چکيده
فقه سياسي به عنوان يکي از دانشهاي محوري در علوم اسلامي، نقش تعيين کنندهاي در ساماندهي انديشه و رفتار سياسي جهان اسلام داشته است. شکل گیری تمدن عظیم اسلامی، خود بیانگر ظرفیت عظیم اسلام در شکل دادن به اندیشه نخبگان جهان اسلام و طراحی ساختارهای نسبتا موفق برای ادارۀ جوامع اسلامی توسط آنان بوده است؛ و البته طبیعتا در این عرصه نقاط ضعفی هم وجود داشته است. اما در دوران معاصر و با آغاز انحطاط و عقب ماندگی جوامع اسلامی، امواج بیداری برای بازگشت به شکوه و عظمت گذشته اسلام شکل گرفت. ایمان به ظرفیت های عمیق اسلام و از سویی پيروزي انقلاب اسلامي ايران که مبتني بر نظريات سياسي فقه شيعه بود، اين اميد را ايجاد کرد که در فضاي اهل سنت هم جريانهاي اسلامي بتوانند، دولت های استبدادی، سکولار و وابستۀ این کشورها را سرنگون کرده و دولت هایی اسلامی و مستقل در این کشورها حاکم نمایند. اما علی رغم شکل گیری چندین موج بیداری در جهان اهل سنت، این امید چندان محقق نشده است. جریان اخوان المسلمین و جریانات هم سو با آن ها که مدعی میراث بری از اصلاح طلبان دینی مشهوری چون سیدجمال، عبده هستند در متن و رهبری بسیاری از این نهضت ها قرار داشتند. آنان مدعی اصلاح نقاط ضعف سنتی فقهی – کلامی اهل سنت، چون الزام تبعیت از سلطان جائر، عقل گریزی اشعری، جبرگرایی، دنیاگریزی صوفیانه و … بوده اند. حسن البناء، بنیانگذار اخوان المسلمین، با تکیه بر آراء فقهی – کلامی رشیدرضا مدعی تأسیس سازمانی شد، که داعیه بازگشت به عظمت نظام خلافت صدر اسلام و احیاء تمدن اسلامی بود. آنان تا کنون نه تنها نتوانستند که الگوی حکومتی خویش را به گونه ای مطلوب اجرا نمایند، بلکه بعضی از انشعابات این نهضت، با رد رویکردهای مسالمت آمیز، گروه های جهادی و ویرانگری چون داعش را به وجود آورده اند که می خواهند الگوی خلافت رشیدرضا را در موصل با زور و ترور به وجود آورند. تحلیل عمیق و دقیق نظریۀ خلافت رشیدرضا نشان می دهد که او به خاطر جمع تناقض آمیز عقلانیت مدرن و سلفی، نظام اندیشه ای و ساختار ناهماهنگی طراحی کرده است که از سویی نظام سیاسی اش قابلیت اجرا ندارد و از سویی نظام اندیشه ای آن عقلانیت و نظام تفسیری دین و نظام عرفانی صوفیانۀ اهل سنت را در هم ریخته و دچار بحران کرده است. و گروه هایی چون داعش، القاعده و … محصول این بحران اندیشه ای می باشد.