اهمیت غیرت از نگاه اسلام

حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاکنیا تبریزی (پژوهشگر حوزه علمیه)

اشاره

خصلت پسندیده «غیرت»، موضوعی فطری است و دوری از آن، به معنای جدا شدن از فطرت پاک انسانی است. وجود غیرت در جامعه انسانی، تا آنجا ضروری و حیاتی است که اسلام در تشریع احکام، به آن عنایت داشته و انبیا و امامان نیز پرچمدار این امر بودند.

مفهوم‌شناسی غیرت

غیرت، در اصل از تغییر و تغیّر گرفته شده و به معنای دفاع شدید از عرض و ناموس، یا مال و کشور و دین است. معمولاً چهره انسان غیور هنگام دفاع، متغیّر و دگرگون می‌گردد و نشانه‌های دفاع جدی و شدید در چهره‌اش دیده می‌شود. ضدّ غیرت، دیاثت و بی‌غیرتی و بیتفاوتی یا سستی و سهل‌انگاری است که موجب پیامدهای ویرانگر و انحراف‌های بسیار زشت می‌شود[۱].

جایگاه غیرت در اسلام

غیرت در اسلام، جایگاه خاصی دارد. از این رو است که در آموزه‌های دینی بر آن تأکید شده است. علامه طباطبایی می‌نویسد: «این صفت غریزی، صفتی است که هیچ انسانی به‌طور کلی از آن بی‌بهره نیست. غیرت، یکی از فطریات آدمی است و اسلام هم دینی است که بر اساس فطرت تشریع شده و امور فطری را تعدیل می‌کند»[۲].

ایشان اضافه می‌کند: «اسلام، این ودیعه فطری، یعنی غیرت را از هر سویی به سوی خدای متعال برگردانیده و سپس موارد بسیاری را در یک قالب که همان توحید می‌باشد، ریخته است؛ به عبارت واضح‌تر، هر جا که تعصب ورزیدن خداپسندانه باشد، باید تعصب ورزید و هر جا که موجب خشنودی خدا نباشد، نباید غیرت ورزید»[۳].

بنابراین، از منظر اسلام، غیرت یک واکنش طبیعی و فطری انسان است. بر همین اساس، امیر مؤمنان(ع) بی‌غیرتان را افرادی بیمار معرفی کرده و فرموده است:
«إِذَا لَمْ يَغَرِ الرَّجُلُ فَهُوَ مَنْكُوسُ الْقَلْبِ»[۴]؛
اگر انسانى غیرت نداشته باشد، وارونه‌قلب است؛ زیرا چنین فردی، از حالت فطری و طبیعی خود بیرون رفته است.

به گفته علامه مجلسى، منظور از قلب وارونه در اینجا آن است که همان‌گونه که ظرف وارونه چیزى در آن جاى نمى‌گیرد، قلب افراد فاقد غیرت نیز تهى از صفات و اخلاق برجسته انسانى است[۵].

وجود غیرت در جامعه انسانی، تا آنجا حیاتی است که شارع مقدس اسلام در تشریع احکام نیز به آن عنایت داشته است. رسول خدا(ص) فرمود:
«إِنَّ اللهَ حَرَّمَ الْحَرَامَ وَ حَدَّ الْحُدُودَ وَ مَا أَحَدٌ أَغْيَرَ مِنَ اللهِ وَ مِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ»[۶]؛
آگاه باشید که خداوند، محرمات را حرام و حدود را وضع کرد و هیچ‌کس غیورتر از خدا نیست که از روی غیرت، زشتی‌ها را حرام کرده است.

بر همین اساس، خدا به هر شخص غیوری، نظر لطف و مرحمت دارد. امام صادق(ع) فرمود:
«إِنَّ اللهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ»[۷]؛
خداوند، غیور است و هر غیرتمندی را دوست دارد.

صفت خداوند

خصلت ارزشمند غیرت، از صفات بارز الهی است[۸]. در هر کس این صفت وجود دارد، جلو‌ای از این ویژگی خداوند متعال است. پیامبر(ص) فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ يَغَارُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَلْيَغَرِ الْمُؤْمِنُ إِنَّهُ مَنْ لَا يَغَارُ فَإِنَّهُ مَنْكُوسُ الْقَلْبِ»[۹]؛
خداوند برای مرد و زن مؤمن، غیرت می‌ورزد. پس او نیز باید غیرت آورد. هر کس غیرت نورزد، دلش وارونه است.

بنابراین، خداوند غیور است و نسبت به مخلوقات و نیز دین و احکام دینی، غیرت می‌ورزد و از هر گونه تعرض به دین و هنجارهای اخلاقی و احکام دینی، واکنش نشان می‌دهد. پیامبر(ص) نیز در این باره فرموده است:
«مَا أَحَدٌ أَغْيَرَ مِنَ اللَّهِ»[۱۰]؛
هیچ‌کسى غیرتمندتر از خدا نیست.

الگوهای غیرتمندی

انبیا و امامان معصوم(ع) در ردیف اولین غیوران عالم و در رتبه انسان‌های پاک هستند. امام صادق(ع) فرمود:
«خَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رُسُلَهُ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَامْتَحِنُوا أَنْفُسَكُمْ فَإِنْ كَانَتْ فِيكُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ ذَلِكَ مِنْ خَيْرٍ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ فِيكُمْ فَاسْأَلُوا اللَّهَ وَ ارْغَبُوا إِلَيْهِ فِيهَا»[۱۱]؛
خداى بلندمرتبه پیغمبرانش را به مکارم اخلاق اختصاص داد. شما خود را بیازمایید؛ اگر آنها در وجود شما هم بود، خدا را سپاس گویید و بدانید که بودن آنها در شما خیر شما است و اگر در شما نبود، از خدا بخواهید و نسبت به آنها رغبت جویید.

سپس آن مکارم ده‌گانه اخلاقی را بر شمرد که غیرت، یکی از آنها بود. در ادامه، به معرفی برخی از الگوهای غیرتمندی می‌پردازیم.

۱. حضرت ابراهیم(ع)

پیامبر اکرم(ص) در باره غیرت ابراهیم(ع) می‌فرماید:
«كَانَ إِبْرَاهِيمُ أَبِي غَيُورًا وَ أَنَا أَغْيَرُ مِنْهُ»[۱۲]؛
پدرم ابراهیم، با غیرت بود و من با غیرت‌تر از اویم.

امام باقر(ع) در این زمینه فرمود: وقتى که خداوند ابراهیم را به عنوان خلیل خود برگزید، ملک‌الموت این بشارت را به صورت جوانى سپیدموى به نزد او آورد. ابراهیم وارد خانه شد و ملک‌الموت را در میان خانه خویش دید و چون ابراهیم مردى غیرتمند بود، همواره مواظب حریم خانه‌اش بود. با تعجب پرسید: اى بنده خدا، چه کسى تو را به خانه من راه داده؟ ملک‌الموت گفت: پروردگارم. ابراهیم گفت: پروردگارم نسبت به این خانه سزاوارتر از من است. تو کیستى؟ گفت: من، ملک‌الموتم. ابراهیم ترسید و گفت: آیا براى قبض روح من آمده‌اى؟ ملک‌الموت گفت: خیر، اما خداوند بلندمرتبه تو را خلیل خود نموده است و من آمده‌ام تا این بشارت را به تو ابلاغ کنم. ابراهیم گفت: به جهت این امر، امیدوارم تا زنده‌ام به خدمت و عبادت او مشغول باشم[۱۳].

۲. حضرت یوسف(ع)

خداوند متعال پاکدامنى و غیرت حضرت یوسف(ع) را الگوهای غیرت معرفی کرده است:
«وَ رَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَ قَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»[۱۴]؛
و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنّاى کامجویى کرد. درها را بست و گفت: بیا [به سوى آنچه براى تو مهیا است]! یوسف گفت: پناه مى‌برم به خدا! او (عزیز مصر) صاحبنعمت من است و مقام مرا گرامى داشته. [آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم]! همانا ستمکاران رستگار نمى‌شوند.

آنگاه تلاش‌های آن جوان پاک را در جهت دفاع از حریم عفت و غیرت، به رخ جهانیان می‌کشد و توضیح می‌دهد که او تا چه اندازه‌ای در حفظ این ودیعه الهی حاضر بود که هزینه پرداخت کند. از این رو، فرمود:
«قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ»[۱۵]؛
یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب‌تر است از آنچه اینها مرا به سوى آن مى‌خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانى، به سوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود.

غیرتورزی یوسف(ع) موجب شد تا ایشان به صاحب نعمت خود خیانت نکند.

۳. حضرت موسی(ع)

حضرت موسی(ع) همواره در راه دفاع از ارزش‌های الهی و ناموسی آماده بود. ابن عباس می‌گوید: همانا حضرت موسی(ع) مردی غیرتمند بود و با کسی مصاحبت نداشت [و کسی را به خانه نمی‌آورد]؛ به جهت آنکه ناموسش دیده نشود. همراهی غیرتمندانه حضرت موسی(ع) با دختر حضرت شعیب(ع)، از جمله جلوه‌های غیرتمندی این پیامبر الهی است[۱۶].

۴. پیامبر اسلام(ص)

نگاهی گذرا به سیره و سخنان رسول گرامی اسلام(ص) عمق غیرتمندی و غیرتورزی پیامبر(ص) را روشن می‌کند. حضرت ضمن رعایت غیرتورزی، انسان‌های بی‌غیرت را نکوهش می‌نمود و با بی‌غیرتها به‌تندی برخورد می‌کرد. رسول خدا(ص) مردان بی‌غیرت را چنین نکوهش می‌کند:
«جَدَعَ اللَّهُ أَنْفَ مَنْ لَا يَغَارُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْلِمِينَ»[۱۷]؛
خداوند بینی مؤمنان و مسلمانان بی‌غیرت را قطع کند و خوار نماید.

حکم بن ابی‌العاص، پدر مروان و عموی عثمان، بعد از فتح مکه، به ظاهر مسلمان شد. او همواره پیامبر(ص) را آزار می‌داد. روزی پیامبر(ص) در حجره‌اش با حضرت علی(ع) نشسته بود. حَکَم از شکاف در به داخل آن حجره مینگریست و دزدانه به سخنان پیامبر(ص) و دیگر افراد داخل حجره گوش می‌کرد. پیامبر(ص) که متوجه شده بود، به حضرت امیر(ع) فرمود: برو او را بیاور. حضرت بیرون آمد و گوش حکم را گرفت و کشید و او را به داخل برد. پیامبر(ص) بعد از لعنت کردنِ حَکَم، او را به طائف تبعید کرد[۱۸].

وقتی شنید زنان در بازارها دوش به دوش مردان راه می‌روند و مردانشان غیرت نشان نمی‌دهند، شدیداً ناراحت شده و فرمود:
«يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَمَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاؤُكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوجَ»[۱۹]؛
ای اهل عراق! به من خبر رسیده که زنانتان در خیابان تنه‌شان به تنه مردان مى‌خورد. آیا حیا نمى‌کنید؟ آیا غیرت ندارید که زنانتان در بازارها دوش به دوش مردان راه مى‌روند و با آنان برخورد مى‌کنند؟

ایشان در سخن دیگری فرمود:
«لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَا يَغَارُ»[۲۰]؛
خداوند لعنت کند کسی را که غیرت نمی‌ورزد.

۵. امام علی(ع)

امام على(ع) حساسیت ویژه‌ای نسبت به حفظ حریم خانواده داشت. یحیى مازنى، یکى از اهالى مدینه مى‌گوید: من در شهر مدینه و در همسایگى امیر مؤمنان، على(ع) بودم و منزلم پهلوى منزلى بود که زینب، دختر على(ع) در آنجا زندگى مى‌کرد. به خدا سوگند! هیچ‌گاه کسى قد و قامت او را ندید و صداى او را هم نشنید. او هر گاه مى‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش پیامبر خدا(ص) برود، در دل شب و به همراه پدرش امیر مؤمنان و برادرانش حسن و حسین(ع) مى‌رفت. على(ع) در مورد تشرف این گونه زینب به امام حسن(ع) مى‌فرمود:
«أَخْشَى أَنْ يَنْظُرَ أَحَدٌ إِلَى شَخْصِ أُخْتِكَ زَيْنَبُ»[۲۱]؛
بیم دارم که کسى به اندام خواهرت زینب نگاه کند.

۶. امام حسین(ع)

امام حسین(ع) که سرآمد غیرتمندان عالم است، در روز عاشورا بر حمایت از خاندان پیامبر و خانواده پدرش تأکید نمود. حضرت اجازه نمى‌داد که دشمنان به حریم خانواده ایشان نزدیک شوند. از این رو، به یاران خود دستور داده بود که از آنان محافظت کنند. خود نیز فرمود:
«أَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ أَحْمِي عِيَالَ أَبِي أَلَيْتُ أَنْ لَا أَنْثَنِي أَمْضِي عَلَى دِينِ النَّبِيِّ»؛
من، حسین، فرزند على هستم. از خاندان پدرم حمایت مى‌کنم. سوگند خورده‌ام که به دشمن پشت نکنم و پیرو دین نبی اکرم باشم.

آن حضرت، در واپسین لحظات شهادت که بر زمین افتاده بود، وقتی شنید گروهى از سپاه دشمن قصد حمله به خیمه‌ها و تعرّض به زنان و کودکان را دارند، فریاد کشید:
«وَيْلَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَارًا فِي دُنْيَاكُمْ هَذِهِ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عُرُبًا كَمَا تَزْعُمُونَ»[۲۲]؛
اى پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از معاد نمى‌ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عرب هستید، به غیرت اصل و تبار خویش برگردید؛ همچنانکه خود را داراى غیرت عربى مى‌دانید.

اقسام غیرت

در فرهنگ اهل بیت(ع)، غیرت به دو بخش پسندیده (ممدوح) و ناپسند (مذموم) تقسیم شده است. امام على(ع) می‌فرماید:
«غَيْرَةُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّهِ سُبْحَانَهُ»[۲۳]؛
غیرت مؤمن، براى خداوند سبحان است.

بنابراین، غیرت صحیح و ارزشی، غیرتی است که فقط برای رضای خدا و بر مدار اصول عقلایی و شرعی صورت می‌گیرد. اما غیرت مذموم یا ناپسند آن است که مبنای عقلایی و شرعی ندارد و در موارد صحیح استفاده نمى‌شود؛ مثل اینکه شخصی زن و فرزندش را به سبب بدگمانی تحت فشار قرار دهد. امام صادق(ع) در مورد غیرت ناپسند فرموده است:
«لَا غَيْرَةَ فِي الْحَلَالِ»[۲۴]؛
در امور حلال، غیرتورزی، نابه‌جا است.

عوامل بی‌غیرتی

۱. مواد مخدر

مصرف مواد مخدر، از عواملی است که می‌تواند مصرف‌کننده را شدیداً تحت تأثیر قرار داده و او را از خود بی‌خود کند؛ به‌طوری که حاضر می‌شود تمام سرمایه‌های مادی و معنوی خویش را در این راه مصرف کند. معتاد به مواد مخدر، چنان بی‌غیرت می‌شود که ممکن است هستی و ناموس خود را در این راه فدا کند.

۲. خودکم‌بینی و ضعف نفس

از علل بی‌غیرتی، خودکم‌بینی و ضعف نفس است. گاهی نفس توانایی دفاع و حمایت از آنچه شرع و عرف پشتیبانی و نگهبانی از آن را بر وی واجب و ضروری شمرده است، ندارد و در این حالت است که قوه غضبیه که به عنوان پاسبان انسان به او ارزانی شده است، از حالت عادی خود خارج شده، از کارکرد خویش تهی می‌شود.

۳. موسیقی‌های مبتذل

از دیگر عوامل بی‌غیرتی، گوش سپردن به ترانه‌ها و موسیقی‌های حرام و مبتذل می‌باشد که مرد را بی‌غیرت و زن را بی‌حیا می‌کند. امام جعفر صادق(ع) فرمود:
«إِذَا ضُرِبَ فِي مَنْزِلِ رَجُلٍ أَرْبَعِينَ يَوْمًا بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَيْهِ الرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِكَ الشَّيْطَانُ كُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ الْبَيْتِ ثُمَّ نَفَخَ فِيهِ نَفْخَةً فَلَا يَغَارُ بَعْدَهَا حَتَّى تُؤْتَى نِسَاؤُهُ فَلَا يَغَارُ»[۲۵]؛
کسی که چهل روز در خانه‌اش صوت موسیقی نواخته شود و مردم بر او وارد شوند، شیطان تمام اعضای خود را به بدن او مسح می‌نماید و در وجود او می‌دمد. پس غیرت و حیا از آن مرد برطرف می‌گردد؛ تا جایی که اگر با زنش، در مقابل خودش، فعل قبیحی انجام دهند، او بدش نمی‌آید و صفت غیرت و حیا به‌کلی از آن مرد برطرف شود.

۴. نگاه به نامحرم

نگاه به نامحرم، از غیرت مرد می‌کاهد و او را در دفاع از ناموسش سست می‌کند. محمّد بن سنان می‌گوید: حضرت امام رضا(ع) در جواب پرسش‌های من فرموده بود: نگاه کردن به موهاى زنان و بانوان نامحرم، حرام است؛ زیرا این نگاه، مرد را تهییج و تحریک نموده و او را به فساد و حرام و اعمال ناپسند مى‌کشاند. همچنین است حکم نگاه به غیر مو، که نگاه مرد به آنها حلال نیست؛ مگر در موردى که حق تعالى در قرآن آن را استثنا کرده است[۲۶]. اگر مردی بخواهد خانواده‌اش را از دید نامحرمان حفظ کند، باید خود نیز از نگاه به نامحرم چشم بپوشد تا همسرش پاک بماند.

هر که باشد نظرش در پی ناموس کسی
پی ناموس وی افتد نظر بولهوسی

۵. برخی خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها

از عوامل بی‌غیرتی، خوردن گوشت خوک است. خوک، غیرت ناموسی ندارد و جفت خود را در معرض استفاده خوک‌های نر دیگر قرار داده، از این عمل، لذت هم می‌برد. از این رو، اشخاصی که از گوشت خوک تغذیه می‌کنند، همان صفات و اخلاق رذیله را پیدا می‌کنند. به همین جهت، مصرف گوشت خوک در فهرست غذاهای حرام قرار گرفته است. قرآن کریم سه بار این حکم را تکرار نموده و می‌فرماید:
«إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ»[۲۷].

استاد مطهری می‌نویسد: «از جمله صفات خوک این است که خیلى کثیف است. در حدیث است که یکى از خصایص روحى این حیوان این است که [غیرت ندارد و خوردن گوشت آن،] غیرت را از بین مى‌برد. غیرت ناموس در خروس زیاد است و حیوانى که اصلاً این خاصیت در او نیست، خوک است. وقتى از امام راجع به حرمت گوشت خوک سؤال مى‌کنند، مى‌فرماید:
«لِأَنَّهُ يُذْهِبُ الْغَيْرَةَ»؛
براى اینکه [خوک،] غیرت را از بین مى‌برد»… این حالتى که شما الآن در اروپا مى‌بینید، اثر گوشت خوک است که حاصلش را بروز داده است[۲۸].

پیامدهای مادی و معنوی غیرت

در ادامه، به بیان برخی آثار ارزشی و پیامدهای سازنده غیرت می‌پردازیم.

۱. سلامتی نسل انسان

استاد مطهری در مورد مهم‌ترین اثر غیرت در مردان می‌نویسد: «اگر حس غیرت هم در مرد نمى‌بود که محل بذر را همیشه حفاظت و پاسبانى کند، رابطه نسل‌ها با یکدیگر به‌کلى قطع مى‌شد، هیچ پدرى فرزند خود را نمى‌شناخت و هیچ فرزندى پدر خود را نمى‌دانست، کیست. قطع این رابطه، اساس اجتماعى بودن بشر را متزلزل مى‌سازد»[۲۹].

۲. دفاع از حریم خانواده

از جمله رهاوردهای غیرت، دفاع از حریم ناموس و خانواده است. حمایت و حفاظت از ناموس، ارتباطی تنگاتنگ با شرف و مردانگی شخص مسلمان دارد و اسلام با تأکید از او خواسته که از ناموس خود و همکیشانش در برابر هر گونه گزند داخلی و خارجی به‌شدت دفاع کند و کمترین مسامحه‌ای از خود بروز ندهد[۳۰]. فتوای امام خمینی نیز چنین است: «اگر به ناموس کسی ـ خواه همسرش باشد یا دیگران ـ به قصد تجاوز حمله شود، واجب است، به هر وسیله ممکن آن را دفع کند؛ گرچه به کشتن مهاجم بیانجامد. بلکه اگر قصد آبروریزی به‌کمتر از تجاوز هم داشته باشد، به ظاهر حکمش همین است»[۳۱].

گر چه غیرت بردن از عاشق نکوست
غیرت معشوق دایم بیش از اوست

بنابراین، حساسیت در مقابل آسیب‌هایی که به جایگاه رفیع خانواده وارد می‌شود، در سیره خوبان عالم اهمیتی به‌سزا دارد. امام صادق(ع) در این مورد می‌فرماید:
«إِنَّ الْمَرْءَ يَحْتَاجُ فِي مَنْزِلِهِ وَ عِيَالِهِ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ يَتَكَلَّفُهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فِي طَبْعِهِ ذَلِكَ: مُعَاشَرَةٌ جَمِيلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقْدِيرٍ وَ غَيْرَةٌ بِتَحَصُّنٍ»[۳۲]؛
مرد در خانه و نسبت به خانواده‌اش نیازمند رعایت سه روش است؛ هرچند در طبیعت او نباشد: خوش‌رفتارى، گشاده‌دستى به اندازه و غیرتى همراه با خویشتندارى.

۳. افزایش پاکدامنی

غیرتِ مثبتِ مردان، نشانه عفت و پاکدامنی آنان است. کسی که به عنوان انسان عفیف شناخته شود، آن را با بروز غیرت خویش به نمایش می‌گذارد. حضرت على(ع) معیار سنجش عفت هر مردی را، میزان غیرت او نسبت به ارزش‌ها و حریم‌ها دانسته و می‌فرماید:
«عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ»[۳۳]؛
پاکدامنى مرد، به اندازه غیرت اوست.

۴. کسب دوستی خدا

از آنجا که خداوند، خود غیور است، هر انسان غیرتمندی را نیز دوست دارد و حتی اساس و بنیان احکام و نواهی الهی، بر غیرت استوار شده است؛ چنانکه امام صادق(ع) در این‌باره فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ وَ مِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا»[۳۴]؛
خداوند داراى غیرت است و هر غیرتمندى را دوست دارد و از غیرت الهى است که تمام کارهاى زشت [و فساد و فحشاى] آشکار و پنهان را حرام کرده است.

که بی‌غیرتی آورد ننگ و عار
غیور است محبوب پروردگار
ز دربار ایزد برد بهره بیش
هر آن کس کند حفظ ناموس خویش


پی‌نوشت‌ها

[۱]. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، تهران: نشر مؤسسه لغت‌نامه دهخدا، چاپ اول، ۱۳۲۵ش، ذیل واژه «غیرت»؛ طریحی، مجمع‌البحرین، تصحیح احمد حسینى اشکورى، تهران: نشر مرتضوى، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش، ج ۳، ص ۲۳۴، ذیل واژه «غیرت»؛ نراقی، ملا احمد، معراج‌السعادة، تهران: نشر دهقان، ۱۳۷۱ش، ص ۱۱۴.

[۲]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: نشر دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج ۴، ص ۱۷۵.

[۳]. همان.

[۴]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: نشر الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۵۳۶.

[۵]. مجلسى، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تصحیح هاشم رسولی محلاتی، تهران: دار الکتب الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج ۲۰، ص ۳۷۵.

[۶]. ابن‌بابویه، محمد بن على، أمالی، تهران: کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص ۴۲۷.

[۷]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ج ۵، ص ۵۳۶.

[۸]. مجلسى، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، پیشین، ج ۲۰، ص ۳۷۵.

[۹]. طبرسى، على بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، نجف: المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۵م/ ۱۳۴۴ش، ص ۲۳۶.

[۱۰]. ابن‌بابویه، محمد بن على، أمالی، پیشین، ص ۴۲۷.

[۱۱]. کلینی، الکافی، پیشین، ج ۳، ص ۹۳، ح ۲.

[۱۲]. مجلسى، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج ۱۰۰، ص ۲۴۸.

[۱۳]. جزائرى، نعمت‌الله، قصص الأنبیاء، تهران: بینا، بیتا، ۱۳۸۱ش، ص ۱۵۵.

[۱۴]. سوره یوسف، آیه ۲۳.

[۱۵]. سوره یوسف، آیه ۳۳.

[۱۶]. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، قم: نشر اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج ۱، ص ۷۱۱.

[۱۷]. طبرسى، على بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، پیشین، ص ۲۳۶.

[۱۸]. شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران: نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش، ص ۱۰۹.

[۱۹]. همان.

[۲۰]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج ۲۰، ص ۲۳۵.

[۲۱]. بحرانى اصفهانى، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء للإمام الجواد)، قم: مؤسسة الامام المهدی، چاپ اوّل، ۱۴۱۳ق، ج ۱۱، قسم ۲، ص ۹۵۵.

[۲۲]. ابن‌طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، تهران: انتشارات جهان، چاپ اول، ۱۳۴۸ش، ص ۱۲۰.

[۲۳]. تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ص ۹۱.

[۲۴]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، قم: دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۹ق، ج ۱۱، ص ۲۳۴.

[۲۵]. کلینی، الکافی، پیشین، ج ۶، ص ۴۳۳.

[۲۶]. شیخ صدوق، علل الشرائع، قم: نشر داوری، ج ۲، ص ۵۱۵.

[۲۷]. سوره بقره، آیه ۱۷۳؛ سوره مائده، آیه ۳؛ سوره نحل، آیه ۱۱۵.

[۲۸]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم: صدرا، ج ۲۱، ص ۷۱.

[۲۹]. همان، ج ۱۹، ص ۴۱۵.

[۳۰]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، پیشین، ج ۲۸، ص ۱۴۹.

[۳۱]. خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیله، بینا، ج ۱، ص ۸۷.

[۳۲]. حران، حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، تصحیح علی اکبری غفاری، قم: جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق/ ۱۳۶۳ش، ص ۳۲۲.

[۳۳]. نهج‌البلاغه، حکمت ۴۷.

[۳۴]. حر عاملی، وسائل الشیعة، پیشین، ج ۲۰، ص ۱۵۳.

 

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=48070

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب