گاهی سوالات کودکان و نوجوانان در عین سادگی چنان معنای عمیقی دارد که شما نمیدانید چگونه پاسخ کودک را بدهید تا متوجه شود. بهویژه زمانی که سؤالاتشان درباره خدا و جهان و… است. شاید برای شما هم تا بهحال پیش آمده باشد که با این جنس از سوالات خردسالان و کودکانی کنجکاو روبرو شده باشید و مواقعی از پاسخگویی به آنها درمانده شوید. بیشتر کودکان و حتی نوجوانان سوالات زیادی درباره خدا مطرح میکنند که شاید والدینشان و حتی معلمشان نتوانند بهدرستی جوابشان را بدهند. در این گفتگو سعی داریم اصول و روشهای صحیح پاسخگویی به پرسشهای دینی کودکان و نوجوانان را بررسی نمائیم.
اهمیت تربیت دینی فرزندان
بر مبنای یک احساس و سنت دیرین، مشخصترین مسئولیت خانواده در برابر زیست و رفاه فرزندان، تأمین نیازهای اولیه و تربیت دینی فرزندان میباشد و کودک، نخستین چشمانداز از جهان پیرامون را در خانواده میآموزد و در خانواده است که برای اولین بار، احساس وجود میکند. در این محیط است که کودک با آداب و رسوم ملی، مراسم دینی، وظایف فردی و مسئولیتهای خود آشنا میشود.
تربیت خانوادگی در رشد فرزندان، نقش بسزایی دارد و با توجه به این نقش مهم و تأثیر گذار، در اسلام موضوعی به نام حقوق کودکان مطرح است. از جمله حقوق کودکان که بر عهده خانوادههاست، تأمین سعادت دنیایی و آخرتی آنان است که این هدف فقط از راه تربیت دینی فرزندان میسر میباشد. شیر دادن، انتخاب نام نیک، تعلیم قرآن، تربیت دینی، تکریم و احترام به اولاد، عدالت میان فرزندان از مواردی است که باید مورد توجه والدین قرار بگیرد.
پدر و مادر، معلم و یا بزرگان کودک، مربیان او هستند که وظیفه دارند کودک را گام به گام به شاهراه ترقی و تکامل هدایت کنند و یاریگر او باشند تا آنجا که بتواند تا حدودی مستقل از آنان پیش رود و در آزمون زندگی، به صورت فردی باتجربه درآید که شلاق عادات و سنن زشت، روح و ذهنش را مکدّر نسازد.
تحقیقات نشان داده است بیشتر نابسامانیها و بزهکاریهای رفتاری در بزرگسالان، نتیجه تربیت غلط و برخورد ناصحیح در دوران اولیّه رشد و آغاز سالهای زندگی است. در واقع، اساس و پایه اصلی شکلگیری شخصیت انسان در دوران هفت سال اوّل زندگی است؛ همان دوران حساسی که کودک در کنار والدین به سر میبرد.
بهترین روش تربیت فرزندان از منظر قرآن کریم
بیگمان بهترین روش تربیت که بر اساس شناخت حقیقت انسان و همه نیازهای روحی و روانی اوست، راه وحی است و قرآن کریم آئین و روش خود را بهترین آئین تربیت برای کل بشر معرفی کرده است. در آیه ۹ سوره اسرا در این رابطه آمده است: إِنَّ هَذَا الْقرآن یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا؛ قطعاً این قرآن به [آئینی]که خود پایدارتر است راه مینماید و به آن مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند مژده میدهد که پاداشی بزرگ برایشان خواهد بود. در واقع اولین سنگ بنای تربیت دینی فرزندان، آشنایی با تعالیم قرآن کریم است چنانکه امام علی (ع) در این رابطه فرموده است: از جمله حقوق فرزند بر پدر و مادر این است که نامی نیکو بر او بنهد و بهخوبی تربیتش کند و قرآن را به او بیاموزد. هر چند روشهای تربیت دینی فرزندان در قرآن تصریح نشده، ولی این نکته، از لابهلای برخی از آیات و داستانهای قرآن کریم به زیبایی نمایان و روشن است.
روشهای تربیت دینی فرزندان
روش کلی تربیت انس و عادت دادن کودک به داشتن صفات و رفتار پسندیده و رفع علاقه نسبت به رفتار ناپسند و صفات زشت میباشد. در واقع نماز خواندن خود والدین و وادار کردن کودک در سنین هفت سال به بعد به نماز و همراه بردن به مجالس دعا و ذکر اهل بیت و آموزش قرآن کریم و امور معنوی دیگر در تربیت دینی کودک تأثیر بسزایی خواهد داشت.
در آموزش دینی شیوهها و فنونی برای تربیت مطرح است که مهمترین آنها عبارتاند از بحث کردن در مورد جهان و طبیعت و آفاق و انفس، دادن تذکر در موارد لازم و ضروری مثلاً به کودک بگویید که دروغ گفتن کار زشتی است، توجه دادن به خود و ابعاد وجودی خود، واداشتن به تفکر و تدبر در امور، تعقل و استدلال، استفاده از تجارب شخصی، سیاحت و زیارت اماکن و در سایه آن دادن آگاهی، عبرت آموزی و…
آموزشها و درسهای دینی نمیتوانند ذهنی باشند، چون ممکن است در این صورت خشک و بی نتیجه باشد. باید در مواردی کودک را به تماشای زیباییهای آفرینش و مذهب و تعالیم آن جهت دهیم تا عظمت و قدرت آفریدگار در اعمال و روح او ایجاد شود. برای تربیت دینی فرزندان باید قدرت درک آنها را از طریق سوالات بالا ببرید و قدرت تعمیم آنها را با این گونه پرسشها تقویت کنید: زمین را که آفرید؟ درخت را که آفرید؟ آب را چه کسی به وجود آورد؟ آسمان را چه کسی؟ و … و سپس نتیجه بگیرید که: همه چیز را خدا آفرید.
بهتر است والدین با پرسشهای مکرر، خدا را در ذهن کودک بزرگ و دوست داشتنی کنند؛ روح مذهب را در اعماق وجود او نفوذ دهند، و شکها را از درون او از بین ببرند. آموزشها به صورت شنیداری و دیداری و حتی لمس و درک باشد تا کودک را به خود آورد و او را قلباً به مکتب خود معتقد و علاقهمند سازند.
از دیگر روشهای تربیت دینی فرزندان پرورش مذهبی آنهاست. پرورش مذهبی، تکیه به مسائل و جنبههایی است که مهمترین آنها عبارتاند از: احیای فطرت، تزریق محبت خدا، ایجاد عُلقه به اولیای الهی. در سرشت و ذات کودک جنبههایی وجود دارند که فرد را به سوی تقوا و عدالت، پاکی و صداقت میکشانند.
میل به پاکی و صفا در کودکان چیزی است که در همه جای جهان میتوان از آن سراغ گرفت. ما در هیچ کجای جهان فردی را نمیشناسیم که در کودکی و خردسالی خواستار خیر و پاکی، جوانمردی و صداقت نباشد و یا کمک به مظلوم مورد تحسینش قرار نگیرد. احیای فطرت، خود گامی است به سوی رشد، و در پرورش و سازندگی افراد نقشی فوقالعاده دارد. در تربیت دینی فرزندان، والدین سعی میکنند که طفل را به فطرت ارجاع دهند و داوری را از وجدان او بطلبند و حظّ و بهرهی او را بر اساس آن قرار دهند که فطرت و وجدانش تأیید میکند.
همچنین در تربیت و سازندگی نسل، سعی بر این است که تنها از حق طرفداری شود و به کودک نیز القا شود و حق را دور از هر گونه شائبهای و پیراسته از هرگونه مصلحتجویی به کودک نشان داده شود. اجازه دهیم که فطرتش سالم و دست نخورده باشد و به راستی و درستی و پاکی همچنان مأنوس و دوست دار فضائل باشد. یکی دیگر از روشهای تربیت دینی فرزندان، تزریق محبت خدا در وجود آنها میباشد. در حقیقت والدین و مربیان کودک باید کاری کنند که کودک خدا را دوست داشته باشد. در این صورت است که او میتواند عامل به احکام خدا شود. برای رسیدن به این هدف ضروری است خدا را دوست داشتنی، مهربان و بخشنده و صمیمیتر از پدر و مادر معرفی کنید. همچنین ضروری است این تصور در ذهن کودک ایجاد شود که خدا او را دوست دارد و میخواهد او فردی ارزنده شود و خوشبخت و سعادتمند باشد.
حداقل تا شش سالگی باید دائماً از مهر و عنایت خدا و از لطف و کرامت او به جای خشم و غضب و جهنم، سخن گفت؛ عنوان کرد: برای تزریق محبت خدا در دل کودک از هر وسیله حقی میتوان استفاده کرد و داستانها و قصههایی در این رابطه میتوان ساخت؛ البته باید در نظر داشت که تصور و سخن والدین درباره خدا در کودک مؤثر است. اگر آنان خدا را فردی خشمگین معرفی کنند یا رحیم، در تلقی کودک مؤثر خواهد بود. کودک به مسائلی مانند برگزاری نماز جماعت، تربیت گروه سرودهای مذهبی و مشارکت در آنها علاقهمند است. دکلمه، نمایش، عبادتهای جمعی، آوازهای مذهبی به صورت گروهی در تربیت مذهبی کودکان بسیار مؤثر است و باعث رشد مذهبی، صفا و اخلاص آنها میشود؛ اگر چه برخی از آنها برای خوشایند دیگران صورت گیرد. از دیگر روشهای تربیت دینی فرزندان این است که در آنها نسبت به رسول خدا و ائمه اطهار علاقه ایجاد کنید. در واقع کودک باید به اولیای دین، به رسول خدا و ائمه علیهم السلام و دیگر پاسداران مذهب علاقهمند باشد تا امر و نهی شأن و راه و روششان در او اثر گذارد و شیوههای زندگی آنان را سرمشق قرار دهد.
برای رسیدن به این هدف باید از روشهای گوناگونی استفاده کرد که یک نمونهی آن ذکر داستان زندگی و شرح فداکاری و خدمات آنهاست. اصولاً کودکان کسانی را که جنبه اعجاب و تحسین آنها را بر میانگیزند و راه و روش قهرمانان را دارند علاقه هستند. اگر بتوانیم شرح ایثارگریهای آنان را به زبان ساده و قابل فهم برای کودک بیان کنیم، در او علاقهای قلبی نسبت به آنها پدید میآید و آنها را دوست خواهد داشت و جنبهی همانندی وادارش میسازد که عملاً از راه و روش آنها تبعیت کند.
فنون و ابزار لازم برای تربیت دینی کودک و نوجوان
برای تربیت دینی فرزندان، فنون و ابزاری لازم میباشد. وسایل و ابزار تربیت در این راه زیاد است، اما یکی از روشهای تربیت دینی فرزندان استفاده از داستانهای مربوط به پیشوایان مذهب است که ذکر آن سطح فکر و معرفت کودکان را بالا میبرد و دلبستگی در کودکان ایجاد میکند و باعث میشود که آنها تلاش کنند که همانند آنها باشند. همچنین به همراه داستان و شرح حال و زندگی اولیای مذهب میتوانید معارف و مباحثی را به کودک القا کنید.
قرار دادن کودک در جو مذهبی مثل مساجد و محافل، جلسات مذهبی، اجتماعات سالم دینی در رشد و پرورش دینی آنها بسیار مؤثر است. کودکان از حدود سه سالگی چنین آمادگی را دارند و در ضمن آن به فراگیری آیات و دعا و برنامهها میپردازند. کودک از همراهی با پدر برای رفتن به مسجد خوشحال میشود و به مسائل مذهبی با علاقه گوش میکند. از حدود هشت سالگی دوست دارد عضو سازمان مذهبی شود و به خاطر آن احساس غرور میکند. کودک به مسائلی مانند برگزاری نماز جماعت، تربیت گروه سرودهای مذهبی و مشارکت در آنها علاقهمند است. دکلمه، نمایش، عبادتهای جمعی، آوازهای مذهبی به صورت گروهی در تربیت مذهبی کودکان بسیار مؤثر است و باعث رشد مذهبی، صفا و اخلاص آنها میشود؛ اگر چه برخی از آنها برای خوشایند دیگران صورت گیرد.
به کار بردن منطقی کودک پسند، و بیان مسئله به زبانی که کودک را اقناع کند خود در رشد مذهبی او مؤثر است. برنامهها باید به صورتی منسجم و هماهنگ باشند، طوری که به کودک نظمی فکری بدهند، برای طفل قابل درک و فهم باشند و او را در حد توان فکری قانع سازند و البته فراموش نخواهیم کرد که تفکر منطقی در کودکان از حدود هفت سالگی ظهور میکند و به تدریج رشد میکند. در جریان زندگی و در مسیر آن گاهی فرصتهایی پیش میآید که دقایق آن برای مربی غنیمت و کل آن به صورت ابزار و وسیلهای در اختیار است. در جامعه اسلامی ما جشنها، وفاتها، اعیاد و مراسم بسیارند. در این فرصتها میتوان بحثهایی را ترتیب داد و ضمن آن از مسائل اسلامی، از راه و رسم حیات اسلامی، از اخلاق و عادات مذهبی سخن گفت و بذر رفتار اسلامی را در نهاد کودک کاشت.
یکی دیگر از روشهای تربیت دینی فرزندان ارائه الگوهای درست به آنها میباشد در واقع نقش الگوها در رنگ دادن زندگی کودک سرنوشت ساز است. اصولاً تربیت، و به ویژه تربیت دینی فرزندان بر اساس دستورات عملی و مدلهایی خواهد بود که والدین و مربیان به کودک عرضه میکنند. طفلی که رفتاری را از والدین خود ببیند از آن تبعیت خواهد کرد، خواه رفتاری سالم باشد و خواه ناسالم.
تبعیت از الگو در همه سالهای زندگی امری مهم است و در شش تا دوازده سالگی نقشی قویتر از دیگر سنین دارد. تصور کودک چهار ساله از پدرش این است که او قدرت مطلق است، همه چیز را میداند و هرچه را که انجام میدهد درست است. پس بهتر است والدین مراقب رفتارهای خود باشند تا بتوانند الگوی خوبی برای فرزندان خود باشند تا آنها به خوبی تربیت شوند. والدین معتقدند که الگوهای تربیتی کودکان در جنبهی اخلاق، و در صبر و اخلاص و امانت و پاکی و برکناری از شبهات باید خدا گونه باشند، صاحب علم و آگاهی باشند و نظریهای را عرضه و ارائه کنند که مدافع آن هستند، در نظر داشته باشند که ذهن کودک به زمین آمادهای شبیه است که همه چیز را میپذیرد، حتی اوهام و خرافات را.
نصیحت زبانی در پرورش دینی فرزندان خیلی مؤثر نیست به همین خاطر نقش عملی والدین کارسازتر است. رفتار مذهبی کودک به میزان علاقه و شایستگی و میزان درک و فهم والدین و نوع رفتار و موضعگیری آنها در برابر حوادث بستگی دارد. این هم نکتهای مهم و سازنده در تربیت دینی فرزندان است که هر واقعه و جریانی را به صورت درسی در آوریم که کودک از آن استفاده کند. این که فردی دروغ گفته و رسوا شده، این که فردی دیگر خیانت کرده و آبرویش رفته است و آن سومی که تنبلی و تن پروری کرده و گرفتارشده و آن چهارمی نتیجه بد عمل خود را کشف کرده، و آن پنجمی که از دنیا رفته و از او نام نیک یا بدی باقی مانده برای کودک درس است، مربی لایقی میخواهد تا این درس را به کودک بدهد وقایع را به نحوی مفید و شایسته ارزیابی کند.
کودک در هر زمانی آماده انجام دادن همه کارها نیست. در ساعتی نمیخواهد با پدر و مادرش نماز بخواند، بهتر است او را تحت فشار قرار ندهید و مجبورش نکنید که حتماً برخیزد و نماز بخواند، چون که زیان آن از نفعش بیشتر است. بگذارید خود کودک با رغبت و علاقه به سوی شما بیاید تا بر اساس حضور قلب به عبادت بپردازد. بهتر است به اسم مذهب چیزی را به کودک تحمیل نکنید، چون مفید نیست. از مجاورت و همراهی نیکو با کودک استفاده کنید و تلاش کنید کودک با شما یا فرد دیگری که پایبند به مذهب است مأنوس شود. انسها و الفتها، انضباط مذهبی را درونی میکنند. طفل در عین آزادیِ فکر، به آزادی عبادت و اطاعت هم دست پیدا میکند و این موضوع اگر از همان آغاز کودکی پیگیری شود، در قبل از ده و حتی در هشت سالگی ثمرات خود را نشان میدهد و به اصطلاح قواعد مذهبی در او ریشه دار میشوند. موفقیت در این زمینه به والدین و مربیان بستگی دارد، آنها باید خودشان اعتقادات و اطلاعات روشنی داشته باشند و به آنچه که میگویند مؤمن باشند. اگر جای ابهامی در زمینهای خاص برایشان وجود دارد از خود دور کند و در پاسخ هم خود را در وضع درک و فهم و موقعیت کودک قرار دهند. در کنار پاسخ درست به سوالات، والدین و مربیان باید از بد آموزیها جلوگیری کنند تا بتواند به روش دینی کودک خود را تربیت کنند. شبهات و بد آموزیهایی که برای کودک به وجود میآیند، زیادند، که این میتواند از جهل مربیان نشئت بگیرد و البته آنها هم در این امر شاید معذور باشند. عقاید و افکار غلطی که وارد مغزها شدهاند به زودی از بین رفتنی نیستند و حتی ممکن است که به گروه و نسلهای دیگر برسند و در ذهن آنها هم ریشه دار گردند. در آموزشها، بویژه در آموزش مذهبی باید چیزی را به کودک آموخت که بعدها نیازی به اصلاح نداشته باشد. از دیگر روشهای تربیت دینی کودکان، ایجاد عادات مذهبی در آنها میباشد. والدین باید زندگی خود و خانواده خود را مذهبی کنند، به گونهای که رفتار و گفتار، رفت و آمدها، معاشرتها، خور و خوابها و موضعگیریها همه رنگ مذهب داشته باشند. آنها باید نماز خود را در اول وقت بخوانند و برنامه کار و بازی کودک را طوری ترتیب دهند که در آن ساعت فارغالبال و با آنها همراه باشد. فرزندانتان را متذکر خدا قرار دهید و این به معنی تسبیح دادن به دست فرزند نیست، بلکه باید بستر خانواده بستر ذکر و یاد خدا باشد و یاد خدا به طوری در آن خانه قوی باشد که کسی جرأت گناه نداشته باشد. والدین و مربیان باید روح خیر خواهی نسبت به همنوع را در خود زنده سازند تا فرزند از آن درس بیاموزد و در برخورد با دیگران خوشرو باشند تا فرزندان هم خوشرویی را یاد بگیرند. همچنین تربیت دینی فرزند نباید به گونهای باشد که او از تعالیم دینی خسته و متنفر شود چرا که کودکی که از همان آغاز حیات از عبادت خسته شود ترجیح میدهد که بدون مذهب باشد.