آداب استغفار و دعا

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی[1]

اشاره

آیات و روایات بسیاری درباره استغفار و پذیرش توبه انسان‌ها وجود دارد که محتوای این آیات و روایات، به انسان امیدواری می‌دهد و او را از ناامیدی از درگاه خداوند نهی می‌کند. در این مجال به بیان برخی از روایات درباره حقیقت استغفار و توبه، آداب آن و نیز آداب دعا می‌پردازیم.

حقیقت استغفار و شرایط آن

اگرچه خواندن نماز و دعای توبه و انجام دادن غسل آن خوب است، اما شرط پذیرش توبه و استغفار نیست. شرط توبه و استغفار، پشیمانی است؛ چنان‌که در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «ما مِن عَبدٍ أذنَبَ ذَنباً فَنَدِمَ عَلَیهِ إلاّ غَفَرَ اللهُ لَهُ قَبلَ أن یَستَغفِرَ»[2]: خداوند [انسان گناهکار پشیمان را] می‌بخشد، پیش از آن‌که طلب بخشش کند. بنا بر این حدیث شریف، همین که انسان پشیمان شود، خداوند او را می‌آمرزد؛ حتی قبل از این‌که استغفار کند.

توبه سه گروه پذیرفته نمی‌شود

امام موسی بن جعفر علیه‌السلام در حدیثی[3] سه گروه از افراد را نام برده است که خداوند استغفار و توبه آنان را نمی‌پذیرد:

گروه اول: کسانی که بعد از توبه، باز هم به خداوند بدگمان هستند و از رحمت خدا ناامیدند: «والله تَعالی لا یُعَذِّبُ عَبداً بَعدَ التَّوبَةِ و الاستِغفارِ إلاّ بِسوءِ ظَنِّهِ و تَقصیرِهِ فی رَجائِهِ لله»: [کسی که] سوءظن به خدا [داشته باشد و] از رحمت خدا ناامید [باشد]. کسی که از گناه توبه کند، اما باز هم فکر کند که شاید خدا مرا نیامرزد.

گروه دوم: انسان‌هایی که بداخلاق هستند: «سوءُ خُلُقِهِ»: [و به سبب] بداخلاقی‌اش. زیرا اگر انسان بداخلاق، ریشه‌های بداخلاقی را در وجودش نابود نکند، توبه و استغفارش حقیقی نیست؛ با توجه به این‌که پشیمانی از انجام گناه، شرط توبه و استغفار واقعی است. وقتی انسان بداخلاق استغفار می‌کند و هم‌چنان به بداخلاقی خود ادامه می‌دهد؛ معلوم می‌شود از بداخلاقی خود پشیمان نشده و ریشه‌های بداخلاقی در وجودش هم‌چنان پابرجاست. انسان بددل، بدزبان و حسود که به همه سوءظن دارد تا زمانی که ریشه بددلی، بدزبانی، حسادت، کینه و سوءظن را در وجودش نابود نکند، مورد بخشش خداوند قرار نمی‌گیرد؛ زیرا دوباره به آن‌ها مبتلا خواهد شد.

تکبّر، ریشه گناهان بسیاری است. چنان‌که قرآن تکبّر را علت سجده نکردن شیطان به آدم و نافرمانی‌اش از امر الهی و خروج از بهشت معرفی کرده است. وقتی فرد بداخلاق، ریشه‌های بدخلقی را از وجودش ریشه‌کن نکند؛ یعنی هنوز می‌خواهد متکبر و بددل باشد، هنوز حسود و بدزبان است و تا زمانی که این صفات و رذایل اخلاقی ریشه‌کن نشود، توبه و استغفارش بی‌فایده است؛ زیرا اگرچه فرد بداخلاق به ظاهر توبه و استغفار می‌کند، اما دوباره همین رذایل در رفتار و گفتارش متجلی می‌شود.

گروه سوم: کسانی که غیبت می‌کنند: «و اغتیابِهِ المؤمنین»: [و به علت] غیبت کردن از مؤمنان. انسانی که توبه و استغفار می‌کند، اما دوباره مرتکب گناه غیبت می‌شود، در واقع توبه و استغفار و تمام حسناتش را به یک غیبت از بین می‌برد.

عطر استغفار

امیرمؤمنان علیه‌السلام درباره استغفار و توبه می‌فرماید: «تَعَطَّروا بالاستِغفارِ لا تَفضَحکُم رَوائِحُ الذُّنوبِ»[4]: با آمرزش‌خواهی و استغفار خود را معطر کنید تا بوی گناهان شما را رسوا نکند.

عبادات حافظ توبه و استغفار

عبادت و بندگی خدا، می‌تواند عامل حفظ توبه و استغفار شود. فردی به امام جواد علیه‌السلام نامه نوشت و عرض کرد: «عَلِّمنی شَیئاً إذا أنا قُلتُه کُنتُ مَعَکُم فی الدُّنیا و الآخِرَةِ»: چیزی را به من یاد دهید که با انجامش، در دنیا و آخرت با شما باشم. حضرت در پاسخ نوشت: «أکثِر مِن تِلاوَةِ إنّا أنزَلناهُ و رَطِّب شَفَتَیکَ بالاستِغفارِ»[5]: سوره (إنا أنزلناه) را زیاد تلاوت کن و لبانت را به استغفار تر کن. انس با قرآن، سبب حفظ انسان از گناه می‌شود. انسان مأنوس با قرآن نه بدزبانی می‌کند و نه مرتکب گناه زشت غیبت می‌شود.

در روایت دیگری، شخصی از امام هادی علیه‌السلام می‌پرسد چند بار سوره قدر را بخوانم؟ امام می‌فرماید: روزی ۱۰۰ بار بخوان[6]. در حالات مرحوم آیت‌الله غروی اصفهانی آمده است که ایشان دائم‌الذکر بوده‌اند. روزی یکی از شاگردانش از ایشان سؤال می‌کند چه می‌گویید که تمام نمی‌شود؟ در جواب فرموده بود: «خوب است آدم روزی ۱۰۰۰ مرتبه سوره قدر را بخواند». اگرچه خواندن روزی ۱۰۰۰ مرتبه سوره قدر، زمینه و مقدمات لازم دارد و اگر کسی بدون این مقدمات، به انجام این کار مشغول شود، به زودی از آن خسته شده و آن را رها خواهد کرد.

نشاط در عبادت

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «إنَّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدباراً فَإذا أقبَلَت فَتَنَفَّلوا و إذا أدبَرَت فَاقتَصِروا عَلی الفَریضَةِ»[7]: دل‌ها روی‌کرد و پشت‌کردی دارند. اگر دل نشاطی داشت آن را به انجام مستحبات وادارید و اگر آمادگی نداشت به انجام واجبات اکتفا کنید. یعنی اگر انسان حال عبادت دارد، مستحبات را هم انجام دهد. دعا خواندن، نماز مستحبی خواندن و حتی شرکت در مجلس امام حسین علیه‌السلام باید همراه با نشاط باشد. چنان‌که امام صادق علیه‌السلام فرموده است: «دَعِ الطَّوافَ و أنتَ تَشتَهیهِ»[8]: تا تشنه طواف هستی، از طواف فاصله بگیر. یعنی انسان نباید آن‌قدر طواف کند که از آن خسته شود. برخی افراد، تا آن اندازه در طواف کردن زیاده‌روی می‌کنند که در حین طواف بسیار خسته هستند، حتی گاهی خواب‌شان می‌آید. حس و حال ندارند، اما هم‌چنان طواف می‌کنند. چنین طوافی هیچ حس لذتی به آدمی نمی‌دهد.

فردی خدمت امام صادق علیه‌السلام رسید و عرض کرد: «چرا از نماز شب لذت نمی‌بریم؟ چرا هیچ وقت در نماز شب نشاط نداریم؟». امام فرمود: «إنَّ الرَّجُلَ لَیَکذِبُ الکَذِبَةَ فَیُحرَمُ بِها صَلاةَ اللَّیلِ فَإذا حُرِمَ صَلاةَ اللَّیلِ حُرِمَ بِها الرِّزقَ»[9]: مرد دروغ می‌گوید، پس به خاطر آن دروغ‌گویی از نماز شب محروم می‌شود. هنگامی که از نماز شب محروم شد، به خاطر ترک آن از روزی هم محروم می‌شود. آزادی زبان به گونه‌ای که انسان هر چه دلش خواست بر آن جاری کند، نشاط و حال خوشی برای نماز شب باقی نمی‌گذارد. از طرفی زیاد شدن گناهان زبان، سبب از بین رفتن حس و حال عبادت در وجود انسان، قضا شدن نماز صبح و یا بیدار شدن به سختی و خواندن نماز با کسلی و بی‌حالی می‌شود. هر چه مراقبت انسان در پرهیز از ارتکاب گناه بیشتر باشد، حس و حال و نشاط در عبادت نیز بیشتر می‌شود.

نماز توبه

اگرچه پذیرش استغفار و توبه از جانب پروردگار، قید خاصی ندارد، اما در برخی روایات به نماز توبه اشاره شده است که موجب کمال توبه خواهد بود. امام صادق علیه‌السلام فرموده است: «عَن أبی عَبدِاللهِ قالَ سَمِعتُهُ یَقولُ مَن صَلّی أربَعَ رَکَعاتٍ یَقرَأُ فی کُلِّ رَکعَةٍ بِقُل هُوَ اللهُ أحَدٍ خَمسینَ مَرَّةً لَم یَنفَتِل و بَینَهُ و بَینَ اللهِ عَزَّ و جَلَّ ذَنبٌ إلاّ غَفَرَ لَهُ»[10]: هر کس چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت ۵۰ بار سوره توحید را بخواند، روی از قبله برنمی‌گرداند، مگر آن‌که هر گناهی که میان او و خداوند است، بخشیده شود. اگرچه بنا بر این روایت، خداوند همه گناهان فرد را می‌بخشد، اما حفظ این پاکی و بخشش بسیار مهم است. از این رو باید از گناه و حتی زمینه‌های گناه به شدت پرهیز نمود؛ زیرا شیطان همیشه و در هر حال در کمین انسان است.

وسوسه شیطان

حضرت موسی کلیم‌الله چهل شب در میقات، مهمان ویژه خداوند بود[11]. ابلیس ملعون به سراغ موسی علیه‌السلام رفت؛ زمانی که موسی مشغول راز و نیاز با پروردگارش بود. [در این میان] فرشته‌ای از فرشتگان به ابلیس گفت: وای بر تو! چه امیدی به او بسته‌ای؟ او در حال مناجات با خداوند خویش است. گفت: همان امیدی که به پدرش (آدم) داشتم، در حالی که پدرش در بهشت بود[12]. برای رهایی از شر شیطان، باید زمینه‌های گناه را از بین برد. فضای مجازی، سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی، دوستان ناباب و هر آنچه ما را به سمت شیطان می‌کشاند، باید از خود دور کرد و بر خود مسلط شد.

زمینه‌های استجابت دعا

۱. دستگیری از نیازمندان

دستگیری از نیازمندان و برطرف کردن مشکلات آن‌ها، یکی از زمینه‌های استجابت دعاست. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده است: «مَن أرادَ أن تُستَجابَ دَعوَتُهُ، وأن تُکشَفَ کُربَتُهُ، فَلیُفَرِّج عَن مُعسِرٍ»[13]: هر که می‌خواهد دعایش مستجاب شود و غمش برطرف شود، گرفتاری انسان گرفتاری را برطرف کند. امام صادق علیه‌السلام نیز فرموده است: «پدرم امام باقر وقتی حاجتی را از خدا طلب می‌کرد، ابتدا صدقه می‌داد و سپس دعا می‌کرد»[14]. همان‌گونه که رحم کردن به مردم، سبب نزول رحمت الهی بر انسان می‌شود؛ برطرف کردن نیاز دیگران و برآورده نمودن حاجات‌شان، سبب می‌شود خداوند حاجات آدمی را برآورده کند. چنان‌که در روایتی نیز آمده است: «در روز قیامت هر کس سر از قبر برمی‌دارد و می‌گوید: خدایا به من رحم کن. به او جواب می‌دهند: اگر در دنیا به دیگران رحم کردید، در قیامت رحمت من شامل حال شما می‌شود»[15]. اهمیت دستگیری از نیازمندان تا آنجاست که امیرمؤمنان علیه‌السلام در نهج‌البلاغه فرموده است: «مِن کَفّارَاتِ الذُّنوبِ العِظامِ إغاثَةُ المَلهوفِ و التَّنفیسُ عَنِ المَکروبِ»[16]: یکی از کفاره‌های گناهان بزرگ، رسیدن به فریاد دادخواهان و برطرف کردن غم اندوهگینان است.

۲. همراهی اهل خانه

یکی دیگر از عوامل استجابت دعا، دعا کردن همراه اهل خانه و به‌ویژه فرزندان خردسال است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «پدرم امام باقر وقتی غصه‌ای داشت و می‌خواست دعایی کند، زنان و کودکان را دور خودش جمع می‌کرد، سپس دعا می‌کرد و آنان آمین می‌گفتند»[17]. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز فرموده است: «دَعاءُ أطفالِ أُمَّتی مُستَجابٌ»[18]: دعای کودکان امت من، مستجاب است. پاک بودن قلب فرزندان خردسال و آلوده نشدن به گناه، استجابت دعا را حتمی می‌کند. از همین روست که یکی از علمای بزرگ می‌فرمود: «اولیای خدا بعد از ۶۰ سال به مقام خاص می‌رسند، اما بچه‌ها چون پاک و معصوم هستند، دعایشان در کودکی مانند دعای اولیاء‌الله مستجاب است».

۳. رعایت حق‌الناس

زیر دین دیگران بودن و حق دیگران را بر گردن داشتن، سبب می‌شود دعا به استجابت نرسد. چنان‌که در روایت آمده است: «إذا أرادَ أحَدُکُم أن یُستَجابَ لَهُ فَلیُطَیِّب کَسبَهُ و لِیَخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ»[19]: هر کس بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کسب خود را حلال کند و حق مردم را بپردازد. مرحوم آیت‌الله‌العظمی اراکی می‌فرمود: «روزی فردی، دل کسی را شکست. از قضا همین فرد مشکلی داشت. به کربلا رفت تا با توسل به علمدار کربلا، مشکلش را برطرف کند. شب در خواب علمدار کربلا به او فرمود: برای چه به اینجا آمدی؟ گفت: همه پزشکان مرا ناامید کردند. آمدم به شما متوسل شوم. حضرت به او فرمود: اگر صبح بیایی حرم، مکافاتت می‌کنم! آن فرد تعجب کرد. علت را پرسید، حضرت فرمود: دلی را شکستی. اول آن دل‌شکسته را راضی کن، بعد من شفایت می‌دهم»[20].

۴. طلب دعای خیر از دیگران

به هیچ انسانی نباید به دیده تحقیر نگریست و او را کوچک شمرد. چه بسا انسان‌هایی که اگرچه به ظاهر مقام و جایگاه خاصی ندارند، اما دعایشان مستجاب می‌شود. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده است: «به دعای هیچ کس به چشم حقارت نگاه نکنید»[21].

هیچ کافر را به خواری منگرید
که مسلمان مردنش باشد امید[22]

۵. خیرات برای درگذشتگان

پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح‌الجنان می‌گفت: پدرم از دنیا رفت، ما می‌خواستیم برایش خیرات بدهیم؛ اما دست‌مان تنگ بود و چیزی نداشتیم که خیرات کنیم. شب‌های جمعه در صحن امیرالمؤمنین علیه‌السلام کنار قبر پدرمان، آب سرد و گوارا به دست زائران می‌دادیم. یک شب جمعه نرفتیم. شب پدرم را در خواب دیدم، به من فرمود: علی، تشنه‌ام! من خواستم بروم آب بیاورم، فرمود: از آن آبی که شب‌های جمعه کنار قبرم می‌دادی، می‌خواهم.

اهمیت دعای خیر در حق آدمی تا آنجاست که حاج شیخ عباس قمی فرموده بود: «اگر غذایی یا استخوانی را مقابل سگ می‌اندازید، به نیت ما بیاندازید. ما آن‌قدر محتاجیم، این هم به ما می‌رسد».

قیامت، عرصه ظهور ماهیت انسان‌ها

عرصه قیامت، عرصه بروز و ظهور واقعیت‌های وجودی انسان‌هاست. در روز قیامت است که مشخص می‌شود چه کسی فقیر و چه کسی غنی است. امیرمؤمنان علیه‌السلام فرموده است: «الفَقرُ و الغِنی بَعدَ العَرضِ عَلی اللهِ»[23]: توانگری و بینوایی، پس از عرضه مردم به درگاه خداوند معلوم می‌شود. انسان هوشمند، کسی است که در این دنیا، بار آخرت خویش را ببندد. برطرف کردن نیاز نیازمندان و دعای خیر آنان، رفع مشکلات مردم و حتی خیرات در میان مردم، موجب استجابت دعا و تهیه توشه‌ای برای آخرت است. چنان‌که در روایت آمده است: «ارحَموا مَن فی الأرضِ یَرحَمکُم مَن فی السَّماءِ»[24]: به آن‌ها که در زمین هستند، رحم کنید تا آنان که در آسمان هستند، به تو رحم کنند.

پی‌نوشت‌ها

[1] نخبه تبلیغی حوزه علمیه قم.

[2] محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۲، ص ۴۲۷.

[3] محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ۶، ص ۲۸.

[4] محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ۶، ص ۲۲؛ محمد بن حسن طوسی؛ الأمالی؛ ص ۳۷۲.

[5] محمد بن علی صدوق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ ص ۱۶۵.

[6] محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ۹۲، ص ۳۲۸؛ محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۵، ص ۳۱۶.

[7] محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۳، ص ۴۵۴؛ محمد بن حسین شریف رضی؛ نهج‌البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ حکمت ۳۱۲ [۳۱۸]، ص ۵۳۰.

[8] محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۸، ص ۶۳۰.

[9] محمد بن حسن حر عاملی؛ وسائل الشیعة؛ ج ۸، ص ۱۶۰؛ محمد بن علی صدوق؛ علل الشرائع؛ ج ۲، ص ۳۶۲.

[10] محمد بن علی صدوق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ ص ۴۰.

[11] اعراف: ۱۴۲: «وَواعَدنا موسی ثَلاثینَ لَیلَةً».

[12] علی بن ابراهیم قمی؛ تفسیر القمی؛ ج ۱، ص ۲۴۲.

[13] ابوالقاسم پاینده؛ نهج الفصاحة؛ ص ۷۵۹.

[14] محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۴، ص ۳۲۰.

[15] محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ۷، ص ۱۲۱.

[16] محمد بن حسین شریف رضی؛ نهج‌البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ حکمت ۲۴، ص ۴۷۲؛ محمد بن حسن حر عاملی؛ وسائل الشیعة؛ ج ۱۶، ص ۳۷۳.

[17] محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۲، ص ۴۸۷.

[18] محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ۹۰، ص ۳۵۷.

[19] محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ۹۰، ص ۳۲۱.

[20] ر.ک: رضا استادی؛ آئینه صدق و صفا (شرح حال آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی).

[21] محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ۹۰، ص ۲۹۴.

[22] جلال‌الدین محمد مولوی بلخی؛ مثنوی معنوی، دفتر ششم، بیت ۲۴۵۱.

[23] محمد بن علی کراجکی؛ کنز الفوائد؛ ج ۲، ص ۱۹۴؛ محمد بن حسین شریف رضی؛ نهج‌البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ حکمت ۴۵۲، ص ۵۵۵.

[24] میرزا حسین نوری؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج ۱۲، ص ۳۸۵؛ ابن ابی‌جمهور؛ عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة؛ ج ۱، ص ۳۶۱.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=68150

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب