حضرت زینب (سلاماللهعلیها)شخصیتی است که عمدتاً به واسطه حضور بیمانندش درقیام احیاگروتاریخ سازکربلا شناخته میشود.شخصیتی که آثاروجودیاش منتهی به زمان حیات نبوده،اعصاروقرون پس ازآن را نیز درنوردیده است.اساساً ابعاد وجودی زینب کبری (سلاماللهعلیها) را میتوان دردو سطح مورد واکاوی قرار داد.
آگاهی ازاصول کلی حاکم برشخصیت ایشان وسپس درذیل آن،بیان مصادیق حضوراجتماعی آن حضرت برمبنای شواهد تاریخی-روایی است.باید دانست، چند اصل کلی برشخصیت زینب کبرا (سلامالله علیها) حکم فرما ست که حضوراجتماعی ایشان را نیزدربرداشته، به عبارتی، مبانیِ الگوی حضوراجتماعی زن مسلمان به شمار میرود.
اولین ومهمترین این اصول،خدا محوری حضرت زینب (سلامالله علیها) در نظروعمل است. تسلط فکری زینب کبرا(سلاماللهعلیها) برحدودشرعی والتزام عملی به آن ها،حتی درشرایط طاقت فرسای جنگ و اسارت، ویژگی برجستهی ایشان در تمامیِ مراحل قیام و قبل و بعد از آن است.
زینب کبر (سلاماللهعلیها) که درمحضراهل بیت (علیهمالسلام) تربیت و نمو داشته است، اشراف کاملی برحدود شرعیِ اسلام دارد و علاوه بر آن، به شب زنده داری و اقامهی نماز شب و برقراری ارتباطی فراتراز حدود واجب شرعی با خداوند شناخته میشدند.امام سجاد (علیهالسلام) دراین باره میفرمایند: «عمهام زینب درمسیرکوفه تا شام همهی نمازهاى واجب ومستحب را اقامه مىنمودودر بعضى منازل به خاطر شدت گرسنگى و ضعف، نشسته اداى تکلیف مىکرد.»[1]
ازاین روی آن چه برتمامی ابعادوجودیِ زینب (سلاماللهعلیها) حکمفرماست وحدّومرزحضوراجتماعی ایشان رانیزتعیین میکند؛ ارتباط بیوقفه وخا لصا نه ایشان با خداوند متعال واتصال حضرتش به سرمنشأ هدایت است. درهمین باره نقل شده که وقتی اسرا را وارد کوفه کردند؛ مردم کوفه از روی ترحم به اطفال و به اسیران، نان و خرما میدادند.
زینب کبرا(سلاماللهعلیها) فریاد میزد: «ای اهل کوفه، صدقه برما حرام است.» ایشان دررعایت حلال وحرام الهی هیچگونه سهل انگاری نمیکند. اگرچه اطفال و زنان اهل بیت (علیهمالسلام) راه دور و درازی طی کرده،خسته،گرسنه وتشنه هستند، اما ایشان درچنین شرایط طاقت فرسایی نیزأکل صدقه را بر ذریّهی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) جایز نمیشمارد.
اگر گرسنهاند،زینب (سلاماللهعلیها)حاضر است ازسهمیهی غذایش بگذرد ونان خود را بین بچهها تقسیم کند و3 روز یا بیشتر چیزی نخورد و از شدت ضعف وگرسنگی نشسته نماز بخواند، اما اجازه نمیدهدکه ذرهای از صدقه را تناول کنند.[2]بدینترتیب،مشی عملی زینب کبری(سلاماللهعلیها)در اطاعت و انقیاد از حدود الهی با این عمل کاملاً نمایان میگردد؛ بنابراین، از دیدگاه آن بانو، اساساً تبعیت ازاوامر الهی، اصلی است که در همه حال، حاکم میباشد وتغییرحکم کلی، به حسب تغییرشرایط نیزامری است که به حکم همان دستورات شرعی صورت میپذیرد و عمل به آن، عین عمل به تکلیف الهی است.
پس میتوان گفت: درارائهی الگوی حضوراجتماعی زن مسلمان،اولین مؤلّفه، آشنایی و شناخت حدود شرعی و التزام عملی به آن ها میباشد. حدودی که به روشنی، ازمنابع ومتون اسلامی قابل برداشت واستفاده میباشد. پس از اطاعت محض و البته آگاهانه از دستورات الهی، ولایتمداری حضرت زینب (سلاماللهعلیها) از ویژگیهای شاخص ایشان به شمار میرود. در حقیقت آن کس که دائماً در اندیشهی اطاعت محض از پروردگار میباشد، فرمان الهی «أطیعوا الله و أطیعوا الرَّسول وأولی الأمر منکم » (نساء/59) را با تمام وجود میپذیرد.
بر این اساس ولایتمداری و پیروی از ولیّ خدا، دردین اسلام؛ مصداق أتم پذیرش ولایت خداوند واز مهمترین ویژگیهای مسلمان واقعی به شمار میرود و زینب کبرا (سلاماللهعلیها)، دروقایع متعددی این ویژگی را تا سرحد کمال، به منصهی ظهور میرساند.
قهرمان کربلا(سلاماللهعلیها)درخطابهای که درجمع کوفیان ایرادمیکند، بعد ازحمدوثنای الهی،به حیاتی ترین آموزهی اجتماعی اسلام؛ یعنی مسئلهی هدایت و رهبری جامعه توسط انسان های صالح و متعهد اشاره میکند. ایشان برپیامبر(صلیاللهعلیهوآله) وآل اوبه عنوان رهبران صالح،پاک و برگزیدهی الهی درود میفرستد وخطرانحراف از این اصل را گوشزد نموده و نتایج زیانبار پیروی نکردن از رهبران شایسته را به مردم هشدار میدهد.
دراین راستا،آن حضرت این نکتهی ضروری را یادآور میشود که یک مسلمان همواره باید بعد ازیاد خداوند، دراندیشهی پیروی از پیامبر (صلیالله علیه وآله) وعترت ایشان باشد و چنانچه نسبت به اتصال خاندان عترت (علیهم السلام) به ذات اقدس ربوبی وتمسک به تعالیم وحیانی ایشان غفلت و عناد ورزند و راه را بدون راهبرد شایسته طی کند، بیشک به ظلمات و تاریکی خواهد رسید.
ایشان مهمترین اشتباه مردم فریب خورده را،جدایی ازاهل بیت (علیهم السلام)عنوان میکنند واین امرراعامل اصلی هلاکت وگرفتاری آنان میشمارند سپس براین مطلب تأکید مینمایند که دورشدن ازپیامبر (صلیالله علیه وآله)و عترت ایشان، نه تنها موجب هلاکت و بدبختی درجهان آخرت خواهد بود بلکه دراین جهان نیز سبب ذلت، خواری، رسوایی و پشیمانی میشود.
افزون برخطابهی ولایت محورحضرت زینب (سلاماللهعلیها) ودعوت مردمان فریب خورده به پذیرش وحمایت ازولیّ امرزمان،حمایتهای بیدریغ ومتفکرانهی ایشان ازامام حسین (علیهالسلام)،خود نشان واضحی ازولایت پذیری آن بانومیباشد،تاآن جاکه ایشان باتدبیرو دوراندیشی، درازدواج خویش، همراهی با برادر[3]؛ و به تعبیر دقیقتر، همراهی و همرزمی با ولایت را شرط ضمن عقد خویش قرار میدهد و بدین ترتیب، حمایت بیقید و شرط از ولیّ امر خویش را، دغدغهی اصلی زندگی خود عنوان میکنند.
شاخصهی ولایتمداری در ارائهی الگوی حضور اجتماعی زن مسلمان به روشنی میبایست مورد توجه قرار گیرد. ضرورت این امر ازآن جا ناشی میشود که؛ ولی فقیه زمان، در مقام نایب امام عصر(عجلاللهتعالی فرجه شریف)، راهبرجامعهی اسلامی بوده وشناخت اقتضاآت زمان و طرق نیل به مقاصد امت اسلامی، مقولهای است که جز با ارائهی طریق از سوی شخص ولی فقیه امکانپذیر نمیباشد. ازاین روست که ایفای نقش حقیقی زن درجا معه اسلامی نیزدرگروگام برداشتن درمسیر ولایت است.
حقگرایی،ظلمستیزی،تأثیرگذاری اجتماعی،سومین شاخصهی مهم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. ایشان هم درقیام و هم پس ازآن در مدت کوتاه زندگی شریف شان پس ازشهادت امام حسین (علیهالسلام) توانست مسیرتاریخ را تغییر دهد. ایشان پس ازعاشورا لحظهای آرام ننشست و درامر پیام رسانی به هرشیوهی ممکن فعالیت داشت. به طوری که درکوفه و شام چنان سخنرانی، عزاداری و نوحهسرایی نمود که شرایط، اوضاع و احوال را عوض کرد ویزیدیان را درهراس و وحشت انداخت.
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) با فعالیتها وخطابههای خود بذری را در دل کوفیان پاشید که ثمرهی آن در دهههای بعدی حاصل شد و قیامهای سیاسی همچون قیام توابین و مختار، حاصل بیداری سیاسی کوفیان دراثرفعالیتهای بنیادین حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بود.ازاین ویژگی زینب کبری (سلام اللهعلیها) میتوان دو نتیجه ی بسیار مهم در زمینهی ارائهی الگوی حضور اجتماعی زن مسلمان برداشت نمود.
اول اینکه؛ ظلمستیزی ویا به عبارت امروزین آن، فعالیت سیاسی، منحصر به مردان نیست؛ بلکه هرفردی اعم اززن و مرددرجامعهی اسلامی موظف است درسرنوشت دین و جامعهی خویش سهیم و فراتراز آن، مؤثرباشد. یعنی دین اسلام اززنان مسلمان انفعال و انزوای اجتماعی و سیاسی را نپذیرفته و در چارچوب مورد تأیید و با الگومداری حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و زینب کبری (سلاماللهعلیها) بر وظایف زنان در این زمینه تأکید نموده است
ودوم آنکه تأثیرگذاری اجتماعی،ابزاری خاص وویژه نیازنداردوشاید مستلزم حضورجسمی درصحنهی اجتماع نیزنباشد،بلکه هرانسانی،باهر وسیله ممکن وبرمبنای قدرت تفکروتدبیرو ارائهی نظرو ایده، میتواند به وظیفهی سیاسی واجتماعی خویش عمل نماید.
عمل برمبنای دانش،بصیرت وعقلانیت رامیتوان شاخصهی دیگری ازشخصیت زینب کبری (سلامالله علیها) دانست.حضرت زینب(سلامالله علیها) به تبعیت و الگوگیری از مادر رشیدهی خویش حضرت زهرا (سلامالله علیها) ثابت کرد، عقلانیت ورشادت فکری داشتن؛ جنسیت نمیشناسد. هرانسانی اعم از زن و مرد میتواندوباید،باکسب دانش وبرمبنای بصیرت وعقلانیت عملکرده وازخودفکر،ایده ونظرداشته باشد. مشهور ترین لقبی که زینب (سلامالله علیها) با آن شناخته میشوند،«عقیلهی بنیهاشم» است.
همین لقب وتوجه به معنای آن،خود به تنهایی میتواند نشان دهندهی کمال عقلی وفکری ایشان باشد. همچنین دانش وبصیرت زینب (سلاماللهعلیها) را میتوان از راه توجه به محتوای خطبهها و پیامهای ایشان فهمید. پیامهایی که انقلاب کربلا را تا درون کاخ یزید در شام پیش برد و یزید و ابن زیاد را به زانو درآورد و تدبیر او بود که کاروان اسرا را با سربلندی به مدینه رساند و درطول اسارت عزت و سربلندی، عبادت و عرفان، حیا و عفّت، پاکدامنی و نجابت را به نمایش گذاشت.
منشأ علم وبصیرت زینبی (سلاماللهعلیها) را میتوان برپایة کلام وحی یعنی آیات شریفهی قرآن کریم دانست. ایشان در خطبهی خود در کاخ یزید، بارها و به صورت کاملاً متناسب و دقیق، برکلام وحی استناد میکنند وازآیات حیاتبخش آن درالقای سخن خود به مردم بهره میبرد. آن حضرت بیوفایی و خیانت کوفیان را به زنی مثال میزند که رشتههای خود را بعد از بافتن پنبه میکند و تمام زحمات خود را بدون علت تلف میسازد.
این سخن بانوی کربلا برگرفته ازآیهی 92 سورهی نحل است که خداوند متعال درموردوفای به عهد واهمیت آن سخن گفته،آن گاه میفرماید:«ولاتکو نوا کالّتی نقضت غزلها من بعد قوّهٍ انکاثا» وهمانند آن زن سبک مغزنباشیدکه پشمهای تابیدهی خودرا پس ازکامل شدن دوباره وا میتابید!عقیلهی بنیهاشم درفراز دیگری ازخطبهاش بر مبنای آیات وحی، وجدان عهد شکنان را به محا کمه کشیده، به آنان هشدار میدهد: «ألا ساء ما یزرون؛ بدانید که شما خیلی بد عمل کردید» و این لکّهی ننگ با هیچ وسیلهای پاک شدنی نیست و این همان هشدار قرآن کریم است که در آیهی 31 سورهی انعام، به دنیا پرستان و آنان که زندگی ناچیز دنیا را در مقابل ارزشهای الهی و زندگی جاویدان آخرت خریدهاند بیان شده است.
یکی از مهمترین آثار عقلانیت درشخصیت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در صبرایشان برمصیبتهای بسیار دلخراش و متعدد وارد شده، نمایان است. غم از دست دادن عزیزترین افراد، سفر طولانی و طاقت فرسای اسارت از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام، قافله سالاری کاروان مصیبت دیدهی اسرا به دلیل وجود بیماری امام سجاد (علیهالسلام)، نشان دادن سرهای بریدهی شهدا بر سرنیزهها، بیتابی کودکان یتیم و ماتم زده و خسته، شادمانی مردم کوفه و خارجی خواندن خاندان پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) وصدها فجایع ومصیبت دیگر، مصیبتهایی که یکی ازآن ها برای ازپا درآوردن هر انسان کافی است؛ اما زینب کبری (سلاماللهعلیها) همچون کوهی سترگ واستوار، با خطبههای آتشین خود درکوفه وشام وظیفهی افشاگری ظلم بنیامیه را به خوبی انجام داد و نهضت حسینی را به جهانیان عرضه کرد. این صبر و ایستادگی نشان ازعقلانیت وبینش اسلامیِ حضرت دارد.ایشان همچنین درغم مصیبت های وارده به توصیهی امام حسین (علیهالسلام) به شیوهی رایج زنان عربِ هم عصر خویش عزاداری نکرده، با نمایش این اقتدار و ایستادگی باعث خشم دشمنان آلالله شدند.
دانش وبصیرت زینب کبری(سلاماللهعلیها) مبیّن اهمیت بسیارزیاد آموزش زنان درجامعهی اسلامی است. زنان چه در حوزهی روابط خانوادگی و چه درحضوراجتماعیشان میتوانند تأثیرگذاری بسیارزیادی داشته وبا عمل برمبنای دانش صحیح و مورد نیاز، نقشهای بدون جایگزینی را ایفا کنند. بنابراین، از مهمترین ارکان حضور اجتماعی زن مسلمان، دانش، بصیرت و آگاهی و تسلط عقلانیت بر عمل است.
عزت نفس و مناعت طبع که ازمهمترین ابزارو لوازم حضوراجتماعی به شمار میرود، مشخصهی دیگری است که به روشنی وبه طورکال، درشخصیت زینب کبری (سلاماللهعلیها) دیده میشود.درحوادث قیام کربلا و پس ازآن، زینب (سلاماللهعلیها) بدون ذرهای اظهارذلت، ضعف و شکستگی؛ با سیمایی پر صلابت و قاطع و گفتاری فصیح و بلیغ همچون پدرش علی(علیهالسلام)، کوفیان و یزیدیان را خطاب قرار میدهد و یک سخنرانی کم نظیروکوبنده با رعایت فنون خطابه، منظم و منسجم و بدون دغدغهی خاطر ایراد میکند.
اودر کاخ یزید در لباس اسارت اما از موضع عزت و اقتدار، وی را خطاب قرار داده، میفرماید: «حالا که حوادث تلخ روزگار مرا به این جا کشانده است، با توهم صحبت شدهام. تورا بسیارخوار و حقیر میدانم و سرزنش تورا کاری ارزشمند وتو را به خاطر عملی که انجام دادی، بسیار توبیخ میکنم.»[4]
تأثیر شاخصهی خود باوری و عزت نفس بر ارائهی الگوی حضور اجتماعی زن مسلمان کاملاً واضح و مبرهن است. خودباوری ازمهمترین ارکان سلامت روان به شمار میرود و قدرت و خودکنترلی را در افراد افزایش میدهد.انسانی که ا عزت نفس بالایی برخوردار است، نه تنها تسلیم شرایط سخت و ناگوار نمیشود، بلکه از شرایط موجود بیشترین بهرهبرداری را میکند.
حضورزن مسلمان با خودباوری و مناعت طبع درصحنهی اجتماعی، افزون بر آن که تأثیرگذاریِ وی را صدچندان میکند، دست سوداگران و ددمنشان را نیزاز سوء استفاده و بهرهبرداریهای منفعتطلبانه کوتاه مینماید و زن را درجایگاهی رفیع، محترم وبا منزلت قرارمیدهد.همان جایگاهی که حضرت فاطمه و حضرت زینب (سلاماللهعلیهما) در نقطهی اوج آن قرار داشتند.
از مشخصههای دیگر زینب کبری (سلاماللهعلیها)، عفت ورزی، حیا و پاکی ایشان حتی در سختترین مراحل زندگی است.ایشان دردوران اسارت ودرحرکت ازکربلاتا شام سخت برعفت خویش پاى مىفشرد مورخین نوشتهاند: «او صورت خود را با دستش مىپوشاند چون روسریاش ازاوگرفته شده بود»
و نیز آن بانوى بزرگوار بود که براى پاسدارى مرزهاى حیا و عفاف برسر یزید فریاد مىآورد که: «اى پسرآزاد شدهی [جدمان پیامبر اسلام] آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانى و دختران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانى؟ نقاب آنان را دریدى و صورتهاى آنان را آشکار ساختى.»[5]
همچنین ایشان دراولین فرصتى که براى ابرازدرخواست خودفرصت مىیابند، تقاضاى بازگرداندن چادرها و حجابهایشان را مىکنند. اهتمام برحیا و عفت، از مهمترین مبانی حضور اجتماعی زن و مرد در جامعهی اسلامی و در زمرهی عوامل مؤثربرسلامت روابط اجتماعی و به دنبال آن، انسجام مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده است. نهادی که از هم پاشیدگی آن مقدمهای براضمحلال انسجام کل جامعه به شمار میرود وارکان مستحکم یک نظام را میتواند به سهولت به لرزه درآورد. از سوی دیگر، هرگاه حیا از جامعه رخت بر بندد و عفت در آن لگدکوب شود، دین هم بساط خویش را جمع خواهد کرد.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: «نیکوترین لباس دین حیاست.»[6] و امام باقر(علیه السلام) در این باره فرمود:«حیا و ایمان با هم بر یک شاخه قرار گرفتهاند، پس هرگاه یکی از آن دو برود، دیگری نیز از او تبعیت میکند.»[7] یعنی،میان ماندگاری دین در جامعه و وجود حیا،رابطهی تنگاتنگی وجود دارد.
«حیا» یک ویژگی انسانی است و نه جنسیتی، زن و مرد نمیشناسد. بلکه هر فردی که ادعای انسانیت دارد، درهرجامعه و با هرمسلکی؛ میبایست متصف به حیاو عفت باشد.زنان به عنوان انسآن هایی که لطافت ذاتی وزیباییهای تکوینی آن ها بیشتر است، برای حفظ شأن و منزلت خویش درجامعه و تزریق حیا به کل پیکرهی اجتماع، بیشتر مورد توصیه به رعایت موازین حیا و عفت شدهاند.
درهمین راستامیتوان اذعان داشت،مهمترین شاخصهی اجتماعی شخصیت زینب کبری (سلاماللهعلیها) که سرفصل حضوراجتماعی زن ازدیدگاه اسلام نیز به شمارمیرود، دوگانگی و تضاد رفتار ایشان در بروز شخصیت زنانه در موقعیتهای متفاوت خانوادگی و اجتماعی است.
ایشان به گواه تاریخ ازرقّت قلب واحساسات لطیف زنانه درحدّ نهایت آن برخورداراست وحتی از مشاهدهی تمیزکردن شمشیرتوسط برادردر شب عاشورا میگرید واز هوش میرود؛ اما درجریان قیام عاشورا و پس ازآن دراسارت، پرستاری وحمایت بازماندگان قیام، چنان مقاومت و پایداری به اصطلاح، از خود نشان میدهد؛ که در جای جای تاریخ، نمونهای حیرت انگیز از حضور اجتماعی یک زن خوانده شده است.
همچنین این دوگانگیِ ظاهری که میتوان آن را عین اتحاد شخصیت زنانه از نظر اسلام دانست؛ در شرایط حضور اجتماعی ایشان نیز مشاهده میشود. میبینیم که زینب(سلاماللهعلیها) تا قبل از حضوردرکربلا، زنی است که ازشدت حجاب وعفت کسی اورا نمیبیندوصدایش به گوش نامحرمی نمیرسد، حتی نزدیک ترین همسایهها. نقل شده که ایشان هرگاه میخواستند برای زیارت مرقد نبیاکرم(صلیاللهعلیهوآله) بروند، شبانه و آن هم با همراهی پدر و برادرانش حرکت میکرند.
زینب (سلاماللهعلیها) به پیروی ازمادرشان حضرت زهرا(سلامالله علیها) که فرمودند: «بهترین چیز برای زنان این است که مردان نامحرم آنان را ندیده و خودشان نیز ایشان را نبینند.»[8] درحفظ حجاب وعفت خود میکوشد.اما همین زینب (سلاماللهعلیها) در عاشورا و در بازار کوفه در میان جمع کثیری از زن و مرد، پیروجوان فریاد میزند و صدای خود را هرچه توان دارد، بلند میکند تا همه بشنوند، چراکه رسالت الهیاش این گونه اقتضا میکند. ایشان آن چنان حیاوعفت را با فصاحت وبلاغت و نیزشجاعت و شهامت در میآمیزد که اعجاب همگان را برمیانگیزد.
راوی میگوید: «لم اَرَوالله خفرة قط انطق منها[9]؛ به خدا سوگند من زنی را ندیدم که به این اندازه حیا و عفت داشته باشد و در عین حال گویاتر و تواناتر از زینب (سلاماللهعلیها) باشد.»
بنابراین، مهمترین ابعاد اجتماعی شخصیت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) که مبانی حضور اجتماعی زن مسلمان درتمامی قرون و اعصار به شمار میرود را میتوان در مواردی چند خلاصه نمود:
– رعایت حدود شرعی و ارتباط تنگاتنگ با خداوند،
– ولایتمداری، حقگرایی، ظلمستیزی وتأثیرگذاری اجتماعی، عزت نفس، – خودباوری و مناعت طبع،
– صبر بر مصیبت در راستای رضای خداوند،
– عمل برمبنای بینش، بصیرت و عقلانیت و به دنبال آن،
– رشادت فکری واستقلال نظردر مواجهه با عناصر اجتماعی، اهتمام بر حیا و عفت و عدم بروز لطافتهای تکوینیِ زنانه در انجام وظایف اجتماعی.(*)
صلی الله علیکِ یابنت رسول الله: نمی دانم درشام، مرکزحاکمان اموی بدبخت برشما چه گذشت؟!آن گاه که درخرابة بی سقف وچراغ زندانی بودین؟ هند زوجة یزید که سالهاپیش درخانه عبدالله بن جعفر زیر دست خودتان تربیت شده بود،ازگردش روزگاردرخرابه شام برای دین اُسراآمد وباجمعی ازخدمه وکنیزکان درخرابه بازیب وفرآن چنانی برسر کرسی های خوددر برابرشما ودیگراسیران نشستند واز بزرگ اسیرا ن جویاشد، آنان زینب سلام الله علیهارا نشان دادند!
هندگفت: ای زن اسیر، شما ازاهل کدام دیارید؟فرمود: ازاهل مدینه. هند گفت عرب همه شهرها را مدینه گوید؛ شما ازکدام مدینه هستید؟ فرمود: از مدینه رسول خدا (ص) آن زن ازکرسی فرودآمد و به روی خاک نشست علیا مخدره سبب این کارش را سؤال کرد، گفت: به پاس احترام مدینه رسول خدا (ص) ای زن اسیر،تو رابه خدا قسم می دهم آیا هیچ در محله بنی هاشم آمدو شد داشته ای؟ علیا مخدره فرمود:من در محله بنی هاشم بزرگ شده ام. آن زن گفت: ای زن اسیر، قلب مرا مضطرب کردی. تورا به خدا قسم می دهم،آیا در خانه آقایم امیرالمؤمنین (ع) رفت وآمدداشتی یانه؟ بی بی من علیا مخدره زینب (س) را زیارت کرده ای؟ حضرت زینب (س) دیگرنتوانست خودداری نماید، صدای شیون بی بی بلند شد فرمود: حق داری زینب رانشناسی!
بگفت ای زن، زدی آتش به جانم/ کلامت سوخت مغز استخوانم/
اگر توزینبی، پس کوحسینت/ اگر توزینبی کونورعینت
بگفتا تشنه اورا سربریدند/ به دشت کربلا درخون کشیدند
جوانانش به مثل شاخ ریحان/ مقطع گشته چون اوراق قرآن/
چه گویم من زعباس دلاور/که دست او جدا کردند زپیکر
هم عبدالله و عون وجعفرش را / به خاک و خون کشیدند اکبرش را
دریغ از قاسم نوکد خدایش / که از خون گشت رنگین دست و پایش
زفرعون و زنمرود و زشداد/ ندارد این چنین ظلمی کسی یاد
که تیرکین زندبرشیر خواره / کند حلقوم او را پاره پاره
زدندآتش به خرگاه حسینی/ به غارت رفت اموال حسینی
مرا آخر زسر معجرکشیدند/ تن بیمار را درغل کشیدند/
حکایت گرز شام وکوفه دارم / رسد گفتارتا روز شمارم
[1] محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1374، ج3، ص62.
[2] الهی، حسن، زینب کبری(سلاماللهعلیها) عقیلهی بنیهاشم، بهار 1375، ص62.
[3] محمدی اشتهاری، محمد، سوگنامهی آلمحمد، تهران: انتشارات ناصر، 1387، ص290.
[4] اولیائی، مصطفی، زندگانی حضرت زینب(سلاماللهعلیها)، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفتم، 1373، ص34
[5] مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت: دارالإحیاء التراث العربی، 1403 ق، چاپ دوم، ج 45، ص13.،[6] محمدی ریشهری، میزان الحکمه، بیروت: دارالحدیث، چاپ دوم، 1409، ج2، ص716، روایت 4544.
[7] همان، روایت 4565.،[8] مجلسی، محمدباقر، زندگانی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، ترجمهی محمدجواد نجفی، تهران: نشر اسلامیه، چاپ اول، 1377، ص114.
[9] مجلسی، بحارالانوار، پیشین، ج45، 109