حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید حسین علی حسینی در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در منطقه غوراب ولایت بامیان افغانستان در خانواده دین و دانش دیده به جهان گشود. اسم پدرشان “کربلایی سید محمد حسینی”، اسم مادرشان “بی بی عذرا” بود. ایشان نسبت فامیلی نزدیک با ” شهید آیت الله بحر” مزار داشتند. او در سن ۷ سالگی از نعمت پدر محروم شد گرچند عموها و اقارب بود اما دوری از نعمت پدر باعث شکوفایی و رشد روحیه مقاومت و سختکوشی در او شد. او با تحمل شداید و دست و پنجه نرم کردن با روزگار از اوان طفولیت خو گرفت و در همان زمان شروع کرد به تحصیل علوم دینی نمود، بعدها به حوزات علمیه داخل افغانستان و سپس راهی حوزه علمیه مشهد مقدس شد. چند سالی به علوم حوزوی مشغول بود و با اساتید حوزه و تربیت معنوی در جوار تربت ملکوتی حضرت امام رضا رشد بیشتر یافت. او پس از بازگشت به وطن به تعلیم مردم روی آورد و در مناطق مختلف ولایت بامیان چهره شناخته شده بود. بار دیگر ایشان رفتند به زیارت بیت الله الحرام و در برگشت به زیارت عتبات عالیات شتافتند. برای بار سوم همراه با جمعی از مومنین به عتبات عالیات مشرف شدند. در خلال همه مسافرتها چهره معنوی داشت و متهجد و فرد متعبد و زاهد و شیفتگی به انبیا و اولیا و کسب رضاب حق در رفتار و گفتار و آثارش موج می زد و شدیدا پا بند به حقوق الناس و حق الله بودند. ایشان در زمان هجوم قوای اشغالگر روس و اشغال وطنش از سوی آنان همراه جامعه خویش در سنگرها فردی جهت دهنده و شناخته شده بودند. عاقبت پس از شهادت تعدادی از همرزمانش، همراه فرزندان خردسالش کوله بار مهاجرت بر دوش گرفته و به کشور ایران رفتند ولی این بار با عزم جدید در عرصه های فرهنگی میان مهاجرین درخشیدند و سالها خطیب مهمترین مساجد منطقه مهاجر نشین گلشهر بودند. ایشان از جمله نوادر افرادی بودند که مردم را از افتادن در دام تفرقه ها و گروه بازیها که در آن زمان چنان آتشسوزی سهمناک میان اعضای خانواده دشمنی ها برمی افروخت، بر حذر می داشتند و در همین راستا اولین کتابش را به نام ” تحفه الشهدا” به نشر سپردند. در این کتاب از لزوم دوری از بلای خانمانسوز تفرقه و پیام و رسالت و مسولیت خون یک و نیم میلیون شهید وطن سخن گفتند. ایشان در سال ۱۳۵۶ با وقف نمودن بخش از حولی و منزل مسکونی شان اقدام به تاسیس “حسینیه و کتابخانه حضرت زینب” نمودند که این کتابخانه و حسینیه برای سالها تبدیل شده بود به مرکز فرهنگی مستقل میان جامعه مهاجرین مقیم مشهد.
ایشان در سال ۱۳۶۷ شاهد نوشیدن شربت شهادت فرزند ارشدشان “سید امیرشاه حسینی” بودند. ایشان با کد یمین و عرق جبین مدتها در امر تعمیر حسینیه و کتابخانه و نیز دوندگی های اجتماعی عنصر خستگی ناپذیر بودند.
ایشان در سال ۱۳۶۸ با سفر به زادگاه شان کتابخانه دیگری را در منطقه “سرخ قول” شهر بامیان احداث کردند و با ارسال حدود ۱۰۰۰ جلد کتاب در پی نشر فرهنگ در زادگاهشان برآمدند. که متاسفانه با ظهور سپاه یاجوج و ماجوج طالبان این کتابخانه بدست آن عناصر ویرانگر سوزانیده شده و متولی ش شربت شهادت نوشید. ایشان با آشنایی عمیق از خطر فرهنگی طالبانیسم زیر نام دین و سنت، جامعه اش را دستخوش طوفان نموده بود به مبارزه فرهنگی با مبانی وهابیت و سلفیت به نشر آثار ارزنده دیگری پرداختند که از آن جمله کتابهای “غلو در دین”، “مسح پا در قران”، “آفتاب درخشان”، “سیره پیشوایان بعد از رسول”، و کتاب “تاریخ درخشان پیامبران” را می توان نام برد. او مدافع سر سخت وحدت مسلمین و منادی صلح و برادری میان جامعه شیعیان و اهل سنت و دوری از افراط و تفریط و تکفیر بودند و در این راستا ارزنده “وحدت مسلمین” را نوشتند.
آیت لله حسینی به محضی که از تبلیغ و منبرها فارغ می شدند فورا قلم و کتابت و تعلیم و تعلم را بر عهده میگرفتند. با گذشت زمان ایشان آثار دیگری را به نشر سپردند که مجموع آنان به ۲۲ اثر می رسد.
در سال ۱۳۸۰ ایشان حسینیه و کتابخانه دیگری در شهر قم با وقف نمودن بخشی از منزل مسکونی شان تاسیس نمودند.
ایشان با صرفه جویی در زندگی شخصی شان، هزینه های کتاب و مدیریت کتابخانه ها را متحمل می شدند.
ایشان در داخل حسینیه حضرت زینب واحد فرهنگی واحد فرهنگی هنری و “حوزه علمیه خواهران حضرت زینب” را پا گذاشت که سالیان درازی بانوان زیادی را در امور معرفتی پرورش داد.
مهمترین آثار آیتالله حسینی:
تحفه الشهدا
سنتهای فراموش شده
رهبران آسمانی
پیشوایان بعد از رسول
مسح پا در قران
غلو در دین موجب اختلاف مسلمین
آفتاب درخشان
تاریخ درخشان پیامبران
وحدت مسلمین
تاسیس مراکز فرهنگی:
حسینیه و کتابخانه حضرت زینب در مشهد
حوزه علمیه خواهران
حسینیه و کتابخانه حضرت زینب شعبه قم
حسینیه و کتابخانه حضرت زینب شعبه بامیان