چکیده

حضرت معصومه(س) به دلیل تجرّد قطعی ـ که در ادبیات مطالعات زنان با عنوان «ناامیدی از ازدواج» شناخته می شود ـ در میان دختران خاندان اهل بیت(ع) دختری متفاوت است. 28 سال زندگی بدون همسرِ دختری که مرقد والایش کانون خاکساری بزرگان تاریخ اسلام است، می‏تواند به مثابۀ الگوی «زندگی فارغ از همسر به ‏ناچار یک زن مسلمان» در نظر گرفته شود. ازدواج، معروفی بزرگ و مستحبی مؤکّد است که بر تجرّد برتری دارد؛ امّا اگر در شرایطی غیر ارادی دختری نتوانست برای دورانی از زندگی یا تا آخر عمر ازدواج کند، آیا در سبک زندگی اسلامی، «الگویی» استاندارد و الهام­بخش از تجرّد وجود دارد یا عدم ازدواج را باید مساوی با افولی همه‏جانبه تلقّی کرد؟
مقالۀ پیش رو با دلالت به ظرفیّت‏های شخصیّتی حضرت معصومه(س)، تلاش دارد تا الگویی اسلامی را در زمینه «تجرّدهای دخترانۀ به ‏ناچار» برجسته کند. اطلاق صفت «معصومه» به حضرت از سوی اهل­بیت(ع) و تبدیل شدن آن به مهم­ترین دال شخصیّتی ایشان را می­توان به مثابۀ راهبردی فرهنگی برای معنابخشی به «تجرّدهای دخترانۀ به ناچار» درک کرد. به این معنا که در فرهنگ اسلامی تلقّی اصلی از دختران ناامید از ازدواج بر مدار عفّت و طهارت ایشان شکل می­گیرد و نه بالعکس. این نگاه در برابر رویکرد آسیب­شناسانۀ مرسومی قرار دارد که ایشان را در معرض و مستعد نابهنجاری اخلاقی و اجتماعی ارزیابی می‏کند. بخش‏هایی از نظریه کنش متقابل نمادین به ‏ویژه مفهوم «خودآیینه‏سانی» چارلز کولی در چارچوب نظری مقاله به کار گرفته شده است.

کلیدواژه‌ها

  • حضرت معصومه(س)، آستانه حضرت معصومه(س)، دختر، چارلز کولی، خودآیینه‌سانی، کنش متقابل نمادین

لینک کوتاه مطلب : https://ofoghandisha.com/?p=19540

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب