عالم و محدث شیعی هروی.
بورق یکی از اصحاب امام حسن عسکری(ع) است که محضر آن حضرت را درک کرده است. او اهل بوشنج بود، شهری در مغرب هرات کهن و مشرق آبادی غوریان، در یک منزلی راه هرات به نیشابور که امروزه جزو ولسوالی زندهجان ولایت هرات است. شهری قرار گرفته در دشت، با وسعتی به اندازه نصف شهر هرات. این شهر روزگاری دارالملک سلسله طاهریان بود. بوشنجانی نسبت او به بوشنج است و بوسنجانی هم نوشته شده است و بوشنج معرب پوشنگ است، که پوشنج، بوشنگ و فوشنج هم ضبط شده است.
تاریخ تولد و وفات او روشن نیست، اما روشن است که وی همعصر با فضل بن شاذان بن خلیل اَزْدی نیشابوری(د ۲۶۰ق.) و محمد بن ابراهيم وراق سمرقندی، از مشایخ کشّی، است. وراق سمرقندی او را با الفاظ «معروف بالصدق و الصلاح و الورع و الخير» توصیف کرده است و میگوید:
«به سفر حج رفتم و خواستم به دیدار مردی بروم از اصحاب ما به نام بورق بوسنجانی که معروف است به صدق و صلاح و ورع و خیر، در (بوشنج) قریهای از قریههای هرات، او را ببینم و با او تجدید عهد کنم. نزد او رفتم. صحبت از فضل بن شاذان رحمه الله به میان آمد و بورق گفت: فضل به شدت بیمار و شکمرو شده بود، طوری که گاهی در یک شب بیشتر از یکصد یا یکصد و پنجاه بار برای قضای حاجت بیرونروی داشت. بورق گفت: برای حج رفتم و با محمد بن عیسی عبیدی دیدار کردم که شیخی فاضل است و در بینی خود نوعی کجی و انحراف به نام قنا دارد. دیدم اطرافش را گروهی گرفته اند و همه محزون و اندوهگیناند. به آنها گفتم شما را چه شده؟ گفتند: ابا محمد(امام حسن عسکری) به زندان انداخته شده است. بورق گفت: به حج رفتم و مراجعت نمودم. باز محمد بن عیسی را دیدار کردم و دیدم آن ناراحتی و حزن از ایشان برطرف شده. پرسیدم چه خبر؟ گفتند: امام علیه اسلام آزاد شده است.
بورق گفت: به سُرّ مَن رَای رفتم و با خودم کتاب “یوم و لیله” را داشتم. به حضور ابی محمد(ع)، امام حسن عسکری، رسیدم و آن کتاب را به ایشان نشان دادم و گفتم: فدایت بشوم این کتاب را ملاحظه بفرمایید. امام علیه السلام گرفت و صفحه به صفحه ورق زد و فرمود: این کتاب درستی است، شایسته است به آن عمل بشود. عرض کردم: آقا فضل بن شاذان بسیار ناخوشاحوال است و مردم میگویند این ناراحتی او به واسطه نفرینی است که شما درباره اش کردید زیرا از او ناراحت شدید به خاطر آنچه به او نسبت میدهند که گفته است: وصی ابراهیم بهتر از وصی محمد صلی الله علیه و آله است، درحالی که این را نگفته است. فدایت شوم اینچنین به او دروغ بسته اند. (امام) فرمود: بلی، (میدانم به او دروغ بسته اند.). خداوند فضل را رحمت کند. بورق گفت: به وطن برگشتم دیدم فضل بن شاذان در همان روزهایی از دنیا رفته است که ابومحمد(ع)، امام حسن عسکری، فرمود خدا فضل را رحمت کند.»