چکیده
شیعیان افغانستان که درعصر حاضر بیش از30٪ جمعیت این کشور را تشکیل داده است، عمدتا ازقوم هزاره بوده و همواره با زندگی مسالمت آمیز درکنار سایر اقوام ساکن این سرزمین در به وجود آوردن فرهنگ و تمدن اسلامی نقش و سهم بزرگیداشتهاند. مذهب تشیع که هم زمان با ورود اسلام به افغانستان در دوره «خلفای نخستین» وارد این سرزمین گردیده، به تدریج در مناطق و حوزههای مهم آن، گسترش پیدا کرده است. براین اساس، موضوع این پژوهش عبارت است از «جغرافیای انسانی شیعیان افغانستان از ورود اسلام تا حمله مغول» و مسأله آن عبارت است از «چگونگی ورود تشیع و چگونگی و چرایی تحولات مربوط به پراکندگی جغرافیای شیعیان -به مفهوم عام تشیع-در محدوده افغانستان کنونی، از آغاز تا حمله مغول» و فرضیه تحقیق این است که علیرغم محدودیتهای سیاسی- اجتماعی شیعیان، آنان درگذشتههای تاریخی از بدو ورود اسلام در نقاط وسیعی از خاک این کشور حضور رو به رشد داشتهاند. این پژوهش با بهرهبری از منابع تاریخی مکتوب و معتبر در مقام گردآوری اطلاعات و با روش تحلیلی- توصیفی و بایستههای روش تاریخ پژوهی به این سؤال پاسخ دادهاست که «جغرافیای انسانی شیعیان افغانستان از ورود اسلام تا حمله مغول» چگونه بوده و چه عوامل و زمینههای در آن نقش داشته است؟ هدف از این پژوهش؛ شفاف و روشن سازی هویت تاریخی و پراکندگی جغرافیای انسانی شیعیان افغانستان در دوره تاریخی مورد نظر است. به نظر میرسد، با توجه به گسترش تشیع در این سرزمین، با عوامل و زمینههای مانند؛ ورود خاندانها، قبایل و فرماندهان شیعی، اصحاب و راویان احادیثائمه(ع)، حضور ارزشمند امامرضا(ع) در خراسان، تعیین وکیل از جانب ائمه(ع) و حضور علویون، شعراء و علمای شیعی در این منطقه؛ جغرافیای انسانی شیعیان افغانستان نیز به تدریج گسترش پیدا کرده و در مناطق و حوزههای مهم آن مانند بلخ، هرات و سیستان حضور گسترده داشتهاند. سیاستهای مذهبی حاکمان اولیه و فراگیر اسلامی نظیر خلفایراشدین، بنیامیه و بنیعباس و همچنین حاکمان محلی مانند طاهریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان و خوارزمشاهیان؛ قطعا در قبض و بسط تشیع در این سرزمین نقش داشته است. پراکندگی جغرافیای انسانی شیعیان در این منطقه بدین صورت بوده است که شیعیان امامیه در اکثر مناطق و حوزههای این کشور حضور داشته و تقریبا 75 تا 80٪ جمعیت شیعیان را دربرگرفته و شیعیان اسماعیلیه با حضور در بعضی از نقاط و شهرها در حدود 15 تا20٪ جمعیت بعد از امامیه را دارا بوده است. شیعیان کیسانیه فقط در انقلاب عباسی و زیدیه از قیام یحی بن زید تا پایان حاکمیت غزنویان با یک جمعیت نسبی 5٪ حضور کمرنگ تری در بعضی از مناطق داشته و پس از یک مقطعی با جذب شدن در مذهب امامیه از میان رفتهاند.