مروری به زندگی نامه مرحوم آیتالله سید علی صادقی یکاولنگی
1- از ولادت تا هجرت به نجف:
مرحوم آیتالله صادقی در سال 1308 شمسی در ولایت بامیان، قریه «آخوندان» دیده به جهان گشود و در هفتم محرم سال 1381 در شهر مشهد مقدس در سن 83 سالگی چشم از جهان بست و به دیار باقی شتافت. صادقی که از سادات حسینی است در خانوادهای عالم، مبلغ دین و خوش نام از جهات تقوا و پرهیزگاری تربیت شده، پدر آیتالله صادقی مرحوم محمد کربلایی عالم سرشناسی نبوده اما مرد پاک، مخلص آگاه بوده است.
الف: دوران تحصیل
صادقی دروس متداول دینی شامل صرف، نحو و منطق را نزد حجةالاسلام حاج آخوند در درهعلی یکاولنگ فراگرفت. صادقی با آمدن مرحوم آیتالله رئیس در یکاولنگ به محضر درس ایشان شتافته و علاقهای شدید به آیتالله پیدا میکند این رابطه سالها ادامه یافت تا اینکه مرحوم صادقی دروس سطح حوزوی را در محضر آیتالله رئیس به پایان میرساند و در سال 48 جهت ادامه تحصیل در مقطع خارج به همراه استادش آیتالله رئیس و تنی چند از فرزندان وی و خانواده و فرزندانش عازم نجف اشرف میشود و مدت 7 سال در آنجا اقامت کرده از محضر بزرگانی همچون آیتالله امام خمینی در فقه و آیتالله خویی در اصول و آیتالله شهید صدر بهرهها میبرد. علاوه بر تحصیل در سطح خارج به تدریس کتابهای رسائل و مکاسب و کفایة اهتمام داشت و از این طریق شاگردانی ممتاز تربیت کرد.
ب: شاگرد برجسته:
مرحوم صادقی به خاطر صداقت، اخلاص و شایستگی علمی مورد توجه خاص آیتالله امام خمینی و آیتالله خویی و آیتالله شهید صدر واقع شد؛ بگونه ای که بعد از عزیمت ایشان از نجف به یکاولنگ آیتالله شهید صدر کتاب حلقات اصول خودش را برای مرحوم صادقی ارسال میکند. مرحوم صادقی وکیل شرعی امام خمینی (ره) و آیتالله شهید صدر در یکالنگ بوده و از این طریق خدمات قابل توجهی به جامعه تشیع ارائه کرده است. باپایان یافتن مدت اقامت در نجف مرحوم صادقی به دعوت پدر، اقوام و مردم یکاولنگ عازم زادهش یکاولنگ میشود.
2- عزیمت به افغانستان و تأسیس مدرسه:
مرحوم آیتالله صادقی در بدو ورود به یکاولنگ مورد استقبال گرم استادش آیتالله رئیس واقع شده به عنوان مدرس علوم دینی در مدرسه ایشان منصوب میشود و طالبان علوم دینی به کسب فیض از محضرشان میپردازند. یک سال پس از بازگشت آیتالله صادقی به یکاولنگ اقوام نیک از مرحوم صادقی دعوت میکند که در مرکز بامیان و در قریه آخوندان مدرسهای تأسیس کند این درخواست با نظر مساعد آیتالله رئیس و آیتالله صادقی مواجه شده مدرسهای با عنوان مدرسه صادقیه در مرکز نیک بنا میشود که بعدها با تأسیس مسجد و حسینیه امام صادق (ع) تکمیل و توسعه مییابد.
این مدرسه درسال 55 هجری شمسی، با کمکهای مردمی و وجوهات شرعیه درفضایی حدود 700 متر و در مجاورت دریاچهای با صفا، تأسیس شد. نزدیکی مدرسه به بازار و ادارات دولتی و موقعیت فیزیکی و اجتماعی مناسب از ویژههای برجسته این مرکز علمی است.
استقبال مردمی از مدرسه:
مدرسه بعد از پایهگذاری مورد استقبال شدید مردم و علما واقع شد. به گونهای که از مناطق دور و نزدیک شیفتگان به معارف علوی به سوی آن شتافته و در محضر عالمان دینی به کسب فیض پرداختند. آقایان سید احمد سجادی داماد آیتالله صادقی، استاد سید عزیز علوی نمدک، آقای عادلی، آقای مروج زاده، و آقای توکلی و عدهای دیگر از طلاب نجف، در مدرسة آیتالله صادقی تدریس میکردند. بعدها با جذب آقای شهید سید حیدر محمودی که از نوابغ عصر خود بود، مدرسه جان تازهای گرفت. محمودی طلبه درس خوانده حوزه علمیه مشهد بود او در آن زمان گرچه سن کمی داشت؛ (حدود 22 سال) اما با شهامتی مثال زدنی برعلیه داوود خان به ایراد سخنرانی پرداخته، دولت را سزنش و نقد میکرد. در مدت اقامت ایشان در مدرسه صادقیه علاوه بر طلاب مناطق گوناگون، معلمین و دانشجویان نیز جذب مدرسه شده، از محضر او درس فلسفه و اقتصاد میگرفتند.
خود آیتالله صادقی علاوه بر مدیریت مدرسه، کتاب رسائل و مکاسب را تدریس میکرد و اشراف خاصی به مدرسه، اساتید و طلاب داشت. وی با حسن نظری که داشت قلبهای زیادی را از مناطق دور جلب این مدرسه کرده، توانست، بخش زیادی از طلاب افغانستانی که در سال 55 هجری شمسی توسط صدام از نجف اخراج شده بودند را جذب کند.
آقای سید محمدجواد عارفی یکی از علمای یکاولنگ که تا سال 59 به مدت 3 سال در مدرسه صادقیه بوده میگوید: برخی از افراد مغرض میگفتند که تأسیس مدرسه آیتالله صادقی با موافقت و رضایت آیتالله رئیس نبوده زیرا با بودن مدرسه آیتالله رئیس این مدرسه جا نداشت. حجةالاسلام عارفی در رد این سخن میگوید: من همان زمان از زبان خود آیتالله صادقی و بعدها از زبان فرزندان آیتالله رئیس شنیدم که مدرسه صادقیه با اجازه، مشورت و صلاحیت آیتالله رئیس تأسیس شده است؛ زیرا وجود مرکزی علمی در مرکز «نَیَک» لازم بود و احساس نیاز میشد.
3- ویژگیهای شخصیتی
برای گرامی داشت یاد وخاطره علما و اندیشمندان و پاسداشت مقام علمی و خدمات اجتماعی آنان و بهرهبرداری از تجربیات، علوم و دانشهای آنان، توجه به ویژگیهای شخصیتی آنها بسیار ضروری و لازم است. از این رو به برخی از ممیزات علمی، اخلاقی و اجتماعی آیتالله صادقی اشاره میکنیم.
الف: ویژگیهای علمی:
از ویژگیهای مهم علمی مرحوم آیتالله صادقی پختگی علمی ایشان بود. یکی از شاگران او در نجف میگفت: آقای صادقی «پشته، کاهگل کرده آمده». یعنی دروسی را که خوانده بود بسیار خوب بلد است. تبحر و چیره دستی صادقی یکاولنگی او را در چشم شاگردان و هم دورهایهایش چنان بزرگ کرده بود که او را با عنوان آیتالله خطاب میکردند. در همین رابطه آیتالله محقق شکوری که در نجف هم مباحثه آیتالله صادقی بوده، در مجلس ترحیم او که به همت علمای یکاولنگ در مشهد برگزار شده بود گفت: مرحوم صادقی به مقام اجتهاد رسیده بود. و آیتالله بود.
از دیگر ویژگیهای مهم علمی آیتالله صادقی تأکید ایشان به روش سنتی دروس حوزه علمیه بود. صادقی معتقد بود دروس حوزوی باید به شکل سنتیاش ادامه یابد و طلاب با متون قدیمی در تماس باشند. آیتالله یکاولنگی علوم و دانشهای مکمل دروس حوزة علمیه را نفی نمیکرد؛ حتی خودش نسبت به علم فلسفه، رمل، جفر و عرفان آگاهی مناسب داشت و در مجالس خاص شرکت میکرد. وجود برخی از یاد داشتهای ایشان در علم رمل و جفر از مؤیدات این سخن است. آقای عارفی نیز در مورد آثار قلمی آیتالله صادقی میگوید: ایشان آثار قلمی نداشت اما تقریرات درس خارجشان موجود بود که بعدها با حمله کمونیستها به منزل، مدرسه و منازل برخی از نزدیکان ایشان بخش اعظمی از کتابها و آثار مکتوب ایشان و از جمله تقریرات درس خارجشان صدمه دیده، یا سوزانده شده است.
ب: ویژگیهای اخلاقی:
آیتالله صادقی بدون اغراق از طلاب شاخص یکاولنگ بود؛ و در بین مردم از جایگاه و محبوبیت خاص برخوردار بود. مهمترین علت این محبوبیت مردمی تقوا و مردم داری او بود. صادقی به اندازهای اهل احتیاط بود که بعد از سقوط دولت و تشکیل حوزه امنیتی در مرکز یکاولنگ مردم ایشان را به عنوان رئیس حوزه انتخاب کردند. آیتالله حتی از نانی که برای مصارف این حوزه توسط مردم اهداء میشد استفاده نمیکرد و از منزل، برای خود نان میآورد؛ و حساسیت خاصی نسبت به بیتالمال داشت.
از ویژگیهای دیگر آیتالله صادقی حلم و بردباری او بود. او با هر قشری مینشست و متناسب با وضعیت فکری او سخن میگفت و اصلا خسته نمیشد. مردم نیز از جالسات ایشان احساس خستگی نکرده، حضور در محضرش را غنیمت میدانستند. خلاصه سخن اینکه: تقوا و اخلاق آیتالله صادقی نقش محوری در وجاهت اجتماعی و جایگاه دینی او در یکاولنگ داشت.
آیتالله صادقی علاقه شدیدی به طلاب علوم دینی داشت. طلاب مدرسه ایشان که از مناطق دور و نزدیک آمده بودند با شوق فراوان به تحصیل میپرداختند. بعد از پایان زمستان که طلاب به خانههایشان میرفتند مرحوم صادقی بسیار ناراحت شده، در واقع روز حزن و غمشان بود و تا شب گریه میکرد و میگفت: طلبهها یکه یکه نرو دلم را آتش نزن.
آقای عارفی در این مورد میگوید: استادی میتواند مفید باشد که علاوه بر تفهیم ساده و روان مطالب علمی، ارتباط اجتماعی و عاطفی خوبی با شاگردانش داشته باشد و آیتالله صادقی اینگونه بود. شاگردان ایشان بیشتر مرید بودند تا شاگرد. بیان آیتالله صادقی معمولی بود؛ اما تفهیمشان به نحوی بود که طلبه خسته نمیشد. مطالب را بسیار ساده و روان مطرح میکرد و از شاگرادنش میخواست که اگر مطلبی را نفهمیدید سؤال کنید. در غیر این صورت وزر وبال آن به گردن خودتان است. روزی که درس را مطالعه نمیکرد درس نمیگفت؛ و توصیه میکرد در این مورد خجالت نکشید هر چه را بلد نیستید بگوئید: نمیدانم.
آیتالله صادقی بسیار خوش مجلس بودند و بارها با گفتن مطالب مسرت بخش موجب خنده و شادمانی اطرافیان میشد. با هر کس در حد خودش سخن میگفت لذا همه ایشان را دوست داشت. از عزت نفس بالایی برخوردار بود و برای امور دنیایی به افراد و مراکز مراجعه نمیکرد.
مردم ارادت و اعتماد عجیبی به آیتالله صادقی داشت. این علاقه ازجهات علمی، اجتماعی و دینی و معنوی بود. آقای عارفی میافزاید: آیتالله صادقی دارای نفس پاک بود. ویژگیای که مورد توجه خاص مردم بود به گونهای که از ایشان طلب دعای خیر کرده، میخواستند که برای شفای بیمارشان دعا کند. از جمله این مراجعات که من شاهد بودم این است که: کودک بیمار در حال مرگ را خدمتشان آورده، ملتمس دعایش شدند. در اثر اخلاص مردم به مقام علم و سیادت و نفس پاک ایشان خداوند کودک را با دعای ایشان شفا داد و بعدها از مخلصین وی شد.
آیتالله صادقی توجه ویژهای به امر زیارت اماکن مذهبی داشت و معتقد بود یکی از حقوق امامان معصوم، رفتن به زیارتشان میباشد. شاهد این مطلب مراجعات مکرر و پیوسته او به حرم امام رضا (ع) بود و علیرغم کهولت سن حرم امام رضا (ع) را ترک نمیکرد و به ما نیز میفرمود: خیلی بد است که آدم شهر برود اما به حرم امام هشتم مشرف نشود. آقای عارفی میافزاید: آیتالله صادقی میفرمود: نجف غم نداشت؛ وقتی انسان داخل حرم حضرت امیر المؤمنین (ع) بود احساس نمیکرد که غریب است. به این جهت رفتن به زیارت امام رضا (ع) میتواند در جهت کاهش مشکلات غربت و مهاجرت مؤثر باشد.
مرحوم صادقی دارای قلبی رئوف و مهربان بود و نسبت به خاندان عصمت و طهارت ارادت خاص داشت و در مجالس ذکر مصیبت اهلبیت (ع) مخصوصا در عزای امام حسین (ع) اشکش جاری بود. آقای عارفی نیز دراین خصوص میگوید: در جلسات ذکر مصیبت اهلبیت (ع) ایشان مانند یک مستمع معمولی و ناشناس شرکت میکرد و اشک میریخت.
صادقی که خود اهل منبر و روضه بود درهمان سال آخر عمر چندین مجلس ذکر مصیبت را اداره میکرد و علاقهمندان از انفاس پاک و قدسی ایشان بهره میبردند. بعضی از مستمعین ایشان میگویند: آقای صادقی در مجالسی که شب قبل از فوتشان داشتند سخنانی به زبان میآوردند که حاکی از پایان عمر ایشان بود و به نوعی اشاره به مرگ خودش میکرد.
از دیگر ویژگیهای اخلاقی و تربیتی آیتالله صادقی توجه به جایگاه انتظار در فرهنگ اسلامی بود. فرزند ارشد مرحوم آیتالله صادقی میگوید: پدرم بسیار منتظر امام عصر (عج) بود؛ و مکرر برای فرج حضرت دعا میکرد و ما حالت انتظار را از رفتار و حرکات ایشان کاملا لمس میکردیم.
آیتالله صادقی همواره به تقوا و خدمت به اهلبیت (ع) توصیه میکردند و نسبت به استادش آیتالله رئیس علاقه شدیدی داشت به گونهای که بارها از ایشان به نیکی یاد میکرد؛ و معتقد بود او از علمای شاخص عصر خود بود و میفرمود ما در نجف به عظمت و جایگاه علمی آیتالله رئیس پی بردیم ما در آنجا از نزدیک توجه علما و مراجع بزرگ شیعه به آیتالله رئیس را دیدیم. بیشترین علم آیتالله صادقی از محضر آیتالله رئیس بوده است؛ و میگفت ما، مقام علمی و تبحر آیتالله رئیس را در نجف دریافتیم و هنوز هم به درس ایشان احساس نیاز میکنیم.
از جمله ویژگیهای آیتالله صادقی این است که به دنبال کسب عنوان و شهرت نبود و به کسانی که ایشان را با عنوان آیتالله و القاب بزرگ یاد میکرد تذکر میداد. حتی در یک جلسه رسماً اعتراض کرد و بعد از مجلس نیز پیگیری کرده، از ادامه آن منع کرد؛ اما شاگردان و مخلصین او را بزرگ داشته و با عنوان آیت لله یاد میکنند.
یکی از افتخارات خانواده مرحوم آیتالله صادقی این است که چندین شهید در راه ترویج معارف اسلامی تقدیم اسلام کرده است. شهدایی که تنها جرمشان نسبت به آیتالله صادقی و نجابت دینیشان بود.
ج: ویژگیهای اجتماعی:
همزمان با اشغال افغانستان توسط نیروهای روسی و ورود نیروهای خارجی به یکاولنگ منزل آیتالله صادقی و دیگر مؤمنان به توپ بسته شد که دراین حمله بیرحمانه علاوه به تخریب منزل کتابها و دیگر سرمایههای علمی آیتالله صادقی نابود شد و مشکلات فراوانی را به دنبال آورد. اما او با شهامتی قابل تقدیر در برابر جنایت استاد و همچنان به فعالیتهای دینی و علمی خود ادامه داد.
فرزند ارشد صادقی به نقل از پدرش میگوید: من دوران تحصیل را با فقر و تندستی تجربه کردهام به گونهای که از اول طلبگی تا سطح کتاب مطول کتاب درسی نداشتم و با کتاب عاریهای درس میخواندم.
مرحوم صادقی بعد از انقلاب به جایگاه اجتماعی ویژهای دست یافت و آنچنان مورد توجه و اعتماد مردم قرارگرفت که وی را به ریاست حوزه مردمی انتخاب کردند. آیتالله صادقی در این مقطع مصدر خدمات بسیاری برای مردم قرار گرفت.
فرزند آیتالله صادقی میگوید: پدرم از هر نوع اقدام اجتماعی که رنگ خدایی نداشت و ظن انحراف در آن بود پرهیز میکرد و مردم را نیز از آن نهی میکرد. در همین رابطه حجةالاسلام محمدامین صادقی از قول پدرش میگوید: در ورس زمانیکه متفکرین هزارهجات جمع شده و به تشکیل حزبی نظر دادند من برخاستم و با تشکیل حزب مخالفت کردم. استدلال ایشان این بوده که میگفتند حزب یا چیزی را به اسلام میافزاید یا چیزی را از اسلام کم میکند. هیچ کدام به صلاح نیست. با مخالفت ایشان تشکیل آن حزب در ورس لغو میشود که حاکی از شناخت ایشان از اوضاع سیاسی و اجتماعی خاص آن زمان بوده است.
آقای عارفی ضمن بیان این مطلب که: بنده آیتالله صادقی، تفکرات و اندیشههای ایشان را خیلی خوب میشناختم میگوید: آیتالله صادقی از عملکرد احزاب سیاسی آن زمان وحشت داشت و نگران بود. اما عضو حزب خاص نبود؛ و تنها به خاطراینکه آیتالله بهشتی را میشناخت با او در برخی مسائل همکاری میکرد زیرا؛ معتقد بود انقلاب اسلامی افغانستان نیازمند احزاب و گروههای خادم به اسلام و مسلمین است. بنابراین آیتالله صادقی دارای اندیشه سیاسی بوده و از افراد منزوی نبوده است. از جمله دلایل این سخن ارتباط آیتالله صادقی با امام خمینی (ره) بود که سیاست را در رأس امور میدانست. آیتالله صادقی نیز وکیل، شاگرد و مرید امام بود. صادقی احزابی را که رهبرانشان را میشناخت و مرام آنها را منطبق با شرع اسلام میدانست، تأیید میکرد.
فرزند آیتالله صادقی در ادامه میگوید: پدرم محبوبیت خاصی درمیان مردم داشت. دلیل این محبوبیت زحمت و تلاش خالصانه و پیگیر ایشان در جهت تأسیس مدرسه و مسجد و تولیت خدمات اجتماعی بود. او خیلی خوب به درد دلهای مردم گوش داده و در حد توان در جهت حل مشکلات آنان تلاش میکرد.
از دیگر ویژگیهای مهم او برخورد انسانی و متواضعانهاش با مردم بود. باکسانی که ما نمیتوانستیم حتی برای دقایقی، هم سخن شویم؛ ایشان ساعتها سخن میگفت و بسیار صبورانه به مطالب مراجعین گوش میداد.
ممیزه دیگر آیتالله صادقی این بود که اگر در محضر او امری خلاف دین و مذهب صورت میگرفت یا بیان میشد، بسیار ناراحت شده و آتش میگرفت. این درحالی است که در مسایل دیگر بسیار صبورانه و ملایم برخورد میکردند.
قابل ذکر است که مرحوم صادقی ملک و املاک زیادی نداشت و و با مختصر درآمد زندگی را میگذراند و اکثر مخارج خود و خانواده را از باغ ملکیاش فراهم میکرد.
نتیجه: آیتالله صادقی مردی عالم، مخلص خادم به اسلام و مسلمین بود که تمام عمر بابرکت خود را در جهت نشر معارف اهلبیت (ع) صرف کرد و در این راه مشکلات فراوانی را تجربه کرد و درعین حال با صبر و حوصله از کنار تمام ناملایمات زندگی گذشت. او همواره به تحصیل، تدریس و تربیت شاگردان توانا عشق میورزید و توفیق خدمت به خاندان عصمت و طهارت را از خداوند میخواست.
روحش شاد و یادش گرامی.