و موانع با یکدیگر بتوانند آزادانه مراسم مذهبی خویش را برگزار نمایند اختلافات مذهبی خود به خود در جامعه کاهش می­یابد و تعامل اجتماعی و دینی افزایش.

سه ـ پرده‌ی پندار نادرست پیروان مذاهب نسبت به محتوا و مناسک مذهب دیگری دریده می­شود و برداشت کژ آنان تصحیح می­گردد. برداشت‌های که از بیرون و درون آگاهانه و بیخردانه با انگیزه های سیاسی و قومی طرح شده و گسترش یافته است. زیرا درونمایه و آموزه‌های مذهبی طرف مقابل را می‌بینند که مقرب بنده به پروردگار و مبعد وی از معصیت است. از سوی دیگر محتوای این مراسم در چهار چوب منافع مشترک هدایت می­شوند و از افراطی گری مذهبی و قومی پرهیز می­گردد.

چهار ـ برداشت و پندار، گفتار و کردار هریک از پیروان مذاهب دیگری تعدیل می‌شود و تغییر می­کند. زیرا پیش داوری یا تبلیغات نادرست و افراطی گرایی یا خرافه های که پیروان یک مذهب به دیگری نسبت می‌دهند در این گونه مجالس عملکرد دیگری را به روشنی می­بینند و بینش آنان دگرگون می­شود. وقتی پیروان یک مذهب کردار و گفتار پیروان مذهب دیگری را در ساحه‌های زندگی بدون پیش داوری یا تبلیغات دیگران به روشنی بنگرند؛ دیدگاه شان نسبت به دیگران تعدیل می­شوند.

در کارکرد سوم، نظر به اصل مذهب و درونمایه و پوسته آن است و در کارکرد چهارم نگاه به عملکرد و گفتار و پندار پیروان مذاهب است نه خود مذهب.

پنج ـ برنامه‌های اختلاف انگیز دشمنان ملت و مذاهب اسلامی ناکام می‌ماند. همان «سیاست تفرقه بینداز وحکومت کن» دشمنان که در تاریخ افغانستان، بویژه جنگ‌های خانمان سوز داخلی، به روشنی نمایان شده است و بیشترین اختلافات ملی ما نه از درون که از بیرون سرچشمه می­گیرد.

شش ـ با محور قرار گرفتن دین مشترک، منافع و مصالح مشترک، فرهنگ مشترک، سرزمین مشترک، آداب و رسوم مشترک، دشمنان مشترک و تاریخ مشترک، اختلافات منفی اقوام کاهش می­یابد و رقابت مثبت افزایش.

پذیرش تمام این کارکردها در گرو اثبات عزاداری مشترک شیعه و اهل سنت در افغانستان با مدیریت صحیح عالمان دو مذهب است و پذیرش برخی کارکرد‌ها در گرو اثبات عزاداری آشکار شیعیان که دولت، احزاب و پیروان مذهب حنفی به رسمیت شناخته و بدان احترام گذارند.

نوع تأثیر گذاری

پس از اثبات عزاداری مشترک اهل سنت و شیعیان در افغانستان، فرض دیگر این است که مناسک مذهبی اهمیت بنیادین دارند و زیر بنای گفتار، کردار و پندار پیروان مذاهب به شمار می‌روند و در تمام ساحه‌های زندگی آنان از جمله تعامل با دیگران، تأثیر گذار است. «عملکرد‌های مذهبی مانند تشریفات و مناسک و نه باور داشتها، اهمیت بنیادین دارند. آدمیان به مناسک و مراسم بیشتر توجه دارند تا آموزه‌های مذهبی. برای شناخت دین، نخست باید شیوه‌های عملکرد مردم را تحلیل کرد و نه باور داشتهای شان را. عملکرد‌ها اهمیت درجه یک و باور داشتها اهمیت درجه‌ی دوم دارند». (جامعه شناسی دین: 169)

زیرا باور داشتها آموزه‌های فکری و اعتقادی است که در تیررس اندامهای حسی قرار نمی گیرد بلکه فراتر از آنها در منظومه وجودی دیگری قرار دارند به نام ملاکات، جعل و اعتباریات. مناسک و آیین‌های مذهبی پوسته و نماد همان هسته‌های اعتقادی اند که در قلمرو اندامهای حسی قرار می‌گیرند و مرتبه فعلیت نامیده می­شوند. از این رو، بشر به آسانی می­تواند به اندازه‌ی دانش و خردش از ماهیت و احکام این افعال عبادی پرده بردارد و به آن نماد‌ها و تشریفات پیوند همیشگی برقرار نماید.

عزاداری گاهی تأثیر آشکار برجای می‌نهد و زمانی آثار پنهانی بر ذهن و اندیشه جامعه می‌‌گزارد؛ سپس به تدریج با فرایند خاصی در اندیشه، گفتار و کردار آنان آشکار می‌شود. از این رو، «توجیه راستین عملکرد‌های مذهبی را در هدفهای آشکار این عملکرد‌ها نباید پیدا کرد، بلکه از طریق اعمال نفوذ نامریی این عملکرد‌ها بر ذهن انسانها و نحوۀ تأثیر آنها برحالتهای ذهنی ما، می‌­توان به توجیه واقعی این عملکرد‌ها دست یافت». (جامعه شناسی دین 179)

از این رو، سوگواری نخست فضای اندیشه و روح اجتماع را دگر گون می­کند آنگاه به پیروی از این دو، گفتار و کردار انسان دگرگون می­‌شود. یا برعکس نخست کردار را تغییر می­دهد و آنگاه اندیشه جامعه دگرگون می­شود. چون میان اندیشه و عمل رابطه دوسویه وجود دارد نه یک سویه. آری، «مرثیه، شعر و نثر در فضائل اهل‌بیت و در مصائب آنها گفته بشود تا این مردم مهیا باشند، در صحنه باشند، بدانند که ائمه ما تمام عمر شان را صرف برای ترویج اسلام کردند». (صحیفه امام 15، 332)

آیین‌های عزاداری با وجدان جامعه سروکارد دارد و بر انگیختن وجدان جمعی از مهمترین کارکرد آن به شمار می­رود. چون «صدای همگان آهنگی دارد که صدای یک فرد هرگز نمی­تواند داشته باشد». (جامعه شناسی دین: 176)

پس از بر انگیختن، جامعه آمادگی کنش و احساسات جمعی را به دست می‌آورد و در این دایره خود بنیاد و مقدس مردم با یکدیگر هم صدا، هم اندیشه و همسو می‌شوند. ایجاد، گسترش و تعمیق وحدت ملی و اخوت اسلامی، مهم ترین سمت و سوی است که از عزاداری‌ها انتظار می­رود عملی شود. بدین­سان، «در میانۀ یک جمع برانگیخته ازیک سودای مشترک، آمادگی چنان کنشها و احساساتی را پیدا می‌کنیم که به تنهایی و به نیروی شخصی مان هرگز توانایی آنها را نمی‌یابیم». (جامعه شناسی دین 176)

کارکرد مهم دیگر سوگواری برای آنان است که در حاشیه اند؛ زیرا کسانی که در قدرت مشارکت دارند، به آسانی از رسانه‌ها سخنش را به دیگران می‌رسانند. اما در برخی کشورها به دلیل سانسور دولتی رسانه، مخالفان و دیگر نخبگان جدا از قدرت، از این امکانات بی بهره‌اند. سوگواری زمینه را برای بیان اندیشه تمام طیف‌های فکری می‌گستراند و اختصاصی به یک گروه و اندیشه‌ای خاص مذهبی  و سیاسی ندارد. از این رو، شکافهای اجتماعی و اختلاف ملی کمتر می­شود و جامعه به همبستگی و وحدت ملی نزدیک تر. بستر عزاداری نه تنهای برای موافقان پهن نشده بلکه برای مخالفان هم گسترده شده است. آنان هم مانند موافقان، می‌توانند با شیوه‌های عزاداری، ابزار و دیگر مؤلفه‌هایش مخالفت کند؛ مخالفت علمی نه سطحی یا کنیه توزانه.

وزیر دفاع پیشین افغانستان، می­گوید. «به برکت از این روز شیدایی، این ماه قیام و خون و بخاطر شهسواران لافتی صحرای کربلا، افغانستان وطن به جان و دل بسته ما را صلح و صفا و رفاه نصیب شود و پرچم اردوی ملی ما را که پاسداران راستین فلسفه جاوید حسینی هستند در هرحال، در همه جا و در همه وقت در اهتزاز و بر افراشته نگهدارد». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 123)

یکی از بزرگان نیز وحدت ملی و همبستگی اجتماعی را میان مسلمانان از طریق سوگواریها دست یافتنی می‌دید. «اسلام این قدر برای اجتماع و برای وحدت کلمه، هم تبلیغ کرده است و هم عمل کرده است؛ یعنی روزهایی را پیش آورده که با خود این روزها و انگیزه این روزها، تحکیم وحدت می­شود، مثل عاشورا و اربعین. و قرآن کریم پافشاری دارد در این مطلب که متفرق نباشند مردم، مسلمین از هم، و ید واحده باشند و معتصم به حبل الله باشند.» (صحیفه امام 2، 262)

بسا گفته شود که نظریات جامعه شناسان ناظر به سوگواری پیوسته میان پیروان یک مذهب است نه سوگواری مشترک میان پیروان دو مذهب. از این رو، برفرض برگزاری چنین آیینی کارکرد مذهبی خاصش را نمی‌توان از این گونه سوگواری‌ها انتظار داشت. در پاسخ باید گفت: وقت پیروان دو مذهب به یک مراسم باور و پایبندی دارند، این مراسم نزد آنان مانند آیین خاص مذهب خودشان تلقی می‌شود و همان کارکردها را داراست. زیرا هریک به این مراسم باور و پایبندی دارند یا ندارند؟ اگر دارند چه تفاوتی میان باور مذهبی خاص خودشان با این باور خاص وجود دارد؟ اگر باور نداشتند که هرگز مراسم را برگزار نمی­کردند. با لحاظ اکثریت پیروان حنفی در افغانستان احتمال تقیه هم نمی‌رود تا گفته شود آنان از این جهت در عزای نوه‌ای رسول خدا(ص) شرکت کرده‌اند نه بر اساس باور درونی.

الف ـ تأثیر نظری

  1. تولید فرهنگ وحدت­گرا

وحدت ملی به پشتوانه‌های علمی نیاز دارد که باید در مکانهای آموزشی در مقطع‌های گوناگون، رسمی تدریس شود. یکی از برترین دانشگاههای عمومی که مبانی نظری، زمینه ها، مؤلفه ها، چالشها، آسیب ها و راهکارهای وحدت ملی در آن تبیین می­شود، سوگواری امام‌حسین(ع) است. «درواقع، تشریفات دینی، هرقدر هم که کم اهمیت باشند، اجتماع را به حرکت در می‌آورند؛ گروه‌هایی از مردم برای برگزاری این جشن‌ها گرد هم می‌آیند. پس، نخستین اثر آنها این است که افراد را به‌هم نزدیک می‌کنند، برتماس هایشان با یکدیگر می‌افزایند و صمیمیت بیشتری بین شان ایجاد می‌کنند. محتوای آگاهی افراد از همین رهگذر تغییر می­‌کند». (صور بنیانی حیات دینی 481)

رییس جمهور دولت مجاهدین، مفهوم سوگواری را نه یک موضوع عاطفی که بستر یاد گیری مؤلفه‌های دینی و انسانی می‌داند. وی با طرح این پرسش که «مفهوم عاشورا چیست؟» در پاسخ، شعری از علامه بلخی را شاهد می‌آورد. «تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است/ دانش سرای مکتب اولاد آدم است/ از خیمه گاه سوخته تا ساحل فرات/ تعلیم‌گاه رهبر خلق دو عالم است». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 114)

وی پس از آن این جمله‌ها را تفسیر می­کند. «عاشورا برای مسلمانان تنها یک خاطرۀ عاطفی و ماتم نیست، بلکه یک دانشگاه است. درس احساس، درس اخلاق، درس وفا، درس شجاعت، درس عدالت گستری و درس مبارزه بافساد واستبداد و نظام‌های فاسد را باید از آن بیاموزیم». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 114)

برگرفتن درس از دانشگاه عاشورا، دیگر کارکرد سوگواری را نفی یا محدود نمی­کند. چنانکه برخی جامعه شناسان بر مناسک دینی غیر اسلامی اشکال کرده اند: «وانگهی، گفتن اینکه دین کارش اساساً حفظ نظم اجتماعی است، عملکرد دین را بسیار محدود جلوه می­دهد. بدیهی است که بیشتر سنتهای مذهبی بانظم و هماهنگی در امور بشر سروکار داشته اند. اما از این واقعیت چنین برنمی­آید که دین کارش تنها همین است». (جامعه شناسی دین 201)

یکی از بزرگترین درس امروز عزاداری‌ها همبستگی اجتماعی، وحدت ملی و پرهیز از اختلاف ملی است؛ اختلافی که پس از سی سال هنوز مزه‌ی تلخش از کام ملت افغانستان پاک نشده است و همچنان رسوب‌هایش با تحریک بیگانگان و خودی‌های نادان، جریان وحدت را با اشکال روبرو می­کند. «باید در اندوه آل پیامبر خدا(ص) گریست و در ماتم فرزندان فاطمه الزهرا سوگوار بود. اما هرکاری را باید با رعایت موازین شریعت اسلامی تنظیم کرد. مهمتر از همه باید از مکتب عاشورا هرروز درسهای نو آموخت و در زندگی پیاده نمود». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 128)

در سوگواری امام حسین(ع) فرهنگ وحدت ملی تولید می­شود و اندیشه‌های مردم نسبت به همزیستی مسالمت آمیز می­بالد و می‌­گسترد.

  1. گسترش مشترکات دینی

سوگواری حکم مستحب دینی است که برای نزدیکی بنده به پروردگار و دوری از معصیت تشریع شده است. به هر میزان که بنده به خدا نزدیک شود از خود و منیت‌های شیطانی دور می­شود. دور شدن از خود مساوی است با دیگران خواهی و کاهش تنش در جامعه. پیشوایان شیعه نیز هدف از سوگواری را زنده کردن و گسترش و تعمیق دین دانسته اند. امام صادق به یکی از اصحابش گفت: «إنَّ تِلکَ المَجالِسَ اُحِبُّها، فَأحیوا أمرنا، رَحِمَ اللّه‏ُ مَن أحیا أمرنا، یا فُضَیلُ مَن ذَکَرَنا أو ذُکِرْنا عِندَهُ، فَخَرَجَ مِن عَینِهِ مِثلُ جَناحِ الذُّبابِ غَفَر اللّه‏ُ لَهُ ذُنُوبَهُ؛ براستی دوست دارم چنین جلساتی را، پس امر ما (جوهر و آموزه های دینی) را احیا کنید. رحمت خدا باد بر کسی که امر ما را زنده کند، ای فضیل! هرکه مارا یاد کند یا ما نزدش یاد شویم و در نتیجه از چشمش به قدر بال پشه‏ای اشک بیرون آید، خداوند گناهانش را بیامرزد». (وسائل الشیعه، 10، ص392)

گناهان گنهکار، در ظرف عمل و کردارش می‌ریزد نه در عالم تخیل و ادعای تنها. از این رو، چنین حدیث‌های را باید با این رویکرد بررسی و معنی کرد نه بایک اشک ریختن تنها بدون عمل.

یکی از رهبران سیاسی، هم سوگواری را پاسداری از دین و گسترش و تعمیق دینداری می‌داند: «از قیام امام بزرگ حسین و شهدای کربلا به درستی درس گرفته شود و آموزه‌های این مکتب سترگ، برای همیشه سرمشق مسلمانان باشد. تنها در همین صورت است که ما از حقیقت عزت اقتدار و عظمت اسلام و مسلمانان پاسداری کرده می­توانیم و بس». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 125)

همانگونه که روزه و نماز و حج مقرب بنده به خدا و مبعد وی از معصیت اس، سوگواری هم این ویژگی را دارد. افزون بر این، سوگواری بیانگر مهرورزی مسلمانان به خاندان پیامبر خدا(ص) است و مشارکت در مصیبت آنان. یکی از مولوی‌های اهل‌سنت افغانستان می­گوید: «یگانه چیزی که مظهر وحدت باشد، محبت اهل‌بیت و محبت پیروی از سنت اهل‌بیت است. اگر ما سنت اهل‌بیت را درخانواده، در اداره و کشور و سرزمین خود پیاده بکنیم دچار هیچ مشکلی نخواهیم شد». (همان 133)

حساسیت‌های مذهبی به مسائلی گفته می­شود که نقطه‌های جدا کننده مذاهب اسلامی از یکدیگراند. چه مسائل بنیادین باشد مانند رهبری جامعه و چه مسائل فرعی مانند اختلاف روش در وضوء یا نماز گزاردن. در سوگواری مشترک، همه می‌کوشند از مشترکات بگویند نه افتراقات.

یکی از رهبران حزبی و سیاسی، سوگواری را کاهش دهنده حساسیت‌های مذهبی می‌داند. «یکی از دستاورد‌های بسیار مهم مردم افغانستان در نظام جمهوری، کاهش حساسیت‌های مذهبی در این کشور میان پیروان دو مذهب تشیع و تسنن و همزیستی مسالمت آمیز میان آنها در کنار یکدیگر بوده است به گونه‌ای که از این نظر بدون تردید، امروز افغانستان میان تمام کشورهای اسلامی الگو و نمونه‌ای برای وحدت و همدلی بوده و هست. خوشبختانه پیروان هردو مذهب، عملا بسوی تقریب مذاهب اسلامی گام‌های مؤثری برداشته اند. روابط حسنه میان پیروان دو مذهب و میان اقشار مختلف مردم، نوید بخش فردای عزت بخش برای ملت مسلمان افغانستان است». (همان 117)

وی ادامه می­دهد. «شرکت در محافل مذهبی همدیگر، عزاداری‌های محرم، تجلیل از عاشورای حسینی به صورت مشترک، ایجاد شورای اخوت اسلامی و … از نمونه‌های برجسته برای وحدت و همسویی میان این دو مذهب در کشور است که تحسین دلسوزان به اسلام و نیز حسادت بد خواهان را بر انگیخته است». (همان 117)

می­توان اشکال کرد که: این گونه سوگواری‌ها واکنش به شرایط اجتماعی خاص افغانستان است که مردم بعد از سی سال اختلاف، از هر وسیله­ی برای وحدت ملی استفاده می‌کنند. چه سوگواری امام‌حسین(ع) باشد یا دیگر مراسم و آیین‌های که بتواند همدلی ایجاد کند. «بیشتر بدعتهای مذهبی در واقع واکنشهایی به شرایط اجتماعی موجود بوده اند و در صدد آن نبوده اند که جامعۀ موجود را منسجم و یکپارچه سازند». (جامعه شناسی دین 208)

در پاسخ باید گفت: سوگواری ظرفیت ایجاد، گسترش و تعمیق وحدت ملی را در هر زمانی داراست. از این رو، پدید آمدن شرایط خاص، دلیل برکژکارکرد سوگواری نیست. سوگواری زمان آرامش یک کارکرد دارد و زمان اختلاف چندین کارکرد. حرکت به سمت یکپارچگی زمان اختلاف ضروری تر از دیگر زمانهاست. «این که دین جامعه را یک پارچه می‌سازد، دال براین ادعا نیست که یکپارچگی ضرورتاً خوب یا خوشایند است، بلکه بیان این واقعیت است که دین چنین کاری را انجام می­دهد»، (جامعه شناسی دین: 209) در هر شرایط که باشد.

99% مردم ما مسلمان‌اند و برای حفظ، گسترش و تعمیق دین، با متجاوزان انگلیس و شوروی و مزدوران داخلی آنان سالها جنگدیدند و کمونیسم را در موزه‌های تاریخ سپردند. هر شخص و پدیدۀ که با دین بستیزد، بیگانه باشد یا خودی از هر قوم و مذهبی که باشد، وحدت ملی را به اختلاف ملی تبدیل می­کند؛ چنانکه احزاب خلق و پرچم و دیگر احزاب اسلامی برای رسیدن به قدرت همین کار را کردند. برعکس یکی از کارکرد‌های مناسک مذهبی حفظ، گسترش و تعمیق دین است و به پیروی از این مهم، وحدت ملی شکل می­گیرد، می­گسترد و ژرفنا می­گیرد. وقتی نگاه دینداری مردم تغییر کند و در تعامل با دیگران تعریف شود نه در تقابل، تنش‌های مذهبی اندک می­شود و تحمل مذهبی بیشتر. به میزانی که مذهب مخالف به رسمیت شناخته شود، مذهب موافق رسمیت بیشتری پیدا می­کند و به تبع اختلاف مذهبی کمتر می­شود و به پیروی از آن وحدت ملی گسترش می­یابد.

  1. تعمیق اخلاق اجتماعی

بنیان سوگواری ها بر پایه ارزشهای خدایی فراتر از خاک، خون و افراد استوار است که به این مناسک اهمیت بخشیده است و آن را از مراسم‌های زود گذر فصلی، قومی و ملی ممتاز نموده است. بدین سان، «جامعه، اجتماع یاگروه با این وسیله ارزشها و اصول اساسی اش را حمایت می­کند و سامان اخلاقی‌اش را حفظ». (جامعه شناسی دین: 226)

میزان کارکرد اخلاق در خانواده، دوستان و محیط کاری، آشکار است اما بالندگی ملاکها، آموزه‌های اخلاقی و گسترش فعل اخلاقی دیگر دوستی، نیاز به انجام دستورات دینی دارد که عزاداری یکی از آن موارد به شمار می­رود. «آنها (مناسک) برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما به همان اندازه ضروری اند که خوراک برای نگهداشت زندگی جسمانی ما ضرورت دارد، زیرا از طریق همین مناسک است که گروه خودرا تایید و حفظ می­کند». (همان: 179)

تنها دانستن حسن و قبح برای سعادت کفایت نمی­کند بلکه تنظیم رفتار در همین چهارچوبه، انسان را خوشبخت می­کند. یکی از رفتارهای اخلاقی دیگر دوستی و برخورد مسالمت آمیز در جامعه است که به پیروی از آن وحدت و همبستگی شکل می‌گیرد. بنابراین، «از طریق مشارکت در مناسک و مراسم مذهبی است که قدرت اخلاقی جامعه آشکارا احساس می­شود و احساسات اخلاقی و اجتماعی از همین طریق تقویت و تجدید می‌شوند. حس وابستگی به یک قدرت خارجی و روحانی و اخلاقی را تشدید می‌نماید». (همان: 177)

هر فعل اخلاقی در تاریخ الگوهای دینی مشخصی دارد که رسول خدا برترین الگوی کرداری، گفتاری و پنداری مسلمانان، در قلمرو اخلاق و دیگر ساحه های زندگی است. «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» آن حضرت نسبت به کفار سخت گیر و نسبت به مسلمانان مهرورز بودند. به گفته یکی از سیاستمداران ما که «مردم آزاده‌ی ما اخلاف همان احرارند که در سه دهه، دو بار با جهاد و مقاومت جانانه شان بر ابوجهل‌ها و یزیدها فایق آمدند و در کربلای افغانستان سه عاشورا را تجربه کردند». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 126)

«آنچه از همه مهم‌تر و اساسی‌تر است این است که افراد باهم باشند و احساسات شان به صورت جمعی بروز کند و برای نشان دادن این احساسات از اعمال مشترکی کمک بگیرند؛ ولی این که سرشت خاص این احساسات و اعمال چیست دیگر امری به نسبت فرعی و پیشاینده است. پس همه چیز به گونه‌ای است که ما را به یک فکر بر می‌گرداند، و آن فکر این است که مناسک، قبل از هرچیز، وسایلی هستند که گروه اجتماعی به کمک آنها وجود خود را هر از چند گاه یک بار تثبیت می­کند». (صور بنیانی حیات دینی 534)

تثبیت هویت افغانی و پذیرش تعدد اندیشه، مذهب و قوم، پس از چند سال جنگ‌های داخلی با سوگواری امام‌حسین(ع) در سایه‌ای همبستگی و وحدت ملی به آسانی مقدور است؛ حرکتی که با هزینه‌های نجومی دولت، احزاب و افراد به آسانی میسر نخواهد بود.

جامعه شناسان بدین باور اند که «دین به انسان در شناخت خودش کمک می­کند و باعث می­شود که او احساس هویت کند». (جامعه شناسی دین 211) این احساس هویت، همان گونه که از طریق فروعات دینی مانند نماز، روزه، حج، جهاد، امربه معروف و نهی از منکر به دست می‌آید، با مراسم مذهبی و عزاداری‌ها که جنبه عینی دارند نیز به دست می­آید. هویت ملی یکی از مهمترین هویت‌های افراد است که در برخورد با افراد دیگر کشورها به روشنی دیده می­شود.

چه هویت سنتی باشد یا مدرن. به همان میزان که جامعه‌های سنتی به هویت نیاز دارند، جامعه‌های مدرن هم برای هماهنگی و یکپارچگی شان به هویت ثابت نیاز دارند. هویتی که با انجام هر بار مناسک مذهبی و عزاداری‌های سالانه شیعی و اهل سنت به دست می­آید. از این رو، «جوامع مدرن نیز برای حفظ انسجام و اتحاد خود نیاز مند مناسک هستند که ارزش‌های آن ها را از نو تحکیم و تثبیت کند». (جامعه شناسی گیدنز770) البته هویت انسانی نه حیوانی، خدایی نه خونی، ارزشی نه ضد ارزشی.

ژرفایی اخلاق اجتماعی، هم پذیری و پرهیز از گوشه گیری را امام کاظم(ع) یکی از کارکرد‌های عزاداری می‌شمارد. «هیچ چیزی ناراحت کننده تر برای شیطان و لشکرش از گرد آمدن برادران مؤمن برای خدا نیست. هنگامی که مؤمنان گرد هم می‌آیند و یاد خدا می‌کنند و آنگاه یاد فضائل ما اهل‌بیت(ع)، از شدت نا راحتی در صورت شیطان گوشتی نمی‌ماند، مگر این که ریخته می­شود». (اصول کافی 2، باب تذکره الاخوان ص 187ح 7)

اندازه کارکرد مشترک، از گردآمدن همان جلسات عزاداری اهل‌بیت(ع) است که سوگواری امام‌حسین(ع) مصداق کامل آن به شمار می‌رود. هر چند جلسات دیگری که برای خدا برپا شود و در آن گوهر دین، هسته­ی دین یا پوسته­ی دین باز گو شود، می­توانند مصداق جلسه‌های مؤمنان شمرده شوند.

مراد از شیطان یا فرشته رانده شده معروف الهی است که تا روز واپسین بنی آدم را گمراه می‌سازد. یا شیطان درونی و هواهای نفسانی انسان مقصود است که جز ستیز ودشمنی و کینه از آن بر نمی‌خیزد؛ یا منظور شیطان بیرونی است که دشمنان دین و مسلمانان هستند؛ یا هر سه. در هر صورت، سوگواری مؤمن را بر تمامی شیطان‌ها پیروز می­کند و زمینه‌های اختلاف را از بین می‌برد و نهال اخلاق و دوستی می‌نشاند تا کام دل و جان بر آرد.

  1. وحدت سیاسی

برخی عقیده دارند که: «هیچ یک از رابطه‌های معنوی که امروز میان مسلمانان وجود دارد، تأثیری مانند برپایی عزاداری برای امام‌حسین(ع) در دلها و نفوس آنان ندارد. هرگاه تا دو قرن‌اخیر این عزاداری‌ها میان مسلمانان گسترش و عمق یابد و همگانی شود، به حتم میان آنان یک زندگی مشترک سیاسی جدید پیدا می­شود… میان فرقه‌های اسلامی کسی دیده نمی­شود که ذکر مصائب حسین را انکار کند و بدین جهت از دین بیزاری جوید». (تاریخچه عزاداری امام حسین(ع)280) سوگواری اصل دین را نگه می‌دارد، می‌گستراند و عمق می‌دهد. از سویی هم، بینش سیاسی مسلمانان را بالا می‌برد و با حفظ ویژگیهای اختصاصی مذهب، نقاط اشتراکی دین را تبلیغ و ترویج می­کند تا مسلمانان در برابر دیگران هویت جداگانه و تثبیت شدۀ داشته باشند.

ایجاد حس سیاسی در جامعه و سرنگون کردن یک نظام سیاسی و حاکمان خود کامه، یکی از کارکرد‌های سیاسی عزاداری است که می­توان در سطوح گوناگون جامعه از آن بهره برد و امت اسلامی را در برابر دیگران یکپارچه کرد تا منافع کلان امت اسلامی، تأمین شود. «ماربین» مورخ آلمانی می‏گوید: «هیچ چیز مانند عزاداری حسین نتوانست حسّ سیاسی در مسلمانان ایجاد کند». (سیاسة‏ الحسینیة: 44)

با تبلیغات دشمن و سهل انگاری خودی‌ها، بسا افتخارات زرین یک ملت فراموش گردد یا اندک به شمار آید. سوگواری، گذشته‌های درخشان را به یاد می‌آورد و بالنده می‌کند. «خاطره‌های پر افتخاری که در برابر چشمان شان دوباره جان می‌گیرند و افراد خود را با آنها همبسته می‌یابند به آنان احساسی از نیرومندی و اعتماد می‌دهند: آدمی هنگامی که می‌بیند ایمانی که در وجود او هست به چه گذشته‌ی دور دستی بر می­گردد و یادآور چه چیزهای گرانقدری است، اطمینان بیشتری در خود احساس می­کند. آموزندگی مراسم از همین خصلت آن سرچشمه می‌گیرد. تمامی مراسم برای آن است که بروجدان‌ها، و فقط بر وجدان‌ها، تأثیر بگذارد». (صور بنیانی حیات دینی 519)

قرآن از یکسو، گذشته پرنفاق و لبریز از اختلاف مردم را به یاد شان می‌آورد که خون را باخون می‌شستند: إذکنتم اعداء؛ یعنی جامعه اگر همواره در حال ستیز و کینه جویی می‌ماندند، بی تردید سقوط می­‌کردند؛ زیرا خرد انسان حکم کند که اگر کسی در لبه پرتگاه قرار گیرد، هنگام در گیری به حتم میانش می‌افتد. «وکنتم علی شفا حفرۀ من النار. از دیگرسو، نعمتی که اسلام برای شان آورد و آنان را همدل، همصدا و هم رأی نمود، به یاد می‌آورد. واذکروا نعمت الله علیکم. مراد از نعمت همان نعمت برادری و همبستگی اجتماعی است. به تصریح قسمت بعدی آیه: فاصبحتم بنعمته اخوانا. (تفسیر المیزان 3، 371)

سوگواری نیز، بستر هم اندیشی میان نخبگان و مردم را می‌گستراند و عمق می‌بخشد. اندیشمندان شیعی و اهل سنت روز عاشورا مبانی نظری وحدت ملی را طرح می‌کنند؛ زمینه‌های آن را میان مردم در تاریخ افغانستان بر می‌شمارند، مؤلفه‌های گوناگونش را بر می‌شمارند، چالشهای فراروی و راهکار عملی وحدت ملی را باز می‌گویند. آماده سازی خودجوش این بستر، بدون دستور دیگران و با هزینه مردمی و با قصد تقرب به پروردگار، از بی‌مانندترین زمینه‌های وحدت ملی به شمار می­رود که برنامه‌های اختلاف انگیز دراز مدت، میان مدت و کوتاه مدت دشمنان مردم افغانستان را آشکار ساخته و خنثی می‌سازد.

رییس جمهور دولت مردم سالار افغانستان، ناکامی دشمنان دین و مردم افغانستان را معلول عزاداری می‌داند. زیرا «در سوگواری توطئه دشمنان دین و وطن برملا شده نا کام می‌ماند». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 27) یکی از رهبران مجاهدین هم، دفع فتنه‌های دشمنان مردم افغانستان را معلول سوگواری معرفی می‌کند. «من یقین دارم که با تشکیل چنین اجتماعات از علمای اهل سنت و برادران شیعه برای تقویت ارزش‌های دینی، وحدت و برادری با هم همکاری می‌نمایند. این فتنه‌ها دفع و وحدت و برادری در جامعه حکم فرما خواهد شد». (همان 49)

یکی از متخصصان دین هم، دست‌های پیدا و پنهان دشمنان مردم افغانستان را پشت سر علمای ساده اندیش دومذهب به یاد می‌آورد و برگزاری عزاداری را آیین مشترک شیعه و اهل سنت می‌داند، نه خصوص یک مذهب. «این جنگ در تاریکی به یکعده از مردم عوام ما حتی طلاب علوم ابتدایی ما باورانده شده که شیعه دشمن صحابه است. اهل سنت دشمن اهل‌بیت اند، قابل جمع نیست. علمای شیعه و اهل سنت عاشورا(ی حسینی) را مشترکاً تجلیل می‌کنند. روایت‌های که در کتاب احادیث اهل سنت است و از طریق صحابه روایت شده بهتر از روایات شیعه در باره اهل‌بیت صحبت شده است». (همان 56)

وقتی زمینه‌های وحدت می‌گسترد سعادت و مصالح جامعه پس از آن می‌روید و مفاسد که این جمع را تهدید می­کند، کم می­شود یا از بین می­رود. «به نقل از ابوحمزه، از امام باقر، پس از آنکه آیۀ «ما فرستادگانمان را و کسانی را که ایمان آورده اند در زندگی دنیا و روزی که شاهدان بر می­خیزند، یاری می­کنیم» (سوره غافر: 51) را تلاوت کرد، فرمود: حسین بن علی(ع) از آنهاست. به خدا سوگند! گریۀ شما بر حسین و باز گویی ماجرایی که برایشان گذشت، و زیارت قبر ایشان، پیروزی برای شما در دنیاست. پس مژده بر شما که با او، در کنار پیامبر خدا(ص) خدا خواهید بود». (شهادت نامۀ امام حسین(ع)929؛ به نقل از فضل زیاره الحسین: ص 48 ح 25)

سوگواری همانگونه که دوستی خاندان پیامبر خدا(ص) را افزایش می­دهد، هویت و میزان دشمنان اهل‌بیت را هم در این زمان مشخص می­کند. دشمنان که زهرشان را به دسته جات عزادارن نوه‌ای رسول خدا می‌ریزند. نوه‌ای که پیام آور خدا(ص) بارها فضائلش را میان امت اسلامی باز گفت: «حسين منّي و أنا من حسين. حسين باب من أبواب الجنّة. إنّ الحسين بن عليّ في السموات أعظم ممّا هو في الأرض. اسمه مكتوب عن يمين العرش: إنّ‏ الحسين‏ مصباح‏ الهدى‏ و سفينة النجاة و العروة الوثقى؛ حسین از من است و من از حسینم. حسین دریست از درهای بهشت. هان! حسین فرزند علی در آسمانها باشکوهتر است از آنچه در زمین شناخته می­شود. نام حسین در سمت راست عرش این گونه نوشته شده است: هان! حسین چراغ هدایت، کشتی رهایی و ریسمان ناگسست الاهی است». (مثیرالاحزان 4)

رییس جمهور دولت مجاهدین، حمله به دسته‌های سوگوار را از کاستی های ایمان می‌داند که باید برای رفعش دست از دشمنی خاندان پیامبر خدا(ص) بردارد. «متأسفانه بعضی از کشور‌های اسلامی ما در آن روز که مسلمانها باید رمز وحدت و برادری داشته باشند، بالای بعضی قافله‌ها و دسته‌های عزادار حمله صورت می­گیرد، بالای بعضی حسینه‌ها حمله صورت می­گیرد. این کمال دوری از ارزش‌های دینی است که مسلمانها در این روز بجای اینکه بیشتر بهم فشرده شوند به چنین اعمالی دست می‌زنند. آیا امام‌حسین(رض) مربوط یک طایفه مسلمانهاست؟ حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرماید: که من حسین را دوست دارم، خدایا تو حسین را دوست داشته باش و کسی که حسین را دوست دارد او را دوست داشته باش. پس مگر اهل‌بیت پیامبر خدا(ص) که خداوند می‌فرماید: انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً همه‌ای ما از هر فرقه‌ای که هستیم همه بجان و دل حضرت امام‌حسین(ع) را دوست داریم. کسی که حضرت حسین را دوست ندارد، متوجه این بوده باشد که حتماً در ایمانش خلل است». (راهکارهای اخوت اسلامی در افغانستان 115)

ب ـ تأثیر عملی

  1. دیگر خواهی افراد

انسان عزادار در چشمه سار عزای نوه‌ای رسول خدا، فضای ذهن و اندیشه و روح و خردش را شستشو می‌­دهد، آنگاه سبکبال از خواسته‌ها «من طبیعی» فراتر می­رود و با گذار از «قوم» به «امت» و از آن به «ارزشهای دینی» و «کرامت انسانی» و «خدای­یکتا» می‌رسد. گسست از اختلاف و پیوست به وحدت حقیقی فرآیند تکامل فردی است که در عزاداریها با زمینه سازی مناسب پدید می­آید.

زمینه‌ای که مراسم دینی برای ابراز هویت فردی و جمعی فراهم می­کند، از ثبات و دوام برخور دار است؛ زیرا مبنای مناسک که خود دین باشد حالت ازلیت، ابدیت و جاودانگی را در گوهر، هسته و پوسته اش، تا روز واپسین داراست. «دین از طریق آیین‌ها و مراسم، امنیت عاطفی و هویت و نقطه اتکای ثابتی در بحبوحه ناسازگاری‌های آرام و عقاید برای انسان به بار می‌آورد. این همان کارکرد کششی دین است و آموزش آموزه‌های مذهبی و اجرای مراسم مذهبی را در بر می‌گیرد». (جامعه شناسی دین 207)

این بحرانها و نا سازگاریهای بشری می­تواند نسبت به خودش باشد یا نسبت به خدا یا جامعه و خانواده اش یا طبیعت که در آن زندگی می­کند و یا تمام آنها هرکدام با اولویت که دارند. «صرف این که همه باهم می‌گریند ثابت می­کند که همه به هم علاقه‌مند هستند و اجتماع، به رغم ضربه‌ای که بر آن وارد شده، هنوز انسجام خود را از دست نداده و همچنان به قوت خود باقی است». (صور بنیانی حیات دینی 555)

درد دیگر ما این است که پیوند مصالح و مفاسد با منافع و مضار جامعه و افراد به خوبی درک نمی­شود. از این رو، همواره یکی در برابر دیگری قرار می­گیرد، در حالی‌که اگر مصالح کلی جامعه تأمین شود، بی تردید منافع شخصی هم در پرتوآن تأمین می‌شود. آری «دین بیان باورداشتهای همگانی از طریق مناسک دسته جمعی، دلبستگی افراد را به هدفهای گروهی تشدید می­کند. دین عزم افراد را به رعایت هنجارهای گروهی تقویت می­کند و این هنجار را بالاتر از منافع صرفاً خصوصی قرار می­دهد». (جامعه شناسی دین 203)

تمام مشکلات یک جامعه از همین نقطه آغاز می­شود که مردم به جای مصالح جمعی به فکر منافع فردی اند و از دایره خواست شخصی فراتر نمی­روند.

یکی از ارزشهای عاشورا که در سوگواری‌ها بازگو می­شود، از خود گذشتی امام‌حسین(ع) اصحاب و خانواده‌اش برای خدا و حفظ امت اسلامی از کژراهه و ناهنجاری بود که در کربلا به برترین شکل تجلی یافت. مردم ما امروز با الهام از عاشورا، می­تواند در برابر هموطنانشان از خواسته‌های کوچک برای حفظ منافع و مصالح ملی بگذرد تا وحدت ملی شکل گیرد. همانگونه که در گذشته برابر بیگانگان، از خودگذشتگی نشان دادند و همبستگی اجتماعی و وحدت ملی را به نمایش گذاردند. بی‌تردید، گذشت نه یک طرفه است و نه از ستم دیدگان و نه توجیه برای قدرتمندتر شدن گروهی و رانده شدن گروهی دیگر از قدرت، بلکه فرهنگ همگانی است که بیشتر قدرت حاکم و جامعه وابسته به آن در برابر مردم و ستم دیدگان، پایبندی نشان دهند.

رییس جمهور منتخب افغانستان، الهام گیری از عنصر فداکاری امام حسین(ع) را برای ایجاد، گسترش و تعمیق صلح در افغانستان یکی از راهکارهای عملی وحدت ملی می‌داند: «ایثار و فداکاری نواده رسول اکرم (ص) نه تنها اسلام و راه و روش محمدی را نجات داد، بلکه از خون معطرش قرنها و نسلها تا امروز موج‌های مقاومت، ایثار و جوانمردی و صلح‌خواهی ایجاد شد». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 20)

این گفتار نیکوست در صورتی­که کردار گوینده برخلاف آن نباشد. مردم افغانستان عملکرد عادلانه یا ظالمانه کرزی را در دو دور ریاست جمهوری اش به روشنی دیدند و میزان پایبندی اش را به وحدت ملی در عمل شناختند که تبیین و تحلیلش را باید در جای دیگر جست.

عزاداری سالارشهیدان، اگر با نگرش دینی و انسانی تبیین گردد، بی تردید، وحدت ملی و همبستگی می‌آورد و اگر با نگرش سطحی و افراطی‌گری فرقه‌ای بیان شود، اختلاف ملی و گسستگی پدید می‌آورد. زیرا؛ مناسک دینی به پیروی از خود «دین می­تواند افراد را چنان وابسته گروه سازد که کشمکش با گروههای دیگر تشدید گردد و از سازگاری با گروههای دیگر جلوگیری نماید». (جامعه شناسی دین 185)

برخی جامعه شناسان نیز بر همین باور اند که مناسک دینی نه تنها افراد که تمام جامعه را بر می‌انگیزد. این کار از عهده‌ای نخبه‌گان، سیاستمداران و دولت مردان برنمی­آید که آسان و سریع و بدون هزینه دلهای افراد گوناگون را بهم متصل کنند و میان آنها این‌گونه هماهنگی طبیعی ایجاد کند. «دین یگانگی افراد جامعه را با اعضای دیگر تقویت می­کند و جدایی آنهارا از اعضایی قبایل، اجتماعات یا ملتهای دیگر تشدید می­کند». (همان: 203)

آری «در این لحظات، احساس به هم نزدیک ترشدن و هم­ذات شدن با یکدیگر را دارند؛ دیده می­شود که به هم چسبیده اند و چنان در هم تنیده اند که گویی یک تن واحد هستند که ناله‌های پرسروصدا از آن برمی­خیزد». (صور بنیانی حیات دینی: 540)

امام صادق ع فرمود: «تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِي‏ زِيَارَتِكُمْ‏ إِحْيَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحَادِيثِنَا وَ أَحَادِيثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فَإِنْ أَخَذْتُمْ بِهَا رَشَدْتُمْ وَ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ تَرَكْتُمُوهَا ضَلَلْتُمْ وَ هَلَكْتُمْ فَخُذُوا بِهَا وَ أَنَا بِنَجَاتِكُمْ زَعِيمٌ. از همدیگر باز دید کنید؛ زیرا در باز دید‌های شما از یکدیگر، دل هایتان زنده می­شود و سخنان ما به یاد می­آید؛ سخنانی که یاد آوری‌اش، مهر برخی را به برخی دیگر بر می‌انگیزد. آنگاه اگر به این سخنان ما عمل کردید، اصلاح می‌شوید و نجات می‌یابید و اگر آن ها را وا نهادید گمراه می‌شوید و نابود. بنابراین، سخنان ما را برگیرید که من رهایی شما را ضمانت می‌کنم». (اصول کافی ج 2، باب تذکره الاخوان، ص 186 ح 2)

در سوگواریها عاطفه، خرد و ذهن و اندیشه انسانهای شرکت کننده باهم گره می‌خورند و پیوند‌های نو فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و اجتماعی پدید می­آید، می‌گسترد و عمق می‌گیرد. وحدت ملی یکی از زیر مجموعه‌های پیوندهای یاد شده است.

افراد وقتی از گروه‌های گوناگون قومی، صنفی و طبقاتی در یک مراسم مشترک دینی جمع می‌شوند که همه به آن احساس تعلق درونی و فکری دارند، شادی و خرسندی همه شرکت کنندگان را فرا می‌گیرد. زیرا شکافهای قومی و طبقاتی که آنان را از هم دور می­کرد اکنون نزدیک تر به نظر می‌رسد. دشمنی که ترس و نگرانی همیشگی را به وجود می‌آورد تبدیل به دوستی می­شود. بدین سان، «شرکت کنندگان در مناسک غالباً بر این باور اند که مناسک وضعیت خوشایندی را به ارمغان می‌آورد و یا از یک وضعیت نا خوشایند جلو گیری می­کند. از آنجا که این مناسک احساس عمیقی از سرخوشی و بهروزی را به ارمغان می‌آورد، این اطمینان را به بار می­آورد که مقصود از این مناسک تحقق یافته است». (جامعه شناسی دین 178)

چون همه بر این باوراند که «دین ریشه‌ی دوگانه دارد، زیراهم نیاز‌های فردی و هم نیازهای گروهی را برآورده می‌سازد. دین بیشتر از طریق کارکردهایی که برای افراد جامعه دارد، نیازهای گروهی را برآورده می‌سازد». (همان: 207) گروههای اجتماعی یکی از خواست‌های اساسی شان همبستگی اجتماعی‌اند که در سوگواری‌ها تأمین می­شود. وقتی افراد خود را نه تنها جدای از گروه که وابسته به جامعه بداند، در پندار، گفتار و کردارش نسبت به دیگران شیوه‌ای همزیستی و تعامل متقابل را پیش می‌گیرد نه تقابل و گسست را. این دگرگونی اندیشه خود به خود دیگر خواهی را در جان انسان نیرو مندتر می­کند که نتیجه اش همبستگی افراد و آنگاه جامعه و در سطح کلان وحدت ملی است.

  1. همبستگی اجتماعی

جامعه ترکیب اعتباری است از اجزای گوناگون که هر جزئی به تنهایی هویت و کارکرد جداگانه­ی دارد. اجزای که در ذات خود، در ساختار ترکیب نمی‌گنجد عبارتند از: افتراقات مذهب، نژاد، زبان و فرهنگ خاص. اجزای که ترکیب حقیقی را می‌پذیرند عبارتند از: اشتراکات دینی، مصالح و منافع ملی، سرزمین مشترک، تاریخ مشترک، دشمن مشترک و ساختار حکومتی مشترک. کارکرد صحیح درونی اجزاء مرکب چه حقیقی یا اعتباری زمانی مقدور است که افتراقات مذهبی و قومی به رسمیت شناخته شود و اشتراکات گسترش و تعمیق یابد. نادیده گرفتن یکی و بزرگ نمایی دیگری هم کارکرد کل نظام را کند و گاهی مختل می­کند و هم کارکرد اجزاء ریز درون نظام را نسبت به خود اجزاء نه کل ترکیبی. از این رو، شکل گیری وحدت ملی به رسمیت شناختن ویژگیهای اختصاصی و تقویت اشتراکات کلی مقدور است.

هرگاه وحدت ملی با فشار بیرونی یا رضایت درونی یا ترکیب این دو، ایجاد شود، نیاز به گسترش و تعمیق دارد و گرنه به آسانی کل این مجموعه یا ارکانش آسیب می‌بیند. سوگواری بستر این همدلی را می‌گستراند اما «حفظ این دستاورد ارزشمند و تاریخی نیاز به هوشیاری و بیداری علما، نویسندگان، روشنفکران و پیروان این دو مذهب و نیز بستگی به درایت مسؤلان کشور دارد که زمینه‌های اختلاف را از بین برده و فرصت ظهور و بروز مسایل اختلاف انگیز را از دشمنان ملت بگیرند. زیرا دست‌های در کارند تا این وحدت و همدلی میان این دو مذهب را در افغانستان خدشه دار سازند». (راهکارهای عملی اخوت اسلامی: 117)

چنانچه امام‌حسین(ع) را یکی از مصداق اهل‌بیت مطهر، نواده‌ی رسول خدا، دانشمند اسلامی و صحابی آن حضرت بدانیم، سوگواری به نقطه‌ی اشتراکی می‌رسد، با حفظ نقطه‌ی اختلافی میان باور شیعی که قایل به عصمت و خلافت آن حضرت اند.

یکی از مولوی های کشور، تمرکز اندیشمندان افغانی را برای حفظ، گسترش و تعمیق نقاط اشتراکی در خواست می­کند و وانهادن نقاط اختلافی. «ما در بندگی خدا، زندگی رسول الله و صحابه و اهل‌بیت شریک هستیم. ما در کش مکش و اختلاف مذهبی خود را مصروف نکنیم. مبارزین و دانشمندان! ما در ایام جهاد از اختلاف که داشتیم نتیجه تلخ و منفی گرفتیم. ما مؤمنانه و آگاهانه در این راه ایستاده ایم. برای برادری افغانها ضرورت داریم. برای کانونهای که ما را به اختلاف سوق می‌دهند اعلان می‌کنیم که پشیمان می‌شوند. هر کشور که در راه پراکنده کردن امت اسلامی و بروز اختلافات در راه شکستاندن پیکرۀ ملی و اسلامی می‌کوشد، به یاد داشته باشد که ما ذلیلانه زندگی نمی‌کنیم». (همان: 74)

تبلیغ ویژگی‌های اختصاصی اقوام و مذاهب دو صورت دارد: یکی تبلیغ درونمایه، گستره و پوسته‌ی آموزه‌های مذهبی است بدون اهانت و بی ادبی به اقوام و مذهب دیگری. دوم تبلیغ ویژگی‌های خاص اقوام و مذهب با اهانت و توهین به اقوام و مذهب دیگران. آزادی صورت نخست مذهبی و قومی نه تنها به وحدت ملی آسیب نمی‌رساند که این پدیده مهم را استوار و پایدار می­کند و بدون آزادی‌های معقول مذهبی و قومی، در فضای استبدادی، خفقان و سانسور، هرگز وحدت ملی شکل نمی‌گیرد چه رسد به گسترش و ژرفا بخشیدن. صورت دوم افزون بر آنکه وحدت ایجاد شده ناقص را از پایه ویران می­کند، دانه‌های تلخ نفاق و اختلاف را میان جامعه می‌پراکند. آزادی این صورت تنها سود شخصی برخی افراد را تأمین می­کند و مصالح بیگانگان را. بنا براین، تبلیغ مذهب و قوم تا زمانی که مانع آزادی مذاهب و اقوام دیگر نشود، معقول و مشروع خواهد بود.

محبت اهل‌بیت یکی از ضروریات ایمانی هر مسلمانی به شمار می­رود. برپایی عزاداری این نقطه اشتراکی را به یاد می‌آورد، تازه می­کند و ابعادش را روشن می­سازد. در چنین فضایی مسلمانان عواطف مشترکی را باهم تجربه می‌کنند و مشترکات آنان عمیق تر می­شود و افتراقات شان کمرنگ تر.

یکی از رهبران جهادی و متخصص در علوم دینی، کارکرد عزادای را تحکیم مشترکات شیعه و اهل سنت می‌داند. «واقعه عاشورا یک حادثه عظیم تاریخی در جهان اسلام هست که امام‌حسین(ع) برای اصلاح امت انجام داد. یکی از ضروریات ایمان، محبت به پیامبر خدا(ص) اسلام و اهل آن حضرت می‌باشد». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 21)

در سوگواری‌ها اگر مشترکات شیعه و اهل سنت طرح گردد، بی گمان، زمینه شناخت، دو مذهب فراهم می­گردد و آنگاه مشترکات به دست می­آید و سپس وحدت ملی ایجاد می­شود، می‌گسترد و عمق می­یابد و اگر مسایل اختلافی طرح گردد، اختلاف ملی پدید می­آید. زیرا «مناسک همیشه در جهت تقویت نظم اجتماعی عمل نمی­کند و چه بسا ممکن است در جهت عکس این قضیه حرکت کند». (جامعه شناسی دین 200)

مهر ورزی به نوه‌ای رسول خدا، یکی دیگر از نقاط اشتراکی است که رهبر حزب جمعیت اسلامی، بدان اشاره می­کند. «روز عاشورا مربوط به هیچ مذهبی نیست، عاشورا به هیچ گروهی بخصوص ارتباط ندارد، روز عاشورا و حضرت امام‌حسین(رض) مربوط به همۀ ما و همۀ مسلمانهاست. لذا در سوگ حضرت امام‌حسین(رض) اهل سنت و شیعه و همه مسلمانان افغانستان باهم یکجا شریک هستند و به دست‌های ناپاکی که این جنایت را مرتکب شدند همه‌ی ما نفرین می‌فرستیم و همۀ ما ظلم و استبداد را محکوم می‌کنیم». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان 49)

اشکال: مناسک همانگونه که نظم اجتماعی را ایجاد می­کند، می‌گسترد و عمق می‌بخشد، می­تواند نظم عمومی را بهم ریزد. «از کجا معلوم که مناسک همیشه در جهت تقویت نظم اجتماعی عمل کنند و چه بسا ممکن است در جهت عکس این قضیه حرکت کنند». (جامعه شناسی دین: 200)

پاسخ: عزاداری امام‌حسین(ع)، اصل دین و آموزه‌های دینی را حفظ می­کند، می‌گستراند و عمق می‌بخشد. در محبت اهل‌بیت(ع) و مهر ورزی به نوه‌ای رسول خدا شیعیان و اهل سنت اختلافی ندارند و در عزاداری مسائل دینی مشترک تحلیل و تفسیر می­شود. بنا براین، سود این مراسم نصیب دین می­شود نه مذهب خاص. از دیگر سو، شیوه‌های غیر معقول عزاداری زمانی مهار می­شود که این مراسم مشترک برگزار شود و صحنه برای یک مذهب خالی نماند، تا تندروهای دومذهب عزاداری را نفی کنند یا به بیراهه بکشانند.

سوگواری، تنها ارضای بعد عاطفی نیست، بلکه بالندگی اندیشه‌های وحدت آفرین هم بخشی از ابعاد این آیین به شمار می­رود. یکی از رهبران سیاسی، کارکرد‌های عزاداری را الهام دهی وحدت ملی می‌داند. «عاشورا برای مسلمانان موضوع عاطفی نیست، بلکه درس ایثار، عدالت خواهی، مبارزه با فساد، استبداد و نظام فاسد بود. تنها راه پیروزی مسلمانان حفظ وحدت و یکپارچگی و هوشیاری در برابر توطئه های بیگان می‌باشد». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 21)

که سوگواریها این مهم را پدید می‌آورد.

این اثر زمانی است که عزاداری به گونه‌ای صحیح برگزار شود، نه با آسیب‌های درونی و بیرونی. وگرنه تفرقه پدید می­آید؛ زیرا مناسک دینی و «دین به همان اندازه ای که می‌تواند یک عامل منسجم کننده باشد یک نیروی تفرقه انداز نیز می­تواند باشد. بارها پیش آمده است که اعتقادهای مذهبی به رویکرد و رفتارهای ضد اجتماعی یا اخلال گرانه انجامیده اند». (جامعه شناسی دین 201)

نتیجه سوگواری ایجاد، حفظ، گسترش و ژرفا بخشیدن به همبستگی اجتماعی ملت‌هاست. همان ارزشی که به آسانی به دست نمی­آید بلکه با گذار از مراحل گوناگون زندگی یک ملت برای آنان پدید می­آید. بنابر این، هدف سوگواری امام‌حسین(ع) تنها «مسأله گریه نیست… مسأله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الاهی که داشتند، می‌خواستند که این ملت‌ها را باهم بسیج و یکپارچه کنند، از راههای مختلف… تا آسیب پذیر نباشند». (صحیفه نور: 13، 153)

جامعه شناسان هم کارکرد اولیه و بنیادین سوگواری را همین ایجاد همبستگی می‌دانند و کاری به ماهیت این احساسات و کنش‌های جمعی ندارند؛ زیرا این دو مسأله ثانوی است که بستگی به موقعیت عزاداری دارد؛ نه اصل کارکرد همبستگی آن. «امر اساسی این است که انسانها گردهم می‌آیند، احساسات مشترکی را تجربه می‌کنند و به گونۀ یک کنش جمعی آن را بیان می‌کنند؛ ماهیت خاص این احساسات و کنشها، چیز ثانوی و وابسته به موقعیت است». (جامعه شناسی دین 179)

بنابراین، تردیدی نیست که سوگواری امام حسین(ع) همبستگی میان ملت‌ها و افراد جامعه را پدید می‌آورد، حفظ می­کند، می‌گستراند و عمق می‌بخشد. «آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی، مراسم عزاداری ائمه اطهار، و بویژه سید مظلومان… است که حافظ ملیت مسلمین بویژه شیعیان … می‌باشد». (صحیفه نور: 20، 21)

سوگواری افزون بر ایجاد همبستگی، آسیب های که این ارزش را از درون و بیرون تهدید می­کند یا به تدریج میان لایه های این مناسک رخنه می­کند، از بین می‌برد و ارزشی را که به دست آورده است هم چنان زنده و شاداب نگه می‌دارد. «همین مجالس است که زنده نگه می‌دارد ملت‌ها را؛ در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و سایر ایام هم». (صحیفه نور 16، 209) ملت‌ها و همبستگی اجتماعی شان را زنده تر می‌­کند.

  1. وحدت ملی

یکی از چهره‌های ملی افغانستان، وحدت ملی را در پرتو عزاداری نیازمند تحکیم و گسترش می‌داند. «شرایط ایجاب می­کند که مفاهیم و ارزشهای این حماسه را بیش از هر وقت دیگر گرامی داشته و در عمل پیاده کنیم. هنوز هم بقای حیات ملی دراز مدت ما تضمین نشده است. باید نهایت مواظب و هوشیار باشیم و نباید دسیسه‌ها و توطئه‌ها و فریب‌ها و خود خواهی‌ها ما را صید شکار خود کند». (راهکارهای عملی اخوت اسلامی: 122)

به باور جامعه شناسان و «به ادعای رابرتسون اسمیت، دین دو کارکرد دارد: یکی تنظیم کننده و دیگری بر انگیزاننده. تنظیم رفتار فردی برای خیر همگان و خیر گروه. گناه کنشی است که هماهنگی داخلی گروه را بهم می‌زند. دین همین احساس وحدت و اشتراک اجتماعی را بر می‌انگیزاند. مناسک بیان تکراری وحدت و کارکرد‌هایی است که اشتراک اجتماعی را تحکیم می‌بخشند». (جامعه شناسی دین 170) همان همکاری که از بر انگیختن برآمده بود.

سوگواری افزون بر دو کارکرد یاده شده، مظهر وحدت ملی به شمار می­رود. یکی از مولوی‌های دلسوز ما می‌گوید: «روز شهادت سید الشهداء سردار جوانان اهل‌جنت را به فال نیک بگیریم و امروز را مظهر وحدت همه مشتاقان و محبان اهل‌بیت رسول الله بدانیم». (راهکار های عملی اخوت اسلامی در افغانستان: 132)

یکی از دستورات و برنامه‌های مهم دین ایجاد، حفظ، گسترش و تعمیق وحدت در جامعه و پرهیز از اختلافات درونی و بیرونی است. گزاره «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‏ اللَّهِ‏ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ همگی به ریسمان خدایی چنگ زنید و پراکنده نشوید.» (آل عمران: 103) از یکسو به همبستگی اجتماعی و دینی دستور می­دهد و از دیگر سو، جامعه را از پراکندگی باز می‌دارد. این نهی و آن امر با تأکید واژه جمیعاً، از اهمیت بی‌مانند برنامه همبستگی اجتماعی میان امت اسلامی خبر می­دهد (بلکه از ما پایبندی عملی می­طلبد). اتحادی که دین برای آن تشریع شد (تفسیر المیزان ج 2، 111)  تا از یکسو اختلافات گوناگون اجتماعی را بردارد و از دیگر سو، امت واحد و نمونه پدید آورد.

امیر المؤمنین ع نیز بخشی از وصیت‌هایش به حفظ، گسترش و تعمیق اشتراک‌های دینی است: هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَوْصَى أَنَّهُ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ‏ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ‏ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ. صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَ‏ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ‏ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ثُمَّ إِنِّي أُوصِيكَ يَا حَسَنُ وَ جَمِيعَ أَهْلِ بَيْتِي وَ وُلْدِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ رَبِّكُمْ‏ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‏ اللَّهِ‏ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ. (کافی، 7، 51)

بنا براین، هدف سوگواری تنها «مسأله گریه نیست… مسأله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الاهی که داشتند، می خواستند که این ملت ها را باهم بسیج و یکپارچه کنند، از راههای مختلف… تا آسیب پذیر نباشند». (صحیفه امام 13، 323)

جامعه شناسان هم کارکرد اولیه و بنیادین سوگواری را ایجاد همبستگی می دانند. «امر اساسی این است که انسانها گردهم می‌آیند، احساسات مشترکی را تجربه می‌کنند و به گونۀ یک کنش جمعی آن را بیان می‌کنند؛ ماهیت خاص این احساسات و کنشها، چیز ثانوی و وابسته به موقعیت است». (جامعه شناسی دین 179) بنابراین، «آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی، مراسم عزاداری ائمه اطهار، و بویژه سید مظلومان… است که حافظ ملیت مسلمین… می‌باشد». (وصیت نامه امام خمینی، ص 11)

متحد ساختن افراد در قالب گروههای اجتماعی، اتحاد بخشیدن گروه‌ها به گروههای بزرگتر اجتماعی و آنگاه رسیدن به اجتماع بزرگ و سپس وحدت ملی، فرآیند مناسک دینی به شمار می­رود که جامعه برای کسب اعتبار، هویت و همبستگی خویش طی می­کند. چون «شعائر و مراسم دینی در متحد ساختن اعضای گروه نقش حیاتی دارد». (جامعه شناسی گدنز: 778) چنانکه خود آموزه‌های دینی با واژه های امت، نه فرقه، نه قوم، نه گروه، در همبستگی اجتماعی کارکرد بنیادین دارد. «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (آل عمران: 104) كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ». (آل عمران: 110)

یکی از مفهوم امت، همان جامعۀ اسلامی است در برابر جامعه‌های مسیحی، یهودی و دیگر جامعه‌های دینی و غیردینی موجود نه خود امت اسلامی در برابر یکدیگر با لحاظ فرقه‌های مذهبی یا قومی. زمانی که اصل دین، در خطر باشد.

بی تردید برگزاری مشترک عزاداری مانع می­شود که رهبران سیاسی یک مذهب از این گونه مراسم به نفع برنامه سیاسی خود استفاده کنند. زیرا تاریخ سوگواری نشان داده است که سطحی نگری سوگواران، خرافه‌گرایی مداحان، کاستی برنامه‌ریزان و نادانی مبلغان می­توانند اختلافات مذهبی، قومی و ملی را در افغانستان ایجاد کند و گسترش دهد. چون «همان‌گونه كه عزاداري در حركت‌هاي ملي و نيرو‌هاي سياسي تأثير گذار است، حركت‌هاي ملي و نيرو‌هاي سياسي نيز، سعي ‌مي‌كنند در عزاداري حسيني مداخله كرده و به قدر امكان از آن در جهت اهداف خود بهره‌برداري كنند. مانند دهه اول محرم و روز اربعين كه اهميت و تأثير بسزاي براي شيعيان دارد. (تراژدي كربلا، 450) طرفداران جنبش انصار الاسلام، اعلاميه‌هايي دعوت به آرامش و سازش را در مجالس عزاداري توزيع ‌مي‌كردند و در اين مجالس به جمع‌آوري امضاهاي در حمايت از حزب خويش اقدام كردند». (همان، 452)

نتیجه

در افغانستان شیعه و اهل سنت عزای نوه‌ای رسول خدا(ص)، امام‌حسین(ع)، را جداگانه و مشترک برگزار کرده‌اند. در این گونه سوگواری، نقطه‌های مشترک دو مذهب و اقوام افغانی گسترش یافته و تقویت می‌شوند و نقطه‌های افتراقی آنان رسمیت یافته محترم شمرده می­شوند. دیدگاه نادرست پیروان مذاهب و اقوام نسبت به محتوا و مناسک مذهب و قوم دیگری اصلاح می­شود و برداشت کژ آنان تصحیح می­گردد. دشمنان مردم و دولت افغانستان نا امید می­شوند. پیش داوری یا تبلیغات نادرست و افراطی گرایی یا خرافه‌های که پیروان یک مذهب به دیگری نسبت می­دهند در این گونه مجالس به واقعیت نزدیک می­شود. برنامه‌های اختلاف انگیز دشمنان افغانستان با این مجالس، ناکام می­ماند. عزاداری مشترک جلو افراطی­گری مذهبی، قومی و بهره وری سیاسی را می­گیرد و با محور قرار گرفتن دین مشترک، منافع و مصالح مشترک، فرهنگ مشترک و تاریخ مشترک و  دشمن مشترک و سرزمین مشترک، افغانستان به وحدت ملی و توسعه همه جانبه نزدیک می­شود. فرهنگ وحدت، سیاست عادلانه، اخلاق اجتماعی و پذیرش دیگران در جامعه گسترش می­یابد. همبستگی اجتماعی زمینه وحدت ملی را می­گسترد و توسعه می­دهد. وحدت ملی از یکسو، به رسمیت شناختن نقاط جدایی اقوام و مذاهب و احترام به آنها شکل می‌گیرد و از دیگر سو، گسترش و ژرفایی مشترکات فراوان مردم را می‌طلبد. دو پایه وحدت ملی که یکی وظیفه دولت و سیاستمداران است و دیگری وظیفه همگانی. این دو مؤلفه تار و پود وحدت ملی را تشکیل می­دهد که بدون یکی دیگری بی معنی خواهد بود.

کتابنامه

  1. ابن نمای حلی: مثیرالاحزان، تهران، دارالکتب اسلامی، بی تا.
  2. اسفزاری، معین الدین محمد زمچی: روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات، تهران، دانشگاه تهران، 1339.
  3. امام خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ونشرآثار امام خمینی، 1380.
  4. امام خمینی، صحیفه انقلاب، وصیت نامه سیاسی الهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، 14 تیر 1368.
  5. حبیبی، عبدالحی: تاریخ افغانستان بعد از اسلام، دوم، تهران، دنیایی کتاب، 1363.
  6. حیدری، ابراهیم: تراژدی كربلا، علی معموری و جواد معموری، قم، دارالکتب الاسلامی، 1381، اول.
  7. دورکیم، امیل، صور بنیانی حیات دینی، ترجمه باقر پرهام، تهران، نشر مركز، 1381.
  8. رازی، قزوینی، عبدالجلیل: النقض، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، 1358.
  9. ری شهری، محمد محمدی: شهادت نامۀ امام حسین، قم، دارالحدیث، 1389، اول.
  10. شهرستانی: تاریخچه عزاداری حسینی، اول، قم، حسینه عمادزاده، بی تا.
  11. شیبی، کامل مصطفی: تشیع وتصوف، علی رضا ذکاوتی، تهران، امیرکبیر، 1374.
  12. طباطبایی، علامه سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفترتبلیغات، 1417.
  13. عادلی، سید جعفر: راهکارهای عملی اخوت اسلامی در افغانستان، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، اول، 1388.
  14. علامه کاشف الغطاء، سیاسة الحسینیه، مجله درسهایی از مکتب اسلام، آبان 1361، شماره260، قم.
  15. کلینی، ممحد بن یعقوب، اصول كافي، تصحیح علی اکبرغفاری، سوم، تهران، اسلامیه، 1367.
  16. گشایش: فصلنامه فرهنگی ـ دینی و اجتماعی، سال هشتم، شماره 22 و 23.
  17. گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، حسن چاوشیان، تهران، نی، 1386، چهارم.
  18. ناصری داوودی، عبدالمجید: انقلاب کربلا از دیدگاه اهل سنت، اول، قم، موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی، 1385.
  19. ناصری داوودی، عبدالمجید: تشیع در خراسان عهد تیموریان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1378.
  20. همیلتون، ملکم، جامعه‏شناسی دین ترجمه محسن ثلاثی تهران: انتشارات تبیان.1995/ 1377.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=16582

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب