استاد حاج محمود فرقانی، متولد شهر هرات بود، مادر بزرگ وی ایرانی بود و در زمان کشف حجاب به همراه خانواده به افغانستان مهاجرت کرده بودند تا کمی اوضاع کشور آرام شود، اما در آنجا ماندگار میشوند و با مردی از اهالی افغانستان ازدواج میکند. در نهایت هم این خانواده بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۸ وارد ایران میشود و با تکیه بر همین پیشینه، تابعیت ایرانی گرفتند؛ این استاد قرآن از حدود شش سالگی در این شهر آموزش قرآن را از طریق رادیو آغاز كرده بود. وی بخشی از دوران كودكی خود را در شهر هرات گذرانده و فعالیتهای قرآنی را در این شهر با نظارت محمدطاهر قندهاری آغاز کرده و بعد از هجرت به ایران چون استاد مناسبی نیافت، فعالیتهای قرآنی خود را در زمینه تجوید و صوت و لحن با استفاده از کتاب و نوار ادامه داد.
مرحوم محمود فرقانی ابتدا با مراجعه به كتابهای تجوید، به روش علمی تجوید قرآن را فرا گرفت و سپس به نوارهای قاریان مصری گوش داده و صوت و لحن خود را تقویت کرد.
این پیشكسوت قرآنی از همان اوایل جوانی تدریس و آموزش قرآن را در قالب جلسات آغاز كرده بود بهگونهای که تا حدود ۵۲ سالگی و قبل از بیماری نیز این كلاسها با استفاده از کتب و جزوات قرآنی در طول سال و حتی شبهای ماه مبارک رمضان دایر بوده است.
مرحوم فرقانی پنج سال در حسینیه خیاطها بود و بعد از مرحوم محمدعلی مختاری، اداره جلسات آنجا را بر عهده گرفت، همچنین وی در دهه ۷۰ مدتی را شبهای یکشنبه در جلسه قرآن مسجد بناها حضور داشت؛ قبل از آن نیز در مسجد امام حسن مجتبی(ع) که رهبر معظم انقلاب جلسات تفسیر داشتند، آموزش قرآن داشته و در ادامه هم به توصیه رهبری در سجادیه، آموزش را ادامه دادند و بعدها هم حسینیه هراتیها به این مکانها برای آموزش قرآن اضافه شد.
این پیشکسوت قرآنی شاگردان بسیاری از جمله حمید و حامد شاکرنژاد، کبیر قلندرزاده، قاری الحاج عصمت الله ذبیحی و … را تربیت کرده است.
این استاد قرآنی چندین سال بر اثر عارضه سکته مغزی، بخش اعظمی از توانایی حرکتی و از جمله تکلم خود را از دست داده بود و نمیتوانست مثل سابق در جلسات قرآن حضور یابد از همین رو خانه نشین بود و چشم به راه شاگردان بود تا به او سری بزنند. و سرانجام ۳۰ آذرماه 1396 بعد از مدت طولانی بیماری از دنیا رفت.
در ادامه مصاحبه خبرگزاری ایکنا با ایشان را که یک سال پیش از وفات ایشان انجام شده است بخوانید:
سراغش را از یکی از شاگردان قدیمیاش که حالا او خود نیز در این عرصه پیشکسوتی شده و فرزندانی قرآنی تربیت کرده است، گرفتیم. برای دیدار چندین بار تماس گرفته شد تا بالاخره فرزند استاد، زمانی را برای ملاقات تعیین کرد تا خود هم حضور داشته باشد، گویا استاد شرایط مناسبی برای پاسخگویی و مصاحبه نداشت.
محمود فرقانی، از جمله خادمان و پیشكسوتان قرآنی در شهر امالقراء قرآن است كه اكنون ۷۵ سال از عمرش میگذرد. وی چندین سال است که بر اثر عارضه سکته مغزی بخش اعظمی از توانایی حرکتی و از جمله تکلم خود را از دست داده است. البته به مرور زمان بهبودی مناسبی در وضعیت جسمانی این پیشکسوت قرآن ایجاد شده است، اما زیاد نمیتواند صحبت کند و شاید برخی جملات و عبارتهایی که بیان میکند، واضح نباشد، برای همین در طول مصاحبه، فرزند ارشدش، فرید فرقانی جملات و عبارتهای پدر را به ما منتقل میکند و هر از چند گاهی هم از صحبتها و خاطراتی که پدرش برایش تعریف کرده، میگوید.
شاید در نخستین برخورد بستری که برای استاد پهن شده است، توجه هر کسی را به خودش جلب کند. بستری که حالا همراه با چند جلد قرآن، همراه همیشگی استاد است. قرآنهایی که تنها این معلم قرآن میتواند آنها را باز کرده، زمزمه کند و خاطرات تلاوتهایش را در ذهن مرور کند، چون نمیتواند به شکل واضح کلمات را تلفظ و ادا کند. این حسرت را از نگاهش در طول مصاحبه هم میشود فهمید و این موضوع برای کسی که عمری در راه کلام الله مجید و همراه با قرآن و قرائت قرآن گذشته، بسیار سخت است و کسی که دلداده کلام وحی باشد، این دوری را میفهمد.
تولد در هرات و آموزش در مکتبخانه
وی متولد شهر هرات است و از حدود شش سالگی در این شهر آموزش قرآن را از طریق رادیو آغاز كرده است. این توضیحات را فرزندش عنوان کرد و ادامه داد: پدرم بخشی از دوران كودكی خود را در شهر هرات گذرانده و فعالیتهای قرآنی را در این شهر با نظارت محمدطاهر قندهاری آغاز کرده است و بعد از هجرت به ایران چون استاد مناسبی نیافته است، ادامه فعالیتهای قرآنی خود را در زمینه تجوید و صوت و لحن با استفاده از کتاب و نوار ادامه میدهد و ابتدا با مراجعه به كتابهای تجوید، به روش علمی تجوید قرآن را فرا میگیرد و در ادامه نیز به نوارهای قاریان مصری گوش داده و صوت و لحن خود را تقویت میکند.
این پیشكسوت قرآنی که از همان اوایل جوانی تدریس و آموزش قرآن را در قالب جلسات آغاز كرده است بهگونهای که تا حدود ۵۲ سالگی و قبل از بیماری نیز این كلاسها با استفاده از کتب و جزوات قرآنی در طول سال و حتی شبهای ماه مبارک رمضان دایر بوده است.
ازدواج استاد فرقانی و حضور در ایران
پسر استاد فرقانی با بیان اینکه پدرم سال ۱۳۴۹ ازدواج می کند، ادامه داد: همه فکر میکنند که ایشان افغانی هستند در حالی که فقط تولد ایشان در افغانستان بوده است و مادربزرگ استاد که در زمان رضاشاه دختری حدودا چهار ساله بوده به دنبال جریان کشف حجاب، به همراه خانواده به هرات هجرت میکنند تا کمی اوضاع کشور آرام شود، اما در آنجا ماندگار میشوند و این دختر با پدربزرگ ما، ازدواج میکند. در نهایت هم خانواده من بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۸ وارد ایران میشود و با تکیه بر همین پیشینه، میتوانیم تابعیت ایرانی بگیریم.
علاقه به قرآن؛ شروع خدمت در مسیر کلام وحی
وی اضافه کرد: پدرم بارها به ما گفته که به جهت علاقهای که خودش داشته به سمت قرآن رفته و استاد خاصی نداشته است و فراگیری قرآن را در حد روخوانی و روانخوانی از مکتبخانه شروع کرده و در آن زمان قرائت نبوده و سواد ایشان هم سواد مکتبخانهای بوده است.
آشنایی با رهبر معظم انقلاب
فرید فرقانی به ارتباط پدرش با جامعه قرآنی و بهویژه رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و ادامه داد: پدرم به طور مداوم در جلسات رهبر معظم انقلاب که در روزهای نخست ماه مبارک رمضان تمام قراء را در تهران جمع میکنند، حضور داشته است، البته از سال ۱۳۷۹ به بعد که دچار سکته مغزی شد، نتوانست در این جلسات حضور یابند.
صحبتها که به اینجا میرسد، استاد فرقانی که تا این لحظه به توضیحات فرزندش گوش میداد، گفت: همین الان هم به آقا بگویید «محمود فرقانی»، بنده را میشناسند و از اقداماتم در حوزه صوت و لحن قرآن اطلاع دارند. ارتباطم با آقا به اواخر دهه ۴۰ در مسجد كرامت و جلسات قرآن آن زمان بازمیگردد.
شیوه آموزش و تدریس قرآن استاد فرقانی
پسر فرقانی با بیان اینکه جلسات پدرش به صورت ثابت در مساجدی همچون بناها، شهدا، حسینیه هراتیها و … برگزار میشد که از زمان بیمار شدن دیگر تدریس را کنار گذاشته است، اضافه کرد: شیوه تدریس استاد بدینگونه بود که هر کس یک صفحه از قرآن را میخواند و ایشان ایرادات وی را بیان میکرد، هر جا هم که لازم بود، معنای قرآن گفته میشد تا همه استفاده کنند و برخورد استاد با هر کس به اندازه سطح سواد و سنش بود.
از فرید فرقانی میخواهیم که کمی برایمان از برخورد و شیوه رفتاری استاد با شاگردانش بگوید، وی در این زمینه ابراز کرد: شیوه استاد اینگونه بود که برای کسانی که خیلی خوب قرائت میکردند، جایگاهی درست کرده بودند و قاریان در آن مکان قرار گرفته و قرآن تلاوت میکرد و معمولا در حین خواندن نیز اشکالات را نمیگفتند، در واقع حالت تلاوت مجلسی داشت، اما استاد ایرادات قرائت افراد دیگری را که معمولیتر میخواندند را همان وسط اجرا میگفتند و باید همان جا، اشکال را درست میکردند، حتی تا ۱۰ بار تکرار میکردند تا بالأخره شاگرد خوب بخواند و به راحتی گذر نمیکردند.
دقت و همت شبانهروزی در امر آموزش قرآن به شاگردان
فرزند استاد فرقانی ادامه داد: پدرم از کوچکترین اشتباه شاگردان نمیگذشت و گوشزد میکرد، با این وجود همه جلساتشان بسیار پربار بود و همه سعی میکردند حضور یابند و چیزی یاد بگیرند حتی در خلال تدریس هم گاهی ترجمه آیات را بیان و به نکات تفسیر و شأن نزول هم اشارهای داشتند.
فرزند استاد فرقانی در مورد برنامه جلسات و کلاسهای قرآنی پدرش عنوان کرد: پدرم، صبحها به محل کارش که شغل آزاد بود، میرفت و نهار را هم همان جا میخورد و تا غروب هم در محل کارش میماند و بعد از نماز مغرب و عشاء جلساتشان آغاز میشد. چیزی که یادم میآید این است که پدر حدود یازده شب به منزل میآمدند و عملا ما آنقدر استاد را نمیدیدیم.
وی به شاگردان پدر اشاره کرد و گفت: شمار شاگردان استاد بسیار زیاد است، که از جمله میتوان به حمید و حامد شاکرنژاد، کبیر قلندرزاده، مسئول جامعه قاریان افغانستان در ایران، حاج عصمتالله ذبیحی و بسیاری دیگر از پیشکسوتان و قرآنیان ممتاز اشاره کرد.
خاطرات استاد فرقانی از امامخمینی(ره) و گرفتن مدرک قرآن از اساتید نجف
پسر استاد فرقانی گفت: پدرم برای اینکه مدرکی از یک مکان معتبر داشته باشد در سفری که سال ۱۳۳۹ به عراق انجام می دهد، نزد امام خمینی(ره) رفته و به ایشان میگوید که قصد دارد به الازهر مصر رفته و نزد اساتید عرب آنجا امتحان بدهد و مدرک قرآنی بگیرید که امام(ره)، پدرم را به گرفتن مدرک از «مدرسة جامعة النجف الدينية»، تشویق میکنند که در نهایت هم استاد فرقانی به این مدرسه رفته و در آنجا اساتید از پدرم امتحانهای مختلف قرآنی میگیرند و چون آن زمان مدرک چاپی در آن سطح نداشتند، سه ماه بعد مدرک استاد را که در سطح بالایی بوده به صورت دستنویس پست میکنند.
فرید فرقانی با بیان اینکه استاد فرقانی از امامخمينی(ره) تصديق قرائت قرآن نیز دریافت کرده است، ابراز کرد: وقتی که امام(ره) در نجف بودند، پدرم در محضر ایشان و جمع ديگری از علما آن زمان، سوره جمعه را به سبك عبدالباسط میخوانند و حاضران تحت تأثیر قرار میگیرند و امامخمينی(ره) هم به استاد تصديق قرائت قرآن اهداء میکنند.
وی با بیان اینکه پدرم از اساتیدی است كه در تنظیم اولین آییننامه مسابقات قرآنی حضور داشته است که بخشهایی از آن هنوز در مسابقات قرآن اجرا میشود، یادآور شد: در گذشته هیچکس نمیپذیرفت که قاریان را برای تبلیغ اعزام کنند، اما استاد فرقانی اعتقاد داشت که قاریان دارای لباس فرم مجزایی باشند و قاریانی که به درجه خاص و مشخصی میرسند از آن لباس فرم استفاده کنند تا شناخته شده باشند، اما متأسفانه طرحهایی که در ذهن ایشان بود به مرحله اجرا نرسید.
از استاد میخواهیم تا کمی برایمان از خاطرات دوران مکتبخانه رفتن خود در هرات بگوید که ایشان میگوید، هیچ خاطرهای را به یاد ندارد چون سن و سالش آن زمان که به مکتبخانه وارد شده و خواندن قرآن را شروع کرده حدود پنج، شش سال بوده است.
تسلط و تبحر در قرائت قرآن به هفت روایت
در ادامه فرید فرقانی به یکی از خاطراتی که پدر برایش درخصوص حضور قاریان مصری در مشهد گفته است، اشاره کرد و گفت: در این مراسم پدرم سوره قدر به هفت روایت قرائت کرده و با این کار همه را متعجب میکند، بهگونهای که مصرهای حاضر در مراسم به استاد فرقانی میگویند که ایران چه اساتید توانمندی دارد آیا شما قرآن را در الازهر فرا گرفتید؟ که ایشان پاسخ میدهد در الازهر آموزش ندیده است.
فرید فرقانی اضافه کرد: پدرم به اختلاف قرائت مسلط است و به کسانی که به درجه بالای توانایی قرآنی میرسیدند، اختلاف قرائت را یاد میدادند و البته هر کس نمیتواند در این زمینه کار کند.
در ادامه از فرزند استاد میخواهیم تا کمی از همراهی مادرش با استاد برایمان بگوید که وی این چنین گفت: در این سالها مادرم همراهی خوبی با پدرم داشته است چون پدرم وقت زیادی را صرف کار آموزش و برپایی جلسات قرآن میکرد، حتی جلسات جمعهها در حسینیه هراتیها بعد از تعطیلی این مکان، حدود چهار سال به منزلمان منتقل شد و تا قبل از بیماری پدرم در منزلمان برگزار میشد.
استاد فرقانی از حسینیه خیاطها، بهعنوان قدیمیترین جلسه قرآن مشهد یاد کرد و گفت: خداوند رحمت کند مرحوم مقدم مشکیباف را که بنیانگذار جلسات قرآن این حسینیه هر شب چهارشنبه بود و هنوز هم این رسم ادامه داد.
فرید فرقانی از پدر میپرسید که چند سال در حسینیه خیاطها بودید و استاد پاسخ میدهد که حدود پنج سال بودم، در ابتدا در اختیار استاد مرحوم محمدعلی مختاری بود و ایشان از من خواست تا اداره جلسات آنجا را بر عهده بگیرم.
برگزاری جلسات قرآن در ماه رمضان بعد از تعطیلی مغازه تا سحر
فرید فرقانی به حضور خود در جلسات آموزش قرآن پدرش اشاره کرد و افزود: حدود سال ۱۳۷۳ زمانی که سرباز بودم به یاد دارم شبهای یکشنبه، مرخصی میگرفتم و در جلسه قرآن مسجد بناها که پدرم آموزش میداد، شرکت میکردم تا کار پذیرایی را انجام دهم. قبل از آن پدرم در مسجد امام حسن مجتبی(ع) که رهبر معظم انقلاب جلسات تفسیر داشتند، آموزش قرآن داشته و در ادامه هم به توصیه رهبری معظم در سجادیه آموزش را ادامه دادند و بعدها هم حسینیه هراتیها به این مکانها اضافه شد.
در ادامه استاد محمود فرقانی با ما همراه شد و به روش آموزش مکتبخانهای قرآن در افغانستان اشاره کرد و گفت: در روش آموزش مکتبخانهای، جزء ۳۰ قرآن را در قالب کتاب آماده میکردند و هر روز یک سوره را با شاگردان کار میکردند، شیعه و سنی با هم بودند، اما اینکه جلساتی باشد مثل ایران با این سطح که عدهای جمع شوند در خانهای یا مکانی و قرآن بخوانند، نبود.
از استاد فرقانی در مورد اساتید قدیمی و پیشکسوتان قرآن مشهد میپرسیم؟ که چنین گفت: من و حاج آقا محمدعلی اوحدی با هم بزرگ شدیم و همراه با استاد نازدار مدتی در خیابان خسروی کلاس آموزش قرآن گذاشته بودیم. حاج آقا اوحدی خیلی در حرم فعال بود و با مصریها رفت و آمد داشت، اما بنده خیلی با آستان قدس رضوی ارتباط نداشتم.
برادران شاکرنژاد و شاگردی در محضر استاد فرقانی
وی در ادامه با بیان اینکه برادران شاکرنژاد از شاگرادان پدرم هستند و خداوند نعمت خدادادی به آنها عنایت کرده که بهخوبی از آن استفاده کردند و قاریان موفقی هستند، افزود: پدرم هیچوقت برای یادگیری تو ذوق کسی نمیزدند. در زمان آموزش و تمرین هم خیلی قاطعانه از شاگر میخواست که دوباره برگردد و اشتباه خود را درست کند، در عین حال جلسه را بهگونهای اداره میکرد که وقتی اشکالات را میگفت کسی زده نشود. در جلسات پدرم حضور جمعیت حدود ۱۵۰ نفری در حسینیه هراتیها روزهای جمعه که در ایام ماه مبارک رمضان بیشتر هم میشد، را هنوز هم به یاد دارم.
فرید فرقانی به بیان خاطرهای از حامد شاکرنژاد و شرکت وی در مسابقات قرآن عربستان اشاره کرد و گفت: آن سالی که حامد شاکرنژاد، ۱۲ ساله بود و میخواست به مسابقات قرآن عربستان اعزام شود صبح روز جمعه به جلسه قرآن پدر که در منزلمان برگزار شده بود، آمد، پدرم از وی خواست که قرآن بخواند. او هم خواند و بعد استاد کمی توضیحاتی به او داد و گفت که آمادگیات خوب است، برو بخوان که تو اول میشوی.
وی ادامه داد: همان طور هم شد و حامد شاکرنژاد در این رقابتها در رده سنی زیر ۲۰ سال اول شد. این موفقیت خیلی مهم است حتی به او گفته بودند که «صدقاللهالعظیم» بگوید اما «صدقاللهالعلی العظیم» گفته بود.
پسر استاد فرقانی در پاسخ به این سؤال که آیا پدر به واسطه قرآن سفرهایی به خارج از کشور نیز داشته است، پاسخ داد: تنها سال ۱۳۵۶ و ۱۳۶۵ به مکه رفتند که به واسطه قرآن هم نبوده است. پدرم به هیچ عنوان این چیزها را قبول نمیکردند.
در ادامه این گفتوگو دوستانه و صمیمی از استاد میپرسم که چه توصیهای به افرادی که میخواهند تازه آموزش قرآن را آغاز کنند، دارید؟ که این پیشکسوت قرآن پاسخ داد: بهترین زمان برای آموزش قرآن به کودکان، هفت سالگی، است تا بتواند مسیر قاری شدن را طی کند و اگر اساتید خوبی داشته باشد تا ۱۵ سالگی یک قاری خوب میشود.
استاد فرقانی گفت: در حال حاضر برخی اساتید، نگران هستند که اگر تمام ایرادات شاگردان را بگویند، ممکن است دیگر آنها را در جلسات نبینند، اما در گذشته جلسات خیلی شلوغ بود و در هر کوچهای چند تابلو جلسه قرآن نصب شده بود، الان جلسات کم و انگیزهها متفاوت شده است.
در بخش دیگر این سؤال را میپرسم که با توجه به اینکه استاد فرقانی بازاری بودند، چقدر در فضای بازار تأثیر گذاشته و موفق به جذب افراد به سمت قرآن شدند؟ که پسرش اینگونه گفت: افرادی که تعدادشان کم هم نیست از کاسبان بازاری در جلسات پدر حاضر میشدند و مسلما حضور آنها به حضور شغلی پدر در بازار برمیگردد.
گلایه از عدم دیدار و احوالپرسی شاگردان
فرید فرقانی با بیان اینکه پدرم همیشه این گلایه را دارد که شاگردان خوب بسیاری تربیت کردم، اما کسی به عیادتم نمیآید، اضافه کرد: توقع این پیشکسوت قرآن این است که حداقل سالی یک بار شاگردانش از او یاد کرده و به دیدارش بیایند.
وی افزود: فکر نمیکنم بعد از ۵۰ سال زحمت و تربیت شاگردان بسیار، این خواسته توقع زیادی باشد، البته برخی از شاگردان استاد هر از چند گاهی به عیادت و دیدار با پدر میآیند، اما واقعا کسی که در بستر بیماری است، روزهای بسیاری را انتظار میکشد تا با دیدن قرآنیان و شاگردان خود دوباره حال و هوای جلسات برایش تداعی شود.
وقتی صحبتها به ایجاد میرسد استاد تنها گوش کرده و گاهی هم با تکان دادن سر صحبتهای پسرش را تأیید میکند، گویی بارها از این خواسته با پسرش حرف زده است. شاید استاد خیلی بیان نکند، اما این اوج بیانصافی است که با وجود همه مشغلههای زندگی امروز نتوانیم وقتی را برای دیدار با اساتید و آنان که به گردنمان حق دارند اختصاص دهیم تا همان دیدار، بهانهای باشد تا از مهر وجودشان بهرهمند و دعای خیرشان بدرقه راهمان شود و آنان هم بدانند که اساتید زحمتکش و مخلص هیچگاه از ذهن شاگردان قرآنی خود فراموش نمیشوند.
دیگر به پایان صحبتها میرسیم و مدت زمان طولانی است که در محضر استاد هستیم، در آخر از استاد فرقانی میپرسم چه توقعی از جامعه قرآنی، مسئولان و شاگردان خود دارید؟ که چنین گفت: هیچ توقع و انتظاری ندارم، هر چه کردم برای خدا بوده و کاری هم که برای خدا باشد، توقعی در آن نیست، خدا خودش اجر میدهد. به اینجای کلامش که میرسد، بغض امانش نمیدهد و قطرات اشک است که چهره استاد را از عشق به قرآن، بارانی میکند تا بقیه ناگفتههایش در همان دل قرآنی و سادهاش بماند.
چقدر سخت و سنگین است، ۱۵ سال در خانه ماندن و در بستر بودن، آن هم برای استادی که همه عمرش را در حسینیهها و مساجد شهری که امالقراء قرآن است، گذرانده تا با عشق به قرآن و همت حضور شبانهروزی در جلسات، بتواند قرآن این کلام سراسر نور و کتاب هدایت را به بندگان خدا بیاموزد و حالا دیگر حتی نمیتواند قرآن بخواند. به قول خودش تا الان هم اگر سرپاست به برکت قرآن و همین خدمت به ساحت کلام الله مجید است که نفس میکشد.
این پیشکسوت قرآن کریم که زحمات زیادی در تربیت قاریان و ترویج و توسعه قرآن کشیده است، در پایان سخنان خود از همه قرآنیان، جوانان و شاگردانش میخواهد تا قرآن را برای رضای خدا بخوانند و گرفتار رتبه و مقام نشوند.
مصاحبه کننده: زهرا قندهاری