چکیده
فرقه های تصوف در افغانستان کمتر از منظر جایگاه سیاسی آن مورد توجه قرار گرفته اند. این نوشتار به دنبال تبیین و تحلیل سلسله هایی از تصوف در افغانستان است که از عمارت خانقاه بیرون آمده اند، وارد عرصه سیاست و قدرت شده اند و جریان های فکری-سیاسی خاصی را پدید آورده اند. با توجه به حضور سه فرقه نقشبندیه، قادریه و اسماعیلیه در فضای صوفیگری و باطنی گری افغانستان، بحث جریان شناسی فکری- سیاسی تصوف در سلسله نقشبندیه را می توان منتهی به جریانی دانست که خاندان مجددی رهبری معنوی و سیاسی آن را بر عهده داشته و سازمان سیاسی آن «جبهه ملی نجات» است؛ سلسله قادریه را می توان جریانی دانست که خانواده گیلانی در آن پیر طریقت و زعیم سیاست شناخته می شود و «حزب محاذ ملی اسلامی» پایگاه سازمانی آن است. فرقه اسماعیلیه که به دلیل مشرب صوفی گرایانه اش در زمره متصوفه قرار گرفته، به جریانی کوچک اما منسجم ختم می شود که رهبری آن را خاندان سادات نادری برعهده دارد و «حزب پیوند ملی» به عنوان بازوی سیاسی آن عمل می کند.