قیام امام حسین(ع) از نگاه دانشمندان غیرمسلمان

حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا انصاری (پژوهشگر حوزه علمیه)

مقدمه

دشمنت کشت، ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود، نور خداست!

صدها سال پیش در سرزمینی افتاده و خشک، حادثه‌ای رخ داد که بعدها نام عاشورا گرفت و با همین عنوان، قدم به عرصۀ تاریخ نهاد و سرانجام با دل‌های آزادگان عالم پیوندی جاودانه یافت. تأثیر قیام سرور آزادگان جهان، به‌قدری ژرف و گسترده است که گذشت زمان، نه‌تنها آن را به بایگانی تاریخ نسپرده، بلکه صاحبان اندیشه و پویندگان راه حقیقت، بیشتر به عظمت آن پی برده و تأثیر آن قیام را حتی در خارج از جهان اسلام مورد توجه قرار داده‌اند.

در این جلسه، برآنیم تا شخصیت و قیام امام را از دیدگاه غیرمسلمانان بررسی کنیم. این نوشتار در محورهای زیر سامان یافته است:


۱. گوهر جاودانۀ ادیان

امام حسین(ع) در سرزمین اسلامی به دنیا آمد؛ اما اختصاص به مسلمانان ندارد و شخصیت و نهضت ایشان، فرازمانی و فرامنطقه‌ای است. «آنتوان بارا»[1]، حضرت را گوهر ادیان می‌نامد. این دانشمند در کتاب «الحسین(ع) فی الفکر المسیحی» می‌نویسد:
«امام حسین(ع)، خاص شیعه و مسلمانان نیست؛ بلکه گوهر جاودانۀ همۀ ادیان است. حسین(ع)، تنها یک مرحلۀ تاریخی نیست؛ بلکه حرکت آزادی انسان است. او یک اصل و اساس دائمی و جاودانی است»[2].

«کورت فریشلر»[3] آلمانی که کتاب «امام حسین(ع) و ایران» را نگاشته، نهضت کربلا را حماسۀ جهانی می‌داند:
«کشته شدن حسین(ع) و یارانش، قطع نظر از هر نظریۀ ایدئولوژی، از لحاظ شجاعتی که از آن مرد بزرگ و یارانش به‌ظهور رسید، یکی از حماسه‌های رزمی بزرگ جهان است»[4].

«ادوارد گیبون»[5] معتقد است اگر هم‌کسی امام حسین(ع) را نشناسد، اما حوادث عاشورا را مطالعه کند، سنگ‌دل هم که باشد، نوعی محبت و مهربانی در دلش به آن حضرت پیدا خواهد کرد:
«با آن همه از واقعۀ کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم‌عصر نیستیم، مصائب و مشقّت‌هایی را که امام حسین(ع) تحمّل کرد، احساس سنگ‌دلان خواننده را برمی‌انگیزد؛ چنان که نوعی عطوفت و مهربانی به آن حضرت در خود می‌یابد»[6].


۲. امر به معروف و نهی از منکر

برخی پندار می‌کنند امام حسین(ع) برای رسیدن به قدرت یا رقابت‌های قومی قیام کرد؛ اما داده‌های تاریخ و دیدگاه و رفتار امام، برخلاف این پندار است. حضرت هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه، با تدوین اساسنامۀ نهضت، هرگونه شائبۀ قدرت‌طلبی و رقابت‌های قومی را رد و هدف قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت اعلام کرد:
«إِنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لَا بَطِرًا وَ لَا مُفْسِدًا وَ لَا ظَالِمًا وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی»[7].

از سوی دیگر، حضرت به مسائلی مانند حکومت رهبری عدل، منادی دین و دین‌زدایی امویان اشاره می‌کند که لازمۀ آن، نادیده گرفتن امر به معروف و نهی از منکر است:
«مَنْ رَأَی سُلْطَانًا جَائِرًا مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثًا لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفًا لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ»[8].

دانشمندان غیرمسلمان نیز، یکی از اهداف قیام آن حضرت را امر به معروف و نهی از منکر می‌دانند. «مسیو مداربین»[9] آلمانی می‌گوید:
«زمانی که بنی‌امیه، دشمن کینه‌توز اسلام، در مقام هتک حرمت اسلام برآمدند، حسین(ع)، سکوت را جایز ندانسته و آشکارا می‌گفت: “من در راه حق و برای امر به معروف قیام خواهم کرد… اگرچه جان خود و عزیزانم را در این راه از دست بدهم”. او به گفتۀ خود عمل کرد؛ عملی که نظیرش در دنیا سابقه نداشته و نخواهد داشت»[10].

فریشلر می‌گوید:
«امام حسین(ع) در فداکاری قدم را از حدود فدا کردن خود فراتر نهاد و فرزندانش را هم فدا کرد… اصرار ثابت حسین(ع) برای فداکاری مطلق، نه ناشی از لجاجت بود و نه معلول هوا و هوس! او با پیروی از عقیده، مصمم شده بود به‌طور کامل فداکاری کند تا این‌که مجبور نشود برخلاف (عقیدۀ) خود، در سازش با یزید بن معاویه به زندگی ادامه دهد»[11].

«چارلز دی‌کنز»[12] نیز، در قیام عاشورا هیچ‌گونه خواست مادی را دخیل ندانسته، فداکاری آن روز را صرفاً برای اسلام دیده و می‌گوید:
«اگر منظور امام حسین(ع) جان‌فشانی در راه خواسته‌های دنیایی خود بود، من نمی‌فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد؟ پس عقل چنین حکم می‌کند که او برای اسلام فداکاری کرد»[13].


۳. حفاظت از دین و ارزش‌ها

بی‌تردید امام حسین(ع) در پی حفظ دین، احیای ارزش‌های اسلامی و جلوگیری از بازگشت به عصر جاهلیت و به‌هدر رفتن زحمت‌های طاقت‌فرسای رسول خدا(ص) بود! شهادت امام حسین(ع) و یاران پاک‌بازش، به احیای مکتب محمدی کمک کرد و خون پاک اباعبدالله(ع)، درخت اسلام را آبیاری نمود؛ همان‌جا که گفته شده است:
«إِنَّ الْإِسْلَامَ مُحَمَّدِی الْحُدُوثِ وَ حُسَیْنِی الْبَقَاءِ»[14].

«نیلسون» می‌گوید:
«بنی‌امیه غدار بودند و قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند. مسلمین را خوار نمودند و صاحبان حکومت را کشتند؛ بنابراین، تاریخ از روی انصاف حکم می‌کند که خون حسین(ع) به گردن بنی‌امیه است»[15].

آنتوان بارا نیز می‌نویسد:
«…حسین(ع) در برابر سست کردن عقیده و ضدِّ معنویت و دین، به دفاع پرداخت؛ زیرا حصار اعتقاد، پس از یک دوره قدرت و اقتدار، به ضعف و سستی مبتلا شده بود. او با گفتار و کردار، به مظاهر گناه و سستی حمله برد و در برابر شیطان‌زادگان، عهدشکنان، مخالفان سنت رسول خدا(ص) و آنان که حرام خدا را حلال کرده و به گناه و عداوت با بندگان خدا می‌پرداختند، صبری بی‌مثال پیشه کرد؛ از این رو، او با مقاومت در برابر ستیزی که با اعتقادداران کرد، زره مقاوم اسلام شد. اگر او نبود، اسلام در روند حیات خود، عقیده‌ای استوار و ریشه‌دار در ضمیر وجدان مسلمانان نمی‌شد؛ زیرا پس از آن، اسلام به مذهبی سرگشته و متحیر بدل شده بود»[16].

شاید برخی پندار کنند چرا امام حسین(ع)، به جنگ نابرابر اقدام کرد و این نوعی خودکشی است! در جواب باید گفت آنجا که آیین خدا به خطر افتد و خطر سلطۀ شرک، کفر و ظلم بر جامعۀ اسلامی احساس شود، اقدامی چون جان‌فشانی، کاری است پرارزش.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید:
«وَ إِذَا نَزَلَتْ بِكُمْ نَازِلَةٌ فَادْفَعُوهَا بِأَنْفُسِكُمْ دُونَ دِینِكُمْ؛[17] هنگامی که حادثه‌ای پیش آمد (که دین یا جان شما را تهدید می‌کند) جان خود را فدا کنید، نه دینتان را».

از امام صادق(ع) نقل شده که پس از شهادت امام حسین(ع)، وقتی ابراهیم بن طلحة بن عبیدالله، خطاب به امام سجاد(ع) گفت:
«یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ مَنْ غَلَبَ؟؛ ای علی بن الحسین! چه کسی (در این مبارزه) پیروز شد؟»

آن حضرت فرمود:
«إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ؛[18] اگر می‌خواهی بدانی چه کسی (یزید یا امام حسین) پیروز شده است، هنگام نماز، اذان و اقامه بگو (آنگاه ببین چه کسانی ماندند و چه کسانی رفتند)!»

امام سجاد(ع) با این پاسخ، به او فهماند که هدف یزید محو اسلام و نام رسول خدا(ص) بود؛ ولی هنوز هم نغمۀ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» و «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» بر مأذنه‌ها طنین‌انداز است و مسلمانان در همه‌جا – حتی در شام و پایتخت سلطنت یزید – به یگانگی خدا و رسالت محمد(ص) گواهی می‌دهند[19]!


۴. آزادی‌خواهی

«آزادی»، واژه‌ای زیباست و همۀ جهانیان آن را ارمغانی بزرگ می‌دانند که پرچم‌دارش امام حسین(ع) رهبر آزادگان است. حضرت به دلیل ستم‌ستیزی و عدم بیعت، با شعار «هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةِ»[20]! و همچنین کلام ماندگار «وَاللَّهِ لَا أُعْطِیكُمْ بِیَدِی إِعْطَاءَ الذَّلِیلِ»[21]، برای همیشه بر فراز تاریخ می‌درخشد و از این رو، محبوب جهانیان است. امام فرمود:
«مرگ در راه خدا و رهایی از بندگی ستمگران، افتخار است و مرگ عزتمند، بهتر از زندگی ننگین است»!

وَ الْقَتْلُ أَوْلَی مِنْ رُكُوبِ الْعَارِ
وَ الْعَارُ أَوْلَی مِنْ دُخُولِ النَّارِ

و حتی آزادمنشی را به دشمنان نیز یادآوری می‌کرد. در لحظه‌های خونین غروب عاشورا که پیکر خونین در گودال قتلگاه بر زمین افتاده بود، حرامیان درنده‌خوی آل ابی‌سفیان، به سوی خیمه‌ها یورش آوردند. ناگاه صدای گریۀ کودکان به گوش امام رسید. حضرت روی زانوها برخاست و خطاب به آنان فرمود:
«وَیْلَكُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَكُنْ لَكُمْ دِینٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَارًا فِی دُنْیَاكُمْ؛[22] وای بر شما ای پیروان آل‌ابوسفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمی‌ترسید، در دنیایتان آزادمرد باشید».

«موریس دوكبرا»[23]، پس از مطالعه و روایت روز عاشورا می‌گوید:
«حسین(ع) برای… از بین بردن ظلم و ستم… و به خاطر خدا از جان، مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار نرفت؛ پس بیایید ما نیز شیوۀ او را سرمشق خود قرار داده، از زیر دست استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ باعزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم که مرگ باعزت بهتر از زندگی با ذلت است»[24]!

«ال. ام. بوید»[25]، نیز می‌گوید:
«در طی قرون، افراد بشر همیشه جرأت، پهلوانی، عظمت روح، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته‌اند و همین‌ها موجب می‌شود که آزادی و عدالت هرگز تسلیم نیروی ظلم و فساد نشود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین(ع)! من مسرورم با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می‌گویند، شرکت کرده‌ام؛ هرچند که ۱۳۰۰ سال از تاریخ آن گذشته است»[26].


۵. الگوسازی

ظاهراً در عاشورای سال ۶۱ هجری، پیروزی از آن یزیدیان بود و نبرد نابرابر کربلا به نفع جبهۀ باطل به پایان رسید؛ ولی در نگاه عمیق، پیروزی حقیقی متعلق به امام حسین(ع) و یاران او بود؛ زیرا حضرت در آن قیام، راه و رسمی ماندگار در عدالت به انسان‌ها آموخت و با خون سرخ، مکتبی را برای مسلمانان، بلکه همۀ آزادگان جهان بنا نهاد که تا همیشۀ تاریخ باقی است و سرمشق حق‌طلبان عالم است[27].

«گاندی» اعلام کرد:
«من برای مردم هند چیز تازه‌ای نیاوردم؛ فقط نتیجه‌ای را که از مطالعات و تحقیقاتم دربارۀ تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم، لازم است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی(ع) پیمود»[28].


۶. حزن فراگیر

حادثۀ کربلا ابعاد متعددی دارد که یکی از ابعاد آن، عاطفی و مصیبت‌های آن است. حضور کودکان و زنان و شهادت اطفال، مصائب آن را افزوده است و این امر، حتی دانشمندان غیرمسلمان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. پروفسور «ادوارد گرانویل براون»[29] می‌گوید:
«آیا اقلیتی پیدا می‌شد که حدیث کربلا را بشنود و آشفته و محزون نگردد؟ حتی غیرمسلمانان نیز، نمی‌توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی تحت لوای آن انجام گرفت، انکار کنند»[30].

«توماس ماساریک»[31] پس از ذکر مصائب امام حسین(ع) و حضرت مسیح(ع)، به مقایسۀ مصیبت‌های این دو بزرگوار پرداخته و می‌نویسد:
«مصائبی که بر مسیح(ع) وارد شد، در برابر مصائبی که بر حسین(ع) وارد شد، مانند پرکاهی است در برابر کوهی بزرگ»[32].

«بولس سلامه»[33] می‌گوید:
«شب‌هایی بیدار بودم و با درد و رنج می‌گذراندم که افکار و خیالات مرا به یاد گذشتگان کشاند و در تاریخ گذشته، دو شهید بزرگ امام علی(ع) و سپس امام حسین(ع) را به یاد من آورد. یک‌بار به مدیحه‌سرایی در علاقه به آن دو بزرگوار گریستم و سپس شعر علی و حسین(ع) را سرودم»[34].

او ادامه می‌دهد:
«چنان گریستم که بالش‌ام از اشک خیس شد و در قلمم پژواک ناله‌ها مویه کرد. من مسیحی را حسین(ع) به گریه انداخت و قطره‌های اشک از افق چشمانم تابید و درخشید»35.

آنتوان بارا می‌گوید:
«من نه‌تنها زمانی که تحقیق می‌کنم، بلکه حتی زمان سخنرانی هم برای امام حسین(ع) گریه می‌کنم. انسان نمی‌تواند زمانی را که حادثۀ علی‌اصغر(ع) و تیری که از سوی حرمله به سوی او روانه شد، بشنود یا از آن حرف بزند و گریه‌اش نگیرد»36.

وی دربارۀ برجسته‌ترین بخشی که او را در روند تحقیق در عاشورا تحت تأثیر قرار داده می‌گوید:
«وقتی که امام حسین(ع) سر قبر پیامبر(ص) به خواب می‌رود و رسول خدا را می‌بیند که او را در آغوش می‌فشارد و می‌گوید: “حسین عزیزم! گویی دارم تو را می‌بینم که در خاک و خون غلتیده‌ای”. همینطور وقتی که حضرت زینب(ع) بالای سر جنازۀ خونین برادر ایستاده و سر برمی‌دارد و می‌گوید: “خدایا! این قربانی را از ما بپذیر”…؛ اما سخت‌ترین منظره، وقتی است که شمر بر سینۀ حضرت نشسته، محاسن او را گرفته و سر از بدنش جدا می‌کند»37.

برخی شاعران غیرمسلمان، حتی دربارۀ مصائب امام حسین(ع) شعر سروده‌اند. «جاستیس آ. راس»[38] به بی‌ادبی سپاه ستم‌پیشۀ یزید اشاره می‌کند و منظرهٔ غم‌انگیز آن را چنین می‌نویسد:
«…آنها دهان مبارک امام را با شلاق‌های خود نواختند. ای دهانی که من بارها مهبط ملائکه و هنگام کودکی فروهشته بر لب پیامبر دیده‌ام! ای بدنی که زیر پای ستوران خوار شدی! این همان بدن پاکی است که بینندگان را مسحور می‌کرد. خونی که از رگ‌های مبارکت ریخته و خشک شده، معجونی آسمانی است که اکنون دیدۀ سم اسبی با چنین رحم الهی رام نشده است. ای زمین برهنه و بایر کربلا که در روی او نه علفی است و نه چمنی! برای ابد آهندم حزن و آه بر او پوشیده باد! چون که در سرزمین او، بدن پاره‌های مقدس پسر فاطمه(ع) افتاده است که روی خویش را به خدا تقدیم کرد»[39].

نه‌تنها اندیشمندان غیرمسلمان تحت تأثیر مصیبت امام حسین(ع) قرار گرفته‌اند، بلکه از روش عزاداری آن حضرت، برای ابلاغ مصیبت حضرت مسیح(ع) نیز استفاده می‌کنند. نویسندۀ کتاب «نقش منبر امام حسین(ع) در بیدارگری اسلام» می‌نویسد:
«شیخ زهیر حسّون، برای من نقل کرد که روزی از کتابخانۀ واتیکان دیدن می‌کردم. در قسمت ویژۀ کتاب‌های اسلامی، چشم‌ام به بیر از هزار کتاب خطی و چاپی دربارۀ امام حسین(ع) افتاد. با اعجاب، از مدیر کتابخانه علت را پرسیدم و او گفت که علمای واتیکان دیدند اشیع در سال‌های اخیر رو به گسترش نهاده و روز به روز بر اعداد کسانی که در دنیا به مذهب اهل‌بیت(ع) می‌گروند، افزوده می‌شود. پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت این امر، مظلومیت امام حسین(ع) است که شیعه آن را در مجالس سوگواری و با راه‌انداختن دسته‌های سینه‌زنی، زنده نگه‌می‌دارد؛ پس عده‌ای از سوی واتیکان مأمور شدند که در دنیای اسلام بگردند و هر کتاب خطی و چاپی دربارۀ امام حسین(ع) را گردآوری کنند و به واتیکان بیاورند، تا با استفاده از روش شیعیان در یادکرد شهید مظلومانۀ آن حضرت، به بیان مظلومیت حضرت مسیح(ع) – که به دستور آن‌ها به دار شد – بپردازند و از این طریق، آیین مسیحیت را گسترش دهند»40.


۷. پیروزی

در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که در کربلا چه کسی غالب بود؟ ظاهراً آن کسی پیروز است که در میدان نبرد دشمن را شکست دهد؛ اما حقیقت این است که امام حسین(ع) در این جنگ پیروز میدان بود؛ زیرا در آموزه‌های دینی ادای وظیفه، احقاق اهداف، ماندگاری و شهادت و پیروزی اخروی هر دو پیروزی است. آیۀ «هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ»[41] ناظر به همین معناست؛ از این رو امام حسین(ع) شهادت را در راه خدا، فتح می‌نامد:
«…أَمَا بَعْدُ فَنِعْمَ مَنْ لَحِقَ بِی اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِی لَمْ یُدْرِكِ الْفَتْحَ وَ السَّلَامُ؛[42] هر کسی به من بپیوندد، شهید می‌شود و اگر نپیوندد، به فتح و پیروزی نمی‌رسد»!

پرفسور «ماربین» امام حسین(ع) را شخصیت سیاسی و مذهبی استثنایی در چهارده قرن دانسته و او را پیروز میدان می‌داند:
«…در ظاهر، یزید، حسین(ع) و انصارش را کشت؛ اما در باطن، حسین(ع) یزید و همۀ بنی‌امیه را بار از هزار بار کشت. یزید آن‌ها را در یک روز به شهادت رساند؛ اما امام حسین(ع) او و پیروانش را تا ابد و هر روز می‌کشد»[43].

«توماس کارلایل»[44] دربارۀ ایمان استوار و پیروزی قهرمانان کربلا، می‌گوید:
«بهترین درسی که از تراژدی کربلا می‌گیریم، این است که حسین(ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشته‌اند. آنها با عمل خود، روشن کردند که تفوق و برادری عددی در جایی که حق با باطل روبه‌رو می‌شود، اهمیتی ندارد. پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت، باعث حیرت و شگفتی من است»[45]!


۸. جاودانگی

رخدادها و انقلاب‌ها، معمولاً در فرآیند و گذشت زمان فراموش و پروندۀ آن‌ها بسته می‌شود؛ اما نهضت امام حسین(ع) نه‌تنها در بستر زمان فراموش نشد، بلکه شعاع آن بیشتر و گستره‌اش جهان را فراگرفت. عوامل متعددی در ماندگاری قیام آن حضرت اثرگذارند؛ از جمله مشیت الهی. ارادۀ پروردگار بر این قرار گرفته که برای همیشه، نهضت عاشورا زنده بماند[46]. حضرت زینب(ع) نیز، بر این امر تأکید کرد که دین و اهل‌بیت(ع) همیشه ماندگارند و دشمنان نمی‌توانند آن‌ها را از بین ببرند[47].

ثبت است در جریدۀ عالم، دوام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

برخی دانشمندان غیرمسلمان نیز بر این جاودانگی اصرار کرده‌اند. «واشنگتن اروینگ»[48] روح این قیام را جاودانه و فناناپذیر دانسته است:
«برای امام حسین(ع) ممکن بود که زندگانی خود را با تسلیم شدن به ارادۀ یزید نجات بخشد؛ لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت آزادی‌بخش اسلام اجازه نمی‌داد، او یزید را خلیفه بشناسد، بنابراین و به‌زودی خود را برای قبول هرگونه مصیبت و فشار به‌منظور رهانیدن اسلام از چنگال بنی‌امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان و روی ریگ‌های افتادۀ عربستان، روح حسین(ع) فناناپذیر برپاست! ای پهلوان! و ای نمایندۀ شجاعت! و ای شهسوار من ای حسین»![49]

از دیدگاه «سلیمان کتانی»[50]، هنوز هم صدای خونخواهی حسین(ع)، پس از قرن‌ها به گوش می‌رسد:
«ای معاویه! … پسرت یزید، با حسین(ع) بنای خشونت و بیرحمی را گذاشت. سرش را برید و برای هدیۀ شیرینی به خواهرش زینب(ع) داد تا به کربلا بیاید و فریاد شیون از نای شیعه و پیروانش برآید که هنوز هم به خونخواهی حسین(ع) بلند است»[51].

همچنین «سرپرسی سایکس»[52] می‌گوید:
«به‌حق، آن شجاعت و دلاوری که این عدّۀ قلیل از خود بروز دادند، به درجه‌ای بوده است که در تمام این قرون متمادی، هر کسی که آن را شنید، بی‌اختیار زبان به احسان و آفرین گشود! آنان نامی بلند و غیرقابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند»[53].


۹. بیداری امت اسلامی

شهادت امام حسین(ع)، جامعۀ اسلامی را بیدار کرد و با دمیدن روح مبارزه و فداکاری در وجود آن، حصار درخودفرورفتگی را که رژیم اموی به دور آنان کشیده بود، در هم ریخت. پس از این حادثۀ دلخراش، جامعه دریافت که حق و ارزش‌ها چیست و دولت، نه‌تنها به اصول و ارزش‌های اسلامی پایبند نیست، بلکه رژیمی خونریز و مستبد است که می‌خواهد جامعۀ اسلامی را به جاهلیت نخستین برگرداند[54]؛ از این رو، موجی از انزجار علیه دستگاه حکومتی ایجاد شد و کم‌کم موج بیداری سراسر جامعۀ اسلامی را فراگرفت[55]. در زیارت اربعین می‌خوانیم:
«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ حَیْرَةِ الْجَهَالَةِ؛[56] او (حسین(ع)) خون پاکر را در راه تو نثار کرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد».

«پورشو املاس اوندون»[57]، معتقد است که با بزرگداشت قیام و خاطرۀ شهیدان کربلا، همیشه روح معنویت، آزادزیستی، بزرگواری، فداکاری و ایثار در جامعه خواهد جوشید، جامعه از فقر فرهنگی به غنای فرهنگی و عدالت خواهد رسید و همیشه سرزنده و در مسیر حیات معقول پیش خواهد رفت؛ زیرا در یادبودها و بزرگداشت‌ها، روح حماسی و آزادی‌خواهی تقویت خواهد شد. او می‌گوید:
«من اهمیت برپاداشتن این خاطرۀ بزرگ تاریخی را می‌دانم. این فداکاری‌های عظالی، از قبیل شهادت امام حسین(ع)، ستم را از بشریت اراقا بخشیده و خاطرۀ آن شایسته است همیشه باقی بماند و یادآوری شود»[58]!

هر در که خداوند و خون غلتیده شد
هر حصار دریده از آن، برچیده شد
ملّت خوابیده را بیدار کرد
خون او افسر این اسرار کرد


۱۰. سلب قدرت از امویان

روزی ابوسفیان خطاب به افراد قبیلۀ خود گفت:
«یَا بَنِی أُمَیَّةَ! تَلَقَّفُوهَا تَلَقُّفَ الْكُرَةِ؛[59] ای فرزندان امیه! با خلافت اسلامی مانند توپ، بازی کنید و آن را به یکدیگر پاس دهید». این جمله نشان می‌دهد، بنی‌امیه آمده بودند که بمانند؛ اما قیام امام حسین(ع) مشروعیت حکومت آنان را سلب و از استمرار حکومتشان جلوگیری کرد.

«مادام»[60]، انگلیسی می‌گوید:
«بزرگ‌ترین دلیل برای اثبات مظلومیت امام حسین(ع) مسلمان‌ها، قربانی دادن کودک شیرخواره‌اش بود. در هیچ تاریخی سابقه ندارد، قومی شیرخواری را برای طلب آب بیاورند و آن قوم دغا عوض دادن آب، او را هدف تیر جفا قرار دادند. این عمل دشمن، مظلومیت حسین(ع) را ثابت کرد و به همین نیروی مظلومیت، بساط عزت خاندان مقتدر بنی‌امیه را برچید و رسوای عالمشان نمود»[61]…

این نوشتار را با گزارش داستان زیر به پایان می‌بریم:
در کتاب «خزینة الجواهر»، اثر مرحوم شیخ نهاوندی آمده است که در زمان یکی از سلاطین صفویه، از سوی یکی از پادشاهان فرنگ، سفیری به اصفهان (پایتخت آن روز) آمد؛ نماینده‌ای که در علوم متعدد، مانند ریاضی، هیئت و اسطرلاب ماهر بود. در مجالس متعدد ادعا می‌کرد که از غیب و نیت افراد خبر می‌دهد. او از علمای اسلام خواست، دلیلی قاطع و برهانی شفاف برای نبوت رسول گرامی اسلام(ص) اقامه کنند که شبهه‌ای باقی نگذارد و می‌گفت: «اگر از آوردن چنین دلیلی عاجزید؛ بدانید که دین شما بر حق نیست»! روزی سلطان از علمای بزرگ دین دعوت کرد تا در مجلس او که با حضور سفیر فرنگ تشکیل شده بود، حاضر شوند. یکی از علما که گفته‌اند «محدث ملامحسن فیض کاشانی» بوده، رو به پیک فرنگ کرد و گفت: «ای سفیر مسیحی! چقدر سلطان شما و بزرگان دین‌تان کم‌عقل‌اند که در چنین مسئلۀ بزرگی مانند این کار را فرستاده‌اند! کسی لایق این کار است که بزرگ‌ترین مرد ملت خود و داناترین آنان به فنون علم باشد». آن سفیر چون این کلام سنگین را شنید، از شدت ناراحتی به خود لرزید و نزدیک بود از غضب، بمیرد. صدایش بلند شد: «ای عالم مسلمان! سر جایت بنشین، عجله مکن و از گلیم خود پای درازتر مدار! به حق مسیح و مادرش سوگند! اگر می‌دانستی چه علوم و کمالاتی نزد من است، اقرار می‌کردی که مادری مانند مرا نزاییده است و تنها کسی که شایستۀ این کار است منم. به‌درستی که در معرکۀ امتحان، منزلت و اوان هر کس روشن شود. پس امتحان کردن فقط کلامم را اصدی نمی‌آید». در این هنگام، مرحوم فیض دست در جیب خود برده، مشت بسته‌اش را بیرون آورد و از مسیحی پرسید: «بگو در دست من چیست؟» مسیحی نیم ساعتی در فکر بود. ناگاه رنگش پرید و به زردی گرایید. محدث کاشانی گفت: «دیدی چگونه نادانی‌ات بر ملا شد و ادعاهایت پوچ از کار درآمد»! سفیر مسیحی گفت: «به حق مسیح و مادرش سوگند! من نمی‌دانم در دست تو چیست؛ ولی فکر و سوء متحیرانۀ من علت دیگری دارد». پرسید: «چه علتی؟» گفت: «آنچه در دست اوست، مقداری از خاک بهشت است و من در فکر که او چگونه به خاک بهشت دسترسی پیدا کرده‌ای؟» باز مرحوم فیض گفت: «شاید در حساب او اشتباه شده و قواعد علمی‌اش ناقص باشد»! مسیحی گفت: «نه، به حق مسیح و مادرش، چنین نیست»! پرسید: «پس چگونه می‌شود خاک بهشت در دست من باشد؟» سفیر گفت: «من هم فقط در همین مانده‌ام؟» آنگاه مرحوم کاشانی با آهنگی متین گفت: «ای سفیر! آنچه در دست من است، قطعه‌ای از خاک کربلاست و پیامبر ما فرمود کربلا قطعه‌ای از بهشت است؛ پس آیا دیگر جا دارد که ایمان نیاوری به این که به قواعد علمی و حساب خود، یقین داری و می‌دانی که اشتباه در آن نیست؟» مسیحی گفت: «راست می‌گویی»! و صدا به شهادت وحدانیت پروردگار بلند شد و مسلمان گردید62.


پی‌نوشت‌ها

[1]: آنتوان بارا، روزنامه‌نگار، محقق و نویسندۀ سوری‌الاصل که کتاب «حسین(ع) در اندیشۀ مسیحی» را نگاشته است.
[2]: آنتوان بارا، الحسین(ع) فی الفکر المسیحی، ص ۳۴۹-۳۵۲.
[3]: کورت فریشلر، مورخ و نویسندۀ آلمانی.

[5]: ادوارد گیبون، نویسنده و مورخ انگلیسی.
[6]: رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص ۵۰.
[7]: ابن‌شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی‌طالب، ج ۴، ص ۸۹.
[8]: ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ص ۱۷۲.
[9]: مورخ معروف آلمانی، کتابی به زبان آلمانی دربارۀ اسلام نوشت و آن را «سیاست اسلامی» نامید.
[10]: عبدالرحیم هاشمی‌نژاد، درسی که حسین(ع) به انسان‌ها آموخت، ص ۴۴۴.
[11]: کورت فریشلر، امام حسین(ع) و ایران، ص ۴۴۴.
[12]: چارلز جان هوفام دی‌کنز، نویسندۀ انگلیسی.
[13]: رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص ۵۲.
[14]: جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۱۲۰.
[15]: رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص ۵۴.
[16]: آنتوان بارا، امام حسین(ع) در اندیشۀ مسیحیت، ص ۲۷۹.
[17]: کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۲۱۵.
[18]: شیخ طوسی، الأمالی، ص ۵۷۷.
[19]: سعید داودی و رستم‌نژاد، عاشورا؛ ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رخدادها، پیامدها، ص ۵۵۹.
[20]: احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج ۲، ص ۳۰۰.
[21]: فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۲، ص ۳۵۴.
[22]: سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۲۰.
[23]: موریس دوكبرا، دانشمند بزرگ مسیحی.
[24]: عبدالرحیم هاشمی‌نژاد، درسی که حسین(ع) به انسان‌ها آموخت، ص ۴۴۴.
[25]: ال. ام. بوید، نویسندۀ غربی.
[26]: عبدالرحیم هاشمی‌نژاد، درسی که حسین(ع) به انسان‌ها آموخت، ص ۴۴۲.
[27]: سعید داودی و رستم‌نژاد، عاشورا؛ ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رخدادها، پیامدها، ص ۵۵.
[28]: نعمت‌الله حسینی، سیدالشهدا(ع) پرچمدار پیروزی خون بر شمشیر، ص ۳۴۵.
[29]: ادوارد گرانويل براون، پزشک و مستشرق بزرگ انگلیسی.
[30]: عقیقی بخشایشی، شهید کربلا از ولادت تا بعد از شهادت، ص ۴۵۸.
[31]: توماس ماساریک، متفکر و کشیش اروپایی.
[32]: عقیقی بخشایشی، شهید کربلا از ولادت تا بعد از شهادت، ص ۴۵۹-۴۷۰.
[33]: بولس سلامه، حقوقدان، شاعر و نویسنده، از مشهورترین شاعران و ادبای کلاسیک لبنان بوده و منظومه‌ای دربارۀ حماسۀ عاشورا سروده است.
[34]: عقیقی بخشایشی، زندگانی پیشوایان، ص ۸۵.

[38]: جاستیس آ. راس، شاعر انگلیسی.
[39]: رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص ۵۹-۷۰.

[41]: سورۀ قصص، آیۀ ۵۲.
[42]: ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ص ۷۵.
[43]: محمدی اشتهاردی، آفتاب تابان ولایت، ص ۲۱۸.
[44]: توماس کارلایل.
[45]: مجلۀ نور دانش، ش ۳.
[46]: سورۀ ص، آیۀ ۸.
[47]: ابن نما حلی، مثیر الأحزان، ص ۱۰۱.
[48]: واشنگتن اروینگ، نویسنده و سیاستمدار آمریکایی.
[49]: رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص ۵۱.
[50]: دانشمند و نویسندۀ مسیحی.
[51]: سلیمان کتانی، امام علی(ع) مشعلی و دژی، ص ۲۳۵.
[52]: سرپرسی سایکس، خاورشناس انگلیسی.
[53]: رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص ۵۸.
[54]: محمدمهدی شمس‌الدین، ثورة الحسین(ع)، ص ۲۵۵.
[55]: ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج ۳، ص ۱۷۲.
[56]: ابن قولویه، کامل الزیارات، ص ۲۲۸.
[57]: رئیس کنگرۀ ملی هند.
[58]: رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص ۷۲.
[59]: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۵۳.
[60]: از نویسندگان دائرةالمعارف قرن نوزدهم فرانسه.
[61]: مجلۀ شمیم معرفت، ش ۳۳.

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=54511

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب