آثار و پیامدهای لقمۀ حرام
حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر صمدی یزدی[1]

اشاره
حرام‌خواری و لقمۀ حرام، دارای آثار و پیامدهای دینی، اجتماعی، مادی و معنوی است که شناخت آن‌ها برای هر فرد خواستار کمال و سعادت خویش و جامعه ضروری است. بدون تردید، ریشه‌یابی پیامدهای حرام‌خواری، شناخت پدیده‌های پیچیده، به‌ویژه در دوران کنونی را آسان‌تر می‌کند. بر همین اساس، امام صادق (ع) می‌فرماید: «دعا جستن از یک لقمۀ حرام، از دو هزار رکعت نماز مستحب در پیشگاه خدا ارزشمندتر است»[2].
در این مقاله، برای تبیین چند محور، دیدگاه اسلام را دربارۀ تأثیر کسب‌وکار و خوردن لقمۀ حرام بر زندگی و به‌ویژه آثار اجتماعی و معنوی این موضوع بررسی می‌کنیم.

اسلام و اهمیت کار و تلاش
در مکتب اسلام، کار به‌عنوان امری مقدس و باارزش شناخته شده است؛ زیرا کار، موجب شادی، شکوفایی، بالندگی و آسایش در زندگی فردی و اجتماعی می‌شود. در سایۀ کار و تلاش است که جامعه توسعه و رشد پیدا می‌کند و اصولاً مظاهر تمدن بشری، نظیر ساختمان‌های بلندمرتبه و دیگر سازه‌ها، سدهای عظیم، هواپیماهای غول‌پیکر، محصولات کشاورزی، پیشرفت صنعت و اقتصاد، همگی حاصل کار و تلاش انسان‌هاست.
بر این اساس، اسلام به کار و تلاش جایگاه ویژه‌ای داده و پیروان خویش را به انجام رزق‌ومعاش با بی‌کاری، تنبلی و ناپرهیزی به شدت مخالف کرده و افراد را از آن بر حذر داشته است. رسول خدا (ص) فرمود: «کسی که از دسترنج خود بخورد، در روز قیامت در شمار پیامبران خواهد بود و پاداش ایشان بهره او خواهد شد»[3].
امام باقر (ع) فرموده: «کسی که از رنج کار و تلاش خود بهره‌مند شده، سر به سوی آسمان بلند می‌کند و درخواستی که بخواهد، بی‌کم‌وکاست به او می‌رسد»[4].
مکتب اسلام به کار و تلاش اهمیت ویژه‌ای داده است تا افراد از تنبلی و ناپرهیزی مصون بمانند و اشخاص سربار مردم و جامعه نباشند؛ از سوی دیگر، اقتصاد جامعه توسعه و رشد پیدا کند و از همه مهم‌تر، افراد از دسترنج حلال خویش استفاده کنند و به حرام‌خواری روی نیاورند.
دلیل مخالفت اسلام با کدگری و گدایی، این است که افراد به کار و تلاش بپردازند و اینکه قرض‌الحسنه از نظر بلاتوجهی تواب بیشتری دارد، از این‌رو، کسی که قرض‌الحسنه، به‌ویژه به افراد ناتوان، می‌دهد، دچار تنبلی نمی‌شود؛ ولی قرض‌الحسنۀ سبب می‌شود انسان به کار و تلاش بیشتر روی آورد و به‌اصطلاح، آن را از تنبلی خویش به‌دور کند.

کسب‌وکار حلال
بسیار واضح است که از نظر اسلام، هر کسب‌وکاری مطلوب نیست؛ بلکه آنچه مورد نظر اسلام است، کسب حلال است که در روایات با عبارات گوناگون مورد ستایش قرار گرفته است؛ عباراتی از قبیل: دریچه‌ای به‌سوی رضایت خداوند[5]، برترین تجارت[6]، جهاد[7]، امر خیر و مایۀ قوّت دین‌داری[8].

لقمۀ حرام
آنچه ذکر شد، موضوعاتی است که در روایات درباره کسب حلال و اتخاذ آن از معصومان (ع) به ما رسیده است؛ در مقابل، کسب و لقمۀ حرام به‌شدت مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته و آثار و پیامدهای دینی، اجتماعی، مادی و معنوی برای آن بیان شده است. در اینجا به بررسی برخی از این پیامدها و آسیب‌ها می‌پردازیم.

الف. پیامدهای مادی

۱. فقر

رسول خدا (ص) فرمود: «کسی که مالی را از راه حرام به دست آورد، خداوند او را فقیر می‌کند»[9].
خداوند برای هرکسی رزق حلال مقدّر کرده و فرموده افرادی که به سراغ حرام می‌روند، رزق حلال را از آن‌ها دریغ می‌کند و آن‌ها را به حلال خویش وا می‌گذارد و در نهایت، چنین کسی به فقر و ناداری مبتلا می‌شود.

۲. بی‌بر‌کتی

از جملۀ آثار مادی کسب حرام، بی‌بر‌کتی است؛ یعنی مال حرام ممکن است به ظاهر جمع و انباشته شود، اما هرگز دارای خیر و برکت نخواهد بود. امام رضا (ع) فرمود: «ای داود! مال حرام رشد و نمو نمی‌کند و اگر رشد کند، برکت در آن نخواهد بود و آنچه را که از آن خرج می‌کند، پاداش نخواهد داشت و آنچه را که باقی می‌گذارد، وسیلۀ جهنم او خواهد بود»[10].

۳. ویرانی و نابودی

از آثار کسب حرام، این است که اگر جمع و انباشته هم بشود، سرانجام به ویرانی و نابودی منتهی خواهد شد؛ یعنی مال حرام ماندگار نخواهد بود. امام صادق (ع) فرمود: «کسی که مالی را از راه غیرحلال به دست آورد، خداوند ساختمان، آب و خاک را بر او مسلط خواهد کرد»[11].
کسب حرام، در حقیقت، مقابله با قدرت و رزق‌وسازی خداوند است. از این‌رو، ممکن است خداوند مهلتی بدهد تا این اموال جمع و انباشته شود، اما سرانجام آن را از بین می‌برد و نابود می‌کند؛ همان‌گونه که قرآن در مورد مصداق به‌خصوص می‌فرماید: «خداوند ربا را نابود می‌کند و صدقات را افزون می‌سازد»[12].

ب. پیامدهای معنوی

دیانتی که از آثار مادی کسب و لقمۀ حرام، آسیب‌های معنوی آن است که در زیر به ذکر برخی از آن‌ها می‌پردازیم.

۱. قبول نشدن عبادت

یکی از آثار لقمۀ حرام، عدم قبولی عبادت است. با وجود اهمیت و ارزشی که در بیان عبادت دارد، اگر کسی لقمۀ حرام بخورد، عبادتش پذیرفته نمی‌شود. پیامبر (ص) فرمود: «هرکس لقمۀ حرامی بخورد، چهل شب عبادت او پذیرفته نمی‌شود و دعایش مستجاب نمی‌گردد و هر گوشتی که از حرام روییده، به آتش سزاوارتر است. حتی یک لقمه هم موجب رویش گوشت [برای بدن انسان] می‌شود»[13].
از روایات اسلامی استفاده می‌شود که هیچ عبادتی با خوردن حرام از انسان پذیرفته نمی‌شود. پیامبر (ص) فرمود: «خداوند فرشتگانی دارد که هر شب بر بیت‌المقدس بانگ می‌دهند هرکس حرام بخورد، خداوند هیچ عبادت مستحب و واجبی را از او نمی‌پذیرد»[14].
امام باقر (ع) فرمود: «چون کسی مال حرامی به دست آورد، نه حجّ او قبول می‌شود، نه عمره او، نه صلۀ رحم او؛ حتی مال حرام، کار او را تباه می‌کند»[15].
به‌تعبیری، عبادت کسی که از حرام پرهیز می‌کند، مانند ساختمانی است که پایه و اساس آن، سست و بی‌بنیان است. پیامبر (ص) فرموده: «عبادتی که همراه با لقمۀ حرام باشد، مثل ساختمانی است که بر روی ریگ باشد و گفته شده که بر آب باشد»[16].

داستان عجیب از محدّث قمی

لقمۀ حرام، نه‌تنها موجب عدم قبولی عبادت می‌شود، بلکه گاهی، بسیاری از عبادت‌ها را نیز از انسان سلب می‌کند. گاه دیده، این موضوع را خود از مرحوم حاج شیخ عباس قمی، در نقل مرحوم حاج شیخ عباس قمی، شنیدم که گفت:
پدرم حاج شیخ عباس قمی فرمود:
یک تابستان به همدان سفر کردم. در این شهر، مهمان یک مرد مؤمن و متدین بودم که بازی داشت. در وسط باغ، جوی آبی بود و در کنار آن، خیمه‌ای قرار داده بود و من شب‌ها در آن می‌خوابیدم. یک روز صاحب باغ به من گفت: یکی از آشنایان، جمعی را برای صرف شام دعوت کرده است و از شما هم وقت دارد که در این ضیافت شرکت کنید؛ من هم پذیرفتم. پس از صرف شام، به همان باغ بازگشتم، مثل معمول شب‌های گذشته در همان خیمه، کنار جوی آب خوابیدم. دقایقی از خواب بیدار شدم که بیش از چند دقیقه به طلوع اذان باقی نمانده بود. با شتاب در همان جوی آب وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم و تردید کردم که آیا نمازم قضا شده یا قضا نشده است! این وضعیت، در حال‌ونکبت گرد که من، از دوران بلوغ همیشه یک ساعت و نیم قبل از اذان صبح برای تهجد و ادلۀ شب بیدار می‌شدم! مهم‌تر از آن، این بود که نه‌تنها آن شب از ادلۀ شب محروم شدم، بلکه چهل شب هرچه تلاش کردم، دیگر خوابیدن ادله و نماز شب برایم حاصل نشد. پس از گذشت چهل شب، مجدداً حالت قبل را پیدا کردم و موفق به تهجد و ادلۀ شب شدم.

۲. عدم استجابت دعا

در روایات اسلامی، لقمۀ حرام، یکی از موانع استجابت دعا ذکر شده است. بنابراین، هرکس می‌خواهد دعایش به اجابت برسد، باید از حرام‌خواری پرهیز کند. رسول خدا (ص) فرمود: «هرکس دوست دارد دعایش مستجاب گردد، باید خوراک و درآمدش را پاکیزه (حلال) کند»[17].
در حدیث قدسی آمده است که خداوند می‌فرماید: «دعا از شما، اجابت از من. پس هیچ دعایی از من در پرده قرار نمی‌گیرد؛ مگر دعای کسی که حرام‌خوار باشد»[18].
شخصی به رسول خدا (ص) عرض کرد: دوست دارم دعایم مستجاب گردد.
حضرت در پاسخ فرمود: «خوراک خود را پاکیزه کن و حرام در شکم خویش داخل مکن»[19].

امروزه بسیاری از مردم از عدم استجابت دعاهای خود شکوه دارند و می‌پرسند چرا دعایشان مستجاب نمی‌شود؟ باید دانست، بر اساس روایاتی که برخی از آن‌ها ذکر شد، از مهم‌ترین موانع استجابت دعا، لقمۀ حرام است.

۳. قساوت قلب

بدترین بلا برای انسان، سنگ‌دلی و قساوت قلب است. با قساوت قلب، انسان به هر گناهی مبتلا می‌شود. امام باقر (ع) فرمود: «خداوند تقوبت‌های مختلفی برای دل‌ها و جسم‌های افراد دارد؛ [مانند] ننگ در زندگی و سستی در عبادت؛ ولی بندۀ خدا با هیچ تقوبتی دیده نمی‌شود که به‌قدر سنگ‌دلی باشد»[20].
گناه، دشمنی و حرام‌خواری، از جملۀ اوصاف برجستۀ یهود است که در آیات قرآن کریم به آن صریح شده است؛ از جمله می‌فرماید: «و بسیاری از آن‌ها را می‌بینی که در گناه و دشمنی و خوردن مال حرام شتاب می‌کنند؛ چه بد است کارهایی که انجام می‌دهند»[21].
البته قساوتی که بر اثر حرام‌خواری حاصل می‌شود، به قوم یهود اختصاص دارد؛ بلکه هرکس به حرام‌خواری روی آورد، گرفتار سنگ‌دلی خواهد شد. خود تاشوی امام حسین (ع) سپاه دشمن را مورد خطاب قرار داد و آن‌ها را موعظه کرد؛ ولی آن گروه سنگ‌دل حاضر شدند به سخن خیرخواهانۀ حضرت گوش ندهند؛ زیرا وجودشان از لقمۀ حرام پر شده بود؛ چنان‌که امام فرمود: «شکم‌های شما از لقمۀ حرام پر شد و بر قلب‌های شما مهر زده شد»[22].

۴. دوری از رحمت خداوند

انسان به‌هنگام درستی، سعادت است که مشمول توفیق و رحمت خداوند باشد؛ اما لقمۀ حرام سبب می‌شود انسان از رحمت و لطف الهی دور گردد و مورد لعن فرشتگان قرار گیرد. پیامبر (ص) فرمود: «چون لقمۀ حرام وارد شکم بنده‌ای شود، فرشته‌های آسمان و زمین او را لعنت می‌کنند و تا زمانی که این لقمه در شکم اوست، خداوند به او نظر [رحم] نمی‌کند و هرکس لقمۀ حرامی بخورد، پس خود را به خشم خداوند دچار کرده است. در این صورت، اگر توبه کند، خدا توبه‌اش را می‌پذیرد؛ اما اگر بر همین حال بمیرد، به آتش سزاوارتر است»[23].
از جملۀ لقمه‌های حرام، رشوه‌خواری است که پیامبر اکرم (ص) درباره آن فرموده: «لعنت خدا بر رشوه‌دهنده و رشوه‌گیرنده و واسطه بین آن دو باد»[24]. رشوه، موجب ضایع شدن حقوق دیگران و در مصادیق بارز، باعث حرام‌الناس و لقمۀ حرام است و جامعه‌ای که به رشوه، ربا و اختلاس آلوده شود، دچار احتضار و سقوط خواهد شد.
همچنین، در مورد رباخواری که مصداق دیگر از حرام‌خواری است، در روایت می‌خوانیم: «خداوند بلندمرتبه، رباخوار و ربادهنده و سند‌نویس آن و دو شاهدش را لعنت کرده است»[25].

۵. توشۀ جهنم

بر اساس روایات اسلامی، کسب و لقمۀ حرام، وسیلۀ جهنم برای شخص حرام‌خوار است. پیامبر (ص) فرمود: «هرکس مالی را از راه غیرحلال به دست آورد، همان مال، وسیلۀ جهنم او خواهد بود»[26].
آن حضرت در بیان دیگر فرمود که خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: «کسی که اهمیتی ندهد از چه راهی پول به دست می‌آورد، من نیز به روز قیامت اهمیتی نمی‌دهم که او را از چه راهی به آتش داخل کنم»[27].

۶. محرومیت از شفاعت

کسی که گرفتار حرام‌خواری باشد، از شفاعت پیامبر (ص) و اهل‌بیت (ع) محروم خواهد شد؛ یعنی شفیعان روز قیامت، از حرام‌خوار شفاعت نمی‌کنند. امیر مؤمنان (ع) در سفارش به امام حسن مجتبی (ع) می‌فرماید: «سوگند به خدا، سوگند به خدا، سوگند به خدا! کسی که مال حرام بخورد، بر رسول خدا وارد خواهد شد و از حوض کوثر صیبی خواهد داشت و شفاعت آن حضرت شامل حالش نمی‌شود»[28].

۷. محرومیت از بهشت

بهشت، جایگاه افراد پرهیزگار است. از آنجا که حرام‌خواری در مصادیق بارز، بی‌قوامی است، شکمِ حرام‌خوار از ورود به بهشت محروم می‌شود؛ زیرا بهشت، نه‌تنها مکان پرهیزگاران و پاکان است و شکم حرام‌خوار، جایی در بهشت ندارد.
جابر از رسول خدا (ص) روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «کسی که گوشتش از حرام روییده باشد، به بهشت راه پیدا نخواهد کرد و به آتش سزاوارتر است»[29].
آن حضرت در بیان دیگر فرمود: «خداوند ورود به بهشت را برای کسی که از حرام تغذیه می‌کند، حرام کرده است»[30].

مصادیق کسب و لقمۀ حرام
کسب و لقمۀ حرام، مصادیق گوناگون و گسترده‌ای دارد؛ مانند: سرقت، رشوه، ربا، اختلاس، رجمدروش، قمار و زور در معاملات، فروش اجناس قاچاق، خریدوفروش مواد مخدر، رمزاری در محیط کار، خوردن مال یتیم، معاملات حرام و گران‌فروشی. امروزه کسب‌های حرام جدیدی ظهور کرده است؛ مثل شرکت‌های بادام‌فروشی هرمی و امثال آن‌ها. برای مصون ماندن از این امور و گرفتار شدن به حرام‌خواری، باید با احکام شرعی آشنایی پیدا کنیم تا بتوانیم حلال و حرام را تشخیص دهیم و از این حرام مصون بمانیم.
اصبغ بن نباته می‌گوید: شنیدم که امیر مؤمنان، علی (ع) بر فراز منبر می‌فرمود: «ای گروه تجار و کسبه! اول تقوا، سپس کسب‌وکار؛ اول تقوا، سپس کسب‌وکار؛ اول تقوا، سپس کسب‌وکار. به خدا سوگند! ربا در این امت، پوشیده‌تر از مورچه بر روی سنگ است»[31].

شیوۀ مواجهۀ امام صادق (ع) با بی‌انصافی در معامله
خود امام صادق (ع) زراع خود به نام «مصادف» را خواست و هشدار دینار در اختیار او گذاشت و فرمود: هزینه‌های زندگی من زیاد شده است؛ با این هشدار دینار کالایی را خریداری کن و همراه با کاروان آن‌ها به مصر برو و با فروش آن، سودی به دست آور.
زراع پس از خرید کالای مورد نظر، همراه کاروان عازم سفر مصر شد. این کاروان در یکی از شهرهای مصر با قافله‌هایی که از مصر می‌آمد، برخورد کرد و از کاروان‌های در حال ورود به مصر پرسید. معلوم شد این کالا در مصر کمیاب شده و مشتری درخور دارد. افراد کاروان با هم توافق کردند و سوگند خوردند که اجناس خود را به کمتر از دو برابر نفروشند.
مصادف هنگام بازگشت به مدینه، دو ریسه که هر کدام هشدار دینار در آن بود، در اختیار امام (ع) گذاشت و گفت: یکی از این‌ها سرمایه و دیگری سود است. امام صادق (ع) فرمود: چرا سودش این‌قدر زیاد است؟
مصادف جریان را برای امام (ع) توضیح داد که چگونه از وضعیت بازار مصر آگاه شدیم و سوگند خوردیم که جنس خود را به کمتر از دو برابر نفروشیم. امام صادق (ع) فرمود: «سبحان الله! شما سوگند خوردید که جنس خود را به مسلمانان به کمتر از دو برابر نفروشید؟» سپس یک ریسه را که اصل سرمایه بود، برداشت و ریسۀ دیگر را که سود بود، برگرداند و فرمود: «مرا به آن نیازی نیست». سپس فرمود: «ای مصادف! پیکار با شمشیر، آسان‌تر است از کسب پاکیزه و به‌دست آوردن لقمۀ حلال»[32].


پی‌نوشت‌ها:
[1] از مبلغان خوشه دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیه قم.
[2] ابن‌هشام حلّی، عدة الداعی، ص ۹۳۵.
[3] شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۲.
[4] همان، ج ۱۲، ص ۱۲.
[5] پیامبر اکرم (ص): «العبادة سبعون جزءاً أفضلها طلب الحلال». (شیخ کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۷۸).
[6] پیامبر اکرم (ص): «الشاخص فی طلب الحلال کالمجاهد فی سبیل الله». (عمان مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۹۰).
[7] همان.
[8] امام صادق (ع): «لا خیر لمن لا خیر له فی دینه». (شیخ مفید، امالی، ص ۹۷۴).
[9] شیخ طوسی، امالی، ص ۹۱۲.
[10] کلینی، مرآت العقول، ج ۱۲، ص ۱۵.
[11] شیخ کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۴۹.
[12] بقره، آیۀ ۲۷۶.
[13] کلینی، بحار الأنوار، ج ۶۳، ص ۴۹۳.
[14] ابن‌هشام حلّی، عدة الداعی، ص ۹۰۴.
[15] شیخ طوسی، الأمالی، ص ۱۱۵.
[16] کلینی، بحار الأنوار، ج ۶۳، ص ۲۰۱.
[17] همان، ج ۶۵، ص ۴۷۲.
[18] همان، ص ۴۷۴.
[19] شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۹۳۶.
[20] کلینی، بحار الأنوار، ج ۷۰، ص ۹۷۱.
[21] مائده، آیۀ ۶۲.
[22] کلینی، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱.
[23] نطّال یشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۰۷.
[24] ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص ۱۲۷.
[25] شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱.
[26] کلینی، بحار الأنوار، ج ۵۵، ص ۹۹.
[27] شیخ صدوق، اختصاص، ص ۲۳۱.
[28] عمان مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۴۸۹.
[29] ابن‌ابی‌دراس، مجموعۀ ورّام، ج ۱، ص ۱۹.
[30] همان.
[31] شیخ کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۱۵۰.
[32] همان، ص ۱۵۰.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=62039

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب