مدفن مطهر امام رضا علیه السلام در طول تاریخ همواره کانون معنویت و زیارتگاه شیعیان و همچنین گروههای مختلف اهل سنّت بوده است. گرچه شواهد تاریخی در این باب، به ویژه از دوره پیش از عصر صفوی، چندان زیاد نیست، همین مقدار گواهیهای اندک، نشان دهنده مرکزیت معنوی این بارگاه در طول تاریخ است. حضور علی بن موسی الرضا در خراسان به عنوان مهم ترین شخصیت خاندان نبوی در عصر خود ــ به تعبیر مأمون ــ رویداد شگرفی بود که هم در زمان حیات و هم پس از وفات ایشان تأثیرات مهم فراوانی در پی داشت و در واقع، به نوعی معادله قدرت را در شرق جهان اسلام در دراز مدت بر ضد عباسیان و به نفع علویان تغییر داد. حضور امام در خراسان مایه گسترش بخش زیادی از معارف اهل بیت در میان اهالی مناطق شرقی جهان اسلام شد که پس از رحلت ایشان به دست راویان و شاگردان ایشان تداوم یافت. در واقع، چیزی نگذشت که مدفن ایشان در وهله اول برای شیعیان و سپس برای همه طبقات اهل سنّت به زیارتگاهی عمومی تبدیل شد. در این میان، شیعیان، به طور خاص و بر اساس احادیث معتبری از پیامبراکرم و ائمه علیهم السلام، به ویژه خود امام رضا، به زیارت تربت امام تشویق شده بودند (برای پاره ای از این احادیث ← ابن بابویه، ۱۴۱۳، ج ۲، ص ۵۸۳ـ۵۸۵؛ همو، ۱۳۶۳ش، ج ۲، ص ۲۵۴ـ۲۶۶)، که این خود به مرکزیت معنوی آنجا و گردآمدن علاقه مندان به اهل بیت در آنجا انجامید. شاعران عرب زبان مانند دِعْبِل خُزاعی* (ص ۱۹۵ـ۱۹۸) و دیگران نیز از نخستین ایام شهادت آن حضرت در مراثی خود به بارگاه معنوی ایشان توجه داشته و ابیات و اشعاری در ترغیب زیارت قبر شریف ایشان سروده اند (← ابوالفرج اصفهانی، ص ۳۷۸ـ۳۸۰؛ ابن بابویه، ۱۳۶۳ش، ج ۲، ص۲۵۰ـ۲۵۴، ۲۶۳ـ۲۶۴). ابن بابویه همچنین دو قصیده از صاحب بن عبّاد در اهدای سلام به امام رضا علیهالسلام در آغاز کتاب عیون اخبارالرضا (ج ۱، ص ۳ـ۷) آورده و کتاب را برای خزانه او نوشته است. در این دو قصیده صاحب بن عبّاد با مخاطب قراردادن زائران سرزمین طوس شوق و رغبت خود را برای زیارت مرقد مطهر امام رضا عیان و بیان کرده است. کرامات و معجزاتی هم که زائران به تدریج در آن تربت می دیدند و دهان به دهان می گشت این مرکزیت را تقویت می کرد. ابن بابویه در باب ۶۹ عیون اخبارالرضا پاره ای از این کرامات را نقل کرده و سرآغازهای تبدیل شدن مرقد امام رضا به مرکزی معنوی را نشان داده است. دو گزارش از گزارشهایی که ابن بابویه عرضه کرده از زبان ابومنصوربن عبدالرزاق است که شاهنامه ابومنصوری، از نخستین متون نثر فارسی، به نام او تألیف شده است. در یکی از آنها ابومنصور با حاکم طوس از دعاهای مستجاب خود در حرم رضوی سخن می گوید و به او که فرزند ندارد توصیه می کند برای فرزنددار شدن در آنجا دعا کند (← ۱۳۶۳ش، ج۲، ص ۲۷۹). در گزارش جالب نظر دیگر، ابومنصور از روزگار جوانی خود که مقامی حکومتی داشته سخن به میان می آورد که در آن وقت زائران حضرت رضا را براثر نادانی می آزرده، اما در یک روزِ شکار با دیدن کرامتی در آن محوطه از آزار زائران آن مرقد دست کشیده و سپس بارها در آنجا دعا کرده و آرزوی فرزند نموده و خدا به او فرزند عطا کرده است (همان، ج ۲، ص ۲۸۵ـ۲۸۶؛ نیز ← مهدوی دامغانی، ص ۴۵۱ـ۴۶۰).
در یکی از کهن ترین نوشته های جغرافیایی به زبان فارسی، یعنی حدودالعالم من المشرق الی المغرب (نوشته شده در ۳۷۰؛ ص۹۰) از رفتن مردم به زیارت «مرقد مبارک علی بن موسی الرضا» سخن به میان آمده است. ابن حَوقَل (ص ۳۶۳) و مُهَلَّبی (ص ۱۵۶) در هنگام ذکر مدفن علی بن موسی یادآور شده اند که در آنجا پیوسته گروهی معتکف اند. در همین دوران، ابن بابویه (متوفی ۳۸۱) دوبار از ری به قصد زیارت امام رضا راهی خراسان شده و هر بار مدتی را در شهر مشهد اقامت گزیده و چون در آن زمان محافل علمی حول قبر حضرت برپا میشده او نیز چندین مجلس از امالی خود را آنجا املا کرده است (← ابن بابویه، ۱۴۱۷، ص ۷۶۳، ۷۷۳؛ نیز ← حوزة علمیه*، بخش ۱۰ :حوزة علمیة مشهد). به گزارش خود او (۱۳۶۳ش، ج ۲، ص ۲۷۹) در رجب ۳۵۲ که عازم سفر بوده به رسم ادب از امیرسعید رکن الدوله دیلمی اجازه خواسته که به زیارت مشهدالرضا برود و او از ابن بابویه خواسته است از جانب او هم زیارت کند و او را نیز دعا کند، زیرا او قبلاً به زیارت آن امام رفته و حاجاتش برآورده شده است.
در اواخر قرن چهارم، شمار شیعیان در اطراف حرم مطهر رضوی به اندازه ای بود که وقتی اهل سنّت تصمیم گرفتند صندوقی بر روی قبر هارون الرشید نصب کنند، ابوالعلاء صاعدبن محمدبن استوائی نیشابوری (متوفی۴۳۱)، فقیه و مفتی بزرگ عصر، برای جلوگیری از فتنه و نزاع، به نصب نکردن آن فتوا داد و از این رو مورد مؤاخذه دربار عباسی قرار گرفت (فارسی، ص۳۹۰). در اوایل قرن پنجم، ناطق بالحق (متوفی ۴۲۴)، دانشمند بزرگ زیدی، در آغاز کتاب الافادة فی تاریخ الائمة السادة (ص ۷) از عظمت مزار رضوی سخن گفته است. او در اثنای سخن درباره اینکه دشمنان اهل بیت همواره خواسته اند آثار ومآثر ایشان را نابود کنند و خداوند مانع از این کار شده است، مشهد امام رضا اشاره می کند و یادآور می شود که به رغم اینکه آن حضرت در کنار هارون مدفون و خراسان خاستگاه دعوت عباسی است، مردم اعم از خواص و عوام و شیعه و سنّی از سلاطین گرفته تا والیان و وزرا و کتّاب و فقها، گویی از خاطر برده اند که اینجا هارون نیز مدفون است؛ همگی به زیارت حضرت رضا می شتابند و به تربت او تبرک می جویند و خواستار اجابت دعاها و رفع حوائجشان هستند بی آنکه به قبر هارون التفاتی کنند. مردم این مزار را تنها به حضرت رضا منسوب می دارند.
از جمله کسانی از اهل سنّت که در قرن چهارم مرقد مطهر رضوی را زیارت کرده اند ابوبکر ابن خُزَیمه (متوفی ۳۱۱) و ابوعلی ثقفی اند. جوینی خراسانی (ج ۲، ص ۱۹۸) به نقل از حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵) می نویسد، این دو تن به همراه گروهی دیگر از مشایخ اهل سنّت و در حضور جماعتی از علویان و اهالی و خاندانهای معروف نیشابور، هرات، طوس و سرخس در ربیع الآخر ۳۰۹ به زیارت مرقد امام رضا رفتند و ابن خزیمه در آنجا چنان تواضع و تضرع شگفتی از خود بروز داد که علویان حاضر در آنجا به ثبت و ضبط حرکات و سَکَنات و شمایل او در حال زیارت پرداختند (نیز ← ابن حجر عسقلانی، ج ۷، ص ۳۳۹). ابن حِبّان (متوفی ۳۵۴)، رجالی و محدّث بزرگ، در الثقات (ج۸، ص ۴۵۷) می نویسد، مکرراً به زیارت مرقد رضوی می رفته و با دعا بر سر تربت امام مشکلات یا سختیهایی که دچار آن بوده، حل می شده و او بارها این را آزموده است. حاکم نیشابوری به نقل از محمدبن علی بن سهل فقیه معروف به ماسَرجِسی (متوفی ۳۸۴) آورده است که هیچ مشکلی در امور دینی و دنیوی برایم پیش نیامد مگر اینکه برای رفع آن قصد مدفن علی بن موسی را کردم و در آنجا دست به دعا برداشتم و آن مشکل و نیاز رفع شد (← جوینی خراسانی، ج ۲، ص۲۲۰). حاکم نیشابوری از ابوالحسین بن ابی بکر فقیه نیز نقل کرده که هر دعایی که در مشهد رضا کرده اجابت شده و حتی خدا بعد از نومیدی فرزندی به او داده است. خود حاکم نیشابوری هم گفته از تربت رضا کرامتها دیده و نمونه ای از آنها را نقل کرده است (← همانجا).
از دیگر مشاهیر، مورخ و نویسنده بزرگ زبان فارسی محمدبن حسین بیهقی نیز در ۴۳۱ تربت امام رضا را زیارت کرده است (← بیهقی، ص ۷۱۳). به نوشتة همو (ص ۷۱۲)، ابوالحسن عراقی، منشی معروف عهد مسعود غزنوی ،ﺣﮑ : ۴۲۱ـ۴۳۲)، وصیت کرد تا او را در مشهد رضا به خاک بسپارند. غزالی نیز از «مشهد رضا» در ۵۰۳ نامه ای به ملک سنجر سلجوقی نوشت و در آن یادآور شد که آنجا برای او دعا کرده است (← ص ۱۲). در قرن ششم، طبرِسی (ج ۲، ص ۶۲) از برکات و کرامات فراوان مرقد امام رضا، که مورد تأیید شیعه و غیرشیعه بوده و شماری از آنها را خود او دیده، سخن گفته است (نیز ← عبدالجلیل قزوینی، ص ۵۸۸ـ۵۹۰). ابن عساکر (متوفی ۵۷۱) نیز در این قرن در سفر طولانی خود به مشرق و خراسان در حرم مطهر رضوی از ابوالبرکات محمدبن اسماعیل بن فضل حسینی مشهدی (متوفی ۵۴۱) حدیث شنیده است (← ج ۲، ص ۸۹۳). عبدالکریم بن محمد سمعانی (متوفی ۵۶۲) هم که در بعضی از این سفرها همراه ابن عساکر بوده در مشهد از ابوالبرکات حسینی سماع حدیث کرده است (← ج ۲، ص ۹۶ـ۹۷). در همین قرن، دو شاعر بزرگ زبان فارسی نیز به شوق زیارت بارگاه رضوی شعر گفته اند. نخست مجدودبن آدم سنایی (متوفی ۵۳۵ یا ۵۴۵)، شاعر و عارف بزرگ غَزنه، است که احساسات و اعتقاد عمیق خود را به حضرت رضا در قصیده ای معروف و بلند ابراز، و در آن حرم رضوی را از لحاظ ازدحام جمعیت با کعبه مقایسه کرده است (← ص ۴۵۱ـ۴۵۲). دوم خاقانی شروانی (متوفی ۵۸۲ یا ۵۹۵) که خراسان برایش قبله گاه دین و معنویت بود، در دو قصیده بلند در وصف خراسان و معارف و معاریف آن، اشتیاق خود را برای زیارت «روضة پاک رضا» (← ص ۱۵۴) و طواف «روضة معصوم رضا» (ص ۴۰۶) اظهار داشته است. عوفی (متوفی پس از ۶۳۰) نیز در لباب الالباب (ج ۱، ص ۷۹) از زیارت منتجب الدین بدیع اتابک خوئی، از منشیان و شاعران عهد، از حرم رضوی سخن به میان آورده است.
ابن بَطوطه (متوفی پس از ۷۷۰) نیز مشهد طوس را، که در عهد حمداللّه مستوفی (قرن هشتم) از «مشاهیر مزارات متبرکه» بود (حمداللّه مستوفی، ص ۱۸۵)، زیارت کرد. او در سر راه سفر به چین از خراسان گذشته و حرم رضوی را زیارت و شکوه و جلال آن را وصف کرده است (← ج ۱، ص ۴۳۱). شمس الدین احمد ذهبی (متوفی ۷۴۸) هم در العِبَر فی خَبر مَن غَبَر (ج ۱، ص۳۴۰) تربت رضوی را زیارتگاهی بزرگ (مشهد کبیر) دانسته است. از دیگر مشاهیری که در قرن هشتم به زیارت «مشهد طوس» رفته اند باید از علاءالدوله سمنانی، عارف بزرگ این قرن، یاد کرد (← علاءالدوله سمنانی، ص ۱۵۸). ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (متوفی۷۳۰)، محدّث و عارف بزرگ سنّی مذهب قرن هشتم نیز در کتاب فَرائدالسِمْطَین (ج ۲، ص ۱۹۸)، کتابی در فضائل اهل بیت، به زیارت مکرر خود از حرم رضوی اشاره کرده است.
به نوشتة عبدالرحمان جامی که خود در مُلَمّع مشهوری (← ۱۳۴۱ش، ص ۷۸) امام هشتم شیعیان را ستوده است، زین الدین ابوبکر تایبادی (متوفی ۷۹۱) با الهام از روحانیت شیخ احمد جام (متوفی ۵۳۶) به زیارت «مشهد مقدس رضوی» رفته و در آنجا «خلعتها و نوازشها» یافته است (۱۳۷۰ش، ص ۴۹۹). در شعبان ۸۲۱ شاهرخ تیموری به زیارت امام رضا علیه السلام رفته و هدایایی به حرم رضوی و کمکهایی به مستحقان و نیازمندان آن حریم کرد و همسر او گوهرشاد آغا مسجدجامعی در جوار حرم رضوی بنا نهاد (← عبدالرزاق سمرقندی، ج ۲، دفتر۱، ص ۲۶۱). ملاحسین واعظ کاشفی (متوفی ۹۰۶ یا ۹۱۰)، عارف و دانشمند قرن نهم و دهم، نیز به نوشتة پسرش، علی بن حسین فخرالدین صفی (ج ۱، ص ۲۵۲ـ۲۵۳) در ذیحجه ۸۶۰ در «مشهد مقدس حضرت امام همام علی رضا» واقعه ای صوفیانه راجع به سعدالدین کاشغری (متوفی ۸۶۰) دیده است. معین الدین محمد اسفزاری (متوفی ۹۱۵؛ بخش ۲، ص۲۴۰) نیز مشهدِ رضا را به لحاظ کثرت جمعیت زائران و عاکفان با کعبه مقایسه کرده است. در آستانه ظهور و استقرار سلطنت صفویان شیعه مذهب، فضل اللّه بن روزبهان خنجی اصفهانی (متوفی ۹۲۷)، عالم سنّی مذهب معروف این عهد، نیز با وجود تصلبی که در تسنن و رد مذهب شیعه داشت، شیفته اهل بیت بود و از جمله در کتاب مهمان نامه بخارا (ص ۳۳۹ـ۳۴۷) و خصوصاً در وسیلة الخادم الی المخدوم (ص ۲۲۹) از زیارت و خواستن حاجات خود در حرم رضوی یاد کرده است.
منابع :
ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷؛ همو، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش؛ همو، کتاب مَن لایَحْضُرُالفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۳؛ ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ علی منتصر کتانی، بیروت ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵؛ ابن حِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ ابن حجرعسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، ]بیروت[ ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴؛ ابن حَوقَل؛ ابن عساکر، معجم الشیوخ، چاپ وفاء تقی الدین، دمشق ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم مظفر، نجف ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۴۰۵؛ معین الدین محمد اسفزاری، روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۳۸ـ۱۳۳۹ش؛ بیهقی؛ عبدالرحمان بن احمد جامی، دیوان کامل جامی، چاپ هاشم رضی، تهران ۱۳۴۱ش؛ همو، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش؛ ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۸ـ ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰؛ حدودالعالم؛ حمداللّه مستوفی، نزهة القلوب؛ بدیل بن علی خاقانی شروانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران?]۱۳۳۸ش[؛ دِعْبِل خُزاعی، دیوان، چاپ عبدالصاحب عمران دجیلی، بیروت ۱۹۸۹؛ محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غَبَر، ج ۱، چاپ صلاح الدین مُنَجِّد، کویت ۱۹۸۴؛ عبدالکریم بن محمد سمعانی، التحبیر فی المعجم الکبیر، چاپ منیره ناجی سالم، بغداد ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵؛ مجدودبن آدم سنایی، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۲ش؛ فضل بن حسن طبرِسی، اعلام الوری باعلام الهدی، قم ۱۴۱۷؛ عبدالجلیل قزوینی، نقض، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۸ش؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش؛ احمدبن محمد علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، یا، رساله اقبالیه، تحریر امیر اقبالشاه بن سابق سجستانی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۶ش؛ محمدبن محمد عوفی، لباب الالباب، چاپ ادوارد براون و محمد قزوینی، لیدن ۱۳۲۱ـ۱۳۲۴/ ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶؛ محمدبن محمد غزالی، مکاتیب فارسی غزالی، بنام فضائل الانام من رسائل حجة الاسلام، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲ش؛ عبدالغافربن اسماعیل فارسی، المنتخب من السیاق لتاریخ نیسابور، انتخاب ابراهیم بن محمد صریفینی، حققه و علق علیه محمدکاظم محمودی، تهران ۱۳۹۱ش؛ علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ش؛ فضل اللّه بن روزبهان، مهمان نامه بخارا: تاریخ پادشاهی محمد شیبانی، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۱ش؛ همو، وسیلة الخادم الی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم(ع)، چاپ رسول جعفریان، قم ۱۳۷۲ش؛ احمد مهدوی دامغانی، حاصل اوقات: مجموعه ای از مقالات استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، به اهتمام علی محمد سجادی، تهران ۱۳۸۱ش؛ حسن بن احمد مُهَلَّبی، کتاب العزیزی، او، المسالک والممالک، چاپ تیسیر خلف، دمشق ۲۰۰۶؛ یحیی بن حسین ناطق بالحق، الافادة فی تاریخ الائمة السادة، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش.
/ اسماعیل باغستانی /