به گزارش افق اندیشه از کابل: حجت الاسلام والمسلمین نورعلی زکی، موسس و رئیس مجتمع عالی امام جعفر صادق (ع)-مزارشریف افغانستان- در گفت‌وگو با ابنا چگونگی پایه‌گذاری این حوزه علمیه و راه‌ندازی آن را شرح داد و فعالیت‌های این مرکز آموزشی را تشریح کرد. در ادامه مشروح سخنان حجت الاسلام والمسلمین زکی را در این باره می‌خوانید:

وقتی دو اتاق در مدرسه ساختیم، انگار کل مزار شریف را ساخته‌ایم

زمین مدرسه حدود ۶۰۰۰ مترمربع است که در سال ۸۶ خریداری شد. شاید یک سال زمین آن‌جا سفید ماند، یعنی هیچ‌گونه کاری روی این زمین صورت نگرفت. سال ۸۷ چهاردیواری مدرسه تکمیل شد و سال ۸۸ ما موفق شدیم که دو تا اتاق بسازیم. وقتی دو تا اتاق را ساختیم، مثل این‌که مزار شریف را ساخته‌ایم، آن‌قدر خوشحال شده بودیم که خدا به ما توفیق داد که دو تا اتاق درست کردیم. بعد وقتی این دو تا اتاق را فرش کردیم مثل این‌که همه‌ی مزار شریف را فرش کرده‌ایم.

هنوز کف اتاق‌ها خشک نشده بود که طلبه پذیرش کردیم

هنوز کف اتاق خشک نشده بود، گِل بود که ما پلاستیک روی آن گذاشتیم و بعد موکت گذاشتیم و کارهای آموزشی را در اوایل سال ۸۹ و اواخر سال ۸۸ شروع کردیم و طلبه پذیرش کردیم.

در مرحله‌ی اول ۶۰ طلبه پذیرش کردیم، ۳۰ تا از آن‌ها خوابگاهی بودند، منتها شاید حدود ۸۰ درصد از هزینه‌ها بر دوش خود طلبه‌ها بود، اندکی هم مدرسه با آن‌ها همکاری می‌کرد. بعد کم‌کم الحمدلله خوب شد و خیّر پیدا شد و مواد غذایی طلبه‌ها را آوردند و از دوش طلبه‌ها کم شد.

تا سال ۹۱-۹۲ به این صورت هزینه‌ها بر دوش طلبه‌ها بود. بعد از سال ۹۱-۹۲، بلوک بخش برادران که درست شد، بانی برای مخارج طلبه‌ها هم پیدا شد.

ورود طلاب خواهر به حوزه علمیه امام جعفر صادق(ع)

زمانی که دو اتاق داشتیم، دو تا خواهر از جاغوری به مزارشریف آمده بودند. آن‌ها مدارس دیگر را گشته بودند، هر دوی آن‌ها شرح لمعه و اصول فقه می‌خواندند.

آقای قدسی که در آن زمان نماینده‌ی جامعة المصطفی(ص) در مزارشریف بود، با من تماس گرفت و گفت دو تا خواهر از جاغوری آمده‌اند، ما مدارس دیگر را معرفی کرده‌ایم، ولی آن‌ها برای این پایه درس ندارند، شما لطف کنید به این‌ها درس بدهید. ما گفتیم که ما جایی برای خواهران نداریم، بالأخره فعلاً دو تا اتاق داریم و بیشتر از دو اتاق نیست. او گفت: در هر صورت من این‌ها را به شما معرفی می‌کنم و به این‌ها درس بدهید که بی‌درس نمانند.

باز ما در همان اتاقی که درس برادران بود، پرده می‌زدیم، آن‌ها آن طرف پرده می‌نشستند، برادران این طرف پرده می‌نشستند و درس می‌گفتیم. چون برادران اصول فقه‌خوان و شرح لمعه‌خوان هم از ابتدا داشتیم.

تا مدتی که گذشت و این دو خواهر احساس تنهایی یا احساس غربت کردند که ما بین برادران تنها هستیم، خود این و خواهر دیگر خواهران را جذب کردند و ابتدا برای آن‌ها احکام و عقاید می‌گفتند و بعد کم‌کم دروس حوزوی برای بخش خواهران شروع شد.

دروس حوزوی هم که شروع شد، ساعت‌ها تقسیم شد، ساعت‌هایی که درس‌های برادران در همین اتاق‌ها بود و ساعت‌هایی که درس‌های خواهران بود.
در آن ساعتی که درس‌های خواهران بود، برادران نزدیک به اتاق نبودند، می‌رفتند. چون زمین مدرسه بزرگ بود، به جاهای دیگر می‌رفتند. وقتی درس خواهران تمام می‌شد، از مدرسه خارج می‌شدند و برادران دوباره به همین اتاق‌ها می‌آمدند، چون برخی از آن‌ها شب‌خواب بودند.

کمک جهادی طلاب به تکمیل کار حوزه

این روند ادامه داشت تا این‌که بلوک بخش برادران و اتاق‌های آنجا درست شد. وقتی سقف اتاق‌های این‌ها زده شد، گچ سفید نشده بود و هنوز خاک گچ بود، خود طلبه‌ها به صورت داوطلبانه برق‌کاری را زیر نظر برق‌کار انجام دادند، چون دو اتاق اندکی ضیق بود و آن‌ها عجله داشتند که ما زود به اتاق‌های جدید منتقل شویم و کمک می‌کردند.

وقتی اتاق‌ها درست شد، هم درس برادران، هم خودشان و هم خوابیدن‌شان به آن بلوک منتقل شد و این دو اتاق مخصوص خواهران شد که خواهران در اینجا درس می‌خواندند و اندکی دست‌وبال‌شان باز شد و حضورشان در مدرسه بیشتر شد، یعنی می‌توانستند در غیر از کلاس درسی هم در آنجا باشند.

دو تا اتاق بود، در یک اتاق درس می‌گرفتند و در یک اتاق دیگر مباحثه می‌کردند و یک کتابخانه‌ی کوچک هم برای این‌ها تأسیس شد، چون خواهران سلیقه‌ی بسیار خوبی دارند و کارهای ظریف را خوب بلد هستند، خب کتابخانه را به خوبی تزئین کرده بودند، وقتی آدم وارد کتابخانه می‌شد احساس خوبی داشت.

کم‌کم بلوک برادران وقتی دو طبقه شد، طبقه‌ای شد، با توجه به این‌که دو تا مسیر داشت، یک طبقه مال خواهران و یک طبقه هم مال برادران بود. خواهران در آن زمان شاید در حدود ۷۰ نفر بودند. بعد بلوک خواهران تأسیس شد و الحمدلله سریع هم کار شد. حداقل دو طبقه از آن بسیار اتوماتیک مورد استفاده قرار گرفت. این‌ها به بلوک خودشان منتقل شدند که تعدادشان هم تا ۱۲۰ نفر رسید. البته متقاضی خیلی زیاد بود ولی ما محدودیت داشتیم.

تا آن زمان که بلوک‌ها تکمیل نشده بود، ۱۵۰ نفر هم برادران بودند. یعنی ۱۲۰ نفر خواهر و ۱۵۰ یا ۲۰۰ نفر برادر بودند.

تکمیل کار ساختمان‌ها و آغاز به کار کودکستان و مدرسه

الحمدلله دو طبقه‌ی دیگر هم بسیار خوب ساخته شد و به فضل خداوند تبارک و تعالی و کمک خیّرین فعلاً دو بلوک و هر کدام چهار طبقه است.

هر بلوک دارای مسیر تردد جدا، کلاس‌های جدا، درس‌های جدا و کتابخانه جدا است و هیچ تداخلی با هم ندارند و حتی خواهران و برادران در بیرون و هنگام تردد هم همدیگر را نمی‌بینند.

زیرزمین خواهران و زیرزمین برادران مال مکتب است. در زیرزمین خواهران کودکستان و سالن کودکستان است و محل بازی کودکان است. زیرزمین برادران یک سالن تفریح برای بچه‌های مکتب است، چون ۴۵۰ و نزدیک به ۵۰۰ متر است. زیرزمین بخش خواهران به همین میزان است، یعنی در کل حدود هزار متر می‌شود. فعلاً هر چهار طبقه تکمیل و مورد استفاده است.

در این مجتمع از از ۵ ساله تا ۷۰ ساله محصل داریم

ما از مقطع کودکستان و کودک ۵ ساله تا کلاس ۱۲ در مدرسه داریم و در حوزه علمیه هم که طلاب معمر و سن بالا هم هستند که در درس خارج شرکت می کنند. یعنی ما در همین مجتمع از ۵ ساله تا ۷۰ ساله محصل داریم.

بیش از ۱۰۰۰ نفر روزانه برای تحصیل در این مجتمع تردد دارند

هر روز بیش از هزار نفر بلااستثناء برای تحصیل در این مجتمع رفت‌وآمد دارند. چون بیش از ۴۰۰ نفر طلبه هستند که حدود ۳۰ نفر استاد دارند و بیش از ۵۵۰ نفر بچه‌های مدرسه هستند، که این‌ها هم ۳۰-۳۵ نفر معلم، مدیر و معاون دارند و عملاً هر روز بیش از ۱۰۰۰ نفر رفت‌وآمد دارند و مشغول تحصیل هستند.

روزانه ۱۲۵ ساعت درس در حوزه داریم

تنها در بخش حوزوی در روز ۱۲۵ ساعت درسی داریم. هر روز قبل از ظهر و بعدازظهر ۱۲۵ ساعت کلاس حوزه است. تنها بخش حوزوی این‌طور است. حالا شاید مدرسه هم به همین میزان یا تی بیشتر باشد.

با توجه به این‌که طلاب مدرسه دو بُعدی هستند و در دو جا تحصیل می‌کنند، لذا ما دو شیفت کلاس داریم.

اکثر طلاب ما دانشجو یا دانش‌آموز هم هستند

بسیاری از طلاب حوزه علمیه امام جعفر صادق(ع) تحصیل هم زمان در دانشگاه یا دبیرستان دارند.

طبق مقررات مدرسه این‌ها باید به صورت کامل دروس حوزوی را هم بخوانند. یعنی روزانه ۴ ساعت درس حوزوی هم می‌خوانند. به تناسب ساعت کلاس‌های دانشگاه یا مدرسه، تعدادی صبح و تعدادی عصر در حوزه حضور پیدا می‌کنند.

فعالیت درس و بحث حوزه هر روز بعد از نماز صبح آغاز می‌شود

دروس حوزوی هر روز بعد از نماز صبح شروع می‌شود. بعد از نماز جماعت صبح یک کلاس تفسیر و تجوید و قرائت در همان مسجد داریم و کسی بعد از نماز داخل اتاق نمی‌رود، همان‌جا قرآن‌ها را می‌گیرند و روخوانی و روان‌خوانی، تجوید و صوت و لحن دارند و بعد هم تفسیر و بعد هم تجزیه و ترکیب است.

یعنی کسانی که خوابگاهی هستند، این‌طور هستند و کسانی که خانه‌شان نزدیک مجتمع است هم معمولا در این برنامه شرکت می‌کنند.

کلاس قرآن صبح از استقبال خوب طلاب برخوردار است.

برنامه به این ترتیب است که کسانیکه روخوانی و روان‌خوانی‌شان خیلی خوب نیست یاد می‌گیرند. کسانی که روخوانی و روان‌خوانی‌شان خوب است و تجوید را بلد نیستند، استاد تجوید داریم که به آن‌ها درس می‌گوید. کسانی که می‌خواهند صوت و لحن کار کنند، صوت و لحن کار می‌کنند. کسانی که می‌خواهند ترتیل بخوانند، ترتیل کار می‌کنند و در نهایت درس تفسیر گفته می‌شود، حدود ۵ تا ۷ دقیقه درس تفسیر مختصر گفته می‌شود که فشرده‌ی مطلب را می‌گوید و یک آیه را تفسیر می‌کند. همان آیه که تفسیر می‌شود تجزیه و ترکیب می‌شود، فعل، فاعل، مفعول، مضاف و مضاف‌الیه، همه‌ی این‌ها در آنجا بررسی می‌شود، از طلبه‌ها سؤال می‌شود و کلاس بسیار پرباری است.

یعنی ۱۰۰ درصد عملی است و اتفاقاً طلبه‌ها خیلی پرشور هم شرکت می‌کنند، چون خودشان ثمره‌اش را دیده‌اند.

البته در غیر صبح‎‌ها هم کلاس‌های تجوید، صوت و لحن و حتی حفظ داریم. فعلا در بین خواهران حافظ کل داریم، حافظ ۲۰ جزء داریم، حافظ ۱۰ جزء داریم، تا حافظ ۱ جزء داریم. بین برادران هم همین‌طوری حافظ داریم و قاریان خوبی هم داریم.

پنج‌شنبه‌ها هم درس داریم

تعطیلات ما در حوزه هم هم بسیار کم است. تلاش می‌کنیم که حتی روزهای پنج‌شنبه هم درس باشد و طلبه‌ها به دلیل مثلاً درس اخلاق هم که باشد به حوزه بیایند. درس اخلاق پنجشنبه ها بسیار درس پرجمعیتی هم هست الحمدلله.

اساتید حوزه حقوقی از مجتمع دریافت نمی‌کنند

خوبی کار در اینجا است و آدم از این لذت می‌برد که یک تیم بسیار مخلص در مجتمع ایجاد شده است. یعنی کار، کار خدایی است. یک تیمی هستند که تقریباً همه ایثارگر هستند. به دنبال این نیستند که چقدر پول بدهید، به دنبال این هستند که چه خدمتی از دست من برمی‌آید که به این مجتمع بکنم.

چه برادرانی که از ایران رفتند و چه اساتید بومی که واقعاً در آنجا ایثار می‌کنند. حالا شما ببینید، از ۳۰ نفر استادی که هستند، ما به هیچ‌کدام حقوق نمی‌دهیم. یعنی اساتید از طرف خود مدرسه حقوق نمی‌گیرند. به عنوان نمونه، مدیر داخلی مدرسه گاهی اوقات تا ساعت ۱۲ شب هم کار می‌کند، ولی یک روپیه هم از حوزه حقوق نمی‌گیرد.

البته خودشان شهریه دارند و تأمین می‌شوند و مدرسه هم در این زمینه همکاری می‌کند، اما به عنوان حقوق استادی از مدرسه چیزی ندارند.

تیم فوتسال ما قهرمان مسابقات فوتسال مدارس مزار شریف شد

طلبه‌ها ورزش می‌کنند، فوتبال بازی می‌کنند و تیم فوتسال خوبی هم داریم. مدتی پیش در مسابقاتی که در ماه مبارک رمضان بین مدارس بود، تیم مجتمع عالی امام جعفر صادق(ع) مقام گرفت و در بین مدارس اول شد.

سالن ورزشی هم در مجتمع داریم. همین سالنی که زیرزمین بلوک بود و بچه‌های کودکستان بازی و تفریح می‌کنند، در همین سالن جوانان و طلبه ها فوتبال هم بازی می‌کنند.

تعداد طلاب خواهر و برادر حوزه علمیه امام جعفر صادق(ع)

فعلاً بیش از ۲۰۰ نفر طلبه رسمی خواهر داریم، که اگر با طلاب غیر رسمی و به اصطلاح آزاد حساب کنیم شاید به ۲۵۰ نفر هم برسد.

همین تعداد و شاید اندکی بیشتر هم طلبه برادر در حوزه امام جعفر صادق(ع) مشغول به تحصیل هستند.

یعنی طلاب خواهر و برادری که کد رسمی در مجتمع دارند بیش از ۴۰۰ نفر هستند و اگر با طلاب آزاد که کد رسمی ندارند ضمیمه کنیم، حدود ۵۰۰ نفر می‌شوند.

برنامه‌های ۲۵ مسجد و تعداد زیادی از مجالس مذهبی خانگی از این حوزه داده می‌شود

مثلا خیلی از ائمه‌ی مساجد در برخی دروس به صورت آزاد شرکت می‌کنند و به مجتمع رفت و آمد دارند.

در واقع مجتمع امام جعفر صادق(ع) حدود ۲۵ مسجد را در زیرمجموعه دارد. یعنی تمام برنامه‌های مذهبی ۲۵ مسجد از مدرسه داده می‌شود، برای این‌که امام جماعت‌شان از طلبه‌های مدرسه هستند، احکام می‌گویند، عقاید می‌گویند، در ایام تبلیغ، تبلیغ می‌کنند، در ایام مناسبت‌ها، مناسبت‌ها گرفته می‌شود.

خواهران هم در جلسات خانگی تبلیغ دارند. مثلاً به بهانه‌ی سفره‌ی صلوات، خواهر طلبه به آنجا می‌رود و روضه می‌خواند، احکام و عقاید هم می‌گوید و خودش یک نوع کلاس در آنجا است و مزیتش این است که یکی، دو تا و سه تا هم نیست.

ما هم آن‌ها را تشویق کرده‌ایم که این کار را انجام دهند و هر کسی که بازخورد و دستاورد خوبی داشته باشد، قطعاً مورد تشویق قرار می‌گیرد.

نمایشگاهی که ۱۰ هزار بازدید کننده داشت

نمایشگاه «جا مانده از بهشت» که در زیرزمین مسجد مجتمع امام جعفر صادق(ع) برگزار شد، به همت خواهران طلبه برپا شد و حدود ۲ ماه خواهران در آنجا زحمت کشیدند.

مدیریت کار و از الف تا ی با خود خواهران بود. صحنه‌سازی آن هم کار خواهران بود، مثلا بین الحرمین را درست کرده بودند، صحنه‌ای از روز عاشورا درست کرده بودند، شط فراتی که درست کرده بودند و…، خود خواهران زحمت کشیده بودند و از صفر درست کرده بودند. مثلاً از پارچه‌ی کهنه‌ی جانمازی آدمک درست کرده بودند. جالب اینجا بود که از چیزی که باید دور بیاندازیم استفاده کرده بودند و چیزهایی درست شده بود که اگر مدیریت نمی‌شد، آن‌ها وسایل دور ریختنی بودند.

کار بسیار ارزشمند و پر زحمتی بود که با استقبال زیادی همراه بود. ۱۰ روز این نمایشگاه باز بود و شاید ۱۰ هزار نفر از آنجا بازدید کرده باشد.

بعد از این‌که تعطیل شد خیلی تقاضا داشتیم که زمان آن تمدید شود، منتها چون با ایام درسی خواهران تداخل داشت و در هر جایی یک خواهر نشسته بود و برای بیننده توضیح می‌داد، مثلاً فرضاً بین الحرمین را توضیح می‌داد، حرم حضرت اباعبدالله(ع) را توضیح می‌داد، حرم حضرت عباس(ع) را توضیح می‌داد.

مسابقه کتاب‌خوانی «خورشید دل‌ها» با شرکت حدود ۸۰۰ نفر

برادران طلبه مجتمع یک کتابی را در رابطه با سیره‌ی عملی و خانوادگی حضرت فاطمه‌ زهرا(س) آماده کرده بودند، بنا بود در ایام فاطمیه مسابقه‌ای برگزار شود، متأسفانه در آنجا هزینه تأمین نشد و مسابقه برگزار نشد. هزینه‌ی چاپ کتاب و این‌ها پیدا می‌شد ولی هزینه‌ی جایزه‌اش نبود.

برادرانی که نسبت به تهیه و آماده‌سازی کتاب زحمت کشیده بودند، وقتی از بنده به عنوان تأمین کننده‌ی مالی جواب منفی شنیدند، اندکی ناراحت شدند. بنده هم مقداری شرمنده شدم، مخصوصا اینکه در دقیقه‌ی ۹۰ جواب دادم که نمی‌توانیم هزینه‌ی جوایز را تأمین کنیم.

تقریباً ۱.۵ تا ۲ ماه مانده به ۱۵ شعبان این‌ها دوباره آمدند و گفتند که ما در ۱۵ شعبان یک مسابقه‌ای برگزار می‌کنیم. من گفتم که بروید، توکل بر خدا اقدام کنید، کتابش را تهیه و چاپ کنید، برای جوایزش هم خدا مهربان است، من با خیّر صحبت کرده‌ام و یک وعده‌ی نیم‌بندی داده است، اگر پشیمان نشود.

خب این‌ها رفتند و به اصطلاح جهادی کار کردند و یک کتابی آماده کردند. بعد این کتاب را برای اساتیدی دادیم که در قم هستند و یکی، دو تا پایان‌نامه در این موضوع نوشته بودند که نواقص کتاب را بگیرند تا کتاب، کتاب قابل عرضه شود، این‌طوری نباشد که مصرف شود ولی در آینده در یک کتابخانه کاربرد نداشته باشد.

تقریباً ۳-۴ استاد این کتاب را نظارت و کم و زیاد کردند و در آن دخل و تصرف انجام دادند. بعد که نهایی شد، چاپ کردیم. شاید حدود ۵۰ هزار افغانی هزینه‌ی چاپ آن شد. بعد از آن در ۲۰ نقطه شهر مزار شریف توزیع شد.

حدود ۷۷۰ نفر کتاب را تهیه کردند و در مسابقه شرکت کردند و جالب این بود که تعداد کثیری از برادران اهل سنت در این مسابقه شرکت کردند.

روز ۱۵ شعبان هم یک جشن و محفل باشکوه با حضور برادران و خواهران برگزار شد و در آنجا به ۲۰ نفر از برگزیدگان مسابقه جایزه دادیم و حدود ۱۳ نفر فارغ التحصیل از سطوح عالی حوزه( اتمام پایه ۱۰) داشتیم که لوح تقدیر و مدرک فراغت به آنها تقدیم شد.

درس خارج فقه و اصول در مزار شریف آغاز شد

پیش از این ما در افغانستان شاید غیر از کابل در جای دیگری درس خارج نداشتیم، اما امسال الحمدلله درس خارج هم در شهر مزار شریف شروع شده است. درس خارج فقه را حاج‌آقای حلیمی، مدیر مدرسه‌ی ثقلین می‌گویند و درس خارج اصول را بنده تدریس می‌کنم.

این دروس در شورای نظارت و دفتر رهبری گفته می‌شود و طلبه‌های تمام مدارس مزار شریف و اطراف آن که از کفایه (پایان دروس سطوح) فارغ شده‌اند، دیگر سرگردان نیستند و به اینجا می‌آیند و درس خارج گوش می‌دهند و با شوق و علاقه هم هستند.

بزرگترین مجلس عزاداری امام حسین(ع) در مزار شریف

در سال‌های قبل که مجلس عزاداری در دهه محرم یرگزار می‌کردیم، در حدود ۶-۷ هزار نفر شرکت می‌کردند، یعنی هر روز به این تعداد غذا توزیع می‌شد.

برنامه عزاداری هم به این صورت بود که دو ساعت قبل از اذان ظهر مجلس شروع می‌شد و با اذان ظهر و نماز جماعت ختم می‌شد و بعد اطعام می‌شدند.

یعنی برگترین مجلس مزار شریف که بود، حتی یکی از دوستان باری از کابل آمده بود و این جمعیت را دید، گفت مثل این مجلس در کل افغانستان شاید نباشد.

ولی فعلاً جمعیت کمتر شده است، چون خیلی‌ها مهاجرت کردند و شاید در این سالها در حدود ۳ تا ۴ هزار نفر در مجتمع جمع شوند، که البته هنوز بزرگترین مجلس عزاداری در مزار شریف است.

شفاگرفتن دختر اهل‌سنت زیر خیمه امام حسین(ع)

مراسم عزاداری محرم با شور و شکوه از همان ابتدا که زمین مجتمع خریداری شد، برگزار می‌شود.

در آن زمان مجتمع هنوز ساختمان نداشت و در زمین مجتمع چادر می‌زدیم و مجلس برگزار می‌کردیم. خلق عظیمی می‌آمد. از جمله در همان سال‌های نخست، در مجلس عزاداری یک دختر جوان اهل‌سنت از قوم تاجیک را آوردند که فلج بود. این دختر جوان در همین مجلس شفا یافت.

پدر این دختر از آن روز تا همین الان سالی ۷۰۰۰ افغانی می‌آورد و نذر امام حسین(ع) می‌دهد.

کل لباس آشپز مجلس امام حسین(ع) آتش گرفت، اما هیچ آسیبی ندید

یک داستان دیگر را هم بگویم. یک بار لباس کمک آشپز کلاً سوخت و آتش گرفت. حین آشپزی وقتی می‌خواست آتش روشن کند، اجاق‌ها در کنار هم بود و باد هم بود، او وقتی می‌خواست آتش اجاقی را روشن کند، لباسش از اجاق دیگر آتش گرفت، یعنی کرامت امام حسین(ع) بود که کل لباس‌هایش که زمستانی و زیاد هم بود، او آتش گرفت، ولی بدن او هیچ‌گونه آسیبی ندید و حتی موی او نسوخت.

یعنی لباس‌ها طوری آتش گرفته بود که هرچه پوشیده بود سوخت و خاکستر شد و این شخص کاملا برهنه شد، به طوری که پتویی را دور او پیچیدیم، به خانه‌اش رفت و از آنجا لباس دیگری پوشید و برگشت.

توصیه به طلاب و روحانیون افغانستانی

ما توصیه کردیم و باز هم توصیه می‌کنیم که از هر لحاظ حضور در جامعه‌ی افغانستان اولویت دارد. اولین اثری که حضور یک روحانی در جامعه دارد قوّت قلب برای مردم است.

مجتمع عالی امام جعفر صادق(ع) هشت خادم دارد. در آن اوایل تغییر حکومت، این‌ها می‌گفتند، وقتی ما از مدرسه به طرف خانه‌مان می‌رویم، به هر کسی که می‌رسیم می‌پرسند که؛ شیخ در حوزه هست یا نه؟ اگر می‌گفتند هست، می‌گفتند تا زمانی که آن‌ها هستند ما هم کوچ نمی‌کنیم و هستیم. ببینید که حضور یک روحانی در جامعه چه اثری دارد.

البته آدم منتظر این نباشد که سر سفره آماده بنشیند، یعنی همه‌ی امکانات فراهم باشد تا یک روحانی روی قالی و منبر آماده شده و مدرسه و مسجد آماده شده برود، اگر باشد خوب است و نور علی نور است، ولی شما باور کنید که اگر آدم همت کند، از هیچ، همه چیز می‌سازد.

زمانی که ما تصمیم به ساخت مجتمع گرفتیم، با ۵۰۰ دلار حق تبلیغ زمین آنجا را خریدیم، یعنی خمیرمایه‌ی اصلی آن ۵۰۰ دلار بود که زمین را خریدیم و من ۱۵۰۰ دلار دیگر هم از دو تا دوست دیگر گرفتم که از یکی قرض کردم و از دیگری هم بلاعوض گرفتم و برای اولین بار ۲۰۰۰ دلار به آنجا بردم و گفتم که سهم من در زمین مدرسه و مسجد است.

قسط اولش را مؤمنین پرداخت کردند، قسط دوم و سومش را هم از جیبم دادم. من شب‌های متعددی را در همین مجتمع با وجود این‌که در آن زمان اطرافش خانه‌ای نبود به تنهایی زندگی کردم. تک و تنها بودم. یک شب بیرون می‌رفتم، آن زمان درب نداشت، حدود ۱۵-۱۶ تا سگ من را محاصره کرد. منظور اینکه اگر آدم زحمت بکشد و مورد اعتماد مردم واقع شود، مردم هم حمایت می‌کنند.

آیا طالبان بر فعالیت‌های تبلیغی روحانیون شیعه محدودیتی ایجاد نمی‌کنند؟

هیچ‌گونه محدودیتی نیست. حتی به علما و روحانیون احترام هم می‌گذارند. به نظر من از اوجب واجبات است که علمایی که داخل قم، مشهد یا هر جای دیگر بیکار هستند به افغانستان بروند، به همان روستای دوری که هیچ روحانی ندارد، به اصطلاح نماز جنازه‌خوان ندارد، شیخی نیست که عقد نکاح بخواند، داخل همان مردم بروند. بالأخره ۵۰-۶۰ ساله شده‌اند و در اینجا بوده‌اند و بقیه را هم برای رضای خدا به آنجا بروند و جهاد کنند.

……………………………

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=43809

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب