از قرنها پیش، مسلمانان آفریقایی در قاره آمریکا، حتی در شرایط سخت بردگی، با حفظ اعمال دینی، زبان و فقه اسلامی، نه تنها هویت خود را زنده نگه داشتند، بلکه اسلام را به ابزاری برای مقاومت فرهنگی و معنوی تبدیل کردند؛ میراثی که امروز در موسیقی و هویت جمعی آنان بازتاب یافته است.
خبرکزاری شبستان، گروه بینالملل: توماس جفرسون، نویسنده اعلامیه استقلال و یکی از پدران بنیانگذار ایالات متحده، اسلام را نه از زاویه تبلیغ یا تحسین دینی، بلکه به عنوان تجربهای انسانی، حامل مفاهیم عدالت، قانون و اخلاق میدید که شایسته مقایسه با تفکر غربی است. نسخه قرآن او پس از مرگش به کتابخانه کنگره آمریکا منتقل شد و امروز یکی از گواههای مهم نگاه روشنفکرانه او به اسلام محسوب میشود.
با این حال، شناخت جفرسون از اسلام، پدیدهای جدا از تاریخ آمریکا نبود. پیش از او، اسلام بیش از سه قرن در خاک آمریکا حضور داشت، از طریق مسلمانان آفریقایی که به عنوان برده به قاره جدید آورده شدند. سیلویان دیوف، مورخ سنگالی-آمریکایی، در کتاب خود با عنوان «بندگان خدا: مسلمانان آفریقایی به بردگی گرفته شده در قاره آمریکا»، ادعا میکند که اسلام دومین دین توحیدی بود که پس از کاتولیک وارد دنیای جدید شد.
شناخت جفرسون از اسلام، پدیدهای جدا از تاریخ آمریکا نبود. پیش از او، اسلام بیش از سه قرن در خاک آمریکا حضور داشت، از طریق مسلمانان آفریقایی که به عنوان برده به قاره جدید آورده شدند.
مسلمانان اولیه که از غرب آفریقا وارد آمریکا شدند، شریعت اسلامی در زندگی روزمره آنها جاری بود. در مناطقی مانند مالی، نیجر، گینه و سواحل رود سنغال، ممالک اسلامی نقش مهمی در تثبیت اسلام به عنوان یک عنصر فرهنگی و تمدنی ایفا میکردند. گسترش اسلام در آفریقای غربی عمدتاً به شکل صلحآمیز و از طریق تجار و علما انجام شد و نه با فتوحات نظامی.
در برابر این مقاومت فرهنگی، مأموران تبشیری اروپایی ناکام ماندند. تلاشهای آنها عمدتاً از حمایت دولتهای استعماری برخوردار بود که تبلیغ دین را وسیلهای برای تخریب ساختارهای اسلامی میدیدند. اما جوامع مسلمان با مقاومت فرهنگی، آموزشی و اجتماعی خود، از جمله آموزش قرآنی مخفی و حفظ نظام قضایی محلی، بر مقاومت خود افزودند.
رد پای اسلام در تاریخ آفریقاییان آمریکایی: ایمان، مقاومت و هویت
جفرسون
ایتیم اوکون، استاد فلسفه و مطالعات دینی در دانشگاه کالدبار، معتقد است که تبلیغ دینی ابزار فرهنگی پروژه استعماری اروپایی بود، هدف آن بازسازی جوامع آفریقایی به الگوی غربی و تضعیف ساختارهای اجتماعی و دینی موجود بود. تلاشهای تبشیری در مناطقی مانند سنغال، گامبیا و شمال نیجریه با مقاومت گسترده مواجه شد؛ زیرا اسلام به هویت فرهنگی و سیاسی مردم پیوند خورده بود و دفاع از آن، نوعی دفاع از خود جمعی تلقی میشد.
اسپانیا در آغاز قرن شانزدهم ورود بردگان مسلمان به مستعمراتش را محدود کرد تا از انتقال دین و فرهنگ اسلامی به جهان جدید جلوگیری کند، ین امر به ویژه با توجه به خاطره جنگهای طولانی با مسلمانان در اندلس، پس از سقوط غرناطه در سال ۱۴۹۲، صادق بود. اسپانیا در آن زمان محتاطتر از سایر قدرتهای استعماری اروپایی بود.
با شکست بسیاری از این تلاشها، اروپاییان مسیر اقتصادی را دنبال کردند و تجارت برده به محور اصلی تعامل با آفریقا تبدیل شد. مسلمانان سهم قابل توجهی از بردگان آفریقایی را تشکیل میدادند؛ بسیاری از آنان در جنگهای محلی اسیر میشدند یا از طریق واسطههای آفریقایی و اروپایی فروخته میشدند. برخی حتی به دلیل بدهی یا فروش خود یا اعضای خانواده، برده میشدند. فرانسوا مولینه دی سن ریباس در سال ۱۸۱۸ تاکید کرد که روپاییها ترجیح میدهند مسلمانان زنده را به جای کشتن آنها اسیر کنند، زیرا فروش آنان «بیشتر سودمند و انسانیتر» بود. با این حال، این موضع در مورد بردگی آفریقاییهای مسلمان توسط همه قدرتهای استعماری آن زمان پذیرفته نشد
اسپانیا در آغاز قرن شانزدهم ورود بردگان مسلمان به مستعمراتش را محدود کرد تا از انتقال دین و فرهنگ اسلامی به جهان جدید جلوگیری کند، ین امر به ویژه با توجه به خاطره جنگهای طولانی با مسلمانان در اندلس، پس از سقوط غرناطه در سال ۱۴۹۲، صادق بود. اسپانیا در آن زمان محتاطتر از سایر قدرتهای استعماری اروپایی بود.
رد پای اسلام در تاریخ آفریقاییان آمریکایی: ایمان، مقاومت و هویت
تنها آفریقاییانی که قبلاً در اروپا مسیحی شده بودند، به مستعمرات وارد شدند و به نام «لادینو» شناخته میشدند. اما نیاز به نیروی کار باعث شد که این محدودیتها به تدریج کنار گذاشته شود و بسیاری از مسلمانان آفریقایی به مستعمرات راه یافتند.
پیشینه حضور اسلام در میان آفریقاییان آمریکایی نه تنها روحی، بلکه سیاسی و هویتی بود. تقریباً یکسوم آفریقاییانی که به جهان جدید آورده شدند، مسلمان بودند. برخی از آنان در جریان جنگهای استقلال آمریکا نقش داشتند و نسلهای بعدی اسلام را به عنوان ابزار معنوی و سیاسی برای بقا و مقاومت حفظ کردند.
ریچارد برنت ترنر، محقق آمریکایی معتقد است که اسلام، به ویژه از طریق نشانهها و نمادهای دینی، وسیلهای برای بازتعریف هویت و مقابله با ساختارهای قهری بود. اسلام نقشی معکوس در تجربه آمریکاییهای آفریقاییتبار ایفا کرد و نظم نمادین سرکوبگرانهای را که بر آنها تحمیل شده بود، تضعیف کرد و آنها را قادر ساخت تا خود را از طریق نمادهای اسلامی بازتعریف کنند.
رد پای اسلام در تاریخ آفریقاییان آمریکایی: ایمان، مقاومت و هویت
علاوه بر این بُعد فرهنگی، اسلام یک افق معنوی جهانی برای آنها فراهم کرد که آنها را از ساختار نژادپرستانه جامعه آمریکا جدا میکرد و به آنها حس تعلق به ملتی میداد که فراتر از رنگ و مرزها بود. خوانش ترنر مبتنی بر مفهوم «دلالت» یا نحوه بیان هویت از طریق نامها، معانی و نمادها است. برای آمریکاییهای آفریقاییتبار، مسئله نام صرفاً یک جزئیات زبانی یا اجتماعی نبود؛ بلکه بخشی از یک نبرد طولانی برای بازپسگیری خود پس از قرنها بردگی و سلطه فرهنگی بود.
پس از پایان بردگی، میراث اسلامی همچنان به شکل هویتی متمرکز در میان جامعه آفریقاییان آمریکایی ادامه یافت. اسلام نه تنها حافظ هویت معنوی بود، بلکه نمادی از مقاومت، کرامت و تفوق اخلاقی در برابر ظلم شد. این میراث در موسیقی بلوز و جاز نیز منعکس شد؛ بسیاری از ریتمها و نغمهها از تلاوت قرآن و سنتهای اسلامی غرب آفریقا الهام گرفتهاند.
مسلمانان آفریقایی حتی در شرایط بردگی توانستند مقاومت صامت و فعال داشته باشند. نمونه مشهور آن عمر بن سعید در کارولینای شمالی است، مسلمانی که با وجود فشار برای تغییر دین، بسیاری از اعمال اسلامی را حفظ کرد و سیر خودنوشت او یکی از نخستین اسناد اسلامی آفریقایی-آمریکایی محسوب میشود. در جورجیا نیز بردگان مسلمان مستقر در جزیره «بل آیل» در برابر حملات مسلحانه مقاومت کردند. مهارتهای نظامی، دانش فقهی و تسلط بر زبان عربی، ابزارهای کلیدی این مقاومت بودند.
اسلام به آنان نظام اخلاقی و اجتماعی ارائه میداد و به حفظ هویت جمعی و مقاومت در برابر محو فرهنگی کمک میکرد. نمونهای از این تلاشها، مخطوطه بلالی محمد در جورجیا است.
پس از پایان بردگی، میراث اسلامی همچنان به شکل هویتی متمرکز در میان جامعه آفریقاییان آمریکایی ادامه یافت. اسلام نه تنها حافظ هویت معنوی بود، بلکه نمادی از مقاومت، کرامت و تفوق اخلاقی در برابر ظلم شد. این میراث در موسیقی بلوز و جاز نیز منعکس شد؛ بسیاری از ریتمها و نغمهها از تلاوت قرآن و سنتهای اسلامی غرب آفریقا الهام گرفتهاند.
با گذشت زمان، جامعه مسلمان در آمریکا با ورود مهاجران جدید و تنوع فرهنگی مواجه شد، که موجب شد بخشی از ارتباط با اسلام آفریقایی اولیه کمرنگ شود. بسیاری از مسلمانان نسل جدید به دلیل فشارهای اجتماعی و تعارضات هویتی، این میراث را کمتر برجسته میکنند، با وجود اینکه عمق و تاریخ حضور اسلام در تجربه آفریقاییان آمریکایی همچنان پابرجاست.













